بزرگ مردان تاریخ فراتر از زمان و مکان حرکت می کنند و مرزهای دانش بشری را در نوردیده و با سخنان خویش برای فردا و فرداها حقیقت را به ارمغان می برند. علی(ع) بزرگ مردی است که آفتاب حقیقت از آسمان وجود او طلوع می کند و هستی و آفرینش بر سر انگشتان او می روید. علی(ع) را نمی توان تعریف کرد. تفسیر علی(ع) یعنی دربند کشیدن تمامی خوبی ها، زیبایی ها و عدالت ها با واژه هایی که گنجایش بیان آن همه عظمت را ندارند، به یقین کمر واژه ها در بیان حقیقتی با این گستره خواهد شکست. شناخت عظمت و بزرگی علی(ع) نیاز به داشتن روح والا و سنخیت با شخصیت آن حضرت دارد.
علامه جعفری1، علی(ع) را نمایندة رسالت های کلی تاریخ که به وسیلة پیامبران عرضه شده است، می داند و می گوید: علی(ع) ترکیبی است از سه پدیدة محبوبیتِ مخلوط به عدالت و وابستگی به خدا که اگر به این ترکیب یافته تَفاعُلی، روحیة سلحشوری و معرفت در حد اعلا و اخلاق در همه چهره های اصیل و قدرت بیان و دریافت مطلق در درون، هم اضافه شود، شناسایی چنین شخصیتی تسلیم فلسفه و علوم روانیِ معمولی نمی شود.(1 )
پس علی(ع) را نمی توان به طور کامل معرفی کرد و به گفتة شبلی شمیل، علی(ع) یگانه نسخه ای است که نه شرق و غرب، نه در گذشته و نه امروز صورتی مطابق این نسخه ندیده است.(2 )
وقتی صاحب یک فکر و اندیشه چنان عظمتی داشته باشد که پس از قرن ها مطالعه و تحقیق، تنها اندکی از ابعاد وجودی او شناخته شود، چگونه می توان از حاصل عمر و اندیشة او به گونه ای کامل و جامع سخن گفت، به درستی که از نهج البلاغه گفتن نیز به همان دشواری است که از علی(ع) گفتن. علامه جعفری1 می گوید:
«نهج البلاغه تنها کتاب دیروز و امروز نیست، بلکه کتاب فردا هم هست؛ زیرا تشریح انسان و جهان در نهج البلاغه به طور جاودانی انجام گرفته است».(3 )
و نیز می گوید: «بالاترین نکات نهج البلاغه چنان که گوشزد کرده اند، این است که در تشریح، هر یک از حقایق برتری را که دربارة انسان و جهان مورد توجه افراد بشری است، به طوری بیان فرموده است که در آن موضوع مفروض بالاتر از آن نمی توان تصور نمود»(4 ).
با دقت در نهج البلاغه و تأمّل در مضامین آسمانی آن می بینیم که تمامی سخنان حکمت آمیز و برجستة حضرت امیر(ع) برخاسته از طبیعت و فطرت آدمی است و آنچه امروزه روان شناسان و جامعه شناسان با صرفِ سال ها دقت و امکانات فراوان آزمایشگاهی و تشکیل کارگاه های روانکاری و ... یافته اند، حضرت علی(ع) در چهارده قرن پیش با استفاده از آمیزه ای از علم الهی و عقل جزئی نگر بشری بیان فرموده است. حتی بسیاری از تئوری ها و نظریه های ارائه شده در نهج البلاغه هنوز توسط بشر قرن بیست و یکم کشف نشده و در آینده پرده های دیگری از این بیکرانة با شکوه عقب کشیده خواهد شد و بشر به عظمت روحی و علمی حضرت امیر(ع) پی خواهد برد.
آنچه پیش رو دارید، ابتدا به نگره های روان شناختی حضرت علی(ع) و در میان مباحث روان شناسی به بحث آسیب های روانی زنان پرداخته و پس از آسیب شناسی روانی زنان از دیدگاه حضرت علی(ع)، درمان ها را بیان کرده است.
«شخصیت» از دیدگاه روان شناختی حضرت علی(ع)
از مباحث مهم و قابل طرح در عصر حاضر شناخت انسان و آشنایی با زوایای گوناگون زندگی اوست. این شناخت و آگاهی برای اندیشمندان بستر مناسبی فراهم می سازد، تا برای دردهای پیدا و پنهان بشر، درمان هایی را در نظر گرفته و او را از سردرگمی نجات دهند.
روان شناسان بر این باورند که شخصیت انسان ترکیبی از اثرات و روابط متقابل عقل و قلب و بدن است و شخصیت هر کس با وحدت سه بُعد بالا، هویت واحدی پیدا می کند.
انسان با قوة عقل و تفکر و به کمک حواس ظاهری خود به جهان خارج از ذهن نگریسته و از آن آگاهی می یابد و توسط قلب، که کانون عواطف و انفعالات است، به طول معمول به دنبال احساس و ادراک ذهنی، این عواطف و انبساط خاطر و یا حزن و اندوه و هر احساس دیگری در او به وجود می آید. بدن نیز کانون غرایز و تمایلات غریزی و نیازهای جسمانی است که به طور عموم این غرایز برای تأمین نیازها و کمبودهایی است که با فعالیت حیاتی بدن ایجاد می شود.(5 )
حضرت امیر(ع) در نامه ای به فرزند بزرگوار خویش ـ امام حسن مجتبی(ع) ـ با توجه به شناخت کاملی که نسبت به شخصیت انسان دارد، سه بُعد بالا را مطرح کرده و برای تعالی و تکامل هر یک، راهبردها و راهکارهایی را بیان فرموده است و تئوری تکامل شخصیت انسانی را از قلب آغاز می کند و می فرماید:
«أحْیِ قَلبَکَ بالموعِظَةِ و أمِتْهُ بالزَّهادَةِ و قَوِّه بالیقینِ وَ نَوِّرْهُ بالحِکْمَةِ وَ ...(6 )؛ قلب خود را با موعظه و اندرز زنده کن و هوای نفست را با زهد و بی اعتنایی به دنیا بمیران و با یقین دلت را نیرومند ساز!».
سپس به عقل پرداخته و می فرماید: «وَ سِرْ فِِی دِِیارِِهِِم وَ آثارِِهِِم، فَانْظُرْ فِیما فَعَلُوا وَ عَمّا انْتَقَلُوا وَ ...(7 )؛ در دیار و آثار مخروبة آن ها سیر کن (اندیشه کن) و درست بنگر که آن ها چه کرده اند، ببین از کجا منتقل شده اند و ...».
دقت و اندیشه در آثار و زندگی گذشتگان باعث وسعت گسترة اندیشه و تعقل می شود و حضرت به این نکته اشاره می فرماید که اگر در زندگانی پیشینیان با تأمّل و تحقیق بیشتری بنگری، می بینی که فاصلة زیادی با آنان نداری. ﴿گویا طولی نخواهد کشید که تو هم یکی از آن ها خواهی بود﴾.
پس از بیان حالات قلب و عقل و برنامه سازی برای بهره برداری بهینه از این دو عطیّة الهی، حضرت امیر(ع) به بدن و جوارح پرداخته و در واقع نسخه ای برای عمل انسانی می پیچد و می فرماید: «فأصْلِحْ مَثْواکَ وَلا تَبِعْ آخِرَتَکَ بِدُنْیاکَ وَ دَعِ القَوْلَ فِیما لاتَعْرِفُ وَ ...( 8)؛ پس منزلگاه آیندة خود را اصلاح کن، آخرت را به دنیایت مفروش و در مورد آنچه نمی دانی سخن مگو و ...».
در میان سه بُعد مذکور، قلب جایگاه والایی دارد و اگرچه در نگاه انسان شناس ها و به عبارتی برخی از روان شناسان امروز، امر شناخت شخصیت و بازسازی روانی از عقل آغاز می شود، ولی حضرت علی(ع) با نگاه وسیع تری قلب و مباحث مربوط به آن را مقدم قرار می دهد.
مکدوگال، روان شناس شهیر معاصر در این مورد می گوید: «تنظیم و تعادل عواطف، اساس تکامل شخصیت است و شخصیت هر فرد به طور عموم از قوت و ضعف عواطف او متأثر است».( 9)
نقش انفعالات و عواطف که کانون آن ها قلب انسان می باشد، به قدری در روان شناسی دارای اهمیت است که برخی از نظریه پردازان و مکاتب، روانکاوی این انفعالات و عواطف را کلید روان شناسی(10 ) خوانده اند. از این روست که حضرت امیر(ع) در سفارش های سازندة خود به آبادانی این کانون توصیه کرده و می فرماید: «أوصیِکَ بِتَقوَی الله ـ أی بُنَیَّ ـ وَ لُزُومِ أمْرِهِ وَ عِمارَةِ قَلْبِکَ بِذِکْرِهِ( 11)؛ فرزندم تو را به تقوای الهی سفارش می کنم و به ادای وظایف و این که قلب و روح خود را با ذکر خدا آباد کنی.
ویرانی قلب و به تعبیر امروزه آسیب های روانی بشر ناشی از فاصله ای است که بین او و یاد و نام خدا ایجاد شده است و راه درمان آن پیوستن به معنویات است. این نکته که چهارده قرن پیش از سوی حضرت علی(ع) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت، امروزه توسط روان پزشکان و روان شناسان بزرگ دنیا مطرح می شود. خانم جوآن بوریس آنکر برای ایجاد آرامش روانی در زنان میان سال و درمان افسردگی آن ها طرح مدیتیشن (Meditision) را ارائه می دهد و می گوید، زنان نیاز به بازنگری در خود و یا خودنگری دارند. این بازگشت به خود و قرار دادن وقتی برای خلوت با خود و کتاب مقدس و خدا، لحظات نورانی و آرامش بخشی را برای فرد ایجاد می کند.( 12) این خودنگری و بازگشت به خویشتن و در نتیجه بازگشت به دین و معنویات در قرن حاضر، به عنوان بهترین راه درمان از سوی روان شناسان مطرح شده و به روان درمانی معنوی شهرت یافته است.
بنابراین برای این که انسان دارای شخصیتی سالم و تکامل یافته باشد، باید به قلب و حالات آن توجه کامل شود. آن گاه که شخصیت فرد کامل شد، رفتارها و واکنش های صحیح از خود نشان می دهد. در این زمینه حضرت علی(ع) می فرماید: «کسی که درخت شخصیت او نرم و بی عیب باشد، شاخ و برگش فراوان است».(13 )
حضرت با این تعبیر لطیف و زیبا آثار شخصیت سالم را بیان فرموده و بر این باور است که انسان های کامل و برجسته، منشأ خیرات و رفتارهای صحیح بوده و ارتباط های آن ها در جامعه پسندیده خواهد بود. لازم به ذکر است که زنان به عنوان نیمی از پیکرة هستی، مورد خطاب حضرت علی(ع) قرار گرفته اند. با توجه به این که «عقل عملی در حوزة فلسفه تعریف خاص دارد» و در امور مربوط به عواطف و احساسات و به عبارت صریح تر امور قلبی نسبت به مردان قوی تر هستند، در این وادی می توانند گام های بسیار مؤثری بردارند. آن گاه با کاربرد تعلیمات صادر شده از سوی حضرت علی(ع) در مورد تکامل شخصیت انسانی، هم به بازساری و ایجاد اعتدال در شخصیت خود پرداخته و هم نسل آینده را که در دامان آنان می شکفد، به گونه ای تربیت کنند که دارای شخصیتی پایدار، استوار و متکامل باشند و به این گونه خود و خانواده و جامعة اسلامی را از آسیب های روانی حفظ کنند.
از نظر حضرت علی(ع) رفتارهای افراد و ساختار عملی آنان از سه حوزة اساسی سرچشمه می گیرد. وراثت در درجه اول بر شخصیت و رفتار افراد تأثیر می گذارد، چنانچه حضرت می فرماید: «حسن الأخلاق بُرهان کَرَمِ الأعراق(14 )؛ اخلاق نیک نشانة کرم و بزرگواری نیاکان است. محیط نیز عامل مؤثر دیگری در شکل گیری شخصیت انسان محسوب می شود، چنانچه حضرت می فرماید: «به نیکوکاران نزدیک شو که از آنان خواهی شد و از اهل شر دور شو تا از آن ها بر کنار باشی».( 15) خودآگاهی های شخص(16 ) سومین عامل بروز رفتارهای مناسب شخصیت از اوست.
روان شناسی زن از دیدگاه علی(ع)
دیدگاه های روان شناختی حضرت امیر(ع) در سخنان آسمانی آن حضرت با عبارات و واژه های بسیار زیبا و لطیفی مشاهده می شود. اگرچه مجالی برای بررسی تمامی شاخه های دانش روان شناسی از منظر حضرت وجود ندارد، اما به تناسب بحث، به عنوان مقدمه در حدود کلیات روان شناسی زنان در نهج البلاغه به بحث خواهیم نشست.
در یک نگاه کلی، دیدگاه حضرت در مورد زنان را می توان از زوایای زیر مورد بررسی قرار داد:
الف. زن به عنوان یک موجود انسانی دارای هویت واحد و مشترکی نسبت به مردان بوده و حضرت علی(ع) هرگاه از انسان و حالات و روحیات او سخن می گوید، اشاره به هر دو جنس دارد. بنابراین آن جا که می فرماید:
«کسی چیزی را در دل پنهان نکرد، جز آن که در لغزش های زبان و رنگ رخساره اش آشکار خواهد شد»،(17 ) اشاره به عوارض روان تنی (بسی کوسوماتیک) در زنان و مردان داشته و می فرماید: ابراز نکردن احساسات و سرکوب کردن آن ها موجب بروز حالات ویژه ای در جسم می شود و این بی توجهی به نیازهای روانی آثار سوء در رفتار و نیز در ساختار جسمی افراد دارد. در این جا روی سخن با هر انسانی است که احساسات خویش را در درون خود پنهان کرده و موجب ایجاد بحران روحی روانی و افسردگی و ... می شود.
سیر به سوی کمال، توجه به معنویات، استفاده از نعمت های الهی و ... از اموری است که برای زن و مرد به صورت دستورالعمل های مشترک مطرح شده است.
ب. در مقام بیان تفاوت زن و مرد که حضرت علی(ع) در این قسمت از سخنان خویش تفاوت های زن و مرد را مطرح کرده و این تفاوت ها را نه تنها به عنوان نقص مطرح نمی کند؛ بلکه از آن ها به عنوان راز تکامل بشری سخن می گوید. برای مثال در روان شناسی زنان از تفاوت های زن و مرد در فضیلت ها سخن گفته و می فرماید: «غَیْرَةُ المَرْأةِ کُفْرٌ وَ غَیْرَةُ الرَّجُلِ إیمانٌ(18 )؛ غیرت زن کفر است و غیرت مرد ایمان».
یک نویسندة عرب در این مورد می گوید: اگر زنان غیرت داشته باشند، به فتنه و آشوب کشیده می شوند و جنگ جمل نتیجة غیرت زن بود. (19 )
همچنین حضرت در مورد لطافت وجودی زن و حساسیت لازم برای حفظ او و شاید سخاوت ویژة زن در حیات بخشی به دیگران که ناشی از روح «دیگر خواه» اوست، می فرماید:
«به زن بیش از حد خود تحمیل مکن! زیرا زن همچون شاخة گل است، نه قهرمان خشن».(20 )
تفاوت های جسمی، روانی، کلامی و ... زن و مرد از مباحث بسیار گسترده امروز است که هرچه عمیق تر به آن ها بنگریم و نظریات حضرت علی(ع) را در این مورد بررسی کنیم، با بلندای عظمت روحی و علمی حضرت بیش از پیش آشنا می شویم.
ج. توجه دادن افراد به ویژگی های خاص زنانه در زنان و بیان راهکارهایی متناسب با این خصیصه ها برای رسیدن به سعادت مطلوب و داشتن سلامت روانی فردی و اجتماعی مفید است. برای نمونه حضرت امیر(ع) با توجه به این نیاز زن که دوست دارد مورد عشق و محبت قرار گیرد، می فرماید: «مِن اخلاق الانبیاء حُبّ النساء(21)؛ از اخلاق پیامبران دوست داشتن زنان است».
عشق ورزیدن به زنان و ابراز محبت و علاقه نسبت به آنان در متون دینی بسیار زیاد است و حتی رسول خدا9 می فرماید: «قولُ الرجُلِ للمرأة إنّی أحبّک، لایذهب من قلبه ابداً(22 )؛ این که مرد عشق خود را نسبت به زن ابراز کند و بگوید تو را دوست دارم هرگز از قلب او خارج نمی شود». در سخنان روان شناسان معاصر نیز اهمیت دادن به این ابزار عشق دیده می شود. پرفسور ریک روان شناس مشهور آمریکایی می گوید: «بهترین جمله ای که یک مرد می تواند به زن خود بگوید عبارت عزیزم تو را دوست دارم است».(23 )
بنابراین آثار روانی عشق ورزیدن به همسر و ابراز محبت به او، از دیدگاه روان شناختی دینی بسیار قابل اهمیت است و قابل انکار نیست. جان گری نیز می گوید: «از طریق دوست داشتن و عشق ورزیدن به دیگران، این توانایی را پیدا می کنیم که به خودمان عشق بورزیم»(24 ).
حضرت(ع) در ضمن سفارش ارزشمندی به مردان که به تأثیرات عواطف و هیجانات زنان بر ادراک آن ها اشاره دارد، می فرماید:
«وَلا تَهِیجُوا النّساءَ بِأذیً، وَ إنْ شَتَمْنَ أعْراضَکُم وَ سَبَبْنَ أمَراءَکُم(25 )؛ با اذیت و آزار، زنان را به هیجان نیاورید، گرچه آن ها به شما دشنام دهند و متعرّض آبروی شما شوند و به سران شما بدگویی کنند»؛ زیرا نیروی تحمل آن ها کمتر است و به همین دلیل زودتر تحت تأثیر واقع شده و به هیجان می آیند. این سفارشِ حضرت به سپاهیانش پیش از روبه رو شدن با دشمن در جنگ صفین بود و از نظر علمی ثابت شده است که در رویا رویی با مشکلات سیاسی، اجتماعی و پیامدهای پس از جنگ، زنان از تحمل کمی برخوردار بوده و احساسات و عواطف آن ها بر تصمیم گیری ها و قضاوت های آن ها تأثیر زیادی می گذارد.
حضرت امیر(ع) با توجه به آشنایی که با روان زنان دارد، در نامه ای به فرزند خود سفارش هایی را در مورد آنان می کند که هر توصیه، با توجه به یک بُعد و زاویة روانی زن مطرح شده است. از جمله می فرماید:
ـ پوشش زنان و حجاب آن ها را کنترل کن که عامل بازدارندة سوء رفتارها نسبت به آنان است.
ـ زنان بدون ضرورت، از خروج از منزل خودداری کنند که برخی از ارتباطات آسیب زا است.
ـ از معاشرت های غیر سالم خودداری کنند که تأثیر می پذیرند و از ورود انسان های نالایق به خانه نیز ممانعت کن.
ـ مسئولیت های سنگین زندگی را بر آنان تحمیل مکن که توان آن ها کم است و چونان گل هستند.
ـ در ارتباط خود با آن ها تعادل داشته باش تا از حد کرامت و بزرگواری تجاوز نکنند.
ـ از غیرت نابه جا در مورد زنان بپرهیز که قضاوت های غیر عادلانه و بی جا باعث ناشایسته شدن افراد لایق و پاک می شود (به آن ها اعتماد داشته باش).
ـ از معاشرت با زنان بد و ناشایسته بپرهیزید و در میان بدان اگر خوبی هم پیدا شد، با مراقبت کامل ارتباط داشته باش.
تمامی موارد بالا با دانش روان شناسی روز تطابق دارد و برخاسته از نگرش صحیح و کامل حضرت علی(ع) به زوایا و ابعاد گوناگون روح و روان زن است. برای نمونه زنان بسیار رابطه جو هستند و حس پیوند جویی و ارتباط گرایی در آنان قوی است، در حالی که مردان استقلال گرا و بیشتر درون گرا هستند. زنان به علت این ویژگی در گسترش ارتباط های خود تأکید فراوان دارند و چون بسیاری از انتخاب های آنان بر اساس عاطفه و محبت و حس درونی آنان است، نیاز به کنترل ارتباطات دارند. از این رو حضرت می فرمایند: ارتباط های زن با بیرون از خانه و نیز رفت و آمد دیگران در خانه را مورد توجه قرار دهید که «خارج شدن و بیرون رفتن آن ها برتر از این نیست که افراد غیر مطمئن را در بین آن ها راه دهی»، به یقین این سخن به معنای سلب آزادی و اختیار زن نیست؛ بلکه به معنای جهت دادن به ارتباط های آن هاست.
در سیرة عملی حضرت علی(ع) نیز می بینیم که حضرت به علل سیاسی و به خاطر مصالح عمومی اسلام در خانه می نشیند و همسر بزرگوار او که تندیس طهارت و قداست و پاکی هاست، به مسجد رفته و سخنرانی می کند و یا به خاطر ضرورت های زمانی و مکانی و نیز مصالح مهم اسلام، شبانه به خانة انصار رفته و امام واقعی مردم را به آنان معرفی می نماید. (26 ) به یقین اگر منظور حضرت علی(ع) از این سخنان خانه نشینی زن به صورت کلی بود، همسر ایشان که خود اسلامِ مجسّم است، هرگز از خانه خارج نمی شد. بنابراین «ضرورت» و «عدم ضرورت» و همچنین «حفظ حدود و موازین شرعی راهگشای ما در درک این حکمت الهی خواهد بود.
چکیدة سخن
در حقیقت سخنان حضرت علی(ع) در مورد زنان نه تحقیرآمیز و نه مخالف طبیعت و فطرت آنان است. اگر دین ستیزان و دین گریزان طبل و دهُل نواخته و از حقوق به اصطلاح بر باد رفتة زنان توسط مذهب و پیشوایان دینی می خوانند، اشکال اساسی از عدم آشنایی آن ها با دیدگاه های جامع نگر دین نسبت به همة مسائل است. اگر قدری منصفانه با مباحث زنان برخورد کنیم، می بینیم که اگر حقی هم تا به حال برای زنان مانده، از ناحیة دین است و حقوق از دست رفته، ارمغان شوم غرب می باشد که زن را از حریّت و حرمت طبیعی خود جدا ساخته و با سوء استفاده های تبلیغاتی، بردگی مدرن قرن بیستم و بیست و یکم را پایه گذاری کرده است. نگرش های حضرت علی(ع) به مسائل زنان برخاسته از روان شناسی عمیق ایشان است و اگر به ظاهر با برخی از پیش فرض ها تعارض می یابد، شاید علت اولیه و اصلیِ آن عدم پذیرش تفاوت های زن و مرد است. اگر بپذیریم که زن با ویژگی های زنانة خود دارای ارزشی استقلالی است و تفاوت ها را عیب و نقص ندانیم، ظرفیت پذیرش سخنان مولا علی(ع) را خواهیم یافت.
آسیب های روانی زنان
در پژوهشی که راجع به خوشبختی با همکاری بیش از 40 دانشگاه و در 100 کشور جهان در مدت 25 سال انجام گرفته است، نتایجی به دست آمده که قسمتی از آن را بیان می کنیم. پژوهشگران می نویسند:
«بی حوصلگی و بدبختی زمانی صورت می گیرد که انسان کاری انجام دهد که بسیار بالاتر یا پایین تر از توانش باشد. چنانچه فرد کاری را شروع کند که نیرو و توان انجام آن کار را نداشته باشد و یا هدفی را برگزیند که مطابق با نیرو و توان خودش نباشد، دچار «اضطراب» می شود. اگر کاری را انجام دهد که بسیار کوچک تر و کمتر از نیرو و توانش باشد، باعث می شود که فرد بی حوصله شده و به افسردگی دچار گردد. پس هدف و کار باید با نیرو هماهنگی داشته باشد».(27 )
افسردگی و اضطراب در این سخنان اگرچه عمومی است و زن و مرد را شامل می شود، ولی در زنان موقعیتی حساس تر دارد. آنچه در نتیجة پژوهش بالا به چشم می خورد، توجه به توان و قدرت افراد و هماهنگی آن با هدف هاست. این نتیجه در طول 65 سال و با فعالیت مستمر تعداد زیادی پژوهشگر به دست آمده است، می بینیم که در چهارده قرن پیش، حضرت علی(ع) بدون کارگاه های روانکاوی و مؤسسات روان شناسی دانشگاهی و با نگرش امامتی خود این نکته را بیان فرموده و در مورد زنان سفارش بیشتری می کند که:
«ولا تُمَلّکَ المَرْأةَ مِنْ أمْرِها مَا جاوَزَ نَفْسَها(28 )؛ به زنان بیش از حد خود تحمیل مکن!».
و نیز می فرماید: «ولا تحمّلوا النساءَ أثقالهم و استغنوا عنهنَّ( 29)؛ کارهای سنگین خود را بر دوش زنان تحمیل نکنید و برآوردن حاجات را از آنان نخواهید».
عدم تحمیل بارهای سنگین و امور مشکل بر زنان، زمینة آرامش روانی را برای آنان فراهم می سازد؛ زیرا طبق نظام هماهنگ آفرینش، وظیفة اصلی آنان تربیت نسل ها در محیط خانواده و جامعه است. وظیفة دیگر آنان ایجاد ارتباطات انسانی و متعالی برای خود و دیگران و در واقع با چشم مادرانه به هستی نگریستن و غمخوارانه و تیمارگرانه با قضایا برخورد کردن است و البته این امر منافاتی با تعلیم و دانش اندوزی و خدمت به دیگران ندارد. گفتنی است، از دیدگاه علم روان شناسی، بیماری های روانی یا نابهنجاری های شخصیت از نظر شدت و ضعف به دو دستة «نوروزها» و «پسیکوزها» تقسیم می شوند. نوروز، عبارت است از یک اختلال روانی که عملکردهای اصلی شخصیت را در بر نمی گیرد و فرد نسبت به آن اختلال، آگاهی دارد. اضطراب، وسواس، هیستری و ترس های مرضی از انواع رایج و شناخته شدة نوروزها هستند. (30 )
در یک نگاه کلی، افسردگی و اضطراب و وسواس از انواع بسیار مهم اختلا ل های روانی هستند، که به علت غلبه بروز حالات افسردگی در زنان، ما از انواع نوروزها، افسردگی را به عنوان آسیب روانی زنان انتخاب کرده و به بررسی آن می پردازیم.
تفاوت نوروز و پسیکوز بر درجة آگاهی شخص از حالت خود مبتنی است. در این نوع اختلال روانی، ارتباط بیمار با واقعیت قطع می شود و با سایر افراد نیز نمی تواند ارتباط مناسب داشته باشد. آن ها برای خود دنیایی می سازند که در آن، وقت مطلق دارند. پس از تشدید این بیماری و ناسازگاری اجتماعی، بیمار باید بستری شود. پسیکوزهای مهم از نظر روان شناسان عبارت اند از: «اسکیزوفرنی» که به از خود بیگانگی بیمار تعبیر می شود و در عمل نمی توان با این بیمار ارتباط برقرار کرد. مانیک ـ دپرسیو ﴿depressive ـ Manic﴾ یا خود فراموشی که از بیماری های ادواری به شمار می آید. این بیمار در دورة «مانی» به طور کامل سرخوش، سرحال و برانگیخته است و بی خود دائم شوخی می کند و در دورة دپرسیون، به طور کامل افسرده، بی حال، بی علاقه به همه چیز، در خود فرو رفته است. (31 )
با دقت و تأمل در سخنان حضرت امیر(ع) برای انواع نوروزها و پسیکوزها درمان های روانی می یابیم.
پی نوشت:
1. جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 1، ص 170 و 171.
2. جرداق، جرج، صوت العدالة الانسانیة، ص 19.
3. جعفری، محمدتقی، نگاهی به علی و سیاست و ...، ص 65 .
4. همان، ص 68 .
5. برگرفته از: هاشمی رکاوندی، سید مجتبی، مقدمه ای بر روان شناسی زن، ص 19 ـ 13.
6. نهج البلاغه، نامة 31.
7. همان.
8. همان.
9. شعاری نژاد، علی اکبر، روانشناسی رشد، ص 266.
10. آریان پور، فرویدیسیم، ص 158.
11. نهج البلاغه، نامة 31.
12. جوآن بوریس آنکو، جلوة زندگی یک زن، ص 181.
13. نهج البلاغه، حکمت 214.
14. غررالحکم، ص 379.
15. نهج البلاغه، نامه 31.
16. این نظریه برای اولین بار از طریق ژان پیاژه، روان شناس معاصر، مطرح شد ولی پیش از آن حضرت علی7 به آن پرداخته اند.
17. نهج البلاغه، حکمت 26.
18. همان، حکمت 124.
19. مصطفی عطوی، فتحیة، مع المرأة فی نهج البلاغة.
20. نهج البلاغه، نامة 31.
21. بحارالأنوار، ج 103، ص 636 .
22. وسائل الشیعه، ج 20، ص 23، ح 24930.
23. مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، ص 89 .
24. جان گری، زنان، مردان، روابط.
25. نهج البلاغه، نامة 14.
26. ر.ک؛ رحمانی همدانی، شادمانی دل پیامبر9، و دشتی، محمد، نهج الحیاة.
27. برگرفته از سخنرانی دکتر هلاکویی در انجمن روانشناسی کمال 1998.
28. نهج البلاغه، نامة 31.
29. غررالحکم، ص 826 .
30. گنجی، حمزه، روان شناسی عمومی، ص 371.
31. همان، ص 395.
|