0

عطر یاد پیغمبر

 
samanehtajafary
samanehtajafary
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 2436
محل سکونت : خراسان رضوی

عطر یاد پیغمبر

عطر یاد پیغمبر

عطر یاد پیغمبر

 

یک روز که پیغمبر از گرمی تابستان

همراه علی می رفت در سایه نخلستان

دیدند که زنبوری از لانه ی خود زد پر

آهسته فرود آمد بر دامن پیغمبر

بوسید عبایش را

دور قدمش پر زد

بر خاک کف پایش

ضد بوسه دیگر زد

پیغمبر از او پرسید

آهسته بگو جانم

طعم عسلت از چیست

هر چند که می دانم

زنبور جوابش داد

چون نام تو می بویم

گل می کند از نامت

صد غنچه ی کندویم

تا یاد تو را هر شب

چون گل به بغل دارم

هر صبح که برخیزم

در سینه عسل دارم

از قند و شکر بهتر

خوشتر ز نبات است این

طعم عسل از من نیست

طعم صلوات است این

«اللّهم صلّ علی محمد و آل محمد»

 

دوشنبه 28 اسفند 1391  10:56 PM
تشکرات از این پست
fatemeh_75
دسترسی سریع به انجمن ها