0

تعریف دعوت/فقــــــه الدعــــوة

 
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

تعریف دعوت/فقــــــه الدعــــوة

بسم الله الرحمن الرحیم

تعریف دعوت    /

فقــــــه الدعــــوة

 

 

 

 

 

 

تالیف:

دوکتور: ابوبکر "متقی"

          

اولاً: تعریف دعوت در لغت:

دعوت در لغت به چندین معنی آمده است از جمله مهمترین آنرا ذیلا مینگاریم:

1- بمعنی فراخواندن چنانچه در مختار الصحاح آمده است: الدعوة الی الطعام. یعنی فراخواندن به غذا.

2 – بمعنی  ندا مثلیکه در اساس البلاغة آمده است: دعوت فلانا ای نادیته. یعنی فلان کس را ندا نمودم.

3 – بمعنی شهادت چنانچه در لسان العرب به استناد قول تعالی آمده است: "وداعایا الی الله باذنه"([1]) ای داعیا الی توحید الله یعنی شهادت دادن به یگانگی خداوند (ج) . چنانچه در پیام رسول خدا (ص) برای پادشاه حبشه آمده است که فرمودند: " ادعوک بدعایة الاسلام"  ای بکلمة الشهادة" یعنی ترا به کلمة شهادت فرا می خوانم.

4 - ورغبت دادن بسوی خداوند (ج) چنانچه در القاموس المحیط آمده است: الدعوة هی الرغبة الی الله. یعنی دعوت همانا ترغیب نمودن به سوی خداوند (ج) می باشد.

ثانیاٌ: تعریف دعوت در اصطلاح:

 علمای اسلام دعوت را در اصطلاح به اشکال گوناگون تعریف نموده اند که از جمله بعضی مهم آنرا ذیلاً بیان مینماییم:

1 – الدعوة هی نداء الحق للخلق لیوحدوا المعبود ولیعبدوا الواحد حنفاء لله غیر مشرکین متبعین غیر مبتدعین. یعنی دعوت ندای خالق برای مخلوق غرض به یگانه یاد کردن معبود وعبادت ذات یگانه او در حالیکه دوری از شرک جسته، متابعت کننده بوده نه بدعت کار می باشد.

2 – الدعوة هی نشر الدین وفضائله واظار کلمة الله واجلاء محاسن الاسلام، تحبیب الایمان الی النفوس وتزیینه فی القلوب وتکریه الکفر والفسوق والعصیان. یعنی دعوت عبارت از نشر دین همراه فضایلش واظهار کلمه حق وروشن وواضح ساختن خوبی های اسلام، محبوب گردانیدن ایمان به نفس ها وزینت بخشیدن آن به قلب ها وبد وا نمود کردن کفر، فسق ونافرمانی می باشد.

3 – الدعوة هی امر بالمعروف ونهی عن المنکر وتعاون علی البر والتقوی وتواص بالحق والصبر والرحمة. یعنی دعوت عبارت است از امر به معروف ونهی از منکر وتعاون به نیکوئی وپرهیزگاری وتوصیه نمودن در حق، صبر ورحمت.

4 – الدعوة هی جهاد السلم وبدیل الحرب وإعداد المسلمین للانتصار علی انفسهم وأعدائهم. یعنی دعوت عبارت از جهاد مسالمت آمیز وبدیل جنگ وآماده ساختن مسلمانان برای نصرت وپیروزی بالای نفسهایشان ودشمنانشان می باشد.

5 – الدعوة هی دحض الاباطل ومحاربة الاکاذیب ومواجهة الانحرافات والتصدی للالحاد فی شتی صوره وتحت کل اسمائه. یعنی جهاد عبارت از محو نابودی باطل ها وجنگ علیه دروغ ها ومقابله علیه انحرافات وایستاده گی در برابر الحاد با تمام اشکال وانواع آن به تحت کدام نام ونشان که باشد می باشد.

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

جمعه 27 بهمن 1391  1:12 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

مشروعیت دعوت اسلامی

مشروعیت دعوت اسلامی

دعوت یکی از وجیبه های اساسی مسلمانان بوده که هر کس به اندازه طاقت وتوانای خود به ادای آن مبادرت می ورزد ولهذا مشروعیت این وجیبۀ بزرگ اسلامی را توسط دلیل های ذیل ثابت می نماییم:

1 – دلیل از قرآن کریم:

در قرآن کریم آیت های متعدد وجود دارد که بر مشروعیت دعوت اسلامی تاکید می نماید از جمله:

أ)  قوله تعالی:" ادع الى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین" سوره النحل: آیت (125) یعنی با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسى بهتر مى‏داند چه کسى از راه او گمراه شده است; و او به هدایت‏یافتگان داناتر است.

ب) وقوله تعالی: "و لتکن منکم امة یدعون الى الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون" سوره آل عمران: آیت (104) یعنی باید از میان شما، جمعى دعوت به نیکى، و امر به معروف و نهى از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.

2 – دلیل از سنت مطهر پیغمبر خدا (ص):

در باره مشروعیت دعوت اسلامی از رسول خدا احادیث واثر گوناگون به دسترس ما قرار دارد که مشروعیت دعوت اسلامی را ثابت می سازد از جمله قوله صلی الله علیه وسلم: "من رای منکم منکرا فلیغیر بیده فإن لم یستطع فبلسانه فإن لم یستطع فبقلبه وذلک اضعف الایمان. یعنی اگر کسی منکری را دید پس آنرا توسط دست خود تغییر بدهد پس اگر به این قادر نشد پس توسط زبان خود واگر به این کار هم قادر نگردید پس توسط قلب خود البته این ضعیف ترین ایمان است.

از حدیث فوق چنین استنباط میگردد که دعوت بالای تمام افراد جامعه واجب است به این معنی که هر طبقه جامعه به اندازه قدرت خود در قبال نشر دعوت اسلامی مسئوولیت دارند مثلا:

1 - حکومت که دارای قدرت مادی ومعنوی که مشتمل بر قوای مقننه، مجریه ،قضائی، پولیس، اردو وامنیت است می باشد بالایش واجب است که منکر را توسط دست خود یعنی قوی مادی تغییر بدهد.

2 - علما که از این قدرت برخوردار نیستند مکلفیت دارند که منکر را توسط زبان خود تغییر دهند وافراد جامعه را از خطرات آن آگاه سازند ومعروف را در جای آن برای ایشان توضیح وتشریح نموده به تغییر منکر به هر وسیله ای که ممکن باشد تشویق وترغیب نمایند ومعروف واعمال خیر را برای شان محبوب جلو دهند.

3 – افراد جامعه که فاقد دو نوع قدرت فوق هستند مکلفیت دارند که منکر را به قلب خود بد دانسته به این فکر باشند که هر گاه قادر به تغییر آن شدند اقدام نمایند ویا اینکه در صورت دیدن منکر علما را در جریان قرار بدهند تا شود به کمک وهمکاری همدیگر آنرا تغییر بدهند.

ثالثاٌ: دلیل از اجماع امت:

تمام علمای امت اسلامی از نخستین روز دعوت تا عصر ما به این نظر هستند که دعوت بالای تمام افراد جامعه هر کس به اندازه قدرت وتوانائی شان فرض است وهیچ عالم ومجتهد در هیچ عصری درین راستا اختلاف نظر نشان ندادند بلکه همه اجماع نمودند که دعوت در هر عصر زمان ومکان بالای امت اسلام واجب می باشد.

رابعاٌ: دلیل عقلی:

عقلاٌ هم ثابت گردیده است که دعوت بالای افراد جامعه فرض می باشد به این دلیل که دین اسلام یک نعمت بزرگ است که خداوند (ج) برای مسلمانان ارزانی نموده است، وادای شکر نعمت واجب است وادای شکر نعمت دین زمانی تحقق پیدا می کند که دعوت غرض نشر دین به راه انداخته شود تا اینکه دین برای کافه انسان ها رسانده شود.

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

جمعه 27 بهمن 1391  1:35 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پلان دعوت اسلامی

پلان دعوت اسلامی

غرض نشر دعوت اسلامی برای جهانیان امت اسلامی خصوصاٌ حکومت اسلامی، علماء ودعوتگران وحتی افراد جامعه مکلفند تا پلان در زمینه طرح نموده تمام جوانب آنرا مورد غور، بررسی ومطالعه قرار دهند پس سوال اینجاست که پلان چه معنی دارد ودارای چه نوع عناصر می باشد وحکم آن چیست؟ به این سولات قرار ذیل پاسخ می دهیم:

اول: تعریف پلان دعوت اسلامی:

پلان عبارت است از روش عملی به شکل گروهی که بر برنامه ریزی برای آینده وضع گردیده بر اساس پروگرام فکری وعقیدتی به خاطر تحقق هدف شرعی از طریق جمع آوری امکانات در دست داشته ای مادی وبشری ومشروع تاسیس می گردد ودر یک وقت معین اجرا می شود.

دوم: عناصر پلان دعوت اسلامی:

پلان دعوت اسلامی دارای عناصر ذیل می باشد:

1 – پیش بینی آینده.

2 – وضع برنامه.

3 – تعیین هدف.

4 – آماده گی در برابر احتمالات آینده.

5 – طرح ووضع پالیسی وسیاست.

6 - امکانات مادی وبشری.

7 - تعیین زمان ومکان برای تطبیق.

سوم: ویژه گی های پلان دعوت اسلامی:

پلان دعوت اسلامی دارای ویژه گی های ذیل می باشد:

1 – پلان دعوت اسلامی مبتنی بر عقیده است به این معنی راه بردهای آن عقیده می باشد که اساسش توکل به خدا است چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (ومن یتوکل علی الله فهو حسبه)([2]) یعنی کسیکه توکل به خدا می کند پس خدا او را بسنده است، وارتباطش به اراده ومشیئت خدا است چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (وما تشاءون الا أن یشاء الله رب العالمین)([3]) ونمی خواهید مگر اینکه پروردگار

جهانیان بخواهد)

پس کسیکه برای نشر دعوت اسلامی برنامه ریزی می نماید غیب گوئی نمی کند ویا به امور غیبی دست درازی نمی نماید بلکه همه کار ها را به اراده خداوند (ج) ربط داده در عملی آن به ذات آن توکل نموده کمک غیبی او را از نظر به دور نمی داند.

2 – متوسل شدن به اسباب ووسائل وآماده گی در برابر احتمالات آینده:

دیگر از ویژگی پلان دعوت اسلامی توسل جستن به وسائل وابزار غرض نشر دعوت اسلامی می باشد وهر نوع احتمالات آینده را پیش بینی می کند وهر نوع ابزار ووسایل که هدف دعوت اسلامی بر آورده بسازد به کار می اندازد البته در صورت تحقق یافتن شرایط ذیل:

أ ) امکانات ووسائل مورد استعمال از نظر اسلام مشروع باشد چراکه شریعت اسلامی هیچ گاه به منظور رسیدن به هدف خود راه های باطل را در پیش نگرفته ووسائل نا مشروع را استعمال نمی کند.

ب ) ابزار ووسائل پلان دعوت اسلامی ساده بوده وبا شرایط زمان ومکان سازگار وقابل انکشاف وتغییر باشد، چراکه وسائل وابزار دایمی وابدی نمی باشد.

3 – پلان دعوت اسلامی کار گروهی ودسته جمعی می باشد واین ویژه گی را می توان در خطاب های خداوند (ج) برای بنده گان مؤمنش دریافت که در اکثر خطاب هایش از صیغه جمع کار گرفته چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (قل اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون)([4]) یعنی بگو ای محمد (ص) برای مؤمنان که عمل کنید پس زود است که می بیند خداوند (ج) وپیامبرش ومؤمنان عمل شما را.

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

جمعه 27 بهمن 1391  1:43 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:تعریف دعوت/فقــــــه الدعــــوة

چهارم: حکم پلان دعوت اسلامی:

در باره حکم پلان دعوت اسلامی علماء اسلام اختلاف نظر های دارند که بعضی شان به این عقیده هستند حکم پلان دعوت اسلامی واجب است وبعضی دیگرشان میگویند: سنت ویا مستحب است ولکن رای راجح را که عبارت است از وجوب می باشد همراه با دلیل آن قرار ذیل بیان مینماییم:

اولاٌ: دلیل وجوب حکم پلان دعوت اسلامی از قرآن کریم:

اگر ما قرآن کریم را به شکل دقیق مطالعه نماییم دلایل زیادی را در رابطه به حکم پلان دعوت اسلامی می یابیم از جمله:

1 - (قل اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون)([5]) یعنی بگو ای محمد (ص) برای مؤمنان که

عمل کنید پس زود است که می بیند خداوند (ج) وپیامبرش ومؤمنان عمل شما را.

در آیه فوق خداوند (ج) بواسطه پیغمبر خود محمد صلی الله علیه وسلم برای مومنان امر می نماید که عمل نمایند وکار کنند، کار وعمل بدون پلان امکان پذیر نیست در صورتیکه امکان پذیر باشد دارای نتایج مفید وموثر نمی باشد ولهذا ثابت می گردد که پلان در همه کار خصوصاٌ در دعوت اسلامی ضرور وواجب می باشد.

2 - و ابتغ فیما آتاک الله الدار الآخرة و لا تنس نصیبک من الدنیا و احسن کما احسن الله الیک و لا تبغ الفساد فی الارض ان الله لا یحب المفسدین.([6] )

و درآنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب; و بهره‏ات را از دنیا فراموش مکن; و همان‏ گونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن; و هرگز در زمین در جستجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!

درین آیه مبارکه خداوند (ج) قارون را به طلب سرای آخرت وعدم نسیان بهره از دنیا، واحسان به دیگران وعدم طلب فساد در روی زمین است، امر نموده است پس انجام این کارها بدون برنامه ریزی وپلان ممکن نیست ونشر دعوت اسلامی که مهمترین این کارها می باشد به طریق اولی بدون پلان وبرنامه صورت گرفته نمی تواند بناء ثابت می گردد که حکم پلان در همه کار خصوصاٌ نشر دعوت اسلامی واجب می باشد.

3 - و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم و ما تنفقوا من شی‏ء فی سبیل الله یوف الیکم و انتم‏لا تظلمون.([7] )

هر نیرویى که در قدرت دارید، براى مقابله با آنها ( دشمنان)، آماده سازید! و (همچنین) اسپهاى ورزیده (براى میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگرى غیر از اینها را، که شما نمى ‏شناسید و خدا آنها را مى‏ شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعى اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده مى‏شود، و به شما ستم نخواهد شد!

درین آیه مبارکه خداوند (ج) مسلمانان به آماده گی غرض مقابله با دشمنان امر نموده است وآماده گی

یکی از عناصر مهم پلان می باشد ودعوت یکی از ابزار مسالمت آمیز مقابله با دشمنان می باشد که در آن پلان یک امر ضروری وجدی است زیراکه بدون پلان وبرنامه نمی توان با دشمنان مناظره وگفتگو نمود بناء ثابت می گردد که حکم پلان دعوت اسلامی واجب می باشد.

4 – هم چنان قرآن کریم در بسا موارد دیگر اشاره به پلان نموده که دلالت به واجب بودن پلان می کند بطور مثال قصه یوسف علیه السلام که برای فرعون پلان اقتصادی را برای مدت پانزده سال پیشنهاد وترتیب نمود وهم چنان پلانکه ذو القرنین بمنظور بناء سد در برابر یاجوج وماجوج طرح نمود وامثال این نوع پلانهای دیگر که قرآن کریم از آن یاد آوری نموده است واجب بودن پلان برای تمام عرصه های زندگی خصوصاٌ نشر دعوت اسلامی ثابت می گردد.

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

جمعه 27 بهمن 1391  1:45 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:تعریف دعوت/فقــــــه الدعــــوة

ثانیا: دلیل واجب بودن پلان دعوت اسلامی از سنت رسول الله صلی علیه وسلم:

غرض اثبات وجوب حکم پلان دعوت اسلامی دو نوع دلیل از سنت مطهر رسول خدا صلی الله علیه وسلم بدست ما قرار دارد:

1 – سنت قولی.

2 – سنت فعلی.

اول: سنت قولی: از رسول خدا صلی الله علیه وسلم در مورد حکم پلان دعوت اسلامی احادیث زیادی روایت  گردیده است که دلالت بر واجب بودن آن می کند از جمله:

1 – حدیث رسول خدا صلی الله علیه وسلم برای یکی از یارانش فرمودند: "ولئن تدع ابناءک اغنیاء خیر من أن تدعهم فقراء یتکففون الناس"([8]) یعنی تو اگر فرزندان خود را ثروتمند بگذاری بهتر است ازاینکه بگذاری ایشان را مستمندان دراز کنند دست های شان را به سوی مردمان غرض کفاف روز مره شان.

2 – حدیث رسول خدا صلی الله علیه وسلم: "احرص علی ما ینفعک واستعن بالله ولا تعجز"([9]) یعنی بر آنچه که به تو نفع می رساند حریص باش واستعانت را از خدا بجو وهیچگاه عجز وناتوانی را بخود راه مده.

3 – حدیث رسول خدا صلی الله علیه وسلم: "احصوا لی عدد من یلفظ بالاسلام" فاحصوا له فکانوا الفا وخمسة مائة نفرا.([10]) یعنی رسول خدا (ص) برای یاران خود دستور دادند که تعداد کسانی ر که اسلام اوردند برایش شمار نمایند (عددشان را بیان کنند) صحابه کرام سر شماری کردند تعدادشان به یک هزار وپنج صد نفر رسید.

4 – حدیث رسول خدا صلی الله علیه وسلم: اغتنم خمس قبل خمس: شبابک قبل هرمک، وصحتک قبل سقمک، وغناک قبل فقرک، فراغک قبل شغلک، وحیاتک قبل موتک"([11]) یعنی رسول خدا برای یکی از یاران خویش فرمودند: که پنج چیز را پیش از پنج پیز غنتمت بشمار: جوانی را پیش از پیری، تندرستی را پیش از بیماری، ثروتمندی را پیش از تنگدستی، بیکاری را پیش از مصروفیت، وزندگی را پیش از مرگ.

اگر به احادیث فوق دقت به عمل آید به این نتیجه می رسیم که پلان در تمام عرصه های زندگی خصوصاٌ در عرصه دعوت اسلامی واجب می باشد.

دوم: سنت فعلی: اگر به سیرت رسول خدا صلی الله علیه وسلم به دقت نظر اندازی صورت گیرد وزندگی گرانبهای ایشان را به تعمق مورد مطاله قرار دهیم در می یابیم که رسول خدا صلی الله علیه وسلم برای همه امور برنامه ریزی می نمودند وتمام وسایل وابزار مورد نیاز را آماده می ساختند ودایما بر حذر بوده همه احتمالات آینده را در نظر می گرفتند وهمه این اعمال را با توکل به خداوند (ج) آغاز می نمودند.

به همین اساس زمانیکه عذاب کفار قریش بالای یارانش شدت گرفت پلانی را غرض نجات آنها طرح نموده ایشان را به سوی حبشه که مکان امن برای ادای واجبات دینی بود وهمچنان یک پادشاه عادل در آن حکم روائی می نمود اشاره نمودند که به آنجا هجرت نمایند ودر ضمن فرمودند: "إن بها ملکا ارجو ألا تظلموا عنده" یعنی در حبشه پادشاهی است امیدوارم که در نزد آن مورد ظلم وشکنجه قرار نگیرید.

وهم چنان زمانیکه رسول خدا صلی الله علیه وسلم مامور به هجرت به سوی مدینه منوره شدند پلان دقیقی را غرض تحقق این هدف طرح نمودند ودر عین حال احتمالات آینده را در نظر گرفتند وهدف را مشخص ساختند ووسایل وابزار مادی وبشری مورد نیاز را جهت تطبیق پلان مطروحه مهیا کردند سپس به توکل به خداوند (ج) روانه دیار هجرت شدند به این ترتیب هدف شان را تحقق بخشیده برای مسلمانان سر آغاز تاریخ هجری قمری را بنیاد گذاشتند.

هم چنان ده ها مورد دیگری است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم غرض تحقق اهداف دولت اسلامی ونشر دعوت اسلامی برنامه ریزی نمودند که همه آنها دلالت بر وجوب حکم پلان می نماید.

ثالثاٌ: دلیل اثبات جواب بودن حکم پلان دعوت اسلامی از آثار صحابه:

صحابه ویاران رسول خدا صلی الله علیه وسلم که هر کدام مانند ستاره درخشان وچراغ های روشن بودند در نشر دعوت اسلامی چه در حیات پیغمبر خدا صلی الله علیه وسلم وچه بعد از پیوستن ایشان به رحمت پروردگارشان سهم فعال گرفته نقش مهم وارزنده را بازی نمودند ولهذا اقوال وافعال ایشان سر مشق وحجت برای امت رسول خدا صلی الله علیه وسلم می باشد وبه همین اساس از یکی از این ستاره گان دوران نبوت روایت است که می فرمایند: "اعمل لدنیاک کأنک تعیش ابدا واعمل لآخرتک کأنک تموت غدا"([12]) یعنی برای سرای دنیا چنان عمل کن گویا اینکه تو برای ابد زیست می نمائی وبرای سرای آخرت چنان عمل کن گویا اینکه فردا میمیری.

در این اثر صحابه جلیل القدر برای مخاطب رهنمائی می کند که برای تامین زندگانی وآخرت که مسافه دور ودراز وپر مشقت است پلان طویل المدت را طرح وبرنامه ریزی کند وهر لحظه برای زیستن ویا سفر به سوی آخرت آماده بگیرد این خود دلالت بر وجوب پلان می نماید.

رابعا: دلیل عقلی غرض اثبات پلان دعوت اسلامی:

علماء عقلا ثابت نموده اند حکم پلان واجب می باشد چنانچه یکی از ایشان می فرمایند: إن التفکیر عماد التخطیط والفکر مصدر المعرفة والمعرفة اساس السلوک السوی فی علاقة الانسان بالخالق والمخلوق.

اساس پلان تفکیر بوده فکر مصدر ومنبع معرفت می باشد ومعرفت اساس روش پسندیده در ارتباط انسان با خالق ومخلوق است. به این معنی که نمی توان به هدف چه دنیوی باشد ویا اخروی رسید مگر به اساس پلان وبرنامه درست وعلمی، دقیق وعلمی بودن پلان وقتی تحقق پیدا می کند که حکم

آن واجب باشد زیرا که واجب انجامش ضروری می باشد.

 دعوت گر:

تمام مسلمانان برابر است که مرد باشند ویا زن دعوت گر بوده وهر یک نظر به قدرت خویش مکلف به ادای این وجیبه اسلامی می باشند ونشر دعوت تنها مختص به علماء ویا روحانیون نیست بلکه بالای تمام مسلمانان به حکم آیت مبارکه ذیل واجب حتمی می باشد: (قل هذه سبیلی ادعو الی الله علی بصیرة أنا ومن اتبعنی)([13]) یعنی بگو ای محمد (ص) این راه من است ومن وپیروانم مردمان را به سوی خدا

بر اساس بصیرت وآگاهی دعوت می نمایم.

وقتیکه دعوت بالای هر مسلمان فرض باشد وهمین فرضیت به اندازه قدرت وتوانائی آنها می باشد بخاطریکه قدرت وتوانائی مدار ومناط تکلیف می باشد.

وقدرت عبارت است از دانش وسلطه یعنی آنچه که بالائی عالم واجب است بالائی جاهل نمی باشد وآنچه که بالای دولت وحکومت اسلامی واجب است بالای افراد جامعه نمی باشد زیراکه خداوند (ج) اهل علم ودانش وصاحبان قدرت را از کتمان حقیقت در اظهار وابراز حق بر حذر داشته می فرماید: (ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدى من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون *الا الذین تابوا و اصلحوا و بینوا فاولئک اتوب علیهم و انا التواب الرحیم*)([14]) یعنی کسانى که دلایل روشن، و وسیله هدایتى را که نازل کرده‏ایم، بعد از آنکه در کتاب براى مردم بیان نمودیم، کتمان کنند، خدا آنها را لعنت مى‏ کند; و همه لعن ‏کنندگان نیز، آنها را لعن مى ‏کنند;*مگر آنها که توبه و بازگشت کردند، و (اعمال بد خود را، با اعمال نیک،) اصلاح نمودند، (و آنچه را کتمان کرده بودند; آشکار ساختند;) من توبه آنها را مى ‏پذیرم; که من تواب و رحیمم.

هم چنان مسئولیت ومکلفیت دولت وحکومت اسلامی بیشتر است نسبت به افراد جامعه وعلماء چنانچه خداوند (ج) در مورد ایشان می فرماید: (الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاة و آتوا الزکاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبة الامور*)([15]) یعنی همان کسانى که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا مى‏دارند، و زکات مى‏دهند، و امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند، و پایان همه کارها از آن خداست!

البته قیام دولت وحکومت اسلامی به امر دعوت ونشر آن نتایج خوبی را با خود دارد چنانچه در اثر آمده است: "إن الله یزع بالسلطان ما لا یزع بالقرآن" یعنی آنچه که تطبیقش متصور نباشد خداوند (ج) توسط سلطه وقوه برآورده می سازد.

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

جمعه 27 بهمن 1391  1:46 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

مخاطبین دعوت اسلامی

مخاطبین دعوت اسلامی

مخاطبین دعوت اسلامی بدو نوع است:

1 – امت استجابت.

2 - امت دعوت.

تعریف امت استجابت: عبارت از مجموعه مومنان است که به دعوت اسلامی استجابت نموده و در همه حالت به آن متیقن وملتزم بوده خود ودیگران را به ایمان واستجابت به آن دعوت می نماید.

وقتیکه این امت دعوت اسلامی را قبول کردند بر آن ثابت مانده دیگران را به استجابت آن نیز دعوت می نمایند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (یا ایها الذین آمنوا آمنوا بالله و رسوله و الکتاب الذی نزل على رسوله و الکتاب الذی انزل من قبل)([16]) یعنی اى کسانى که ایمان آورده‏اید! به خدا و پیامبرش، وکتابى که بر او نازل کرده، و کتب (آسمانى) که پیش از این فرستاده است، ایمان (واقعى) بیاورید.

در جای دیگری می فرماید: (یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه و انه الیه تحشرون)([17]) یعنی اى کسانى که ایمان آورده‏اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت ‏کنید هنگامى که شما را به سوى چیزى مى ‏خواند که شما را حیات مى‏بخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل مى‏شود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآورى مى‏ شوید!

در آیات فوق خداوند (ج) کافه مسلمانان را مورد خطاب خود قرار داده بر ثابت ماندن بر ایمان شان تاکید ورزیده دوام ایشان را بر آن لازمی داند.

انوع امت استجابت:

امت استجابت بدو قسم است:

1 – امت مستقیم.    2 – امت مقصر

تعریف امت مستقیم: عبارت از پرهیزگارانی است که خداوند (ج) برایشان هدایت واستقامت را ارزانی نموده است.

اقسام امت مستقیم:

 آن به سه نوع تقسیم شده است:

1 – مبادرت کنندگان به کار های خیر. 1 – میانه روان. 3 – ستمگران بر نفس خویش.

تعریف امت مبادرت کنندگان به کار های خیر: آنها عبارت از کسانی هستند که غرض کسب رضای خداوند (ج) به ادای تمام واجبات ومستحبات وباز داشتن از منهیات ومنکرات هیچ نوع کوتاهی وتقصیر نمی نمایند.

تعریف امت میانه رو: آنها عبارت از کسانی هستند که واجبات را ادا کرده از محرمات ومنکرات خود را باز داشته ولکن مستحبات را انجام نمی دهند.

تعریف ستم گار به نفس خود: عبارت از کسانی هستند که واجبات را به شکل ناقص ادا نموده از انجام بعضی محرمات ومنکرات پرهیز نمی کند.

تعریف امت دعوت اسلامی: عبارت از امت است که دعوت اسلامی را یا از روی جهل ونادانی ویا از روی انکار ویا از روی نفاق قبول نمی کنند.

انواع امت دعوت اسلامی:

علمای دعوت اسلامی این امت را به چهار بخش دسته بندی نموده اند:

1 – اشراف ورؤسا.

2 = عامه مردم.

3 – منافقان.

4 – نافرمانان.

اولاٌ _ تعریف اشراف: این دسته از امت دعوت اسلامی عبارت از اشراف، رؤسا، زعما، رهبران، وسادات قوم می باشد که خداوند (ج) آنرا در قرآن کریم به نام ملأ یاد نموده است.

موقف ملأ در قبال دعوت اسلامی:

این طبقه دایماٌ دشمنی خود را در برابر دعوت اسلامی اعلام داشته ومردم را علیه دعوت انبیا وپیغمبران بسیج نموده رهبری گروه های مختلف افترا گر، دروغ گو وگمراه کننده را ضد پیامبران علیهم السلام بعهده گرفته به مال، جاه واولاد خویش فخر می نمایند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (وما ارسلنا فی قریة من نذیر الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به کافرون* وقالوا نحن اکثر اموالا و اولادا و ما نحن بمعذبین*)([18]) یعنی وما در هیچ شهر و دیارى پیامبرى بیم ‏دهنده نفرستادیم مگر اینکه مترفین آنها (که مست ناز و نعمت بودند) گفتند: «ما به آنچه فرستاده شده‏اید کافریم!» و گفتند: «اموال و اولاد ما (از همه) بیشتر است (و این نشانه علاقه خدا به ماست!); و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!».

اسباب وعلل عداوت ملأ در برابر دعوت اسلامی:

اگر آیات قرآنی را بطور دقیق وعمیق مورد مطالعه قرار بدهیم عوامل واسباب ذیل را می توان از آن استنباط نمود که ملأ "اشراف" را وا داشته تا از عداوت ولجاجت در برابر دعوت اسلامی باز نشینند که از جمله:

1 – کبر     

 2 – حب ریاست وجاه طلبی.

3 – جهالت ونادانی.

اول: کبر: از اخلاق مذموم وآفت بزرگ است که در نفس انسان جاگزین گردیده است وآثار آن در خارج به اشکال گوناگون وموقف های مختلف آشکار می گردد ویکی از آثار آن ندیدن حق در اکثر اوقات ویا اینکه حق را می بیند ولکن کبر اورا از اعتراف وگردن نهادن به آن منع می نمایند چنانچه خداوند (ج) می فرماید:(و جحدوا بها واستیقنتها انفسهم ظلما و علوا فانظر کیف کان عاقبة المفسدین)([19]) یعنی وآن را از روى ظلم و سرکشى انکار کردند، در حالى که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود!

در جای دیگری خداوند (ج) می فرماید: (ثم ارسلنا موسى واخاه هارون بآیاتنا وسلطان مبین* الى فرعون و ملائه فاستکبروا وکانوا قوما عالین* فقالوا ا نؤمن لبشرین مثلنا وقومهما لنا عابدون* فکذبوهما فکانوا من المهلکین*([20]) یعنی سپس موسى وبرادرش هارون را با آیات خود ودلیلى روشن فرستادیم...* بسوى فرعون و اطرافیان اشرافى او; اما آنها تکبر کردند، وآنها مردمى برترى‏ جوى بودند.* آنها گفتند:«آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم، درحالى که قوم آنها بردگان ما هستند؟!»*(آرى،) آنها این دو را تکذیب کردند; وسرانجام همگى هلاک شدند*.

دوم: حب ریاست وجاه طلبی: ملأ (اشراف) ریاست، منصب، وتسلط بالای دیگران را دوست دارند بناء مخالفت شان را در قبال دعوت که نفوس وتسلط شان در میان مردم را از بین می برد وآنها را مانند سایر مردمان تابع احکام قانون می سازند اعلان نموده تصور می نمایند که قبول ایشان به دعوت سبب از بین رفتن منصب ووظیفه شان می گردد ودرین خصوص آیت های زیادی قرآنی وجود دارد که به طور مثال بعض آنها را ذکر می نماییم:

1 – (فقال الملا الذین کفروا من قومه ما هذا الا بشر مثلکم یرید ان یتفضل علیکم ولو شاء الله لانزل ملائکة ما سمعنا بهذا فی آبائنا الاولین)([21]) یعنی جمعیت اشرافى (و مغرور) از قوم نوح که کافر بودند گفتند: «این مرد جز بشرى همچون شما نیست، که مى‏ خواهد بر شما برترى جوید! اگر خدا مى‏خواست (پیامبرى بفرستد) فرشتگانى نازل مى ‏کرد; ما چنین چیزى را هرگز در نیاکان خود نشنیده‏ایم!

2 – (ثم بعثنا من بعدهم موسى وهارون الى فرعون وملائه بآیاتنا فاستکبروا وکانوا قوما مجرمین)([22]) یعنی بعد از آنها، موسى وهارون را با آیات خود به سوى فرعون واطرافیانش فرستادیم; اما آنها تکبر کردند (و زیر بار حق نرفتند; چرا که) آنها گروهى مجرم بودند!

سوم: جهالت ونادانی:

ملأ (اشراف) دایما در جهالت ونادانی غرق می باشند بدرجه ای که به جهالت خود پی نمی برند در عوض به پروردگار خود کفر می ورزند ودعوتش را که پیغمبران برآنها عرضه می نمایند رد می کنند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (قال الملا الذین استکبروا من قومه للذین استضعفوا لمن آمن منهم أتعلمون ان صالحا مرسل من ربه قالوا انا بما ارسل به مؤمنون)([23]) یعنی(ولى) اشراف متکبر قوم او، به مستضعفانى که ایمان آورده بودند، گفتند: «آیا (براستى) شما یقین دارید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟!» آنها گفتند: «ما به آنچه او بدان ماموریت یافته، ایمان آورده‏ایم.»

ثانیا: عامه مردم:

تعریف عامه مردم: وآن عبارت است از اکثریت قاطع مردم که تا تابع ملأ (اشراف) وروسا می باشند وغالبا این طبقه را فقرا، ضعفا وصاحبان پیشه تشکیل می دهد.

این طبقه مردم دعوت را به مجرد شنیدن قبول می نمایند چنانچه هرقل از ابو سفیان پرسید که که از محمد (ص) ضعفا متابعت می کنند یا اشراف وروسا؟ او در جواب گفت" ضعفا. پس هرقل گفت آنها پیروان پیغمبران می باشند.

علت استجابت عامه مردم به دعوت اسلامی:

این طبقه به دعوت اسلامی استجابت می نمایند به دلیل اینکه در میان آنها ودعوت گران هیچ نوع مانع مثل: کبر، حب ریاست وخود خواهی وجود ندارد.

متاثر شدن طبقه عامه مردم از ملأ (اشراف):

احیانا این طبقه از اشراف وروسا متاثر گردیده دعوت اسلامی را قبول نمی کنند چنانچه خداوند (ج) از قوم فرعون حکایت نموده می فرماید: (فاستخف قومه فاطاعوه انهم کانوا قوما فاسقین)([24]) یعنی (فرعون) قوم خود را سبک شمرد، در نتیجه از او اطاعت کردند; آنان قومى فاسق بودند!

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

جمعه 27 بهمن 1391  1:51 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:تعریف دعوت/فقــــــه الدعــــوة

علت متاثر شدن عامه مردم از ملأ (اشراف) وعدم استجابت ایشان به دعوت اسلامی:

1 – ترس وخوف: ازاینکه اشراف وصاحبان رسخ وروسا دارای قدرت، مال وجاه ومنصب هستند دایما این طبقه مردم مستضعف را مورد ارعاب وتهدید قرار می دهند بناء به خاطر حفظ مال وجان شان از قبول دعوت اسلامی خود داری می نمایند چنانچه خداوند (ج) می فرمایند: (فما آمن لموسى الا ذریة من قومه على خوف من فرعون و ملائهم ان یفتنهم و ان فرعون لعال فی الارض و انه لمن المسرفین)([25]) یعنی (در آغاز،) هیچ کس به موسى ایمان نیاورد، مگر گروهى از فرزندان قوم او; (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شکنجه کنند; زیرا فرعون، برترى ‏جویى در زمین داشت; و از اسراف کاران بود!

2 – اغراء به مال وچرک دنیا: ملأ (اشراف وروسا) با نشان دادن مال عامه مردم را فریب می دهند وآنها را به سوی خود جذب می کنند بناء آنها از قبول دعوت اسلامی سر پیچی می نمایند چناچه خداوند (ج) می فرماید: (و نادى فرعون فی قومه قال یا قوم أ لیس لی ملک مصر و هذه الانهار تجری من تحتی أ فلا تبصرون)([26]) یعنی فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: «اى قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمى ‏بینید؟

3 – شبهات: ملأ "اشراف وروسا" به ارعاب، تهدید وتخویف اکتفا نکرده بلکه در قلب عامه مردم شبهات وشکوک را می اندازند ودعوتگران را به دیوانگی، بی عقلی وگمراهی ودروغ گوئی متهم می نمایند بناء این طبقه مردم به استجابت دعوت اسلامی رو نمی آورند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (قال الملا الذین کفروا من قومه انا لنراک فی سفاهة وانا لنظنک من الکاذبین)([27]) یعنی اشراف کافر قوم او گفتند: «ما تو را در سفاهت (ونادانى و سبک مغزى) مى ‏بینیم، وما مسلما تو را از دروغگویان مى‏دانیم!»

ثالثاٌ: منافق:

تعریف منافق در اصطلاح: منافق عبارت است از کسیکه اظهار می نمایند غیر از آنچه را که می پوشاند. پس اگر آنچه را که می پوشاند به اساس ایمان تعلق گیرد، آن منافق حقیقی وخالص می باشد وحکم آن در آخرت مانند حکم کافر می باشد ولکن عذاب آن سخت تر از عذاب کافر چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار ولن تجد لهم نصیرا) ([28]) یعنی منافقان در پایین‏ ترین درکات دوزخ قرار دارند; وهرگز یاورى براى آنها نخواهى یافت! (بنابر این، از طرح دوستى با دشمنان خدا، که نشانه نفاق است، بپرهیزید!)

اما آنچه را که می پوشاند غیر کافر شدن به خدا وکتاب ها وپیامبران او باشد پس آن نوع از معصیت وگناه در برابر خدا می باشد واین همان منافق است که در آن شعبه از نفاق دیده می شود چنانچه پیغمبر خدا (ص) فرموده اند: ( علامة النفاق ثلاثة اذا حدث کذب واذا وعد اخلف واذا ائتومن خان) رواه البخاری یعنی علامه منافق سه چیز است دروغ گفتن در اثنای سخن گفتند، وعده خلافی وخیانت در امانت.

اساس نفاق:

اساس نفاق همانا کفر وترس می باشد. اما کفر آنچیزیست که منافق می پوشاند آنچه که در قلب خود دارد وهیچگاه به افشا واظهار آن اقدام نمی کند. واما ترس پس آو آنچیزی است که منافق خلاف آنچه که در باطن دارد اظهار می کند چانچه خداوند (ج) می فرماید: (واذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا واذا خلوا الى شیاطینهم قالوا انا معکم انما نحن مستهزؤن)([29]) یعنی وهنگامى که افراد باایمان را ملاقات مى کنند، ومى ‏گویند: «ما ایمان آورده‏ایم!» (ولى) هنگامى که با شیطانهاى خود خلوت مى ‏کنند، مى‏گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره مى ‏کنیم!»

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

جمعه 27 بهمن 1391  2:01 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

علامات المنافق:

علامات المنافق:

منافق دارای علامات وصفات ذیل می باشد:

1 – مرض قلبی: منافق دایماٌ مبتلا به مرض قلبی می باشد چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا ولهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون)([30]) یعنی در دلهاى آنان یک نوع بیمارى است; خداوند بر بیمارى آنان افزوده; وبه خاطر دروغهایى که میگفتند، عذاب دردناکى در انتظار آنهاست.

2 – فساد کاری در روی زمین: منافق سعی می نماید تا سبب افساد افراد جامعه گردیده خود را مصلح قلم داد نماید چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (واذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون*الا انهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون)([31]) یعنی وهنگامى که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» مى‏گویند: «ما فقط اصلاح ‏کننده‏ایم*آگاه باشید! اینها همان مفسدانند; ولى نمى فهمند.

3 – متهم ساختن مؤمنان به بی عقلی: منافقان، مسلمانان ومؤمنان را متهم به بی عقلی می نمایند بناء زمانیکه ایشان را دعوت به ایمان کنند از ایمان آوردن ابا می ورزند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (واذا قیل لهم آمنوا کما آمن الناس قالوا أ نؤمن کما آمن السفهاء الا انهم هم السفهاء ولکن لا یعلمون)([32]) یعنی وهنگامى که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» مى‏گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولى نمى ‏دانند!

4 – شدت در عداوت وخصومت با مسلمانان وعزت طلبی به گناه: منافقان دایماٌ ستیزه گر بوده با مسلمانان راه خصومت وعداوت را در پیش می گیرند وبه گناه وطغیان افتخار می نمایند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (ومن الناس من یعجبک قوله فی الحیاة الدنیا ویشهد الله على ما فی قلبه وهو الد الخصام*واذا تولى سعى فی الارض لیفسد فیها ویهلک الحرث والنسل والله لا یحب الفساد*واذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم فحسبه جهنم ولبئس المهاد.)([33]) یعنی واز مردم، کسانى هستند که گفتار آنان، در زندگى دنیا مایه اعجاب تو مى ‏شود; (در ظاهر، اظهار محبت شدید مى‏کنند) وخدا را بر آنچه در دل دارند گواه مى ‏گیرند. (این در حالى است که) آنان، سرسخت‏ ترین دشمنانند.*(نشانه آن، این است که) هنگامى که روى ‏برمى‏ گردانند (واز نزد تو خارج مى‏شوند)، در راه فساد در زمین، کوشش مى‏کنند، وزراعتها وچهارپایان را نابود مى‏ سازند; (با اینکه مى‏دانند) خدا فساد را دوست نمى‏دارد.*وهنگامى که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» (لجاجت آنان بیشتر مى‏شود)، ولجاجت وتعصب، آنها را به گناه مى ‏کشاند. آتش دوزخ براى آنان کافى است; وچه بد جایگاهى است!*

5 – دوستی با کفار ودر کمین مسلمانان بودن: منافق با کفار دوستی نموده ایشان را یاری می دهد وانتظار زوال دولت اسلامی را داشته در صدد از بین رفتن آن می باشد چنانچه می فرماید: (الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین ا یبتغون عندهم العزة فان العزة لله جمیعا) ([34]) یعنی همانها که کافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مى‏ کنند. آیا عزت وآبرو نزد آنان مى‏ جویند؟ با اینکه همه عزتها از آن خداست؟!  

در جای دیگر می فرماید: (الذین یتربصون بکم فان کان لکم فتح من الله قالوا أ لم نکن معکم وان کان للکافرین نصیب قالوا أ لم نستحوذ علیکم ونمنعکم من المؤمنین فالله یحکم بینکم یوم القیامة ولن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا) ([35]) یعنی منافقان همانهای هستند که پیوسته انتظار مى‏کشند ومراقب شما هستند; اگر فتح وپیروزى نصیب شما گردد، مى‏ گویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات وغنایم شریکیم!) واگر بهره‏اى نصیب کافران گردد، به آنان مى‏ گویند: مگر ما شما را به مبارزه وعدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمى ‏کردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!)» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داورى مى‏ کند; وخداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطى نداده است.

6 – فریب، ریا کاری وسستی در عبادت: دیگر از صفات مذمومه منافقان این است که آنها فریب گر وریا کار بوده در ادای عبادت سست وکسول می باشند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (ان المنافقین یخادعون الله وهو خادعهم واذا قاموا الى الصلاة قاموا کسالى یراؤن الناس ولا یذکرون الله الا قلیلا) ([36]) یعنی منافقان مى‏ خواهند خدا را فریب دهند; در حالى که او آنها را فریب مى‏دهد; وهنگامى که به نماز برمى‏ خیزند، با کسالت برمى ‏خیزند; ودر برابر مردم ریا مى‏کنند; وخدا را جز اندکى یاد نمى‏نمایند!

7 – طاغوت را حکم وداور می گردانند: منافقان در امور زندگی وقضایایی ایشان شیطان وپیروان آن را حکم وداور می گیرند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (أ لم تر الى الذین یزعمون انهم آمنوا بما انزل الیک وما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الى الطاغوت وقد امروا ان یکفروا به ویرید الشیطان ان یضلهم ضلالا بعیدا) ([37]) یعنی آیا ندیدى کسانى را که گمان مى ‏کنند به آنچه (از کتابهاى آسمانى که) بر تو وبر پیشینیان نازل شده، ایمان آورده‏اند، ولى مى ‏خواهند براى داورى نزد طاغوت وحکام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. اما شیطان مى ‏خواهد آنان را گمراه کند، وبه بیراهه‏هاى دور دستى بیفگند.

8 – افساد در روی زمین: منافقان طبقه فتنه انگیز بوده در صدد تضعیف صفوف مسلمانان بوده واز هیچ نوع اعمال دریغ نمی ورزند وهمیشه در پی تفرقه اندازی میان فرزندان اسلام می باشند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (لو خرجوا فیکم ما زادوکم الا خبالا ولاوضعوا خلالکم یبغونکم الفتنة و فیکم سماعون لهم والله علیم بالظالمین) ([38]) یعنی اگر آنها همراه شما (بسوى میدان جهاد) خارج مى ‏شدند، جز اضطراب وتردید، چیزى بر شما نمى ‏افزودند; وبسرعت در بین شما به فتنه‏ انگیزى (وایجاد تفرقه ونفاق) مى‏پرداختند; ودر میان شما، افرادى (سست وضعیف) هستند که به سخنان آنها کاملا گوش فرا مى ‏دهند; وخداوند، ظالمان را مى ‏شناسد.

9 – دروغگویی، ترس وبد بینی به مسلمانان: منافقان طبقه دروغگو وترسو بوده همیشه غرض مشروعیت سخنان شان حلف وقسم یاد می نمایند، هم چنان اینها مسلمانان را به نظر بد می بینند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (ویحلفون بالله انهم لمنکم وما هم منکم ولکنهم قوم یفرقون* لو یجدون ملجا او مغارات او مدخلا لولوا الیه وهم یجمحون) یعنی آنها به خدا سوگند مى‏ خورند که از شما هستند، در حالى که از شما نیستند; ولى آنها گروهى هستند که مى ‏ترسند (وبه خاطر ترس از فاش شدن اسرارشان دروغ مى ‏گویند)! اگر پناهگاه یا غارها یا راهى در زیر زمین بیابند، بسوى آن حرکت مى‏کنند، وبا سرعت و شتاب فرار مى ‏کنند.

10 – به عیب گرفتن اهل حق واز نصیب نا راضی بودن: دیگر از صفات نا میمون منافقین به باد انتقاد گرفتن اهل حق ومسلمانان می باشد وهمیشه در پی عیب جویی ایشان بوده به حق ونصیبشان راضی نمی باشند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (ومنهم من یلمزک فی الصدقات فان اعطوا منها رضوا وان لم یعطوا منها اذا هم یسخطون) ([39]) یعنی ودر میان آنها کسانى هستند که در (تقسیم) غنایم به تو خرده میگیرند; اگر از آن (غنایم، سهمى) به آنها داده شود، راضى مى‏شوند; واگر داده نشود، خشم مى‏ گیرند (;خواه حق آنها باشد یا نه)!

11 – امر به منکر ونهی از معروف نمودن: یکی از بد ترین صفات منافقان این است که مردم را دعوت به انجام منکر ونهی از ادای معروف می نمایند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (المنافقون والمنافقات بعضهم من بعض یامرون بالمنکر  ینهون عن المعروف ویقبضون ایدیهم نسوا الله فنسیهم ان المنافقین هم الفاسقون) ([40]) یعنی مردان منافق وزنان منافق، همه از یک گروهند! آنها امر به منکر، ونهى از معروف مى ‏کنند; ودستهایشان را (از انفاق و بخشش) مى ‏بندند; خدا را فراموش کردند، وخدا (نیز) آنها را فراموش کرد (ورحمتش را از آنها قطع نمود); به یقین، منافقان همان فاسقانند!

12 – غدر نمودن وعدم وفا به عهد وپیمان: منافقان همیشه غدار می باشند وهیچگاهی به عهد وپیمان خویش وفا نمی نمایند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (ومنهم من عاهد الله لئن آتانا من فضله لنصدقن ولنکونن من الصالحین* فلما آتاهم من فضله بخلوا به وتولوا وهم معرضون* فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الى یوم یلقونه بما اخلفوا الله ما وعدوه وبما کانوا یکذبون) ([41]) یعنی بعضى از آنها با خدا پیمان بسته بودند که: «اگر خداوند ما را از فضل خود روزى دهد، قطعاٌ صدقه خواهیم داد; واز صالحان (وشاکران) خواهیم بود!»* اما هنگامى که خدا از فضل خود به آنها بخشید، بخل ورزیدند وسرپیچى کردند وروى برتافتند!* این عمل، (روح) نفاق را، تا روزى که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از پیمان الهى تخلف جستند; وبخاطر آن است که دروغ مى‏گفتند.

13 – به باد مسخره گرفتن مؤمنان: منافقان مسلمانان را به باد مسخره واستهزا گرفته به هیچ چیز قناعت نمی کنند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (الذین یلمزون المطوعین من المؤمنین فی الصدقات والذین لا یجدون الا جهدهم فیسخرون منهم سخر الله منهم ولهم عذاب الیم) ([42]) یعنی آنهایى که از مؤمنان اطاعت کار، در صدقاتشان عیبجویى مى ‏کنند، وکسانى را که (براى انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچیز) توانائى خود دسترسى ندارند، مسخره مى ‏نمایند، خدا آنها را مسخره مى ‏کند; (وکیفر استهزاکنندگان را به آنها مى‏دهد;) وبراى آنها عذاب دردناکى است!

14 – توصیه به ترک جهاد: منافقان اتباع وپیروان وحتی مسلمانان را تشویق وترغیب به ترک جهاد می نمایند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (فرح المخلفون بمقعدهم خلاف رسول الله وکرهوا ان یجاهدوا باموالهم وانفسهم فی سبیل الله وقالوا لا تنفروا فی الحر قل نار جهنم اشد حرا لو کانوا یفقهون) ([43]) یعنی تخلف‏جویان (از جنگ تبوک،) از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند; وکراهت داشتند که با اموال وجانهاى خود، در راه خدا جهاد کنند; و (به یکدیگر و به مؤمنان) گفتند: «در این گرما، (بسوى میدان) حرکت نکنید!» (به آنان) بگو: «آتش دوزخ از این هم گرمتر است!» اگر مى ‏دانستند!

15 – ضرر رساندن برای مؤمنان: منافقان دایماٌ در تلاش این هستند که برای مؤمنان ضرر برسانند ویا از رسیدن ضرر به ایشان لذت ببرند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (و الذین اتخذوا مسجدا ضرارا وکفرا وتفریقا بین المؤمنین وارصادا لمن حارب الله ورسوله من قبل ولیحلفن ان اردنا الا الحسنى والله یشهد انهم لکاذبون* لا تقم فیه ابدا لمسجد اسس على التقوى من اول یوم احق ان تقوم فیه فیه رجال یحبون ان یتطهروا والله یحب المطهرین) ([44]) یعنی (گروهى دیگر از آنها) کسانى هستند که مسجدى ساختند براى زیان (به مسلمانان)، و(تقویت) کفر، وتفرقه ‏افگنى میان مؤمنان، وکمینگاه براى کسى که از پیش با خدا وپیامبرش مبارزه کرده بود; آنها سوگند یاد مى ‏کنند که: «جز نیکى (وخدمت)، نظرى نداشته ‏ایم!» اما خداوند گواهى مى‏ دهد که آنها دروغگو هستند!* هرگز در آن (مسجد به عبادت) نیست! آن مسجدى که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایسته‏ تر است که در آن (به عبادت) بایستى; در آن، مردانى هستند که دوست مى‏دارند پاکیزه باشند; وخداوند پاکیزگان را دوست دارد!

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

جمعه 27 بهمن 1391  2:02 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:تعریف دعوت/فقــــــه الدعــــوة

رابعا: گنهگاران "نافرمانان":

آنها عبارت از گروه از مردم هستند که به خداوند (ج) ایمان دارند وبه به کلمه شهادت اقرار واعتراف می نمایند ولکن حقوق وواجبات را ادا نمی کنند وبه اوامر خداوند (ج) مخالفت می ورزند.

اسباب عصیان ونافرمانی: عصیان ونافرمانی دارای عوامل واسباب ذیل می باشد:

1 – ضعیف بودن ایمان.

2 – غلبه نمودن شهوت بر نفس.

3 – قبول کردن اغرای شیطان.

4 - ترجیح دادن لذات موقت دنیا بر لذات دایمی آخرت چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (بل تؤثرون الحیاة الدنیا) ([45]) یعنی ولى شما زندگى دنیا را مقدم مى‏دارید.

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

دوشنبه 30 بهمن 1391  2:13 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:تعریف دعوت/فقــــــه الدعــــوة

اهداف دعوت اسلامی

دعوت اسلامی دارای اهداف ذیل است غرض تحقق آن عمل کردن واجب می باشد:

1 – ایجاد شخص مسلمان:

بالای دعوت گر مسلمان واجب است اولین هدف دعوت اسلامی که تکوین شخصیت فرد مسلمان است مورد نظر قرار داده شخصیت مسلمان را که دارای مواصفات ذیل باشد ایجاد نماید:

أ – فرد مسلمان دارای عقیده سالم.

ب – فرد مسلمان که عبادت خداوند (ج) را به درستی ادا می نماید چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون) ([46]) یعنی اى کسانى که ایمان آورده‏اید! آن گونه که حق، تقوا و پرهیزگارى است، واز خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر، حفظ کنید!)

ودر جای دیگر می فرماید: (فاتقوا الله ما استطعتم و اسمعوا و اطیعوا و انفقوا خیرا لانفسکم و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون) ( [47]) یعنی پس تا مى‏توانید تقواى الهى پیشه کنید و گوش دهید و اطاعت نمایید و انفاق کنید که براى شما بهتر است; و کسانى که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگارانند!

ج – فردی قوی در اخلاقش: عبادتی که سبب به وجود آوردن اخلاق نیک نباشد هیچ معنی ومفهوم ندارد واین امر را خداوند (ج) در وظایف پیامبرانش انعکاس داده است چنانچه می فرماید: (ربنا وابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاتک ویعلمهم الکتاب والحکمة ویزکیهم انک انت العزیز الحکیم) ([48]) یعنی پروردگارا! در میان آنها پیامبرى از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، وآنها را کتاب وحکمت بیاموزد، وپاکیزه کند; زیرا تو توانا وحکیمى (وبر این کار، قادرى)!» معنی تزکیه در این آیت تربیه را افاده می نماید که سبب رشد ونموی اخلاق فرد مسلمان می گردد.

د – فردیکه رسالتش را بوجه احسن انجام می دهد: یکی از صفات فرد مسلمان این است رسالت ووظیفه اش را به شکل درست انجام داده هیچ گاه احساس تنبلی وکسالت نکند با در نظر داشت هدف از خلق وپیدایشش، چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون) ([49]) یعنی من جن و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

دوشنبه 30 بهمن 1391  2:15 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:تعریف دعوت/فقــــــه الدعــــوة

2 – ایجاد وتکوین خانواده مسلمان:

 بعد ازاینکه ایجاد وتکوین فرد مسلمان با در نظر داشت تمام اوصاف آن صورت گرفت پس ناگزیر به همسر داری که سبب ایجاد وتکوین خانوده مسلمان است می باشد چنانچه در قاعده اصولی بیان گردیده است: "فما لا یتم الواجب الا به فهو واجب" یعنی آنچه که واجب به جز به آن ادا نگردد پس آن واجب می باشد لذا تکوین خانواده واجب است چنانچه پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم غرض ترغیب جوانان می فرماید: (یا معشر الشباب من استطاع منکم الباءة فلیتزوج) رواه ابن مسعود. یعنی هر یک از شما اگر امکانات ماده ومعنوی داشته باشد باید ازدواج نماید.

رسالت خانواده مسلمان:

خانواده مسلمان دارای وظایف ورسالت های ذیل می باشد:

أ – تربیه نسل های حاضر وآینده: خانواده گهواره ومهد طبیعی برای نشو ونمو فرزندان می باشد بناء خانواده مسلمان مکلف است تا فرزندان خود را به اساس ایمان، تقوی ومردانگی تربیه نمایند.

ب – محافظت ونگهداری اصول، مبادی واخلاق جامعه: خانواده که فرزندانش را بر اساس ایمان بخدا تربیه می نماید مکلف است تا در قلب آنها نهال اخلاق وروش را که دین مقدس امر نموده غرس نماید.

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

دوشنبه 30 بهمن 1391  2:16 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:تعریف دعوت/فقــــــه الدعــــوة

3 – ایجاد وتکوین جامعه اسلامی:

 دیگر از اهداف دعوت اسلامی ایجاد یک جامعه اسلامی خالی از خرافات وبدعت وکهنه پرستی می باشد البته این مسئولیت تنها بر دوش دعوتگران نبوده بلکه تمام اقشار جامعه در آن سهیم می باشند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (وکذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء على الناس ویکون الرسول علیکم شهیدا وما جعلنا القبلة التی کنت علیها الا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب على عقبیه وان کانت لکبیرة الا على الذین هدى الله وما کان الله لیضیع ایمانکم ان الله بالناس لرءوف رحیم) ([50]) یعنی همان‏ گونه (که قبله شما، یک قبله میانه است) شما را نیز، امت میانه‏اى قرار دادیم (در حد اعتدال، میان افراط وتفریط;) تا بر مردم گواه باشید; و پیامبر هم بر شما گواه است. وما، آن قبله‏اى را که قبلاٌ بر آن بودى، تنها براى این قرار دادیم که افرادى که از پیامبر پیروى مى ‏کنند، از آنها که به جاهلیت بازمى‏گردند، مشخص شوند. ومسلماٌ این حکم، جز بر کسانى که خداوند آنها را هدایت کرده، دشوار بود. (این را نیز بدانید که نمازهاى شما در برابر قبله سابق، صحیح بوده است;) و خدا هرگز ایمان (نماز) شما را ضایع نمى‏ گرداند; زیرا خداوند، نسبت به مردم، رحیم ومهربان است.

شروط ایجاد جامعه مسلمان:

ایجاد وبنای خانواده مسلمان واجب است که استوار بر شرایط ذیل باشد:

أ - منضبط بودن به شریعت در معاملاتش: یعنی بر جامعه اسلامی واجب است که در معاملات روز مره خود شریعت وقوانین آنرا محک ومعیار قرار داده تمام امور زندگی خود را اعم از روابط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی ومدنی مطابق آن تنظیم نماید.

ب – مجسم ساختن اخلاق اسلامی در روابطش: هم چنان بر خانواده مسلمان واجب است که در تمام روابط وعلاقات خویش اخلاق بهتر را که اسلام به سوی آن فرا می خواند مجسم سازد واز هر نوع امتیاز طلبی وخود خواهی وتفرقه افگنی اجتناب نماید.

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

دوشنبه 30 بهمن 1391  2:17 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:تعریف دعوت/فقــــــه الدعــــوة

4 – حل مشکلات امت اسلامی:

یکی از اهداف دیگری دعوت اسلامی غم شریک ساختن مؤمنان به مشکلات امت اسلامی می باشد یعنی دعوتگر مسلمان غرض نشر دعوت اسلامی نظر به احادیث پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم مؤمنان را بسیج نموده آنها را در حل مشکلات وهموم مسلمانان سهیم وشریک سازد چنانچه پیغمبر خدا صلی الله علیه وسلم می فرماید: "من لم یهتم بامور المسلمین فلیس منهم" یعنی کسیکه در امور مسلمانان توجه نکند پس از زمره ایشان پنداشته نمی شود. ودر جای دیگری می فرماید: "مثل المؤمنین فی توادهم وتراحمهم وتعاطفهم کمثل الجسد الواحد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالسهر والحمی" یعنی صفت مؤمنان در دوستی وشفقت وعطوفت ایشان مثل صفت یک جسم است اگر عضو آن به درد آمد دیگر عضو های آنرا به بیدار خوابی وتب بی قرار می سازد.

غم شریک شدن در مشکلات امت اسلامی مسائل ذیل را در بر می گیرد:

أ – فهم ناقص از اسلام: مشکل دارای پدیده ها وعوامل ذیل می باشد:

* جمود وتقلید: به این معنی که مسلمانان بر میراث های فقهی گذشته وقدیمی باقی مانده خود را مقید به آن ساخته هیچ گاه به پژوهش وکنجکاوی وریسرج متوسل نشدند. پس بر دعوتگر اسلامی است که راه حل را برای این مشکل پیدا نموده مسلمانان را از حالت جمود وتقلید بیرون سازند چراکه اگر علمای گذشته طبیب زمانشان بود اما علمای امروز طبیب عصر خودشان هستند.

* تجزیه اسلام: اسلام کل لا یتجزی است که شامل عقیده، عبادت، اخلاق، شریعت، سلوک، فرهنگ، اجتماع، اقتصاد وسیاست می باشد علی رغم کامل بودن اسلام هستند کسانیکه یک بعد اسلام را در نظر گرفته ابعاد دیگر آنرا به باد فراموشی می سپارند در نتیجه امت اسلامی را مواجه به مشکلات مادی ومعنوی می سازند.

ب – فرو پاشی امت اسلامی: امت اسلامی در حال فروپاشی، از هم گسیختگی وتفرقه زندگی می نماید از همین جاست که در تمام ساحات وعرصه های زندگی ضعیف وناتوان به چشم می خورد ودشمنان از این حالت استفاده نموده دایما در کمین می باشند تا بتوانند عقیده، شریعت واخلاق پیروان آنرا از بین ببرند.

ج – عقب ماندگی: امت اسلامی در تمام عرصه وساحات زندگی اعم از فکری، اقتصادی، سیاسی، تربیوی، اجتماعی، تکنولوژی وعسکری به عقب مانده دایماٌ دنباله رو کشورها وملت های پیشرفته می باشند که این در ذات خود عیب وعار برای امتی است که دنیا را از خواب غفلت بیدار ساخت.

د – استعمار فرهنگی:

این یکی از بزرگترین مشکلات است که امت اسلامی با آن دست وپنجه نرم می کند والبته بزرگترین خطر است که کیان ووجود امت را هدف قرار داده بنیاد واساس آنرا تهدید می نماید.

وسایل استعمار فکری: دشمنان اسلام غرض ضعیف ساختن عقیده وفکر مسلمانان واز بین بردن فرهنگ آنها از وسایل ذیل کار می گیرند:

* – تنصیر "دعوت به دین مسحیی"

* – غربی سازی "دعوت مسلمانان به تقلید وپیروی غرب"

* – استشراق "استعمال واستخدام مستشرقین یعنی شرق شناسان به منظور آگاهی از فرهنگ، دین وتقالید مسلمانان مشرق زمین.

* – سیکولارسیم "دعوت مسلمانان به سوی بی دینی ویا جدائی دین از سیاست"

هـ - انحطاط اخلاقی:  دشمنان اسلامی دایما غرض گسترش سیطره خود بالای امت اسلامی در تلاش بودند وهستند بالآخره توانستند انحلال وانحطاطی اخلاقی را به کار بردند، ووسایل وابزار گوناگون را غرض این هدف در بین فرزندان این امت پاک طینت گسترش دادند.

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

دوشنبه 30 بهمن 1391  2:18 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:تعریف دعوت/فقــــــه الدعــــوة

5 – سهم گرفتن به منظور حل مشکلات جامعۀ بشری:

دعوت اسلامی یک دعوت جهانی بوده به یک زمان ویا مکان ویا قوم وقبیله، خاص نمی باشد چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین) ([51]) یعنی ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم. ولهذا بر دعوتگر مسلمان واجب است تا مشکلات بشری را گذشته از اینکه در آن مسلمانان باشند ویا نه، حل نمایند وبه ادای این واجب، امکان دارد قلب های انسان ها را که از نعمت هدایت ربانی محروم ماندند روشن سازند.

6 – بیان کردن حق:

دیگر از اهداف دعوت اسلامی بیان کردن حق برای مدعوین می باشد که بر دعوتگران واجب است که در اثنای دعوتشان حقایق را به طور واضح وشفاف بیان نمایند وشبهات آنها را با دلایل روشن وواضح وقاطع رفع کنند.

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

دوشنبه 30 بهمن 1391  2:19 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:تعریف دعوت/فقــــــه الدعــــوة

7 – بشارت ونذارت:

 بشارت ونذارت کلید نفس انسانی که به طور جبلی وفطری جهت طلب لذت ها ودفع شر از خود تلاش می کند، می باشد وپیامبران خداوند (ج) نیز به همین منظور فرستاده شده اند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (وما نرسل المرسلین الا مبشرین ومنذرین فمن آمن واصلح فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون) ([52]) یعنی ما پیامبران را جز (به عنوان) بشارت دهنده وبیم دهنده، نمى ‏فرستیم; آنها که ایمان بیاورند و(خویشتن را) اصلاح کنند، نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین مى‏شوند.

انواع بشارت:

بشارت به دو قسم است:

1 – بشارت در دنیا.     2 – بشارت در آخرت.

بشارت در دنیا: خداوند (ج) بندگانش را که عمل نیک می نمایند بشارت داده است که برایشان زندگی خوب را میسر می سازد چنانچه می فرماید: (من عمل صالحا من ذکر او انثى وهو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون) ([53]) ْیعنی هر کس کار شایسته‏اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده مى‏داریم; و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام مى‏ دادند، خواهیم داد. ودر جای دیگری می فرماید: (وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضى لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا ومن کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون) ([54] ) یعنی خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده وکارهاى شایسته انجام داده‏ اند وعده مى ‏دهد که قطعاٌ آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید; ودین وآیینى را که براى آنان پسندیده، پابرجا وریشه ‏دار خواهد ساخت; وترسشان را به امنیت وآرامش مبدل مى ‏کند، آنچنان که تنها مرا مى پرستند وچیزى را شریک من نخواهند ساخت. وکسانى که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.

 بشارت در آخرت: یعنی دعوت گر مسلمان مکلف است تا برای مدعوین بشارت های خداوندی را یاد آور شوند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (تلک حدود الله ومن یطع الله ورسوله یدخله جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها وذلک الفوز العظیم) ([55]) یعنی اینها مرزهاى الهى است; وهر کس خدا وپیامبرش را اطاعت کند، (وقوانین او را محترم بشمرد،) خداوند وى را در باغهایى از بهشت وارد مى‏ کند که همواره، آب از زیر درختانش جارى است; جاودانه در آن مى‏مانند; واین، پیروزى بزرگى است! ودر جای دیگری می فرماید: (ان الله یدخل الذین آمنوا و عملوا الصالحات جنات تجری من تحتها الانهار یحلون فیها من اساور من ذهب ولؤلؤا ولباسهم فیها حریر) ([56]) یعنی خداوند کسانى را که ایمان آورده واعمال صالح انجام داده‏اند، در باغهایى از بهشت وارد مى‏کند که از زیر درختانش نهرها جارى است; آنان با دستبندهایى از طلا ومروارید زینت مى‏شوند; ودر آنجا لباسهایشان از حریر است.

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

دوشنبه 30 بهمن 1391  2:19 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها