در میان آرمان ها و اهداف بلند انقلاب اسلامی، استکبارستیزی از جایگاهی محوری برخوردار است به طوری که می توان این آرمان را صفت ذات انقلاب و جزو مفاهیم مُقوّم ماهیت آن قلمداد کرد. یعنی در صورت کنارگذاشتن استکبارستیزی، انقلاب اسلامی بدون تردید دستخوش دگردیسی هویتی خواهد شد. بررسی نقش و جایگاه آرمان استکبارستیزی در بستر گفتمان انقلاب اسلامی دستورکار اصلی فصل حاضر می باشد.
1. ریشه یابی استکبارستیزی در اندیشه ی معمار انقلاب اسلامی:
استکبارستیزی را باید یکی از محوری ترین مفاهیم موجود در اندیشه و گفتمان امام خمینی (ره) دانست که ردپای آن در قول و فعل ایشان در طول دوران حیاتش آشکارا قابل مشاهده است. اکنون این سؤال به ذهن متبادر می گردد که فلسفه ی استکبارستیز بودن امام چیست و این مفهوم چگونه و از کجا به فضای اندیشه ی وی راه یافته است؟ بدون تردید تراوشات فکری یک نظریه پرداز، فیلسوف یا متفکر بسیار نشأت گرفته از جهانبینی و نظام ارزشیِ مورد پذیرش وی میباشد.
با این حساب، قدم نهادن به آن قلمرو معرفتی و ارزشی که یک فرد با اثرپذیری از شرایط اقلیمیاش پرورش یافته، پیش نیاز فهم تولیدات فکری وی خواهد بود. آراء سیاسی معمار بزرگ انقلاب حضرت امام خمینی (ره) هم تماماً منبعث از اندیشه و جهان بینی اسلامی است لذا برای فهم درست آراء این رهبر ژرف اندیش ابتدا باید در قلمرو گفتمانی او (گفتمان اسلام) وقوف داشته باشیم و بر روی همان سکوی معرفتی بایستیم که وی از فراز آن جهان پیرامون خود را می نگریست.
در جهان بینی توحیدیِ حضرت امام نظام آفرینش یک نظام تک محور است که خداوند متعال در مرکز آن قرار دارد و تمامی کائنات در سایه ی مشیت و حکمت بالغه ی او پدیدار گردیده و از وجود او هستی گرفته است. مبتنی بر این جهان-بینی رابطه ی موجودات با مبدأ آفرینش رابطه ی وابستگی و نیاز دائمی و بلاانقطاع می باشد. یعنی موجودات مستقل از خداوند نیستند بلکه برای بقای خود پیوسته محتاج جریان فیض الهی اند.1 درنتیجه از منظر امام ـ که همان منظر اسلام است ـ چرخ جهان هستی بر محور قانون ازلی و ابدیِ «لا مُؤثِّرَ فی الوُجودِ الاّ الله2 » می گردد.
به موجب این قانون، پروردگار متعال توانای مطلق و فرمانروای کل جهان خلقت بوده و تنها اراده ی قاهر او در امور عالم منشأ تأثیر می باشد. لذا اراده ی موجوداتِ صاحب اراده نیز همگی اعتباری و در طول اراده ی الهی است و هیچ کدام بی اذن او قادر به انجام کاری نیستند. امام خمینی (ره) در کتاب گرانقدر چهل حدیث در تفسیر قانون مذکور می نویسد:
قدرت فقط در دستگاه قدس ربوبیّت پیدا می شود و فاعل علی الأطلاق و مسبّب الأسباب، آن ذات مقدس است. تمام مخلوقات اگر پشت به پشت هم دهند که یک پشه خلق کنند نتوانند و اگر پشه ای از آن ها چیزی برباید، نتوانند پس بگیرند. قدرت پیش حق تعالی است. او است مؤثر در تمام موجودات. با هر زحمت و ریاضتی شده، در قلب خود با قلم عقل نگارش ده که «لا مؤثّر فی الوجود الاّ الله» (یعنی) نیست کارکُنی در دار تحقق جز خدا.3
بر این اساس مخلوقات در برابر قدرت خداوند عاجزند و همگی باید تابع و فرمانبردار او باشند لذا اگر مخلوقی از سرِ خودبزرگ بینی از اطاعت خداوند امتناع ورزد و در مقابل او و بندگانش گردن فرازی نماید، به عنوان عصیان گر و مستکبر شناخته می شود. نخستین مستکبر تاریخ خلقت شیطان است که با سرپیچی از فرمان الهی در مورد سجده کردن بر آدم از درگاه الهی رانده می شود و اولین جبهه ی استکباری را در مقابل خداوند تشکیل می دهد.
امام با ارائه ی یک ایدئولوژی سیاسی بدیع که ابداً وامدار هیچ کدام از ایدئولوژیهای مسلط شرق و غرب نبود، توانست رهبری فکری و اخلاقی ملت ها و جنبشهای آزادی بخش را در جوامع جهان سوم برعهده گیرد و چالشی عظیم و بیسابقه را فراروی ابرقدرت های نظام بینالملل ایجاد کند. |
همچنین پس از هبوط آدم بر زمین و آغاز حیات بشری نیز همواره گروهی از انسان ها با پیروی از شیطان گام به حلقه-ی مستکبران می گذارند و با اولیاء الهی و پیروان آنان به ستیز برمی خیزند. بدین ترتیب در طول تاریخ شاهد رویارویی جبهه ی باطل یا حزب الشیطان (مستکبرین) و جبهه ی حق یا حزب الله (مستضعفین) هستیم که پیوسته تداوم خواهد یافت تا این که سرانجام در پایان تاریخ بر اساس قانون خدشه ناپذیرِ «وراثت ارض» انقلاب جهانی مستضعفین به رهبری مهدی موعود به وقوع بپیوندد و با شکست نهایی مستکبران، حکومت صالحان در سراسر جهان سایه گستر گردد. لذا حضرت امام به عنوان یکی از رهبران جبهه ی حق استکبارستیزی را رُکن اساسی نهضت خود قرار می دهد که تماماً بر شالوده ی گفتمان اسلامی پایه ریزی شده است.
2. استکبارستیزی در اندیشه ی سیاسی امام خمینی (ره):
معمار کبیر انقلاب به تأسی از آموزه های اسلامی، محیط بینالملل را به صورت دوقطبی و برمبنای مواجهه ی ایدئولوژیک دو جناح مستکبرین و مستضعفین مینگریست و سیاست اصلی انقلاب را حول محور تقابل و منازعه ی آشتی ناپذیر با کانون های استکبار جهانی در شرق و غرب و گسست کامل از آنان تعریف مینمود:
* من بارها گفتهام و در این روز بزرگ میگویم تا قطع تمام وابستگیها به تمام ابرقدرت های شرق و غرب، مبارزات آشتی ناپذیرانه ی ملت ما علیه مستکبرین ادامه دارد.4 (22/11/1358) امام رسماً جدایی و عدم تعهد همه-جانبه ی نهضت را به ابرقدرت های مستکبر اعلام نمود و مسیر سومی را ترسیم کرد که «صراط مستقیم لا شرقیه و لاغربیه» نام دارد:
* این انقلاب اسلامی یک انقلاب عادی نیست و متکی به هیچ یک از دو قطب شرق و غرب نمیباشد. از این جهت، ویژگیهای خاص خود را داشته و دارد و با پیمودن صراط مستقیمِ «لاشرقیه و لاغربیه» در مقابل هر دو قطب ایستاده است و از هیچ یک از قدرت های افسانهای نهراسیده است که همین موجب پیروزیهای معجزه-آسایش گردید؛ گرچه موجب توطئهها و آتش افروزی های فراوان علیه خودش هم شد لکن در هیچ مرحلهای عقبگرد نکرد.5 (7/3/1363)
امام خمینی (ره) ماندن در زیر سلطه ی مستکبرین را مایه ی خفت و سرشکستگی مسلمانان می دانست:
* آیا برای مسلمانان جهان ننگ نیست که با این همه سرمایه های انسانی و مادی و معنوی، با داشتن چنین مکتب مترقی و پشتوانه ی الهی تن به سلطه ی قدرتمندان مستکبر و دزدان دریایی و زمینی قرن بدهند؟6 (15/6/1360) حضرت امام به حاکم بودن قوانین و سنن الهی ـ خصوصاً قانون وراثت ارض و غلبة محتوم بلوک حق بر باطل ـ در محیط بینالملل یقین راسخ داشت و از این قوانین به عنوان تضمین شکست قطعی و محتوم جبهه ی مستکبرین کمک می گرفت:
* هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان تحت سلطه ی ستمگران، به پاخیزید و دست اتحاد به هم دهید و از اسلام و مقدرات خود دفاع کنید و از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه ی مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است.7 (15/6/1360)
* سایر اقشار ملت ها به این رمز اسلامی، به این رمز ایمانی اقتدا کنند. در تمام اقشار عالم، مسلمین به پاخیزند؛ بلکه مستضعفین به پاخیزند. وعده ی الهی که مستضعفین را شامل است و میفرماید که ما منت بر مستضعفین میگذاریم که آن ها امام بشوند در دنیا و وارث باشند. امامت حق مستضعفین است. وراثت از مستضعفین است. مستکبرین باید از میدان خارج بشوند.»8 (24/2/1358)
* خداوند تعالی وعده فرموده است که مستضعفین ارض را به امید خودش و توفیق خودش بر مستکبرین غلبه دهد و آن ها را امام قرار دهد. وعده ی خداوند تعالی نزدیک است. من امیدوارم که ما شاهد این وعده باشیم و مستضعفین بر مستکبرین غلبه کنند، چنان چه تاکنون غلبه کردند.9 (12/1/1358)
امام خمینی (ره) با اطمینان کامل به صدق وعده ی وراثت ارض در قرآن کریم، همه ی مستضعفان جهان را به خودآگاهی، تشکل و ایجاد یک سنگر مقاومت و یک بلوک ضدهژمون رویاروی جبهه ی استکبار فرامی خواند:
* من امیدوارم که یک حزب به اسم «حزب مستضعفین» در تمام دنیا به وجود بیاید و همه ی مستضعفین با هم در این حزب شرکت کنند و مشکلاتی که سر راه مستضعفین است از میان بردارند و قیام در مقابل مستکبرین و چپاولگران شرق و غرب کنند و دیگر اجازه ندهند که مستکبرین بر مستضعفین عالم ظلم کنند و ندای اسلام را و وعده ی اسلام را که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است و «وراثت ارض» برای مستضعفین است متحقق کنند.10 (27/5/1358)
* خدای تبارک و تعالی اراده فرموده است که زمین را به این مستضعفین بدهد و این مستکبرین را از صحنه ی تاریخ خارج بکند و ما ابتداست که قیام کردیم برای این معنا و تمام ملت های مظلوم را پشتیبانی می کنیم و تمام ملت های مظلوم باید ظالم ها را از صفحه ی روزگار بیرون کنند و از تاریخ بیرون برانند.11 (5/9/1358)امام خمینی (ره) هر گونه امکان سازش با مستکبرین را منتفی می دانست و از میان رفتن جبهه ی استکبار را تنها راه رسیدن مستضعفان جهان به حقوق خود می پنداشت. به همین خاطر اکیداً راهکار پرخاشگری و اتخاذ مواضع تهاجمی علیه قدرت های مستکبر را به مستضعفین محروم توصیه می کرد:
در جهان بینی توحیدیِ حضرت امام نظام آفرینش یک نظام تک محور است که خداوند متعال در مرکز آن قرار دارد و تمامی کائنات در سایه ی مشیت و حکمت بالغه ی او پدیدار گردیده و از وجود او هستی گرفته است. مبتنی بر این جهان-بینی رابطه ی موجودات با مبدأ آفرینش رابطه ی وابستگی و نیاز دائمی و بلاانقطاع می¬باشد. |
* عموم مستضعفین باید به هم بپیوندند و ریشه ی فساد را از کشورهای خود قطع کنند. سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است و تا این سلطه طلبان بی فرهنگ در زمین هستند، مستضعفین به ارث خود که خدای تعالی به آن ها عنایت فرموده است نمی رسند.12 (20/11/1358)
* ای مسلمانان جهان و ای مستضعفان عالم! دست به دست هم دهید و به خدای بزرگ رو آورید و به اسلام پناهنده شوید و علیه مستکبران و متجاوزان به حقوق ملت ها پرخاش کنید.13 (30/8/1358)
* عید ملت مستضعف روزی است که مستکبرین دفن شوند.14 (11/7/1358) در حقیقت امام با ارائه ی یک ایدئولوژی سیاسی بدیع که ابداً وامدار هیچ کدام از ایدئولوژیهای مسلط شرق و غرب نبود، توانست رهبری فکری و اخلاقی ملت ها و جنبشهای آزادی بخش را در جوامع جهان سوم برعهده گیرد و چالشی عظیم و بیسابقه را فراروی ابرقدرت های نظام بینالملل ایجاد کند. امام در رویکرد کلان و بلندمدت خود، جهان را آرمان-گرایانه مینگریست و هدف بسط هژمونی اسلام در سراسر عالم و نابودی بلوک مستکبرین را نشانه می رفت:
* ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بینالمللِ اسلامیمان بارها اعلام نمودهایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطة جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعه طلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ میگذارند، از آن باکی نداریم و استقبال میکنیم. ما در صدد خشکانیدن ریشههای فاسد صهیونیسم، سرمایهداری و کمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفتهایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظام هایی را که بر این سه پایه استوار گردیدهاند نابودکنیم و نظام اسلام رسول الله (ص) را در جهان استکبار ترویج نماییم و دیر یا زود ملت های دربند شاهد آن خواهند بود.15
و سرانجام این که امام نسخه ی استکبارستیزی اسلام را که موجب پیروزی انقلاب اسلامی گردید، هرگز محدود و منحصر به قلمرو جغرافیایی ایران نمی دانست بلکه آن را به عنوان نسخه ای شفابخش برای همه ی مستضعفان و قابل تحقق در تمامی نقاط جهان تلقی می کرد و لذا خواستار صدور الگوی انقلاب ایران به سایر نواحی و الگوگیری دیگر ملل دربندِ مستکبران از مبارزات پیروزمندانه ی ایرانیان بود:
* ما می خواهیم که همه ی ممالک اسلامی این ویژگی ها را داشته باشد و این معنایی که در ایران تحقق پیدا کرده است، در همه ی ممالک اسلامی باشد و این انقلاب صادر بشود به همه ی ممالک اسلامی و همه ی مستضعفان جهان در مقابل مستکبران بایستند و مسائل خودشان را اخذ کنند و حق خودشان را بگیرند و باید بدانند که حق، گرفتنی است و الاّ اعطا نخواهند کرد.16 (20/5/1359)
* امیدوارم که این انقلاب ما به همه ی دنیا و برای همه ی مستضعفین، برای نجات همه ی مستضعفین به همه ی دنیا صادر بشود و همه همان راهی که برای شما هست و غلبه کردید بر دشمن اسلام و دشمن ملت، مستضعفین هم غلبه کنند بر مستکبرین.17 (26/5/1359)
* ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنین نیفکند، مبارزه هست و تا مبارز در هر کجای جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم.18 (22/11/1358)
3. استکبارستیزی در وصایای روح الله:
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که با رهبریِ بزرگ ترین انقلاب ضد استکباری تاریخ معاصر جهان تحول شگرفی در محیط بین الملل ایجاد کرد و علاوه بر شکست ابرقدرت ها موجب بیداری ملت های آزادی خواهِ تحت سلطه ی مستکبران گردید، در خرداد 1368 به دیار باقی شتافت و خیل مشتاقان خود را تنها گذاشت. لکن امام خمینی (ره) در وصیت نامه ی سیاسی ـ الهی اش که میراث گرانقدر وی محسوب می شود، افق حرکت ملت ایران و همه ی مستضعفان جهان را به روشنی ترسیم نموده است.
معمار کبیر انقلاب به تأسی از آموزه های اسلامی، محیط بینالملل را به صورت دوقطبی و برمبنای مواجهه ی ایدئولوژیک دو جناح مستکبرین و مستضعفین مینگریست و سیاست اصلی انقلاب را حول محور تقابل و منازعه ی آشتی ناپذیر با کانون های استکبار جهانی در شرق و غرب و گسست کامل از آنان تعریف مینمود. |
امام با تأکید دوباره بر راهبرد استکبارستیزی و تحریک توده های انسانی به خیزش علیه ابرقدرت ها نشان می دهد که این راهبرد ویژگی مقطعی ندارد بلکه تا رسیدن به مقصود نهایی می بایست پیوسته سرلوحه ی کار جبهه ی مستضعفین باشد. ایشان خطاب به تمامی پویندگان راه آزادی می نویسد:
* وصیت من به همه ی مسلمانان و مستضعفان جهان این است که شماها نباید بنشینید و منتظر آن باشید که حکام و دست اندرکاران کشورتان یا قدرت های خارجی بیایند و برای شما استقلال و آزادی را تحفه بیاورند... و شما ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان! به پاخیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرت ها و عُمّال سرسپرده ی آنان نترسید و حُکّام جنایتکار که دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزیز تسلیم می کنند از کشور خود برانید و خود و طبقات خدمتگزارِ متعهد زمام امور را به دست گیرید و همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوری های آزاد و مستقل به پیش روید که با تحقق آن همه ی مستکبران جهان را به جای خود خواهید نشاند و همه ی مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهید رساند. به امید آن روز که خداوند تعالی وعده فرموده است.19
جالب این جاست که امام خمینی (ره) با نگاه ژرف و تیزبین خود به خوبی تشخیص داده بود که عصر بیداری و آگاهی ملت ها فرارسیده است لذا در وصیت نامه ی خود امیدوارانه شکل گیری قریب الوقوع جنبش های رهایی بخش برای خروج از زیر یوغ استکبار سلطه گران را نوید می دهد:
* اکنون ملت های محروم جهان بیدار شده اند و طولی نخواهد کشید که این بیداری ها به قیام و نهضت و انقلاب انجامیده و خود را از تحت سلطه ی ستمگران مستکبر نجات خواهند داد و شما مسلمانانِ پای بندِ ارزش های اسلامی می بینید که جدایی و انقطاع از شرق و غرب برکات خود را دارد نشان می دهد.20
درنتیجه می بینیم که آرمان استکبارستیزی محصول تفکرات شخصی امام خمینی (ره) نبوده و ریشه در عمق تعالیم اسلامی دارد و نه تنها ایشان بلکه تمامی کسانی که خود را پیرو راه اولیاء الهی و داخل در جبهه ی حق پرستان می دانند، موظف به ستیز با مستکبران هستند.
پی نوشت ها:
1 . روح الله حسینیان، مبانی اندیشه سیاسی امام خمینی (جهان بینی و ایدئولوژی)، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول 1388، صص 33 ـ 24
2 . هیچ منشأ اثری در عرصه ی وجود جز خداوند نیست.
3 . امام خمینی، چهل حدیث، تهران: مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ اول 1368، ص 44
4 . امام خمینی، صحیفه ی نور، جلد 11، ص 265
5 . همان، جلد 19، ص 5
6 . همان، جلد 15، ص 126
7 . همان، ص 125
8 . همان، جلد 6، ص 168
9 . همان، جلد 5، ص 235
10 . همان، جلد 8، ص 350
11. همان، جلد 10، ص 229
12. همان، جلد 11، ص 262
13. همان، جلد 10، ص 221
14. همان، جلد 9، ص 246
15 . همان، جلد 20، ص 232
16 . همان، جلد 12، ص 284
17 . همان، جلد، 13، ص 21
18 . همان، جلد 11، ص 265
19 . امام خمینی، وصیت نامه سیاسی ـ الهی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول 1368، صص 35 ـ 34
20 . همان، ص 30
روح الأمین سعیدی ـ پژوهشگر و دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه تهران