0

داستانهای طنز

 
hamedghadiri38
hamedghadiri38
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 151

داستانهای طنز

 

 

یارو نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش ...


مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت ...

مرده یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا ...

مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست. طبق لیست من الان نوبت توئه ...

مرده گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر ...

مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره. توی شربت 2 تا قرص خواب خیلی قوی ریخت ...

مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت .

مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست ... و منتظر شد تا مرگ بیدار شه ...

مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت ...

بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم ....

 

 

 

 
به این لطیفه چند بار میخندید؟
 

پیری برای جمعی سخن میراند.

لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.

بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.

او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.

گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید

او لبخندی زد و گفت:

وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید،

پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟

گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید.

 

 

 

 

شخصی نزد همسایه‎اش رفت و گفت: 

گوش کن! می ‎خواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو می‎گفت...
همسایه حرف او را قطع کرد و گفت: قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده‎ای یانه؟ 
- کدام سه صافی؟ 
- اول از میان صافی واقعیت. 
آیا مطمئنی چیزی که تعریف می‎کنی واقعیت دارد؟ 
- نه. من فقط آن را شنیده‎ام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است.
- سری تکان داد و گفت: پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده ‎ ای. مسلما چیزی که می‎ خواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالی‎ام می شود؟

- دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند.
- بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمی ‎ کند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است. آیا چیزی که می‎ خواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم می خورد؟ 

- نه، به هیچ وجه! 

همسایه گفت: پس اگر این حرف، 

نه واقعیت دارد، 

نه خوشحال کننده است 

و نه مفید، 

آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی...

 

 

جمعه 6 بهمن 1391  1:00 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:داستانهای طنز

کاربرعزیز

ورودتونو به تالارتبریک می گویم جهت یادآوری لطفا"قوانین تالاررومطالعه بفرمایید.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 7 بهمن 1391  8:44 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها