0

‌عوامل افت تحصيلي

 
rahati
rahati
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 33
محل سکونت : گیلان

‌عوامل افت تحصيلي

‌عوامل افت تحصيلي

 

افت تحصيلي دانش‌آموزان هميشه يكي از دغدغه‌ها بوده و هرساله خساراتي كه از اين طريق وارد مي‌شود در رسانه‌ها اعلام مي‌شود.

با كمي تأمل مي‌توان دريافت خسارت واقعي كه همان عمر نوجوانان و جوانان است قابل تبديل به پول نيست و باعث هدر رفتن سرمايه‌هاي اصلي نظام مي‌شود. اما اين سكه روي ديگري هم دارد كه مهم‌تر و خطرناك‌تر از اولي است و آن اينكه اين خيل عظيم نوجوانان و جوانان وارد جامعه مي‌شوند و به‌علت نداشتن تحصيلات نمي‌توانند وارد بازار كار شوند و اگر هم شغلي به‌دست بياورند تعداد زيادي از آنها داراي دستمزد كمي هستند و در هر دو صورت زمينه‌هاي انحرافات اجتماعي در آنها زياد است.‌مطالعات نشان داده وضعيت تحصيلي 5/42درصد از دانش‌آموزان بزهكار متوسط، 4/32درصد ضعيف و 5/10درصد خيلي ضعيف بوده است؛ به عبارت ديگر وضعيت تحصيلي دانش‌آموزان بزهكار در مقايسه با دانش‌آموزان غيربزهكار پايين‌تر است.

همچنين براساس اطلاعات جمع‌آوري شده 13/27درصد از دانش‌آموزان بزهكار يك بار، 8درصد دو بار و2/1درصد سه  بار در دوران تحصيل خود مردودي داشته‌اند. همچنين 4/83درصد از دانش‌آموزان بزهكار در يك يا چند درس در دوران تحصيل خود تجديد شده‌اند، درصورتي كه همين درصد براي گروه مقايسه 3/59درصد است. همچنين 82درصد از دانش‌آموزان بزهكار به اشكال مختلف با اولياي مدرسه درگيري داشته‌اند درصورتي كه همين درصد براي گروه مقايسه 1/3درصد است‌. اين موارد تنها قسمتي از آثار و پيامد‌هاي افت تحصيلي دانش‌آموزان است‌.

‌عوامل مختلفي در افت تحصيلي سهيم هستند كه اين عوامل پيچيده با يكديگر در ارتباط هستند، در افراد مختلف تفاوت دارند، و در همه زمان‌ها تاثير آنها يكسان نيست و هرچند علل افت تحصيلي به‌شمار مي‌روند ولي خود مي‌توانند معلول علل ديگري باشند.

افت تحصيلي‌ به دو دسته تقسيم ‌مي‌شود:

الف) افت تحصيلي آشكار (كمي) كه به تعداد آمار مردودي هر پايه و تكرار آن اطلاق مي‌شود.

ب) افت تحصيلي پنهان (كيفي)  كه خود نيز به 2 دسته تقسيم مي‌شود‌: 1)شامل دانش‌آموزاني مي‌شود كه براي جلوگيري از مردود شدن با توسل به شيوه‌هاي مختلف اقدام به گرفتن نمره نموده و جان به سلامت مي‌برند كه ممكن است ضعف خود را در پايه‌هاي بالاتر نشان داده و يا آن را جبران‌كنند‌. 2)افت را اگر به معناي كاهش بگيريم هرگونه كاهش در رسيدن به اهداف آموزش و پرورش اعم از علمي و تربيتي و پرورشي،  افت محسوب مي‌شود.براي جلوگيري از افت تحصيلي بايد علل را شناخت و آنها را برطرف كرد. از عواملي كه مي‌توانند در اين امر دخيل باشند مي‌توان از دانش‌آموز، خانواده‌، جامعه، كتب درسي، نظام آموزشي و معلم و…نام برد.

علل‌افت تحصيلي 

1- فقر مادي دانش‌آموز ‌.

2- مسائل مربوط به دوران بلوغ كه همواره وجود داشته و از آنجا كه دانش‌آموزان داراي اطلاعات صحيحي در اين زمينه نيستند، مي‌تواند منجر به افت تحصيلي آنان شود.

3- دوري از خانواده براي دانش‌آموزاني كه مجبور شده‌اند براي تحصيل زادگاه خود را ترك كنند.

4- دوستان ناباب كه همواره وي را تشويق به ترك مدرسه مي‌كنند و از جذابيت‌هاي بيرون از مدرسه براي آنها صحبت مي‌كنند.

5- تغييرات پي در پي در نظام ارزشي جامعه كه همواره دانش‌آموزان را در دوراهي و شك و ترديد قرار مي‌دهند سهم زيادي در افت تحصيلي آنها دارد.

6- بيماري مزمن و طولاني دانش‌آموز يا يكي از والدين يا ‌ برادران و خواهران وي كه مورد اخير مي‌تواند باعث شود به وي كمتر توجه شود.

7- برنامه‌هاي ممتد تلويزيون كه دانش‌آموز را تا پاسي از شب پاي تلويزيون نگه مي‌دارد.

8- عوامل وراثتي و مسائل روحي و رواني و جسماني كه ممكن است موجب انزواي دانش‌آموز شود و يا بالعكس موجب شرور بودن وي شود كه در هر دو صورت مي‌تواند باعث افت تحصيلي شود.

خانواده‌

1- فقر مالي خانواده كه نمي‌توانند نيازهاي ضروري فرزندان را بر طرف كنند.
2- بي سوادي والدين
3- اشتغال تمام وقت والدين به‌ويژه پدر كه زمان كمتري را در خانه مي‌گذراند و به‌علت خستگي حوصله صحبت كردن با فرزندان را ندارند.
4- رفاه زياد خانواده
5- مرگ يكي از والدين
6- طلاق و ازهم‌گسيختگي خانواده
7- ناسازگاري والدين و داشتن خانواده متشنج
8- اجبار فرزندان به كار از طرف خانواده
9- كثرت فرزندان و نامتناسب بودن وضع اقتصادي و وضع مسكن با تعداد فرزندان.

جامعه‌

1- نامعلوم بودن آينده شغلي دانش‌آموزان پس از پايان تحصيلات از طرف جامعه.

2- ارزش ندادن جامعه به نيروي متخصص و باسواد جامعه.

3- جامعه نتوانسته است انگيزه‌هايي كه داراي جذابيت هستند براي دانش‌آموزان به‌وجود آورد و موجب ترغيب دانش‌آموزان به تحصيل شود يا در اين زمينه موفق نبوده است.

4- عدم‌ به‌كار‌گيري افراد با صلاحيت علمي و متخصص و دلسوز در زمينه‌هاي مديريتي كه مي‌تواند ناشي از گرايش‌هاي مختلف سياسي در جامعه باشد يا به دلايل ديگر.

5- جايگزين شدن فرهنگ برتري ثروت برعلم به جاي برتري علم بر ثروت.

6- افزايش بيكاران تحصيل‌كرده در جامعه.

7- گراني و تورم اقتصادي در جامعه.

8- عدم‌رسيدگي به وضعيت معيشتي معلمان كه تاثير زيادي بر افت تحصيلي دارد.

9- ناتواني جامعه در ايجاد  محيط سالم و پاك براي نوجوانان و جوانان در اوقات فراغت.

10- عدم‌موفقيت در ايجاد محيط‌هاي سالم و پاك تفريحي-  ورزشي سالم، تبعيض در دادن امكانات به شهر‌ها و روستاها، عدم‌موفقيت در توزيع امكانات آموزشي در شهرها و روستاها.

كتب درسي

1- زياد بودن حجم بعضي كتب نسبت به ‌تعداد ساعات تدريس در هفته.

2- كتاب‌هاي درسي داراي جذابيت نيستند و نتوانسته‌اند با دانش‌آموزان ارتباط برقرار كنند. به بيان ديگر دانش‌آموزان كتب درسي را از روي اجبار مطالعه مي‌كنند نه از روي علاقه.

3- استفاده از اصطلاحاتي كه هم از نظر تلفظ وهم از نظر معنا براي دانش‌آموزان مشكل است.

4- يكسان بودن كتب درسي از نظر مطالب در تمام شهرها و روستاها، درصورتي كه امكانات يكسان توزيع نشده‌اند.

5- ارزش‌هايي كه در كتب درسي مطرح مي‌شوند با واقعيات جامعه همخواني ندارند  و دانش‌آموزان اين تفاوت ارزشي را درك مي‌كنند.

6- يكنواختي چاپ كتب درسي، عدم‌استفاده از تصاوير و مثال‌هاي جذاب و همچنين نبودن كتب مرجع براي استفاده معلمان و دانش‌آموزان در مدرسه.

7- يكنواختي مطالب و محتواي كتب درسي يك نوع شيوه تدريس را مي‌طلبد و همين يكنواختي تدريس باعث خستگي دانش‌آموزان مي‌شود.

8- مطالب كتب درسي طوري هستند كه كمتر نياز به يادگيري عميق  دارند و همچنين نمي‌توانند استعدادهاي دانش‌آموزان را شكوفا كند ‌.

9- دانش‌آموزان پاسخ سؤالاتي كه در زندگي با آنها مواجه‌اند در كتب درسي پيدا نمي‌كنند و مطالعه اين كتب نمي‌تواند آنها را ارضا كند.

10- عدم‌استفاده از نظرات معلمان در تاليف كتب درسي، استفاده از مطالب ترجمه شده نارسا و عدم‌استفاده از مثال‌ها‌ي بومي و ملي و عدم‌ايجاد انگيزه لازم براي مطالعه كتب درسي در آغاز هر كتاب.

نظام آموزشي‌‌

1- انتصاب مديريت‌ها در سطوح مختلف بدون در نظر گرفتن صلاحيت‌ها و شايستگي افراد كه به‌دنبال آن عدم‌برنامه‌ريزي صحيح در سطوح مختلف نظام آموزشي به‌وجود مي‌آيد.

2- نداشتن يك سيستم تشويق ‌يا تنبيه كه براساس واقعيت‌هاي جامعه شكل گرفته باشد.

3- متناسب نبودن اهداف نظام آموزشي كشور با امكانات و بودجه تخصيص يافته به آن و همچنين ناتواني نظام آموزشي در فراهم آوردن امكانات و مواد كمك آموزشي متناسب با كتب درسي ‌.

4- ناتواني نظام آموزشي در توزيع مناسب دانش‌آموزان در رشته‌هاي مختلف براساس نياز جامعه و همچنين استعداد و توانايي‌هاي دانش‌آموزان‌.

5- تغييرات مداوم و پي‌درپي آيين‌نامه‌ها، بخشنامه‌ها، نظام‌هاي آموزشي، كتب درسي و عدم‌برنامه‌ريزي بلندمدت.

6- نبودن يك سيستم نظارتي قوي و منسجم براي نظارت دقيق درتمامي سطوح مديريتي و اجرايي و رفع سريع مشكلات و مسائل موجود‌.

7- در نظر نگرفتن اختلافات جغرافيايي، قومي و قبيله‌اي، فرهنگي و زبان، در برنامه‌ريزي‌هاي كلان آموزشي و وجود نظام برنامه‌ريزي متمركز و منسجم .

8- ناتواني در ايجاد هماهنگي بين اهداف، روش‌هاي تدريس‌، محتواي كتب درسي‌، تربيت معلمان‌، دبيران و... .

9- عدم‌موفقيت در جايگزين‌كردن كيفيت آموزش به جاي كميت، طوري كه تمام برنامه‌ريزي‌ها در جهت تقدم كميت به جاي كيفيت است يا لااقل اين‌طور به‌نظر مي‌رسد‌.

10- عدم‌موفقيت در حفظ جايگاه نظام آموزشي در توسعه همه جانبه كشور، بي‌توجهي به پژوهش به‌عنوان يك اصل مهم در نظام آموزشي، تاكيد صرف بر حفظ مطالب درسي، عدم‌موفقيت در ايجاد يك سيستم ارزشيابي صحيح در بين معلمان و در نهايت سيستم فعلي ارزشيابي كه باعث دلسردي معلمان در آموزش شده است و... .

مشاوره تخصصی و پاسخگویی آنلاین سئوالات و ابهامات مرتبط با کنکور

توسط مشاوران برتر کنکور:

جنای آقای مهندس راحتی (rahati_rasekhoon@yahoo.com)

سرکار خانم مهندس جعفری

پنج شنبه 19 بهمن 1391  1:43 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها