0

بخونیم و بخندیم

 
samanehtajafary
samanehtajafary
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 2436
محل سکونت : خراسان رضوی

بخونیم و بخندیم

بخونیم و بخندیم

بخونیم و بخندیم

 

مسابقه ی پرخوری

مسابقه ی پرخوری، ساعت یازده صبح شروع شد. تا ساعت یک و نیم، بهرام چهار صد تا ساندویچ و دویست کاسه ی آش خورد. داور مسابقه اعلام کرد که بهرام برنده ی مسابقه است. بعد، جایزه را آورد و از بهرام پرسید: به نظرت الان وقت چی است؟

بهرام نگاهی به ساعت مچی اش کرد و گفت: وقت ناهار!

 

کاریکاتور

 

چرا ناراحتی؟

 

 

توی مسابقه ی کاریکاتور کشور اول شدم.

 

 

این که ناراحتی ندارد.

 

 

آخه به جای کاریکاتور، اشتباهی عکس خودم را فرستاده بودم.

 

 

 

نجات

 

 

معلم: بچه ها، فکر کنید یک نفر دارد توی دریا غرق می شود. آن قدر آب خورده که ممکن است تا چند لحظه ی دیگر بمیرد... اما شما با قایق می رسید و او را از آب بیرون می آورید... حالش خیلی بد است و درست نمی تواند نفس بکشد... حالا بگویید اولین کمکی که باید به او بکنیم چی است

 

 

کیوان: اول یک لیوان آب از دریا برمی داریم و می دهیم بخورد تا سرحال بیاید!

 

 

 

دزد

 

 

صاحبخانه گفت: آقای کارآگاه ببینید... رد پای یک نفر توی باغچه هست. یک نفر دزد به این جا آمده بود. این پای چپ و این هم پای راست.

 

 

کارآگاه بی تجربه گفت: نه دزدها دو نفر بوده اند... اما لی لی راه رفته اند!

 

سه شنبه 17 بهمن 1391  12:27 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها