در شمال شهر سرکان در استان همدان واقع است. شش اصله درخت چنار کمربسته پیرامون دایرهای به شعاع حدود سه متر کنار هم روئیده و طول محیط تنه هر یک از پنج اصله ۷ متر و دیگری که کوچکتر به نظر میرسد ۵ متر میباشد. (بن درختان با انجام عملیات عمرانی با خاک پوشیده شده اند) که با ساقهای صاف و مستقیم در حدود ۳۰ متر سر به فلک کشیده اند. با توجه به نحوه استقرار و رویش این چنارها برخی از صاحبنظران بر این باورند که درختان چنار موجود در واقع شاخههایی میباشند که در اطراف بن یک چنار کهنسال که چندین قرن پیش قطع شده روئیده اند. اگر این نظریه درست باشد چنار اصلی بسیار کهنسال بوده و شاید قدمتی معادل سرو ابرقو که بیش از ۳۵۰۰ سال قدمت دارد و کهنسالترین درخت جهان است داشته باشد. در آنصورت کهنسالترین درخت چنار موجود خواهد بود. بدیهی است صحت و سقم این نظر منوط به بررسیهای بیشتر دقیق و علمی توسط کارشناسان مربوطه میباشد. ر اساس کتاب معروف مرآت البلدان نوشته اعتماد السلطنه و گنج دانش اثر محمد تقی حکیم ابوالمحجن ثقفی یکی از سرداران سپاه اسلام بوده که ابتدا در جبهه کفار علیه سپاهییان اسلام می جنگیده ولی در سال نهم هجری خود و قبیله اش به اسلام گرویده اند. او در جریان آخرین جنگ اعراب با ایران معروف به جنگ نهاوند به عنوان یکی از سرداران سپاه اسلام حضور داشته که پس از مجروح شدن در حاشیه ی رود سرکان در کنار دره سر سبز و با صفا دفن می شود که در محل به پیر کمر بسته شهرت دارد. تا قبل از انتشار کتاب مرآت البلدان هیچ کس به هویت قبر ابوالمحجن پی نبرده بود و حتی در بعضی از کتب قدیمی که متکی به هیچ منبعی نبودند مدفن ابوالمحجن را آذربایجان یا گرگان قلمداد کرده اند. ولی مولف کتاب مذکور که از مولفین و محققین بزرگ است به صراحت از روی نام کمر بسته صاحب قبر را ابوالمحجن می نامند. در جنگ قادسیه در حالی که لشکریان سپاه اسلام در حال شکست می باشد ابوالمحجن که در حبس به سر می برد از فراز ایوان ندامتگاه جنگ را نظاره می کند پیغامی برای زوج سعدوقاص می فرستدکه اگر مرا موقتا رها کنی و اگر اسب و سلاح کافی در اختیار من بگذاری به جهاد می روم. زوج سعد قول او را قبول می کند و رهایش می سازد ، ابوالمحجن نیز بی درنگ به میدان آمده و به لشکریان حمله می نماید همسر سعدوقاص که به علت جراحت قادر نبود در جنگ شرکت کند روی تپه کوچکی نشسته بود و از دور جنگ را نظاره می کرد شاهد رشادت های این سوار ناشناس بود خیلی تعجب می کند که این سوار جسور کیست که این چنین مردانه می جنگد پس از شنیدن ماجرا متوجه می شود که ایشان (ابوالمحجن) بوده است.
وجه تسمیه کمربسته
وجه تسمیه کمر بسته ناشی از آیین کمر بستن فتییان توسط امیر المومنین در طول تاریخ بوده است در زور خانه در فرازی مرشد بجای استفاده از عدد ۱۷ از یکصد و هفده کمر بسته مولا یاد می کند که ابوالمحجن نیز یکی از این یکصد و هفده نفر می باشد. سلطانی در فتووت نامه خود می نویسد: فتییان در هر کجا که بودند سلسله خود را به یک تن از اصحاب امام علی (ع) می پیوستند و می گفتند هر یک از ایشان که آن امام به دست خود میان ایشان را بسته است مامور ترویج و گسترش این آیین در ناحیه ای شدند سلمان فارسی مامور مداین، ابوالمحجن ثقفی مامور یمن، داود مصری مامور مصر، سهیل رومی مامور روم، به همین جهت در هر سرزمینی سلسله نصب خود را به یک تن از ایشان می رسانیدند مردم ماوراالنهر و خراسان و طبرستان و عراق عجم و عراق عرب به سلمان ، مردم مصر و اسکندریه و حلب و توابع به داود مصری، مردم روم و مغرب و برخی از نواحی آذربایجان به سهیل رومی ، مردم یمن و عدن و هرمز هندوستان تا سرحد چین به ابوالمحجن ثقفی.