0

آئین‌ها و رسوم نوروز

 
voiceofrain
voiceofrain
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 2005
محل سکونت : اصفهان

آئین‌ها و رسوم نوروز

آئین‌ها و رسوم نوروز

خانه‌تکانی
خانه‌تکانی یکی از آیین‌های نوروزی است که مردم بیشتر مناطقی که نوروز را جشن می‌گیرند به آن پایبندند. در این آیین، تمام خانه و وسایل آن در آستانه نوروز گردگیری، شستشو و تمیز می‌شوند.این آیین در کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان و افغانستان برگزار می‌شود

آتش‌افروزی
برگزاری مراسم آتش‌افروزی در میانکردها در شهر استانبول، ترکیه
رسم افروختن آتش، از زمان‌های کهن در مناطق نوروز متداول شده‌است. در ایران، جمهوری آذربایجان و بخش‌هایی از افغانستان، این رسم به‌صورت روشن کردن آتش در شب آخرین چهارشنبه سال متداول است. این مراسم چهارشنبه‌سوری نام دارد. پریدن از روی آتش در ایام نوروز در ترکمنستان نیز رایج است.
همچنین رسم افروختن آتش در بامداد نوروز بر پشت بام‌ها در میان برخی از زرتشتیان (از جمله در برخی از روستاهای یزد در ایران) مرسوم است.

سفره‌های نوروزی
سفره هفت سین از سفره‌های نوروزی است که در ایران، جمهوری آذربایجان و برخی از نقاط افغانستان رایج است.
سفره هفت سین در تمبر پستی جمهوری آذربایجان
سفره هفت سین در ایستگاه راه آهن تهران - نوروز ۱۳۹۰
سفره‌های نوروزی یکی از آیین‌های مشترک در مراسم نوروز در بین مردمی است که نوروز را جشن می‌گیرند. در بسیاری از نقاط ایران، جمهوری آذربایجان و برخی از نقاط افغانستان، سفره هفت سین پهن می‌شود. در این سفره هفت چیز قرار می‌گیرد که با حرف سین آغاز شده باشد؛ مثلسیر، سنجد، سمنو، سیب و... به هفت سینی که چیده می‌شود معانی خاصی نسبت داده‌اند. مثلاً سیب را نماد زیبایی و تندرستی، سنجد را نماد عشق و محبت، و سکه را رزق و روزی گفته‌اند. سفره نوروز از زمانهای کهن بوده اما به این صورت بوده‌است که سفره‌ای را پهن می‌کردند و در بشقابهای سفالی و یا فلزی آنواع آجیلهای خشک شده مانند توت خشک - برگه خشک شده زردآلو و هلو و پختیک(پخته شده و خشک شده لبو)و عسل و سر شیر خشک شده، کلوچه، گعگ (کیک) قطاب و نان سرموکی و... می‌گذاشتند تخم مرغ رنگ شده حتماً در سفره وجود داشت. در این سفره بعضی چیزها فقط جنبه زیبایی داشت مانند تخم مرغ و آیینه ولی سایر چیزها برای خوردن و پذیرایی میهمانان بودو هر زمان که تمام می‌شد بلافاصله صاحبخانه ظروف را مجدد برای میهمانان جدید پر می‌کرد. اما اینکه هفت چیز با نام سین باشد پدیده جدیدی است به نظر می‌رسد گذاشتن هفت جزء آغازشونده با حرف سین در سفرهٔ نوروزی پدیده‌ای است که در اواخر دوره قاجار رایج شده و پیشینهٔ تاریخی ندارد، بلکه توسط رسانه‌ها فراگیر شده‌است. ضمناً مردم قبل از نوروز به حمام می‌رفتند و شلوغ ترین روزهای سال گرمابه‌ها چند روز سال نو بود گرمابه که معمولاً با چوب و هیزم در (گرخانه)GOr khaneh یا آتش خانه آب حمام را گرم می‌کرد حتماً یک ذخیره خاص چوب و هیزم را برای روزهای نوروز ذخیره می‌کرد. شب نوروز همه پلو یا چلو خورش می‌خوردند بسیاری از خانواده‌ها سالی فقط یکبار می توانستن چلو خورش بخورند و انهم شب نوروز بود. از این پلو برای فقرا، سلمانی(آرایشگر)و حمامی(مسئول آتش حمام)و برای کدخدای هر محل هم پیشکش می‌بردند.
پهن کردن سفرهٔ نوروزی در ایران آداب و رسوم خاصی دارد و روی سفره اجزای دیگری به‌ویژه آینه، شمع، و آب نیز حضور دارند. از دیگر اجزای سفرهٔ امروزی می‌شود از ماهی و تخم مرغ رنگ‌شده یاد کرد.
در کابل و شهرهای شمالی افغانستان، سفره هفت میوه متداول است. در این سفره، هفت میوه قرار می‌گیرد، از جمله؛ کشمش سبز و سرخ، چارمغز،بادام، پسته، زردآلو و سنجد. چیدن سفره‌ای مشابه با استفاده از میوه خشک شده، در بین شیعیان پاکستان هم مرسوم است.
علاوه بر این، سفره هفت شین در میان زرتشتیان، و سفره هفت میم در برخی نقاط واقع در استان فارس در ایران متداول است. در جمهوری آذربایجانعدد هفت اهمیتی ندارد و بر روی سفره‌های نوروزی خود، آجیل قرار می‌دهند.


غذاهای نوروزی
یکی از متداول‌ترین غذاهایی که به مناسبت نوروز پخته می‌شود، سمنو (سمنک، سومنک، سوملک، سمنی، سمنه) است. این غذا با استفاده از جوانهگندم تهیه می‌شود. در بیشتر کشورهایی که نوروز را جشن می‌گیرند، این غذا طبخ می‌شود. در برخی از کشورها، پختن این غذا با آیین‌های خاصی همراه‌است. زنان و دختران در مناطق مختلف ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان سمنو را به‌صورت دسته‌جمعی و گاه در طول شب می‌پزند و درهنگام پختن آن سرودهای مخصوصی می‌خوانند. برای نمونه در افغانستان در یکی از مشهورترین ترانه‌ها، این بیت به تکرار خوانده می‌شود:
سمنک در جوش ما کفچه زنیم        دیگران در خواب ما دف چه زنیم

پختن غذاهای دیگر نیز در نوروز مرسوم است. به‌طور مثال در بخش‌هایی از ایران؛ سبزی پلو با ماهی در شب عید، در افغانستان سبزی چلو با ماهی, در ترکمنستان؛ نوروزبامه، در قزاقستان؛ اویقی آشار، در بخارا؛ انواع سمبوسه پخته می‌شود. به‌طور کلی پختن غذاهای نوروزی در هر منطقه‌ای که نوروز جشن گرفته می‌شود مرسوم است و هر منطقه‌ای غذاها و شیرینی‌های مخصوص به خود را دارد. یکی از معروفترین و خوش خوراک ترین شیرینی های ایرانی که در عید نوروز از قدیم در ایران تهیه می شود و بسیار پر طرفدار است نیز شیرینی آرد نخودچی است.

دید و بازدید
دید و بازدید عید یا عید دیدنی یکی از سنت‌های نوروزی است که در بیشتر کشورهایی که آن را جشن می‌گیرند، متداول است. در برخی از مناطق، یاد کردن از گذشتگان و حاضر شدن بر مزار آنان در نوروز نیز رایج است.

مسابقات ورزشی
برگزاری مسابقات ورزشی عمومی در معابر شهری و روستایی، یکی دیگر از آیین‌هایی است که در برخی از کشورها به مناسبت نوروز برگزار می‌شود. در ترکمنستان، مردان و زنان ترکمن، بازیها و سرگرمی‌های ویژه‌ای از جمله سوارکاری، کشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی و شطرنج برگزار می‌کنند. برپایی جنگ خروس و شاخ‌زنی قوچ‌ها از دیگر مراسمی است که در ترکمنستان برگزار می‌شود.
در استان‌های شمالی افغانستان نیز مسابقات بزکشی به مناسبت‌های مختلف از جمله نوروز برگزار می‌شود.

طبیعت‌گردی
مردم ایران روز سیزدهم فروردین، به مکان‌های طبیعی مانند پارک‌ها، باغ‌ها، جنگل‌ها و مناطق خارج از شهر می‌روند. این مراسم سیزده‌به‌در نام دارد. از کارهای رایج در این جشن، گره زدن سبزه و گفتن دروغ سیزده است.مراسم سیزده‌به‌در در مناطق غربی افغانستان ازجمله شهر هرات نیز برگزار می‌شود. با وجودی که روز سیزدهم فروردین در کشور افغانستان جزو تعطیلات رسمی نیست، اما مردم این مناطق برای گردش در طبیعت، عملاً کسب و کار خود را تعطیل می‌کنند. مردم این منطقه همچنین اولین چهارشنبه سال را نیز با گردش در طبیعت سپری می‌کنند.
علاوه بر این، ساکنان کابل در افغانستان، در طول دو هفته اول سال برای گردش به همراه خانواده به مناطقی که در آنها گل ارغوان می‌روید، می‌روند

یکی دیگر از آیین‌های نوروز که در آسیای میانه و کشور تاجیکستان مرسوم است، مراسم گل‌گردانی و بلبل‌خوانی است. گل گردان‌ها از دره و تپه و دامنهٔ کوه‌ها، گل چیده و اهل دهستان خود را از پایان یافتن زمستان و فرارسیدن عروس سال و آغاز کشت و کار بهاری و آمدن نوروز مژده می‌دهند.

نوروزخوانی
نوروز خوانی یا بهار خوانی یا نوروزی، گونه‌ای از آواز خوانی است که در گذشته در ایران رواج داشته‌است. در حال حاضر رواج این گونه آواز خوانی بیشتر در استان‌های مازندران و گیلان است.در نوروز خوانی افرادی که به آن‌ها نوروز خوان گفته می‌شود پیش از آغاز فصل بهار به صورت دوره‌گردی به شهرها و روستاهای مختلف می‌روند و اشعاری در مدح بهار یا با ذکر مفاهیم مذهبی به صورت بداهه یا از روی حافظه می‌خوانند. این اشعار اکثرأ به زبان‌های طبری و گیلکی می‌باشد. این اشعار بیشتر بصورت ترجیع بند بوده و توسط یک یا چند شخص همزمان خوانده می‌شود.

بـازم با گریه خوابم برد       بـازم خواب تــــو را دیدم

دوباره....

چقدر غمگینم و تنـــها  چقدر می خوام که باز بـارون بباره

 

بزن بــارون  ببار آروم  بروی پلکای خسته ام

بزن بــارون تو می دونی هنوزم یاد اون هستم

 

شنبه 19 اسفند 1391  3:02 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
voiceofrain
voiceofrain
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 2005
محل سکونت : اصفهان

چهارشنبه ‌سوري‌ و معنی سوری

چهارشنبه ‌سوري‌ و معنی سوری

چهارشنبه ‌سوری

نياكان‌ ما در شب‌ عيد آتش‌ مي‌ افروختند و به‌ شادي‌ گرد آن‌ نيايش‌ مي‌ كردند. گويند كه‌ پس‌ از اسلام‌ در ايران‌ رسم‌ بر اين‌ شد كه‌ در آخرين‌ چهارشنبه‌ سال ،پس‌ از غروب‌ آفتاب‌ با چوب‌ و كنده‌ و خار در فضاي‌ باز آتش‌ افروزند و جشن‌ گيرند و هنوز پس‌ از قرن ها هر سال‌ مردم‌ با افروختن‌ آتش‌ و پريدن‌ از روي‌ آن‌ و خواندن‌ سرود و صرف‌ نقل‌ و آجيل‌ و آش‌ رشته‌ مخصوص‌ تا آخرين‌ ساعات‌ شب‌ به‌ شادماني‌ سرگرم‌ مي ‌شوند.

 

استفاده هاي گوناگون از آتش در گذشته

آتش‌ از زمان هاي‌ دور مورد توجه‌ بوده‌ است. در قديم‌ آتشكده‌هاي‌ بزرگي‌ در ايران‌ ساخته‌ بودند تا آتش‌ را هميشه‌ روشن‌ و برپا نگاه‌ دارند. به خوبي‌ پيداست‌ در زماني‌ كه‌ نيروي‌ اصلي‌ در توليد نورآتش‌ بوده، روشن‌ نگاه‌ داشتن‌ آتش‌ و در نتيجه‌ رهايي‌ از سياهي‌ و تيرگي‌ و بهره‌مندي‌ از نور و روشنايي‌ چه‌ اهميتي‌ داشته‌ است.

افزون‌ بر اين‌ از روشنايي‌ آتش‌ در كار خبر رساني‌ نيز استفاده‌ مي ‌شده‌ است. بر فراز برج ها و بلندي ها آتش‌ مي‌ افروختند و به‌ يكديگر پيام‌ مي‌ رسانيدند به جز بهره‌مندي‌ از نور آتش‌ و جنبه‌ پيام‌ رساني، آتش‌ به‌ سبب‌ گرما و توليد حرارت‌ در خانه‌ و نيز استفاده‌ در پخت‌ و پز، كاربرد مفيدي‌ داشته‌ كه‌ به‌ موجب‌ آن‌ مقدس‌ به‌ شمار مي ‌آمده همچنين‌ آتش‌ به‌ لحاظ‌ پاك‌ كنندگي‌ و به‌ عنوان‌ نابود كننده‌ آلودگي ها مورد توجه‌ بوده است بنابراين آتش‌ به‌ لحاظ‌ نور، گرما، خبر رساني، پاك‌ كنندگي‌ و به‌ عنوان‌ يكي‌ از عناصر چهارگانه‌ مقدس‌ پيشينيان‌ (آب، خاك، باد و آتش‌) در فرهنگ‌ ايرانيان‌ قديم‌ اهميتي‌ ويژه‌ داشته‌ است. اكنون‌ نيز همچنان‌ به‌ صورت‌ نمادين‌ در جشن‌ چهارشنبه ‌سوري‌ افروخته‌ مي ‌شود و مردم‌ گرد آن‌ به‌ شادي‌ سرگرم‌ مي ‌گردند.

 

معناي واژه سوري

واژه‌ سوري‌ يا سوريك‌ به‌ معني‌ گل‌ سرخ‌ و گل‌ سوري‌ است‌ و شايد به‌ همين‌ سبب‌ است‌ كه‌ در چهارشنبه ‌سوري‌ خوانده‌ مي ‌شود:سرخي‌ تو از من... چهارشنبه‌ روز سرخ، روز گل‌ سرخ، روز افروختن‌ آتش‌ و شادماني‌ مردم‌ و ستايش‌ خداوند براي‌ بهره‌مندي‌ از اين‌ نعمت‌ است.

 

چهارشنبه سوری و جشن نوروز

چهار شنبه سوري که از دو کلمه‌ي چهارشنبه (آخرين چهارشنبه‌ سال) و سوري که همان سوريک فارسي و به معناي سرخ باشد تشکيل شده و در کل به معناي چهارشنبه‌ سرخ و مقدمه‌ جدي جشن نوروز است.

 

در ايران باستان بعضي از وسايل جشن نوروز از قبيل آينه ، کوزه و اسفند را به يقين شب چهارشنبه سوري و از چهارشنبه بازارتهيه مي‌کردند. بازار در اين شب چراغاني و زيور بسته و سرشار از هيجان و شادماني بود و البته خريد هرکدام هم آيين خاصي را تدارک مي‌ديد.

هنگام غروب بوته‌ها را به تعداد هفت (نماد هفت امشاسپندي يا سه نماد سه منش نيک روي هم مي‌گذاشتند و خورشيد که به تمامي پنهان مي‌شد، آن را بر مي‌افروختند تا آتش سر به فلک کشيده جانشين خورشيد شود. در بعضي نقاط ايران براي شگون وسايل دور ريختني خانه از قبيل پتو، لحاف و لباس‌هاي کهنه را مي‌سوزاندند.

آتش مي‌توانست در بيابان‌ها و رهگذرها و يا بر صحن و بام خانه‌ها افروخته شود. وقتي آتش شعله مي‌کشيد از رويش مي‌پريدند و ترانه‌هايي که در همه‌ آنها خواهش برکت ، سلامت ، بارآوري و پاکيزگي بود، مي‌خواندند.

آتش چهار شنبه سوري را خاموش نمي‌کردند تا خودش خاکستر شود. سپس خاکسترش را که مقدس بود کسي جمع مي‌ کرد و بي آنکه پشت سرش را نگاه کند، سرنخستين چهار راه مي‌ريخت ودربازگشت در پاسخ اهل خانه که مي‌پرسيدند:

- كيست؟

مي‌گفت: منم.

