اشاره
امروزه دنياي متجدد، زنان را با اصرار به حضور فعال در عرصه اشتغال در جامعه ميكشاند. سؤال اينجاست كه آيا اسلام نظر مساعدي به اشتغال زنان دارد؟ و در صورت به خطر افتادن خانواده، اولويت با كدام يك ميباشد؟
اسلام اصول مشخص را براي شخصيت زن ترسيم نموده است كه بررسي حقوق زنان در ابعاد مختلف اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي بايد بر پايه اين اصول باشد. در شمارة پيشين، برخي از اين اصول كه عبارتند از: تساوي زن و مرد و استقلال مالي زن مورد بررسي قرار گرفت. در اين شماره به ادامة بحث ميپردازيم.
قسمت دوم
ارجحیت نقشهای خانوادگی زنان بر اشتغال
بنابر آنچه گذشت با استناد به آیات قرآنکریم و منابع روایی و تاریخی می توان گفت که اشتغال زنان به خودی خود، هیچ ممنوعیتی ندارد؛ بلکه به عنوان یک واقعیت پذیرفته شده است، اما با این وجود از نگاه اسلام، زنان در تأمين اقتصاد خانواده مسئولیتی ندارند و تأمین نیازهای مالی و اقتصادی آنان از وظایف همسر به شمار می رود.
قرآن كريم در آيات متعددي به اين امر اشاره كرده است.
نفقه زن در ازدواج دائم، بر عهده مرد است. نفقه شامل محل سکونت، خوراک و پوشاک و سایر امور وابسته به آنهاست که باید با توجه به زندگی زن و فرزندان و شرایط زمانی و اجتماعی باشد. صداق یا مهریه نیز بر عهده مرد است و زن بر اثر ازدواج مالک آن میشود و میتواند آن را از همسر خود مطالبه کند.
زن در امور اقتصادی خانواده هیچ مسئولیتی ندارد؛ هر چند درآمد زیادی داشته باشد. مسئولیت اساسی او، همراهی در روابط مناسب در زندگی خانوادگی است. در همین راستا نيز تأکید زیادی بر نقش مادری و همسری زنان صورت گرفته است. روایات زیادی نيز از معصومین((ع)) وارد شده است و مردان را به تأمین معاش خانواده تشویق ميكند و اجر و پاداش فراوانی برای آنها قرار میدهد. به عنوان نمونه پیامبر(ص) تلاش مردان برای کسب روزی حلال خانواده را معادل جهاد در راه خدا قرار میدهد، در حالی که چنین تعابیری در مورد زنان دیده نمیشود. به مردان نیز همواره توصیه شده تا در پرداخت نفقه و تأمین مخارج زنان گشاده دست باشند. همچنین در مناسبتهای ویژه چون اعیاد و یا هنگام بازگشت از سفر، توسعه ویژه برای نفقه آنها قائل گردند.
بنابراين ميتوان گفت، زنان در شرایط عادی در خانواده، مهمان و مصرف کنندهای آسوده خاطر هستند که از لحاظ اقتصادی هیچ تکلیفی بر عهده آنها نیست؛ بلکه با اجرای نظام مالی دین، زنان صاحب ثروتهای بدون دردسری با عنوان نفقه و مهریه و ارث نيز میشوند و تکالیف مالی مردان نیز در بسیاری از موارد شامل آنها نمیشود؛ یعنی آنها با وجود مالکیت، از دغدغه اقتصاد خانواده رها میشوند. با این همه اگر زنان بخواهند به فعالیتهای اقتصادی بپردازند و تولید ثروت نمایند، با رعایت اصول مورد نظر اسلام، یعنی کاهش اختلاط جنسی و اولویت نقش مادری و همسری، منعی براي آنان وجود ندارد.
طرح یک شبهه
شبهه ای که ممکن است در اینجا مطرح شود، این است که شرط رضایت مرد برای خروج از منزل، سبب می شود که زن در مورد اشتغال و درآمدزایی در محدودیت شدیدی قرار بگیرد و نتواند به کسب درآمد و ثروت اندوزی بپردازد؛ به اين معنا که همه زنان شوهردار با مانعی جدی در برابر اشتغال روبه رو هستند. به این ترتیب زنان در مقابل مردان بیشتر در معرض فقر و نداری قرار می گیرند.
در پاسخ به این شبهه می توان گفت: اصل این حکم، يعنی عدم جواز خروج زن شوهردار از منزل بدون اجازه همسر، بر اساس روایات اسلامی قابل خدشه نیست. قانون مدنی جمهوری اسلامی نیز در همین راستا ماده 1117 را به این مضمون مقرر داشته است که: « شوهر می تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیّات خود یا زن باشد، منع کند».
قانون به این وسیله حق اشتغال زن را تابع اراده و خواست شوهر قرار داده است، پس اشتغال زنان، علاوه بر وجود مانع شرعی، دارای مانعی قانونی نیز ميباشد.
توجه به این نکته ضروری است که این حکم اسلامی، منافاتی با حق اشتغال زنان ندارد؛ زیرا زن می تواند مطابق قاعده اشتراط ضمن عقد که در فقه اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است، حق اشتغال خود را در خارج از خانه یا هر شرط دیگری را در ضمن عقد ازدواج یا هر عقد لازم دیگری با شوهر، شرط کند.
نکته دوم توجه ویژه ای است که اسلام به ممنوعیت ضرر رساندن به دیگران نشان داده است؛ یعنی اگر ممانعت شوهر از خروج زن از منزل موجب اضرار باشد، مرد حق ندارد همسر خود را از این کار منع کند؛ حتی در این مورد امکان برخورد قضایی با شوهر در اسلام پیش بینی شده است. ضمن اينكه این مانع شرعی (لزوم اذن شوهر در خروج زن از منزل)، در مقایسه با موانع اخلاقی و فرهنگی تأثیر بسیار اندکی در عدم امکان اشتغال زنان دارد؛ زیرا در سالهای اخیر شاهد افزایش چشمگیر زنان در بازارهای کار کشورمان همراه با کاهش مخالفت مردان یا حتی رضایتمندی آنها بوده ایم. بنابراين هرگز نمی توان حکم شرعی مزبور را یک مانع جدی در برابر اشتغال زنان قلمداد کرد.
در مورد ماده 1117 قانون مدنی، باید این نکته را یادآور شد که اختیار شوهر مقید و محدود به مصالح خانوادگی و حیثیت خود یا زن است و دادگاه می تواند در صورت اختلاف، بر مبنای عادت و رسوم اجتماعی و اخلاقی، درباره درستی تصمیم شوهر تصمیم بگیرد؛ یعنی اگر تشخیص شوهر در مورد منافات داشتن شغل زن با مصالح خانوادگی یا حیثیت خودش یا همسرش، نادرست باشد و یا اینکه به تشخیص دادگاه، این امر تنها بهانه ای برای جلوگیری از اشتغال زن باشد، این قانون نمی تواند با اشتغال زنان منافات داشته باشد.
پیامدهای اشتغال زنان
1. تحمیلی طاقت فرسا بر زنان
اشتغال تمام وقت زنان در کنار انجام وظایف خانگی، بار مضاعفی بر دوش آنها میگذارد؛ زیرا بیشتر زنان با وجود اشتغال، مسئولیتهای مادری و همسری را نیز انجام میدهند؛ چرا كه اعتقاد به اینکه خانهداری مسئولیت و وظیفه زنان است، پیروان بسیاری دارد. در یک نظر خواهی معلوم شد که بیشتر مردم فکر میکنند مسئولیت زنان در امور خانه بیش از مردان است، همچنین معلوم شد که در بیشتر وظایف خانگی فقط زنان مسئولند. خود زنان نیز به طور معمول ـ حتی با وجود اشتغالات گسترده بیرونی ـ کارهای خانه را بدون چشمداشت مادی و اغلب از روی علاقه و عشق انجام میدهند. از اينرو در عین حال ناچارند کار دو نفر را انجام دهند.
مطالعات در ایالات متحده، فرانسه، لهستان، روسیه و سوئد نشان میدهد که حتی اگر زن در خارج از منزل کار کند، سنگینترین وظایف مربوط به کار منزل را بر دوش دارد و شوهرش در کار منزل بر اساس برابری به او یاری نمی دهد. تعدد وظایف تنها مسئله زن امروز نیست؛ بلکه تنوع و گاه تعارض آنان پدیده خاص عصر ما از دیدگاه زنان شاغل است. مادر بودن، یعنی قوي ساختن بعد عاطفی رفتار، با کارفرما یا رئیس بودن که مستلزم اعمال قدرت در یک مدیریت کارآمد است و در عین حال همسر بودن و انجام وظایف خانگی، ساده نمینماید و بالاتر از این، باید حامل ارزشهای زیبایی شناسی که در تمامی قرون به زن منتسب گردیده است، نیز بود.
این تناقض در جامعه امروز ما نیز وجود دارد؛ به این صورت که زن با تسخیر فضاهای اجتماعی جدید خواه ناخواه بارهای سنتی را نیز بر دوش ميكشد و هر روز مسئولیتی تازه بر وظایف قدیم وی افزوده میشود. به تعبیر دیگر حرکت زن به بیرون از خانه که از دید او تسخیر فضاهای تازه اجتماعی بود، با جابهجایی وظایف که مستلزم بازگشت مرد به خانه یعنی انجام بعضی از تکالیف خانگی توسط مرد است، همراه نگردید.
2. سستی روابط خانوادگی:
با توجه به نقش کلیدی و تعیین کننده زنان در خانواده، گرایش زنان به سوی اشتغال بیش از همه بر خانواده اثر گذاشته و روابط زن و شوهر و فرزندان و حتی خویشاوندان را دگرگون میکند؛ زیرا ورود به عرصه اشتغال در حقیقت موجب ورود زنان به فضاهای تازه اجتماعی در نتیجه تحول در ساخت خانواده خواهد شد؛ چرا كه زنان در عین اینکه در تأمین معاش با مردان رقابت میکنند، از روابط خانوادگی نیز نباید غفلت کنند. ویژگیهای روانی زن با مرد متفاوت است و عناصر زیبایی شناختی، آرامش بخشی و عاطفی در زن غلبه دارد. بنابراین مسئولیت زنان در خانواده برای بقاء و استحکام آن بیش از مردان است. بر اساس تعالیم اسلام، مهمترین وظیفه زن پس از تکالیف دینی، در قبال همسر اعلام شده است. اساسیترین مسئولیت زن، تأمین نیازهای عاطفی و جنسی همسر است که از نظر ارزش، معادل دشوارترین تکلیف دینی مرد، یعنی جهاد شمرده شده است. به يقين در صورت حضور زنان به عنوان نیروی کار الزامی در خانواده، مسئولیتهای آنان در قبال همسر و فرزندان که ضامن حفظ و استحکام نظام خانواده است، تحت الشعاع اشتغال و درآمدزایی قرار میگیرد. در بررسی عوامل طلاق و جدایی، به سستی و سردی روابط عاطفی از مدتها قبل از طلاق بر میخوریم که تمام وقت بودن اشتغال زنان را در محیط بیرون و ارضاي عاطفی آنها در محیطهای کاری با همکاران که نیاز عاطفی به همسر را تا حدودی کاهش میدهد، را میتوان از علل آن دانست. علاوه بر آن، خستگی ناشی از کار و مسائل و مشکلات مربوط به کار نیز میتواند باعث انجام ندادن وظایف زناشویی مانند عدم آراستگی در خانه شود که این امور نیز نقش مهمی در بقاي زندگی مشترک دارد.
از سوی دیگر استقلال اقتصادی زنان که از دستاوردهای اشتغال آنان است، باعث افزایش طلاق شده است. پژوهشها نشان میدهد كه درخواست طلاق از سوی زنان شاغل بسیار بیشتر از درخواست طلاق از سوی زنان غیر شاغل است.
تأثیر اشتغال مادران بر فرزندان
بيتردید مادر نقش مهمی در شکل گیری شخصیت فرزندان و پرورش روحی آنها دارد. هر چه مادر با آگاهی بالاتر و وقت بیشتر در کنار فرزندان خود باشد، نیازهای اساسی کودکان بهتر تأمین میشود؛ اما با گرایش شدید زنان به اشتغال در محیط خارج از خانه، نقش مادری نیز به خودی خود تحت تأثیر قرار میگیرد. مادران شاغل باید بیشتر از مادران غیر شاغل، هر روز وقت صرف کنند تا بتوانند هم به وظایف شغلی خود برسند و هم وظایف مادری و همسری را انجام دهند. این امر موجب بی حوصلگی، خستگی و کاهش توانایی در آنها میشود. از آنجا كه مراکزی مانند مهد كودكها و كودكستانها هم که برای کمک به این مادران به وجود آمدهاند، به دنبال انگیزه های اقتصادی هستند، هرگز نمی توانند جایگزین مناسبی برای مادران باشند. برخی نيز عقیده دارند، جدایی های تا حدود 18 ماهگی ممکن است کودک را تا مرز «افسردگی اتکایی» با نشانه های بی اشتهایی روانی و اختلال هایی در رفتار غذایی، توقف در رشد و تأخیر در تحول روانی ـ حرکتی پیش برد.
این عوارض، به دلیل وابستگی شدید کودک در سالهای اولیه از نظر جسمی و روحی به مادر است. در نتیجه، حضور هر چه بیشتر مادر در کنار کودکان در سالهای آغازین، نقش مهمی در سلامت جسمی و رشد به هنجار شخصیت و عواطف کودکان دارد. به همین دلیل در آموزههای اسلامی، مادر تا 2 سال در مورد پسر و تا 7 سال در مورد دختر، نسبت به پدر در حضانت اولویت دارد.
البته عوارض یاد شده را نمی توان فقط مخصوص فرزندان زنان شاغل دانست؛ زيرا عده ای از زنان غیر شاغل نيز به قدری سرگرم کارهای منزل می شوند که از فرزندان خود غفلت می کنند.
3. اختلاط با مردان بیگانه و آزار جنسی
غریزه جنسی بشر در بسیاری از مناسبتهای اقتصادی، اجتماعی و غیره اثرگذار است. در بیشتر موارد محیطهای کاری مختلط است؛ بنابراین آزارهای جنسی به طور طبیعی به محیط کار کشانده می شود. آزار جنسی در محیط کار می تواند به عنوان استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواستههای جنسی تعریف شود. و صورت روحی و جسمی که به طور معمول از سوی مدیران مافوق صورت می گیرد، از پدیده های دوران صنعتی شدن است. بر طبق برآوردها در انگلستان از هر ده زن، هفت زن در دورههای شغلی خود به مدتی طولانی دچار آزار جنسی میگردند.
آزارهای جنسی بیشتر به این دلیل است که کارفرمایان به زنان به عنوان موجوداتی جنسی می نگرند. این واقعیت حتی در بسیاری از آگهی های استخدام شرکت ها نیز دیده می شود، مانند اینکه آنها خواستار استخدام زنانی با ویژگیهایی چون خوش برخوردی و آراستگی هستند. ملاک برخی از کارفرمایان نیز در استخدام زنان، نوع ظاهر و رفتار زنان است، نه تخصص و کارآیی آنها. البته این مشکلات در محیطهایی که محل کار زنان از مردان جدا شده است، دیده نمی شود و این امر بیشتر مورد رضایت زنان شاغل است. چنانکه در ایران پس از انقلاب اسلامی، کاهش اختلاط جنسی در اماکن عمومی به ویژه در محیطهای شغلی به سبب بالابردن احساس امنیت در زنان از سوی بیشتر آنان مورد استقبال قرار گرفته است.
غرب و اشتغال زنان
یکی از آثار انقلاب صنعتی در غرب، ورود گسترده زنان به عرصه اشتغال بود. البته این امر به منظور تکریم شخصیت زن یا اعطای حقوق مساوی با مردان نبود؛ بلکه جوامع صنعتی در صدد برطرف کردن نیاز خود به نیروی کار ارزان بودند. حتی امروز به رغم مبارزاتی که در راستای اعطای حقوق مساوی با مردان برای زنان صورت گرفته است، هنوز هم درآمد زنان به میزان قابل توجهی کمتر از مردان است.
بر اساس یکی از آمارهای اعلام شده، زنان عملاً دو سوم کل ساعات کار را به عهده دارند، ولی فقط یک دهم درآمدهای دنیا به آنان اختصاص یافته است که این امر معلول عوامل مختلفی چون ظلم جهان غرب به زنان و تبعیض اعلام نشده در سیاست های کلان جوامع نسبت به زنان یا جرأت و جسارت بیشتر مردان در مقابل مدیران و آسیب پذیری و تسلیم بودن زنان و عدم درگیری آنها و... ميباشد.
از لحاظ کمی نيز هر چند زنان در مشاغل مختلف حضور یافته اند، اما به لحاظ کیفی بر اساس آمار و شواهد قطعی اکثر زنان در مشاغل ثانوی و جزئی هستند و مشاغل مهم و مدیریتی در انحصار مردان قرار دارد. با این همه جهان غرب بدون در نظر گرفتن تفاوتهای تکوینی و طبیعی زن و مرد، برابری حق اشتغال زنان و مردان را مطرح و زنان را در جامعه جهانی موظف میکند تا همچون مردان در ساختارهای اقتصادی، یک مهره اساسی باشند. جهان غرب در پس شعارهایی چون تساوی مردان و زنان و حقوق بشر، سعی در پیاده کردن اصول فرهنگی خود در مورد زنان در سراسر جهان دارد؛ در حالی که خود در عمل با مشکلات فراوانی در خصوص اشتغال زنان و مردان روبروست و تبعیضهای زیادی میان این دو گروه در زمینه اشتغال وجود دارد.
اسلام در زمینه اشتغال زنان، به دلیل تفاوتهای طبیعی زن و مرد و مسئولیتهای متفاوت آنها در خانواده و حفظ عفت عمومی با اصل اشتغال زنان، مخالفتی ندارد؛ اما به دلیل اهمیت ویژه ای که برای پرورش نسل آینده قائل است، اشتغال مادران را در صورت تعارض و تقابل با نقش مادری تأیید نمی کند. این امر هرگز به معنای این نیست که در برنامه ریزی عدالت اجتماعی، به زنان ظلم شده یا مردان بر زنان برتری یافته اند؛ بلکه در نگرش اسلام همیشه انسان و هدایت و کمال او مد نظر بوده است. در این مسیر حفظ و گسترش نهاد خانواده اهمیت ویژه ای دارد. بنابراین زنان در نظام اسلامی مکلف به اشتغال نیستند و نفقه دادن به آنها از جانب مردان یک واجب شرعی است.
البته ارجحیت نقش زن در خانواده به معنای خانه نشینی بیثمر زنان نیست، حتی در این صورت اشتغالات علمی یا اقتصادی برای آنها ارجحیت می یابد، اما نکته در خور توجه این است که با شرایط زمانی امروز آیا می توان به طور کامل از اشتغال زنان چشم پوشی نمود؟
همان طور که گذشت اسلام با اصل اشتغال زنان به خودی خود مخالفتی ندارد، اما در عین حال بر کاهش اختلاط جنسی در جامعه و اولویت نقش مادری تأکید می کند. بنابراین با مراعات این دو اصل در برنامه ریزی های کلان اجتماعی می توان برنامه جامعی از اشتغال زنان به صورت اسلامی و متناسب با خانواده طراحی نمود.