پاسخ به:اشعار کودکیمان!!!(یادش به خیر)
کتری آب جوشم قل قل دارم می جوشم
وقتی که داغ داغم کسی نیاد سراغم
و...
خوشا به حالت ای روستایی چه شاد و خرم، چه باصفایی در شهر ما نیست جز دود و ماشین دلم گرفته از آن و از این در شهر ما نیست جز داد و فریاد خوشا به حالت که هستی آزاد ای کاش من هم پرنده بودم با شادمانی پر میگشودم میرفتم از شهر به روستایی آنجا که دارد آب و هوایی.
سر زد از افق مهر خاوران
فروغ دیده ی حق باوران
بهمن فرٌ ایمان ماست
پیامت ای امام استقلال - آزادی نقش جان ماست
شهیدان پیچیده در گوش زمان فریادتان
پاینده مانی و جاودان جمهوری اسلامی ایران
ما دوتا دخترخاله می رویم خونه خاله می خوریم چلوکباب می خوابیم تو رختخواب رختخواپ پاره میشه به مامان گفته میشه کتکا خورده میشه.............
یادش بخیر بچه که بودم دوست داشتم لی لی بازی کنم خیلی هم بازی کردم بعد کم کم رفتم به سراغ سک سک ، گرگم به هوا ،عمو زنجیر باف بله!!!!!!!!!! پیر شدیم رفت
ده بیست سه پونزده
هزارو شصت و شونزده
هرکی میگه شونزده نیست!
خاله پیرزن خونه نیست
جون من برید تو نخ ادامه ش!!!
خاله پیر زن خونه نیست!
آخه رفته انگلیس!
بخره یک خودنویس!
خودنویسش گرونه دونه ای یک قرونه!!!(یعنی خیلی گرون بوده)
مامان من اولین شعری که یاد من داد این بوده
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده...
رو تختخواب مخمل آبی خوابیده...
عروسک من چشماتا باز کن ...
وقتی که شب شد اونوقت لالاکن...
دیروز مامان رفته اونو بازار خریده...
**بسم الله القاصم الجبارین**
دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده ...سواد داری ؟نه نه ... بیسوادی ؟؟ ... پس تو دوست من نیستی .....
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده رو تخت خواب مخمل ابیش خوابیده...........
بس که دلتنگم اگر گریه کنم، میگویند: قطرهای قصدِ نشاندادنِ دریا دارد
السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)
شعر انار يادش بخير
صد دانه ياقوت دسته به دسته با نظمو ترتيب يكجا نشسته
واقعا یادش بخیر چه شعر های باحالی بودا
خونه مادر بزرگه هزارتا قصه داره ... عجب شعری بود
طراحی سایت، طراحی سایت در اصفهان، سئو سایت، اقامت در کیش، گوشت برزیلی در اصفهان، پخش لوازم لوکس خودرو در اصفهان، خرید هاست، سنگ ساخمانی