0

معرفی کتاب از دیار حبیب

 
samanehtajafary
samanehtajafary
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 2436
محل سکونت : خراسان رضوی

معرفی کتاب از دیار حبیب

از دیار حبیب، رمانی است کوتاه از سید مهدی شجاعی که گوشه‌هایی از زندگی حبیب بن مظاهر یار سالخورده حضرت سیدالشهدا(ع) را به تصویر می کشد؛ البته قسمت اعظم آن، به شهادت حبیب در کربلا اختصاص دارد و وصف عشق و شیدایی او به امام زمانش.

 

 

 

از دیار حبیب

 

«از دیار حبیب» از زاویه دید دانای کل روایت می شود و به 10 بخش تقسیم شده است. داستان از جایی آغاز می‌شود که حبیب بن مظاهر و میثم تمّار در ملاقاتی، مقابل چشم عده‌ای از مردم، هر یک از عاقبت کار آن دیگری و چگونگی شهادتش خبر می دهند و از هم جدا می شوند و...شجاعی در این اثر اولا همه تاریخ را در مورد شخصیت شگفت و شیفته حبیب مورد استفاده روایتش قرار می‌دهد و ثانیا در مسیر دو محور را جدی پیگیری می‌کند: اول چگونگی ادب و برخورد با امام را و دوم گوشه‌‌هایی از تصاویر کربلا، بیشتر آنجا که حبیب حاضر است و می‌بیند...

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

جان در قفس تن حبیب، بی تابی می کند. حبیب، به حال خود نیست. انگار رخت پیری را کنده است، در چشمه عشق، وضوی ارادت گرفته است و یکباره جوان شده است. جوانی که خویش را به تمامی از یاد برده است و لجام دل به دست عشق سپرده است. هیچ کس حبیب را تا کنون به این حال ندیده است، گاهی آه می‌کشد، گاهی نگاهی به خیام حرم می اندازد، گاهی به افق چشم می دوزد، گاهی خود را در نگاه معشوق گم می کند، گاهی می گرید و گاهی می خندد...

کتاب نیستان چاپ چهاردهم این کتاب را به تازگی روانه بازار کرده است.

سیدمهدی شجاعی «مردان و رجزهایشان» را نیز در همین زمینه جمع آوری و تدوین کرده است؛ کتاب شامل رجزهای بعضی از شهیدان کربلا در روز عاشوراست که توسط شجاعی جمع آوری و ترجمه شده است.

علاوه بر متن و ترجمه رجزها، توضیحات و شرح حال مختصری هم درباره صاحبان رجزها آمده است. در مقدمه کتاب که توسط سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا) نوشته شده، بحث رجز از دو منظر لغوی و اصطلاحی به صورت علمی تشریح شده است.

در مقدمه این کتاب می خوانیم: معمولاً رجز خواندن در میدان جنگ، ویژه ی خاصّان و بلندرتبگان اجتماع بود و عوام نوعاً از رجزخوانی بی نصیب بودند. از افتخارات سپاه امام حسین در کربلا همین بود که از خواص و عوام، هر دو درمیدان رزم عاشورا رجزهایی روایت شده است. این از آن روست که همه ی آنچه در خواصّ یاران حضرت مایه ی افتخار شمرده می شد، وابسته ی ارزش های معنوی و شرافت روح ایشان بود و همه ی تقوامداران ولایت شعار، خواه به اصطلاح از خواص باشند و خواه از عوام، در این بهره مشترکند ... اما تاریخ عاشورا روایت نکرده است که امویان یزیدی در ذکر اهداف خود به رجزی توسّل جسته باشند.

شجاعی در این اثر اولا همه تاریخ را در مورد شخصیت شگفت و شیفته حبیب مورد استفاده روایتش قرار می‌دهد و ثانیا در مسیر دو محور را جدی پیگیری می‌کند: اول چگونگی ادب و برخورد با امام را و دوم گوشه‌‌هایی از تصاویر کربلا، بیشتر آنجا که حبیب حاضر است و می‌بیند...

شجاعی در مردان و رجزهایشان، مختصر زندگی و رجزهای آفتاب‌هایی چون قمر بنی هاشم، عباس بن علی (ع) و سه برادرش عبدالله و عثمان و جعفر؛ عون و مجمد فرزندان عبدالله جعفر طیار و حضرت زینب؛ عبدالله و عبدالرحمن غفاری؛عمر بن خالد صیداوی، عبدالله بن مسلم بن عقیل؛ بریر؛ ابن و هب؛ سوید بن عمرو؛ حبیب بن مظاهر؛ حر بن یزید ریاحی؛ قاسم بن الحسن و ... را به تصویر کشیده است.

چاپ هفتم این کتاب به تازگی منتشر شده است.

همچنین این ناشر، «ضربان ذات (عطشنامه)» یک مثنوی 240 بیتی، اثر قربان ولیئی را که نگاهی عارفانه عاشقانه است به عاشورا. منتشر کرده است. ولیئی در این اثر به شیوه‌ای کاملا کلاسیک – نگاه کهن به مثنوی – با این ابیات عطشنامه را شروع می‌کند:

گوش کن بانگ آسمانی را

بنگر آفاق بی‌کرانی را

از کران تا به بی‌کران نور است

بنگر این ظاهری که مستور است

بشنو از بانگ باد هوهو را

وز قناری ترنم او را

تا به میانه مثنوی که شرحی عارفانه از حادثه عظیم عاشورا:

خاک نه کربلا خرابات است

جلوه‌گاه تجلی ذات است

قبله‌گاه مدام مستان است

کعبه سرخ می‌پرستان است

شریان شریعت آنجا بود

به حقیقت، طریقت آنجا بود

خانقاه وجود آنجا بود

بارگاه شهود آنجا بود

راستین بود دست افشانی

در سماع مهیب ربانی

با بم و زیر می‌توان رقصید

زیر شمشیر می‌توان رقصید

زیر شمشیر دست افشانند

سر ندارند و پای کوبانند

سه شنبه 22 اسفند 1391  8:04 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها