0

قطعنامه 598 از تصویب تا اجرا

 
nima1337
nima1337
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 355
محل سکونت : یزد

قطعنامه 598 از تصویب تا اجرا

قطعنامه 598 از تصویب تا اجرا

 

 

جمهوری ‌اسلامی ایران در 27 تیر 1367 با ارسال نامه‌ای به دکوئیار، دبیرکل سازمان ‌ملل رسماً قطعنامه 598 را پذیرفت‌. این اقدام با توجه به رفتار و مواضع سازمان ‌ملل که در طول جنگ هشت‌ساله‌، به غیر از موارد بسیار محدود و غیراساسی‌، عملاً به‌ سود عراق رفتار می‌کرد‌، پرسش‌ها و ابهامات فراوانی را مطرح کرد‌. ضمن این‌که در آن ایام‌، با سقوط فاو‌، روند نظامی جنگ نیز برخلاف سال‌های گذشته به زیان ایران شد و عمیقاً بر روش جدید سیاسی ایران تأثیر گذاشت.

اکنون که نزدیک به سیزده سال از آن ایام سخت و سرنوشت‌ساز می‌گذرد و با توجه به تغییراتی که در محیط بین‌المللی‌، منطقه و درون ایران صورت گرفته است‌، شاید بتوان تا اندازه‌ای اقدام جمهوری‌ اسلامی ایران را به ‌عنوان یکی از پدیده‌های بسیار مهم جنگ و انقلاب اسلامی که علاوه بر تأثیر آن در پایان بخشیدن به جنگ‌، آثار و نتایجی را بر روند تحولات جامعه ایران بر جای گذاشته و خواهد گذاشت‌، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد‌. در واقع‌، آنچه که مورد سؤال است‌، نحوه پایان دادن به جنگ در چارچوب قطعنامه 598 و علل موافقت جمهوری ‌اسلامی ایران با آن می‌باشد‌. بسیار روشن است که هرگونه درگیری و جنگ‌، با هر میزان شدت و قدمت‌، سرانجام بر اساس شرایط و عواملی به پایان خواهد رسید‌. بنابراین‌، خاتمه یافتن جنگ به‌عنوان یک رویداد ضروری و اجتناب‌ناپذیر مورد سؤال نیست و نمی‌توان انتظار داشت که جنگ میان دو کشور به‌صورت دائمی تداوم داشته باشد‌، بلکه آنچه حائز اهمیت است‌، چگونگی پایان یافتن جنگ است که در خصوص جنگ عراق علیه ایران با اقدام ایران در پذیرش قطعنامه 598 تحقق یافت.

بر اساس ملاحظات یادشده و با توجه به تغییر روش ایران در پایان بخشیدن به جنگ‌، لازم است که ابعاد این موضوع و روند تحولاتی که طی هشت سال با هدف پایان دادن به جنگ و با تکیه بر راه‌حل‌های دیپلماتیک که شخصیت‌ها، کشورها و مجامع بین‌المللی مطرح کرده‌اند و همچنین براساس کلیات مواضع و اقدامات جمهوری اسلامی در حد فاصل تصویب تا پذیرش قطعنامه‌، بررسی شود تا مواضع ایران در هنگام صدور این قطعنامه آشکار شده و هر گونه شایعه‌ای مبنی بر مخالفت ایران با راه‌حل‌های دیپلماتیک‌، از جمله صدور قطعنامه 598 برای پایان دادن به جنگ‌، رد شود.

مهم‌ترین علت تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر‌، متأثر از این موضوع بود که حامیان جهانی و منطقه‌ای عراق، پذیرش برتری ایران بر عراق و تامین خواسته‌های بر حق آن کشور را با توجه به پی‌آمدهایش‌، به ‌زیان منافع خود و خلاف هدف اصلی وقوع جنگ ارزیابی می‌کردند. جمهوری ‌اسلامی ایران پس از آزادسازی مناطق اشغالی و فتح خرمشهر‌، همواره بر دو موضوع اساسی تأکید می‌کرد‌: نخست‌، محکوم کردن عراق به‌عنوان متجاوز و مسئول جنگ و دوم‌، پرداخت غرامت به ایران به‌ عنوان قربانی تجاوز. با آنکه خواسته‌های ایران کاملاً منطقی و عادلانه بود‌، ولی بنا به ملاحظاتی‌، هیچ‌گاه این خواسته‌ها به‌طور جدی مورد توجه سازمان ملل قرار نگرفت‌.

امام راحل در پیام خود به حجاج بیت‌الله ‌الحرام در سال 1366 در این باره فرمودند‌:

“دنیا از آغاز جنگ تاکنون درتمام مراحل دفاعی ما هیچ‌گاه با زبان عدالت و با بی‌طرفی با ما سخن نگفته است.»

بنابراین‌، تمام تلاش‌ها و فعالیت‌های سیاسی تبلیغاتی و نظامی ایران از فتح خرمشهر تا پذیرش قطعنامه 598 با هدف تأمین خواسته‌های بر حق ایران انجام گرفت‌. کسب پیروزی نظامی با انجام سلسله عملیاتی که در مناطق مختلف صورت گرفت‌، برای تضمین خواسته‌های ایران و تحمیل آن به عراق و حامیان جهانی و منطقه‌ای این کشور بود‌. در همان حال‌، تلاش برای بازداشتن ایران از پیروزی نظامی بر عراق یا دست‌یابی به پیروزی سیاسی برپایه برتری نظامی‌، باعث شد تا فشارهای گوناگون و همه جانبه‌ای بر ایران وارد شود‌. ایران به موازات تشدید این فشارها‌، در برابر وضعیت کاملاً دوگانه و متضادی قرار گرفت‌، از یک‌سو‌، گسترش دامنه جنگ و تشدید فشارها و دشواری‌هایی که برای انجام عملیات نظامی گسترده با تضمین پیروزی وجود داشت‌، بیش از پیش جمهوری‌ اسلامی ایران را در تنگنا قرار می‌داد و امکان تأمین خواسته‌هایش را دشوار می‌ساخت و از سوی دیگر‌، با توجه به برتری به‌دست آمده از پیروزی‌های نظامی ایران بر عراق و خواسته‌های بر حق ایران‌، چشم‌پوشی از این خواسته‌ها برای مسئولان و تصمیم‌گیرندگان کشور امکان‌پذیر نبود‌. همچنین‌، با توجه به افکار عمومی جامعه که رخدادهای جنگ را با حساسیت زیادی پی‌گیری می‌کردند‌، اقدام به این تصمیم با چرخش از استراتژی پیشین‌، با هزینه بسیار زیادی در جامعه همراه بود‌. البته‌، این مسئله به این معنا نبود که ایران بدون در نظر گرفتن اصول و مصالح‌، در برابر واقعیات تسلیم شود و یا بدون در نظر گرفتن واقعیات‌، تنها برخی اصول و مواضع پیشین را مورد تأکید قرار دهد‌، برخورد ایران با قطعنامه 598 و بعدها با فاجعه سقوط هواپیمای ایرباس مؤید این موضوع می‌باشد.

قطعنامه 598 تنها یک روز پیش از اولین اقدام امریکا در حفاظت از نفت‌کش‌های کویت در 30 تیر 1366 تصویب شد و حضور نظامی امریکا در منطقه هیچ معنایی جز افزایش فشار به ایران به ‌منظور پذیرفتن قطعنامه 598 نداشت‌. با وجود این که قطعنامه در شرایطی تصویب شد که ایران به‌ دلیل در اختیار داشتن مناطق نسبتاً حساس در خاک عراق‌، از برتری قابل توجهی برخوردار بود ولی روح قطعنامه برای نجات عراق بود و به‌گونه‌ای نسبتاً محسوس‌، نیم‌نگاهی نیز به ایران داشت‌. برابر تمهیداتی که پیش از این صورت گرفته بود چنین پیش‌بینی شده بود که طرف امتناع کننده از پذیرش قطعنامه‌، با تحریم تسلیحاتی تنبیه و تحت فشار قرار گیرد‌. جمهوری ‌اسلامی ایران بر پایه ملاحظاتی که وجود داشت‌، قطعنامه را رد نکرد و به روند مذاکره با دبیرکل سازمان ‌ملل روی توافق نشان داد و این بدان معنا بود که ایران راه دیپلماتیک را برگزیده است.

هم ‌زمان با حضور آیت‌الله ‌خامنه‌ای‌، رئیس‌جمهور وقت ایران در اجلاس عمومی سازمان‌ ملل در شهریور 1366‌، ایشان در یک نشست مطبوعاتی با حضور اکثر رسانه‌های جهانی که در نیویورک برگزار شد‌، شرکت کردند‌. ایشان در پاسخ به پرسش یک خبرنگار در مورد چگونگی تنبیه متجاوز فرمودند:

«ما نوع تنبیه را به هیچ وجه از پیش تعیین نمی‌کنیم‌، اما اگر محکمه‌ای عادل برقرار شود‌، ما احکام آن محکمه را قبول خواهیم کرد.‌»

ایشان همچنین در پاسخ به پرسش دیگری که عنوان شد آیا در چارچوب قطعنامه 598 امکان صلح وجود دارد؟ گفتند:

«یقیناً وجود دارد و ما فرمول استفاده از این قطعنامه را برای رسیدن به آتش‌بس تهیه کرده و در اختیار دبیرکل قرار داده‌ایم و نکته اصلی‌، تنبیه متجاوز است که اگر این مسئله حل شود‌، تمامی مسائل حل خواهد شد.»

این اظهارات به روشنی نشان می‌داد که ایران بر راه‌حل دیپلماتیک‌، به موازات سایر راه‌حل‌ها و نیز پذیرش قطعنامه 598 به‌صورت مشروط تأکید داشت.

ایران ضمن پذیرش مشروط قطعنامه 598 با ادامه گفتگو با دبیرکل سازمان ‌ملل‌، تمهیداتی را برای تغییر ترتیب برخی از بندهای قطعنامه پی‌گیری کرد. فعالیت‌های ایران مؤثر واقع شد و دبیرکل طرحی را تهیه کرد که به طرح اجرایی دبیرکل مشهور شد‌. رئوس کلی این طرح را‌، دبیرکل در نامه مورخ 15 اکتبر 1987 میلادی (‌23 مهر 1366‌) اعلام کرد.

پس از سفر دبیرکل به تهران‌، شورای‌امنیت سازمان ملل به دبیرکل مأموریت داد تا طرحی در زمینه اجرای قطعنامه 598 تهیه کند‌. طرح اجرایی دبیرکل برای قطعنامه 598 با جابه‌جا کردن بعضی از بندهای مستخرج از خود قطعنامه بود که نظرات ایران را تا حدودی تأمین می‌کرد‌، زیرا گام نخست در اجرای این طرح، تشکیل کمیته‌ای برای تعیین متجاوز بود.

عراقی‌ها که با این اقدام مخالف بودند در یک موضع‌گیری صریح‌، اعلام کردند‌، با هرگونه تفکیک و جابه‌جایی در بندهای قطعنامه مخالف هستند‌. صدام علاوه بر موضع‌گیری فوق‌، در دیدار با وزیرخارجه ژاپن گفت‌: «موضع ایران را که عراق باید متجاوز شناخته شود و مجازات گردد‌، نخواهد پذیرفت‌.»

در نیمه آذر 1366 دبیرکل سازمان ملل در پی مذاکره با نمایندگان ایران و عراق‌، در چکیده گزارش خود به شورای امنیت اعلام کرد، مذاکرات به بن‌بست عملی رسیده است. در این گزارش درمورد علل بن‌بست در مذاکرات آمده است:

«‌جمهوری ‌اسلامی ایران به خاطر طرح مسئله غرامت و مرتبط کردن آن با مسئله عقب‌نشینی، از چارچوب قطعنامه 598 خارج شده است و عراق به خاطر اعلام لزوم اجرای متوالی و بی‌وقفه آتش‌بس، عقب‌نشینی و مبادله کامل اسرا و یا لااقل، انفکاک‌پذیر نبودن آتش‌بس و عقب‌نشینی، از طرح اجرایی دبیرکل فاصله گرفته است.‌»

بنابر‌این گزارش، ایران و عراق هر یک به نوعی در ایجاد بن‌بست در روند مذاکرات مقصر قلمداد می‌شدند. این در شرایطی است که عراق با فرض این‌که ایران با قطعنامه 598 مخالفت خواهد کرد، برای دست‌یابی به موضع بهتر سیاسی، پذیرش قطعنامه را اعلام کرده بود ولی در عمل، با وجود این که از موضع ضعیف‌تری در صحنه نظامی برخوردار بود، به این دلیل که تمام تمهیدات بین‌المللی و منطقه‌ای برای نجات آن سازمان‌دهی شده بود به مخالفت خود ادامه می‌داد. در همان حال، اگرچه جمهوری اسلامی ایران قطعنامه را به‌طور رسمی نپذیرفته بود، ولی با عدم رد آن و پذیرش گفتگو در چارچوب قطعنامه 598 و بر اساس طرح اجرایی دبیرکل که مصوب شورای ‌امنیت بود، عملاً برای گشایش در روند صلح با هدف تأمین منابع ایران تلاش می‌کرد. بدیهی بود آن‌چه که موضع ایران را تقویت می‌کرد، تنها برتری نظامی بر عراق با استقرار در بخشی محدود ولی حساس در خاک عراق بود. بی‌گمان اعلام آتش‌بس و عقب‌نشینی به مرزهای بین‌المللی، به منزله خارج کردن برگ برنده ایران برای مذاکرات بود بی آنکه هیچ تضمینی برای تأمین خواسته‌های ایران مبنی بر اعلام عراق به‌عنوان متجاوز و پرداخت غرامت وجود داشته باشد. مواضع یک سویه سازمان ملل در پشتیبانی از عراق همچون هفت سال گذشته تا تصویب قطعنامه 598 و بی‌اعتمادی ایران به‌عملکرد و مواضع این سازمان و همچنین موقعیت برتر نظامی ایران، باعث شد تا جمهوری اسلامی ایران شرایط خود را برای پایان بخشیدن به جنگ مورد تأکید قرار دهد. بدون تردید اگر جمهوری اسلامی در چنان وضعیتی بدون هیچ تضمینی شرایط سازمان ملل را می‌پذیرفت، اکنون مهم‌ترین پرسشی که مطرح می‌شد، علل تاخیر در پذیرش قطعنامه نبود، بلکه این پرسیده می‌شد که چرا جمهوری اسلامی در شرایط برتر نظامی قطعنامه‌ای را پذیرفت که نه تنها خواسته‌های ایران را تضمین نمی‌کرد، بلکه منافع طرف متجاوز را تامین می‌کرد؟

 

پاسخ رسمی جمهوری اسلامی ایران به قطعنامه 598

پس از عقب‌نشینی ایران از برخی مناطق همچون حلبچه در 22 تیر 1367، ادامه حمله‌های عراق و تشدید فشار بین‌المللی به ایران، سلسله جلساتی در داخل کشور با هدف اتخاذ تصمیم نهایی درباره جنگ تشکیل شد. در نشست مشترک رؤسای سه قوه، مجلس خبرگان و شورای نگهبان شرایط سیاسی نظامی کشور مورد بررسی قرار گرفت. امام راحل نیز در روز پنج‌شنبه و جمعه، 23 و 24 تیرماه مشورت‌هایی را به‌صورت جداگانه انجام دادند. ولی نشست اصلی بر اساس دستور امام و با حضور چهل تن از شخصیت‌های مهم کشور در روز شنبه 25 تیر 1367، تشکیل شد. امام در پیامی به این جلسه که مرحوم حاج ‌سیداحمد خمینی قرائت کرد، ضمن بیان نظرات خود، تصمیم‌گیری در مورد آینده جنگ را به جلسه واگذار کردند. چند روز پس از آن آقای هاشمی در این باره گفت:

«‌طی دو سه روزه گذشته، جلسات متعددی با حضور سران کشور تشکیل شده و جمع‌بندی تمام این جلسات به حضور امام رسیده است. طی بحث‌هایی که صورت گرفت، مجموعه شرایط، جمهوری اسلامی را به این نتیجه رساند که برای مصلحت انقلاب قطعنامه 598 پذیرفته شود...ایران تا به حال خواستار آن بود که ابتدا کمیته تعیین متجاوز تعیین شود ولی فعلاً با توجه به شرایط جدیدی که پیش آمده است، از آن شرط خود صرف نظر کرده‌ایم... وقتی به ما اطمینان دادند که ترکیب کمیته تعیین متجاوز به‌گونه‌ای خواهد بود که واقعاً به حق رسیدگی می‌کند ما از شرط قبلی خود صرف نظر کردیم.‌»

بدین ترتیب، در جلسه‌ای که به ریاست رئیس‌جمهور وقت، آیت‌الله ‌خامنه‌ای و با حضور مسئولان عالی‌رتبه کشور در 26 تیر 1367 تشکیل شد، پایان جنگ با پذیرش قطعنامه 598 به تصویب رسید و امام راحل بر آن صحه گذاشتند و پذیرفتند که قبول قطعنامه به صلاح نظام و انقلاب است. در پی این تصمیم رئیس‌جمهور در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل نوشتند:

«‌ایران تصمیم گرفته است که رسماً قطعنامه 598 شورای ‌امنیت را به خاطر اهمیتی که برای حفظ جان انسان‌ها، برقراری عدالت و صلح و امنیت منطقه و بین‌المللی قائل است، بپذیرد.‌»

خاویر پرزدکوئیار، دبیرکل سازمان ملل نیز روز دوشنبه اعلام کرد، ایران قطعنامه 598 را رسماً و بدون قید و شرط پذیرفته است. وی بلافاصله از رئیس شورای‌امنیت درخواست کرد تا اعضای شورای‌امنیت را برای مشورت گرد هم آورد. وی همچنین، اظهار امیدواری کرد که یک هفته تا ده روز دیگر آتش ‌بس برقرار شود

 

بازتاب پذیرش قطعنامه 598 در ایران

واحد پخش خبر رادیو در ساعت 2 بعدازظهر 27 تیر 1367 بدون هیچ مقدمه‌ای اعلام کرد، جمهوری اسلامی ایران قطعنامه 598 شورای‌امنیت را قبول کرده است. مردم، به‌ویژه رزمندگان و افراد حزب اللهی و متدین و تمام کسانی که در داخل و خارج کشور نسبت به نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی تعلق خاطر داشتند، با انتشار این خبر، شگفت‌زده و کاملاً غافل‌گیر شدند و موجی از نگرانی در میان مردم پدید آمد. برابر گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، در نخستین ساعات حتی برای بسیاری از مردم این اقدام قابل قبول نبود و قطرات اشک و چهره‌های برافروخته آنها حکایت از همین مسئله داشت. همچنین بیش‌تر کسانی که خبر نیم‌روزی رادیو را نشنیده بودند، بیانیه جمهوری اسلامی را شایعه‌ای بی‌اساس و دور از سیاست مسئولان خواندند. حتی شایعه شده بود که به ‌دلیل فوت امام قطعنامه پذیرفته شده است!

واکنش اولیه مردم در داخل کشور حکایت از اهمیت موضوع و نشان‌دهنده احساس ناباوری درباره آن بود. پیش از این نیز، پس از سقوط فاو و بازپس‌گیری برخی از مناطق تصرف شده به‌دست ارتش عراق، نوعی ابهام و ناباوری در میان مردم دیده می‌شد که با اعلام موافقت ایران با قطعنامه 598 این پدیده در ابعاد گسترده‌تری بار دیگر آشکار شد. باورهای مردم درخصوص جنگ که حاصل تبلیغات موجود مبنی بر برتری قوای خودی و ضعف دشمن بود باعث شد به تدریج میان درک مردم و واقعیات صحنه جنگ شکاف نسبتاً عمیقی به‌وجود آید که در نتیجه، برتری نظامی عراق در ماه‌های پایانی و قبول قطعنامه 598 به ‌وسیله ایران قابل فهم و هضم نبود.

با توجه به اهمیت تبیین پذیرش قطعنامه 598 برای مردم، رهبر فقید انقلاب‌اسلامی، امام‌ خمینی (رحمه‌الله‌علیه) در پیام استقامت که به مناسبت فرا رسیدن ایام حج تنظیم شده بود، توضیحاتی را فرمودند که بی‌شک موجب توجیه و التیام مردم، به‌ویژه رزمندگان اسلام شد که در غیر این صورت، امکان مهار اوضاع در داخل کشور و جبهه‌های جنگ بسیار دشوار می‌شد.

امام (ره) در این پیام در مورد علت قبول قطعنامه فرمودند:

«‌قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می‌کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به ‌نظر تمامی کارشناسان سیاسی نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتش ‌بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می‌دانم.‌»

امام در این پیام علل پذیرش قطعنامه را تغییر شرایط بیان کردند ولی به‌ دلیل مصالحی از ذکر آن خودداری و اظهار امیدواری کردند در آینده روشن شود.

امام در آن وضعیت ملتهب و دشوار برای جلوگیری از تشدید چند دستگی و بحران در کشور، بهترین روش را انتخاب کرده و از بیان مسائلی که بخشی از آنها ریشه در گذشته داشتند، خودداری کردند تا جمهوری اسلامی ایران بتواند استراتژی جدید خود را که ناشی از وضعیت سیاسی نظامی جدید بود به خوبی پی‌گیری کرده و به موفقیت برساند و این هدف جز با وحدت و انسجام داخلی دست‌یافتنی نبود.

امام در بخش دیگری از پیام خود با توجه به ضرورت پشت سر نهادن این مرحله حساس، فرمودند:

«‌در این روزها ممکن است بسیاری از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند که هر چند این مسئله به‌خودی‌خود یک ارزش بسیار زیباست، اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست.»

امام بار دیگر با تعبیر دیگری درباه تلخی پذیرش قطعنامه فرمودند:

«‌قبول این مسئله (قطعنامه) برای من از زهر کشنده‌تر است، ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.‌»

سپس امام اظهار امیدواری کردند، تلخی این روزها به شیرینی فرج حضرت‌بقیه‌الله (ارواحنا لتراب ‌مقدمه الفداء ) و رسیدن به لقای حق جبران شود.

 

برقراری آتش بس

پس از پذیرش رسمی قطعنامه 598، از طرف ایران و انجام مذاکرات با دبیرکل سازمان ملل متحد، آتش بس میان طرفین از تاریخ 29 مرداد 1367، (20 اوت 1988) برقرار شد. شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ 18 مرداد 1367 قطعنامه 619 را تصویب کرد که به موجب آن، گروه ناظران نظامی ایران و عراق و سازمان ملل متحد (یونیماک) تشکیل و عازم مرزهای ایران و عراق شد. نیروهای یونیماک حدود 400 نفر بودند که از 25 ملیت مختلف تشکیل شده بود و در دو کشور مستقر شدند. وظایف نیروهای یونیماک عبارت بود از:

1- تأیید، تحکیم و نظارت بر آتش بس

2-نظارت بر عقب‌نشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بین‌المللی

3- کمک به طرفین برای حل مسایل محلی که احتمالاً در مورد تعیین دقیق خطوط مرزی و عقب‌نشینی به مرزهای بین‌ا‌لمللی و یا تیراندازی اتفاقی پدید آید.

4- کمک به طرفین برای ایجاد یک منطقه حایل در طول مرزهای دو کشور

 

آغاز مذاکرات صلح

نخستین دور مذاکرات صلح بین ایران و عراق با نظارت سازمان ملل متحد، در سوم شهریور 1367، به طور رسمی در ژنو آغاز شد. در این مذاکرات دولت عراق دو پیش شرط را مطرح کرد:

1- لایروبی اروند رود

2- آزادی کشتیرانی در خلیج فارس

ایران اعلام نمود که نه پیش شرطی دارد و نه پیش شرطی را از طرف مقابل می‌پذیرد. عراق با در اختیار داشتن بخشی از خاک ایران، تصور می کرد که می تواند برای گرفتن امتیاز، ایران را تحت فشار قرار دهد. از طرف دیگر، طرح آزادی کشتیرانی در خلیج فارس، مطابق با درخواست دولت‌های غربی بود و به همین جهت از عراق حمایت می کردند.

به علت پافشاری عراق در مورد درخواستهایش و عدم پذیرش آن از طرف ایران، پیشرفتی در مذاکرات صورت نگرفت. از این رو برای شکست بن‌بست مذاکرات، دبیرکل سازمان ملل متحد در 9 مهر 1367، طرحی مشتمل بر 4 ماده به شرح زیر به دولتین ایران و عراق پیشنهاد کرد :

1- آزادی کشتیرانی در خلیج فارس

2- دادن اولویت به حل و فصل مسئله شط‌العرب (اروند رود)

3- توافق در مورد مراحل مبادله اسرای جنگی

4- عقب‌نشینی نیروهای دو کشور به مرزهای بین‌المللی

دبیرکل سازمان ملل، در این طرح خواست‌های عراق را مورد توجه قرار داده بود، اما این طرح نیز با شکست مواجه شد. به دنبال آن، دبیرکل، «یان الیاسون» نماینده ویژه ی خود را مأمور پیگیری اجرای قطعنامه 598، نمود. وی در سالهای 1367 و 1368، دو بار به تهران و بغداد سفر کرد، اما نتوانست موافقت دولتین ایران و عراق را برای آغاز مذاکرات صلح و اجرای قطعنامه 598، به دست آورد.

ایران در سال 1368، برای شکستن بن‌بست مذاکرات، پیشنهاد عقب‌نشینی همزمان نیروها و مبادله اسرا را مطرح کرد، اما عراق بار دیگر پیشنهاد عقب‌نشینی نیروها را به مرزهای بین‌المللی موکول به حل مسئله اروند رود کرد، و اعلام داشت:

تا زمانی که ایران حق حاکمیت عراق بر اروند را نپذیرد، عقب‌نشینی انجام نخواهد شد.

دولت عراق در اتخاذ این موضع از حمایت کشورهای عربی نیز برخوردار بود. در قطعنامه کنفرانس سران عرب در مراکش در خرداد 1368، آمده است:

کنفرانس، همبستگی کامل خود را با عراق جهت حفظ وحدت و یکپارچگی خاک خود و حاکمیت عراق بر شط‌العرب (اروندرود) را مورد تاکید قرار می‌دهد. این مسئله در اجلاس کمیته دائمی همکاری‌های عربی ـ افریقایی در کویت نیز تکرار شد.

حمایتهای یک طرفه ی رهبران عربی از عراق موجب پافشاری این کشور در مواضع خود و در نتیجه ادامه بن‌بست مذاکرات صلح شد. علاوه بر آن برخی از دولت‌های غربی نیز منافع خود را در ادامه بن‌بست مذاکرات صلح می دیدند. دولتهای مذکور به ویژه امریکا، خواستار ادامه حالت «نه جنگ نه صلح» تا زمانی که تغییری در سیاست خارجی ایران نسبت به غرب مشاهده نشود، بودند.

در این میان دولت شوروی سابق، از اجرای قطعنامه 598، حمایت می‌کرد و خواستار خروج نیروهای عراقی از اراضی اشغالی بود. گنادی گراسیموف سخنگوی وزارت خارجه شوروی در خرداد ماه سال 1368، اظهار داشت:

شوروی از قطعنامه 598، سازمان ملل حمایت می‌کند و تأکید دارد که نیروهای عراق باید ضمن خروج از سرزمین‌های ایران در نوار مرزی قرار داد 1975، الجزایر استقرار یابند.

پذیرش مجدد عهدنامه 1975 الجزایر

12 روز بعد از اشغال کویت، یعنی در 24 مرداد 1369 (14 اوت 1990) رادیو بغداد نامه رئیس جمهوری عراق مبتنی بر پذیرفتن عهدنامه 1975 را قرائت کرد. در این نامه خطاب به رئیس جمهور ایران آمده است:

"با این تصمیم ما، دیگر همه چیز روشن شده و به این ترتیب همه ی آنچه را که می‌خواستید و بر آن تکیه می‌کردید، تحقق می‌یابد و دیگر اقدامی جز مبادله اسرا باقی نمی‌ماند".

به دنبال اقدام یاد شده، عقب‌نشینی نیروهای عراقی از خاک ایران در مدت 5 روز به مرزهای بین‌المللی انجام شد. در این زمان عراق 2363 کیلومتر مربع از اراضی ایران را در اشغال خود داشت. شهرهای مهران، قصر شیرین، خسروی، نفت شهر، سومار، مناطق باویسی، موسیان، کوشک، شلمچه، ارتفاعات کله قندی، کنجان چم، ارتفاعات قلاویزان، طلائیه، فکه و شرهانی از جمله شهرها و مناطق تحت اشغال نیروهای عراقی بود. با این حال عراقی‌ها برخی از مناطق را هم چنان در اشغال خود نگاه داشتند. وسعت این مناطق حدود 600 کیلومتر مربع بود و عراق مدعی بود که: به موجب معاهده ی 1975، ایران باید مناطق میمک، زین القدس و سیف سعد را به عراق واگذار کند و شاه از واگذاری این مناطق به عراق خودداری کرده بود.

یکی از بهانه‌های عراق برای لغو عهدنامه 1975 و تجاوز به ایران در سپتامبر 1980، همین مسئله بود. این مناطق در ابتدای جنگ به اشغال نیروهای عراقی درآمد. وسعت این مناطق به گفته عراق حدود 300 کیلومتر مربع است. در حالی که دو برابر این رقم می‌باشد. به دنبال اعلام عقب‌نشینی عراق، هیأتی تحت عنوان «هیأت نظارت بر عقب‌نشینی، پاکسازی میادین مین، تعیین محل و نصب میله‌های مرزی جدید» براساس عهدنامه 1975، بود. به موجب عهدنامه مذکور 750 میله مرزی در طول 1250 کیلومتر مرزهای دو کشور نصب شده بود. در طول جنگ حدود 450 میله مرزی جا به جا و یا تخریب شد و فقط 250 میله مرزی سالم برجا ماند. مختصات این میله‌ها در ضمیمه پروتکل مربوط به علامت گذاری مجدد مرز زمینی بین ایران و عراق 1975، آورده شده است. به همین جهت بر اساس اسناد مذکور و نقشه‌های موجود، محل نصب این میله‌ها مشخص می‌باشد.

اکنون 15 سال از پذیرش این قطعنامه می‌گذرد و نسل جدید جامعه ایران پرسش‌ها و ابهامات فراوانی راجع به طولانی‌ترین جنگ تاریخ ایران دارد، چرا جنگ آغاز شد، چگونه ادامه یافت و چرا به پایان رسید؟

شنبه 24 مرداد 1388  10:49 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها