0

شتر دیدی ندیدی !

 
mr1368
mr1368
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 546
محل سکونت : هرکجا باشم

شتر دیدی ندیدی !

 

شتر دیدی ندیدی

شتر

 

مردی در صحرا به دنبال شترش می گشت تا اینكه به پسر با هوشی برخورد . سراغ شتر را از او گرفت . پسر گفت : شترت یك چشمش كور بود؟ مرد گفت: بله . پسر پرسید : آیا یك طرف بار شیرین و طرف دیگرش ترش بود ؟ مرد گفت : بله . حالا بگو شتر كجاست ؟‌پسر گفت من شتری ندیدم .

مرد ناراحت شد و فكر كرد كه شاید این پسر بلائی سر شتر او آورده و پسرك را نزد قاضی برد و ماجرا را برای قاضی تعریف كرد .

چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی را، نتیجه گرفتم كه شاید یك لنگه بار شتر شیرینی و یك لنگه دیگر ترشی بوده است

 

 

قاضی از پسر پرسید . اگر تو شتر را ندیدی چطور مشخصات او را درست داده ای؟

 

پسرك گفت : در راه ، روی خاك اثر پای شتری دیدم كه فقط سبزه های یك طرف را خورده بود . فهمیدم كه شاید شتر یك چشمش كور بود .

بعد دیدم در یك طرف راه مگس بیشتر است و یك طرف دیگر پشه بیشتر است . و چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی را نتیجه گرفتم كه شاید یك لنگه بار شتر شیرینی و یك لنگه دیگر  ترشی بوده است.

قاضی از هوش پسرك خوشش آمد و گفت : درست است كه تو بی گناهی ولی زبانت باعث دردسرت شد . پس از این به بعد شتر دیدی ، ندیدی !!

این مثل هنگامی كاربرد دارد كه پرحرفی باعث دردسر می شود، آسودگی در كم گفتن است.

یا علی   
سه شنبه 29 اسفند 1391  5:59 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها