کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی به جای اینکه از والدین و مراقبانشان دوری کنند، نیاز مفرط به داشتن ارتباط با آنها و بودن با آنها دارند. در سیر طبیعی رشد کودکان، که معمولا از ششماهگی تا چهارسالگی ادامه دارد، کودکان در برابر جدایی از والدین اعتراض میکنند. آنها نگرانند که برای والدین، خواهر و برادر، یا دیگر عزیزانشان اتفاق بدی روی دهد. در برابر جدایی از عزیزان مقاومت میکنند و اگر قرار باشد از آنها جدا شوند، دچار وحشت میشوند.
این کودکان اغلب به افراد عزیز خود میچسبند و در خانه آنها را دنبال میکنند. بعضی از آنها در زمان جدایی از والدین (مثلا زمان مدرسه) نشانههای جسمانی اضطراب، مانند سردرد، معدهدرد و تهوع نشان میدهند. کودکانی که اینگونه نشانهها را حداقل دو هفته مداوم داشته باشند، ممکن است مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شده باشند.
علایم
اضطرابی که حداقل با سه یا چند تا از خصوصیات زیر مشخص میشود:
1- ناراحتی مفرط تکرارشونده در زمانی که جدایی از خانه یا فرد مورد دلبستگی روی میدهد، یا انتظار آن جدایی وجود دارد.
2- دلواپسی مستمر و مفرط در مورد از دست دادن، یا صدمه دیدن احتمالی افراد مورد دلبستگی.
3- دلواپسی مستمر و مفرط در مورد واقعهای ناخوشایند که موجب جدایی از منبع دلبستگی شود (مثل دزدیده شدن یا گم شدن).
4- بیمیلی یا امتناع مستمر از رفتن به مدرسه یا جای دیگر بهدلیل ترس از جدایی.
5- ترس یا بیمیلی مستمر و مفرط نسبت به تنها ماندن در خانه یا موقعیتهای دیگر.
6- امتناع یا بیمیلی در به خواب رفتن مگر اینکه نزدیک منبع اصلی دلبستگی باشد، یا امتناع از خوابیدن در جاهایی غیر از خانه خود.
7- کابوسهای تکرارشونده با محتوای جدایی از عزیزان و اعضای خانواده.
8- شکایات مکرر از علایم جسمی (مثل سردرد، دلدرد، تهوع و استفراغ) هنگام جدایی یا انتظار جدایی از افراد مهم زندگی.
- یادتان باشد که حتما شروع علایم قبل از 18سالگی است.
- یک نکته مهم هم این است که اختلال موجب ناراحتی قابل توجه بالینی یا تخریب عملکرد اجتماعی، تحصیلی یا شغلی یا سایر زمینههای مهم میشود.
علل
• افزایش فعالیت سیستم عصبی نورآدرنرژیک در بدن کودک.
• خانوادههایی با الگوی روابط بسیار نزدیک و به هم تنیده بیشتر کودکانی اینگونه دارند.
• الگوی دلبستگی ناایمن و غیرسالم در کودک میتواند این حال را رقم بزند.
• خصوصیات سرشتی کودک (مثل کودکان خجالتی و درونگرا که در محیطهای ناآشنا معمولا گوشهگیر هستند بیشتر به این مشکل دچار میشوند).
• محیط پر از استرس و مشکلات خانوادگی مثل طلاق، مرگ، نقل مکان از محل زندگی و... .
عوارض:
• اضطراب جدایی، در حالت شدید ممکن است باعث اختلال در عملکرد کودکان شود و از حضور آنها در مدرسه یا فعالیتهای فوقبرنامه جلوگیری کند.
• وقتی این کودکان بزرگتر میشوند بیشتر در معرض حملات هراس قرار میگیرند.
• عوارض جانبی داروهای استفادهشده مثل تغییر در اشتها موجب نگرانی بسیاری از متخصصان بالینی شده است.
• متخصصان بالینی نگران این هستند که با افزایش روزافزون تجویز داروهای ضدافسردگی به کودکان، بزرگسالان فکر کنند به آسانی میتوانند از افسردگی و بیماریهای اضطرابی کودکان خلاص شوند و به مصرف بیشتر این داروها روی بیاورند.
درمان:باید همکاری و هماهنگی برای رسیدن به درمان مناسب بین روانپزشک، خانواده و مدرسه وجود داشته باشد.
دارودرمانی: داروهای ضدافسردگی به ویژه SSRIs برای درمان افسردگی و اضطراب جدایی مفید هستند.
درمانهای روانشناختی: به جز مواردی که افسردگی و اضطراب بسیار شدید وجود دارد، متخصصان درمان روانشناختی را رویکرد اول درمان اختلالات عاطفی کودکان میدانند. درمانشناختی باید منطبق با سطح رشد کودک باشد و باید استرسهای موجود در خانواده مثل طلاق، بدرفتاری فیزیکی و هیجانی با کودک مورد بررسی قرار گیرد. نتیجه مطالعات انجامگرفته روی کودکان و نوجوانان مضطرب نشان داده که درمانهای شناختی برای آنها موثر واقع شده است. برگشت به مدرسه نقشی حیاتی در فرآیند درمان دارد.
درمان در منزل: والدین نقش بسیار مهمی را در درمان ایفا میکنند؛ باید آنها را تشویق کنیم تا نیاز کودک را هم برای امنیت و هم برای زندگی مستقل و غیروابسته بفهمند و درک کنند. والدین باید برای تلاشهای موفقیتآمیز کودک پاداش و جایزه در نظر بگیرند. در صورتی که کودک از رفتن به مدرسه یا مهدکودک امتناع کند و در منزل بماند، نباید محیط منزل پر از سرگرمی و استراحت و تفریح باشد و به اصطلاح شرایط منزل به گونهای نباشد که به کودک زیاد خوش بگذرد چون همین امر مشکل نرفتن کودک را به مدرسه تقویت میکند.