با شير آب بازي نكن نگاه تو مثل موش شدي
نازي شيطون بلا چرا تو بازيگوش شدي
خوبه از من ياد بگيري ببين دارم گل مي كشم
مداد زرد من كجاست مي خوام يك بلبل بكشم
...................................................................
دختره اينجا نشسته گريه ميكنه زاري ميكنه پرتقال من افتخار من از براي من يكيو بزن
.............................................................................................
يكي بود يكي نبود ، زير گنبد كبود پيره زنه نشسته بود ، اسبه عصاري مي كرد ، خره خراطي مي كرد ، سگه قصابي مي كرد ، گربه هه بقالي مي كرد ، شتره نمد مالي مي كرد ، موشه ماسوره مي كرد بچه ي موش ناله مي كرد ، پشه رقاصي مي كرد كارتنك بازي مي كرد ، فيل آمد آب بخوره افتاد و دندونش شكست گفت چه كنم چكار كنم صداي بزغاله كنم .