- از کجا مي‌آيي؟        - از عروسي.

- چه آورده‌اي؟            - تندرستي.


رسم شال اندازي در چهارشنبه سوري

شال اندازي هم يکي از آداب چهارشنبه سوري بود. پس از مراسم آتش افروزي جوانان به بام همسايگان و خويشان مي‌رفتند و از روي روزنه‌ بالاي اتاق (روزنه‌ بخاري) شال درازي را به درون مي‌انداختند. صاحب خانه مي‌بايست هديه‌اي در شال بگذارد.

شهريار در بند 27منظومه‌ حيدر بابا به آيين شال اندازي و در بند 28به ارتباط شال اندازي با برکت خواهي و احترام به درگذشتگان به نحوي شاعرانه اشاره دارد:

عيد بود و مرغ شب آواز مي‌خواند

دختر نامزد شده براي داماد،

جوراب نقشين مي‌بافت

و هر کس شال خود را از دريچه‌اي آويزان مي‌کرد

وه که چه رسم زيبايي است ،رسم شال اندازي

هديه عيدي بستن به شال داماد

من هم گريه و زاري کردم و شالي خواستم

شالي گرفتم و فوراً بر کمر بستم

شتابان به طرف خانه‌غلام (پسر خاله‌ام) رفتم

و شال را آويزان کردم

فاطمه خاله‌ام جورابي به شال من بست

خانم ننه‌ام را به ياد آورد و گريه کرد

شهريار در توضيح اين رسم مي‌گويد: در آن سال مادر بزرگ من (خانم ننه) مرده بود. ما هم نمي‌بايست در مراسم عيد شرکت مي‌کرديم ولي من بچه بودم، با سماجت شالي گرفتم و به پشت بام دويدم.

 


رسم فالگوش در چهارشنبه سوري

از ديگر مراسم چهارشنبه سوري فالگوش بود و آن بيشتر مخصوص کساني بود که آرزويي داشتند مانند دختران دم بخت يا زنان در آرزوي فرزند، آنها سر چهار راهي که نماد گذار از مشکل بود مي‌ايستادند و کليدي را که نماد گشايش بود، زير پا مي‌گذاشتند و نيت مي‌کردند و به گوش مي‌ايستادند و گفت و گوي اولين رهگذران را پاسخ نيت خود مي‌دانستند. آنها در واقع از فروهرها مي‌خواستند که بستگي کارشان را با کليدي که زير پا داشتند، بگشايند.

 


رسم قاشق زني در چهارشنبه سوري

قاشق زني هم که از ديگر مراسم چهارشنبه سوري بود،تمثيلي بود از پذيرايي از فروهر‌ها، زيرا قاشق و ظرف مسين نشانه‌ خوراک و خوردن بود. ايرانيان باستان براي فروهرها بر بام خانه غذاهاي گوناگون مي‌گذاشتند تا از اين ميهمانان تازه رسيده‌ آسماني پذيرايي کنند و چون فروهر‌ها پنهان و غير محسوس اند، کساني هم که براي قاشق زني مي‌رفتند سعي مي‌کردند روي بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجيل را مخصوص فروهر مي‌دانستند، دريافتشان را خوش يُمن مي‌پنداشتند.


 

بـازم با گریه خوابم برد       بـازم خواب تــــو را دیدم

دوباره....

چقدر غمگینم و تنـــها  چقدر می خوام که باز بـارون بباره

 

بزن بــارون  ببار آروم  بروی پلکای خسته ام

بزن بــارون تو می دونی هنوزم یاد اون هستم

 

شنبه 19 اسفند 1391  4:02 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
voiceofrain
voiceofrain
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 2005
محل سکونت : اصفهان

حاجي فيروز،ميرنوروزي،خانه تكاني رسم ديرينه نوروز،سبزه سبز كردن نماد بركت و باروري

سرآغاز جشن نوروز، روز نخست ماه فروردين است و به دليل اينكه برخلاف سايرجشن‌ها برابري نام ماه و روز را به دوش نمي‌کشد بر ساير جشن‌ها‌ي ايران باستان برتري دارد.

در مورد پيدايي اين جشن افسانه‌هاي بسيار است اما آنچه به آن جنبه‌ رازوارگي مي‌بخشد آيين‌هاي بسياري است که روزهاي قبل و بعد از آن انجام مي‌گيرد.

 

صورتكي سياه به نام حاجي فيروز

اگر نوروز هميشه و در همه جا با هيجان و آشفتگي و درهم ريختگي آغاز مي‌شود، حيرت انگيز نيست چرا که بي‌نظمي يکي از مظاهر آن است. ايرانيان باستان نا آرامي را ريشه‌ آرامش و پريشاني را اساس سامان مي‌دانستند و چه بسا که در پاره‌اي از مراسم نوروزي آن‌ها را به عمد به وجود مي‌آوردند چنانکه دررسم بازگشت مردگان (از 26اسفند تا 5فروردين) عقيده داشتند که ارواح درگذشتگان باز مي‌گردند كه درآن افرادي با صورتک‌هاي سياه براي تمثيل در کوچه و بازار به آمد و رفت مي‌پرداختند و بدينگونه فاصله‌ ميان مرگ و زندگي و هست و نيست را در هم مي‌ريختند و قانون و نظم يک ساله را محو مي‌کردند. باز مانده‌ اين رسم آمدن حاجي فيروز يا آتش افروز بود که تا چند سال پيش نيز ادامه داشت.

 


 

رسم ميرنوروزي

از ديگر آشفتگي‌هاي ساختگي رسم مير نوروزي، يعني جا به جا شدن ارباب و بنده بود. در اين رسم به قصد تفريح ،کسي را از طبقه‌هاي پايين براي چند روز يا چند ساعت به سلطاني برمي‌گزيدند و سلطان موقت ( برطبق قواعدي) اگر فرمان‌هاي بيجا صادر مي‌کرد، از مقام اميري بر کنار مي‌شد.

 

حافظ نيز در يکي از غزلياتش به حکومت ناپايدار مير نوروزي اشاره كرده است:

سخن در پرده مي‌گويم، چو گل از غنچه بيرون‌ آي ،که بيش از چند روزي نيست حکم مير نوروزي

میر نوروز شادي آفرين براي مردم

بی گمان كسانی را كه در روزهای نخست فروردین با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در كوچه و گذر وخیابان می بینیم كه با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می كنند و پولی می گیرند بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب میر نوروزی و حاكم پنج روزه است كه تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند و آنان در شعرهای خود می گویند: حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه.

 

ابوریحان از مردی بی ریش یاد می كند كه با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می كرد و چیزی می گرفت و هم اوست كه حافظ به عنوان میر نوروزی  دوران حكومتش را بیش از پنج روز نمی داند.

 

سخن‌ در پرده‌ مي‌ گويم‌ چو گل‌ از غنچه‌ بيرون‌ آي‌             كه‌ بيش‌ از پنج‌ روزي‌ نيست‌ حكم‌ مير نوروزي‌

 

در قديم‌ كه‌ سرگرمي ها و امكانات‌ شادي ‌بخش‌ اندك‌ و محدود بود در دوره‌ نوروزي، فردي‌ كه‌ به‌ او مير نوروز مي ‌گفتند جامه‌اي‌ رنگين‌ بر تن‌ مي‌ كرد، سوار چهارپايي‌ مي ‌شد، كيسه‌ و كوله ‌اي‌ برمي ‌گرفت‌ و در كوچه‌ و بازار به‌ راه‌ مي ‌افتاد و با صداي‌ رسا سخنان‌ خنده‌ آور و شادي ‌آفرين‌ مي ‌گفت‌ و موجب‌ سرگرمي‌ مردم‌ مي ‌شد. در هر خانه‌ اي‌ مي ‌ايستاد و چيزي‌ دريافت‌ مي ‌كرد و هر آنچه‌ بود ، نقل‌ و آجيل‌ و شيريني‌ در كيسه‌ خود مي‌ ريخت ومي ‌گفت‌ و مي‌ خنديد و مي‌ خندانيد و دل ها را شاد مي ‌كرد.

 

ميرنوروز ديروز عمونوروز امروز

 

شايد پديده‌ عمونوروز كه‌ به ويژه‌ در چند دهه‌ پيش‌ در ايران‌ معمول‌ بود شكلي‌ ديگر از همان‌ مير نوروز بوده‌ باشد. عمونوروز نيز با كلاه‌ و جامه ‌اي‌ رنگين‌ و دايره‌اي‌ زنگي‌ اما با رويي‌ سياه ‌شده‌ از زغال‌ يا رنگ‌ در كوچه‌ و خيابان‌ به‌ راه‌ مي ‌افتاد و اشعار كوتاه‌ خنده‌آور مي‌ خواند و سعي‌ مي ‌كرد تا دل‌ مردم‌ شاد كند و خود نيز چيزي‌ بستاند و شاد شود. در حال‌ حاضر اين‌ رسم‌ تا حد زيادي‌ منسوخ‌ شده‌ و كمتر مورد توجه‌ قرار دارد اما نواختن‌ ساز و دهل‌ در آغاز نوروز در كوچه‌ها و محله‌هاي‌ قديمي‌ هنوز هرچند كم،‌ اما متداول‌ است.


خانه تكاني رسم ديرينه نوروز

 

خانه تکاني نخست به درهم ريختگي، سپس به نظم و نظافت اشاره دارد. درگذشته تمام خانه براي نظافت زير و رو مي‌شد ودربعضي از نقاط ايران رسم بود که حتي خانه‌ها را رنگ آميزي مي‌کردند و اگر ميسر نبود دست کم همان اتاقي که هفت سين را در آن مي‌چيدند، سفيد مي‌ کردند، اثاثيه‌ کهنه را به دور مي‌ريختند و به جايش لوازم نو مي‌خريدند و در آن ميان شکستن کوزه را که جايگاه آلودگي‌ها و اندوه ‌هاي يک ساله بود واجب مي‌دانستند، ظرف‌هاي مسين را به رويگران مي‌سپردند ،نقره‌ها را جلا مي‌دادند، گوشه و کنار خانه را از گرد و غبار پاک مي‌کردند ،فرش و گليم‌ها را از تيرگي‌هاي يک ساله مي‌زدودند و بر آن باور بودند که ارواح مردگان وفروهر‌ها (ريشه‌ کلمه‌ فروردين) در اين روز‌ها به خانه و کاشانه‌ خود باز مي‌گردند و اگر خانه را تميز و بستگان را شاد ببينند خوشحال مي‌شوند و براي باز ماندگان خود دعا مي‌فرستند وگرنه غمگين و افسرده باز مي‌گردند ازاين رو چند روز به نوروزمانده در خانه مُشک و عنبر مي‌سوزاندند و شمع و چراغ مي‌افروختند.

در بعضي نقاط ايران رسم بود که زن‌ها شب آخرين جمعه‌ سال بهترين غذا را مي‌پختند و بر گور درگذشتگان مي‌پاشيدند و روز پيش از نوروز را که همان عرفه يا علفه و يا به قولي بي بي حورباشد به خانه‌اي که در طول سال ،درگذشته‌اي داشت به پُرسه مي‌رفتند و دعا مي‌فرستادند و مي‌گفتند که براي مرده عيد گرفته اند.

 


سبزه سبز كردن نماد بركت و باروري

 

در گير و دار خانه تکاني و از 20روز به روز عيد مانده سبزه سبز مي‌کردند. ايرانيان باستان دانه‌ها را که عبارت بودند از گندم، جو، برنج، لوبيا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجيله، ذرت و ماش به شماره‌ هفت( نماد هفت امشاسپند) يا دوازده (شماره‌ مقدس برج‌ها) در ستون‌هايي از خشت خام بر مي‌آوردند و باليدن هر يک را به فال نيک مي‌گرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروري خواهد بود. خانواده‌ها به طور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (انديشه‌ي نيک)، هوخت (گفتار نيک) و هوورشت (کردار نيک) سبز مي‌کردند و فروهر نياکان را موجب بالندگي و رشد آنها مي‌دانستند.
 

بـازم با گریه خوابم برد       بـازم خواب تــــو را دیدم

دوباره....

چقدر غمگینم و تنـــها  چقدر می خوام که باز بـارون بباره

 

بزن بــارون  ببار آروم  بروی پلکای خسته ام

بزن بــارون تو می دونی هنوزم یاد اون هستم

 

شنبه 19 اسفند 1391  4:55 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
دسترسی سریع به انجمن ها