0

جامعه شناسی شهری زنجان

 
ahmad88
ahmad88
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 582
محل سکونت : زنجان

جامعه شناسی شهری زنجان

 

جامعه شناسی شهری زنجان

زنجان از قدیم شش دروازه داشت كه در نقاط مختلف با روی شهر، راه‌های ارتباطی این شهر و بازار آن را به شهرهای دیگر وصل می‌كرد و این شش دروازه زنجان عبارت بودند از: دروازه قزوین (یا دروازه شرقی زنجان) و دروازه جنوبی شهر و یا دروازه گروس و یا دروازه كردستان آن كه بعدا مردم به آن دروازه قلتوق می‌گفتند (نام یك آبادی جنوبی زنجان) و یا دروازه غربی شهر و یا دروازه تبریز آن در غرب ناحیه بازار بود و نیز دروازه همدان در جنوب غربی زنجان و در پشت مسجدیری پایین زنجان  بود و یا دروازه ارك و یا دروازه اردبیل آن در شمال غربی شهر و نیز دروازه رشت در ناحیه شمالی زنجان بود كه منابع تاریخی دوره زندیه از این شش دروازه به سه دروازه آن اشاره كرده‌اند و از جمله در كتاب دارالعرفان خمسه به دروازه‌های قزوین و دروازه تبریز و دروازه كردستان یا گروس در چند جا اشاره شده است و چون حاكم زنجان در دوره زندیه یعنی ذوالفقار خان افشار از قریه قلتوق زنجان بود لذا دروازه كردستان را به خاطر وی به نام دروازه قلتوق می‌نامیدند و به همین دلیل كتاب خاطرات ناصرالدین شاه هم در صفحه 276 خود ذكر می‌كند كه از قریه قلتوق كه مسقط‌الراس ذوالفقارخان اسعد‌الدوله بود یخ به زنجان می‌آوردند و بعلاوه محلات قدیمی زنجان در دوره زندیه و بنا به منابع تاریخی عبارت بودند از: اشاقه محله و یوخاری محله و محله حسینیه و محله حق‌وردی یا (محله حقیون یا محله حقی‌لر) كه طرافداران حكومت نادرشاه به ریاست نواده‌اش سندباد میرزا افشار بودند و نیز محله دیوانگان زنجان به ریاست دلی حمید و یا حمید دیوانه و یا دلی ایوب یا ایوب دیوانه و یا محله كوی جنوب بازار بود كه علی‌خان افشار آن را ساخته بود و به دروازه كردستان منتهی می‌شد و در صفحات مخلتف دارالعرفان خمسه به این محلات زنجان در دوره زندیه اشاره شده است.

مساجد زنجان در دوره زندیه:

اغلب مساجد و تكیه‌های قدیمی زنجان بیشتر متعلق به دوره قاجاریه هستند و امروزه مساجد قدیمی زنجان اغلب ویران شده‌اند و تنها چند مسجد هست كه از ماقبل دوره قاجاریه بوده و متعلق به دوره زندیه می‌باشد و از آن جمله مسجدی حضرت بقیه‌الله (ع)كنونی شهر كه در جنب بازارچه‌ صندوق‌ سازهای زنجان هست و اهالی شهر به آن چوقور مسجدی و یا مسجدی كه از سطح بازار گودتر است می‌گویند و كتاب‌مرآت ا‌لبلدان هم در ص 2012 خود، ساخت این مسجد را متعلق به دوره زندیه می‌داند و در این باره می‌نویسد: مسجد دیگر زنجان در سال هزار و صد هفتاد و  سه (معادل سال دهم حكومت كریم خان زند) حاج پیرولی نامی (در زنجان) بنا نموده و چون ملا محمدعلی بابی مدتی آن را تعمیر كرد، حالا (یعنی در عصر نویسنده كه دوره قاجار بود) مشهور به مسجد ملا محمد علی است و خرابی زیادی ندارد و از مساجد دیگر زنجان در دوره زندیه یكی هم مسجد جامع قدیمی زنجان بود كه غیر از مسجد جامع كنونی شهر است كه عبدالله میرزا در دوره قاجار ساخته است و بنا به نقل ص 26 دارالعرفان خمسه مسجد جامع قدیمی زنجان را كه هنوز در دوره زندیه وجود داشت امیر جهانشاه‌خان قراقویونلو ساخته بود و در همان دوره زندیه ویران شده است و متن نوشته دارالعرفان خمسه درباره این مسجد جامع قدیمی زنجان چنین است: و مسجد جامع آن بلده (زنجان) نیز بنا به تحریكات سنیه و تهاجمات الله یار خان اوزبك (طرفدار مذهب اهل سنت) به مقتضای آن كه ساخت امیر جهانشاه قراقویونلو بود، و مشارالیه مذكور دعوی شیعه داشت، در حمله به زنجان در دوره زندیه تخریب كردند و به همین دلیل امروزه مشخص نیست كه محل مسجد جامع قدیمی زنجان در كجاست؟ و در كدام ناحیه شهر قرار دارد؟ و در حالی كه مساجدی كه در دیگر شهرها ساخته‌ است، هنوز باقی است و نیز به نقل همین كتاب دارالعرفان خمسه مسجد حسینیه‌ی كنونی زنجان در دوره زندیه وجود داشته است و لذا در چند جای این منبع تاریخی به حسینیه در دوره زندیه اشاره شده است و احتمال می‌رود كه مسجدی بود  كه از دوره صفویه باقی مانده بود و احتمالا تكیه سقالر زنجان و یا سقا خانه در جنوب زنجان نیز متعلق به همین دوره تاریخی است و برخی منابع شفاهی هم ذكر می‌كنند كه مسجد میرزایی دوم زنجان (یعنی مسجد جنب پاساژ گلشن بازار نیز از مساجد قدیمی است كه از ما قبل زندیه باقی مانده است و احتمالا در این دوره زندیه نیز وجود داشته و بعدا در دوره قاجاریه تعمیر شده و به عصر كنونی رسیده است و بعلاوه از كانونهای دیگر مذهبی زنجان، در دوره زندیه، امامزاده ابراهیم زنجان بود كه به نقل دارالعرفان خمسه، ذوالفقار خان افشار ـ حاكم خمسه در دوره زندیه گنبد مطلای آن را تعمیر می‌كند و در جنب آن خانقاه و مدرسه و حمام ساخته و برفراز مقابر دیگر آنجا گنبدی عظیم برافراشته می‌كند و نیز ذوالفقارخان به ساخت دوباره قبر اخی‌فرج زنجانی اقدام می‌كند كه به نقل ص 26 همین كتاب، شاه‌عباس قبلا قبری برای وی ساخته بود ولی در حمله الله‌یار خان اوزبك به زنجان در دروه زندیه تخریب شده است و دوباره ذوالفقار خان آن را می‌سازد ولی همان مقبره دوره زندیه نیز در دوره ناصرالدین شاه قاجار و در شورش یازده‌ماهه مردم شهر دوباره تخریب می‌شود كه مادام‌دیولافوا در سال 1298 هجری و در ص …….. سفرنامه خود می‌نویسد: در شورش مزبور مقبره اخی فرج زنجانی از معارف شهر زنجان هم دوباره ویران شد.

بازار و كاروانسراهای زنجان در دوره زندیه:

در دوره زندیه بازار زنجان فعال بود و نیز تعدادی كاروانسرای تاریخی مختلف داشت كه اكنون وجود ندارند، زیرا اغلب در حوادث تاریخی تلخ زنجان ویران شده‌اند.

ولی در منابع تاریخی مختلف به اسامی آنها اشاره شده است و از جمله در كتاب دارالعرفان خمسه و در ص 44 آن به كاروانسرای كهن و تاریخی زنجان كه متعلق به دوره تیموریان بود و توسط شاهرخ تیموری در زنجان ساخته شده بود و تا زمان دوران زندیه باقی بود اشاره شده است كه در نزدیكی دروازه شرقی زنجان (یعنی دروازه قزوین آن) قرار داشت و نیز در همین ص 44 به كاروانسرای تاریخی دیگری كه توسط شاه‌طهماسب صفوی در زنجان ساخته شده بود و تا دوره زندیه وجود داشت و در نزدیكی دروازه جنوبی زنجان و یا دروازه گروس آن قرار داشت اشاره شده است كه محل اقامت كاروانیان و بار سالاران بود ولی امروزه كاروانسرای تاریخی دوره شاه‌طهماسب نیز وجود ندارد و بعلاوه شاه‌طهماسب غیر از كاروانسرای مزبور در زنجان كاروانسراهای دیگری نیز در اطراف زنجان ساخته بود كه از جمله در ص 635 احسن‌التواریخ آمده است كه چگونه شاه‌طهماسب در سال 954 در ما بین زنجان و سلطانیه و برای رونق كارهای تجاری بین قزوین و تبریز كاروانسرای می‌سازد و وزیر وی نیز به نام میرجعفر ساوجی نیز رباط تخریب شده نیك‌پی زنجان را كه متعلق به دوره ایلخانی بود بازسازی كرده كه كتاب جواهر‌الاخبار در ص 162 و كتاب خلاصه‌التواریخ در ص 216 و خلد برین در ص 422 خود به این مطلب اشاره كرده است طوریكه همین وزیر شاه طهماسب در كاروانسرایی كه خودش ساخته بود نیز كشته می‌شود و نیز كتاب دارالعرفان خمسه در دوره زندیه و در ص 45 آن از كاروانسرای شاه‌عباسی زنجان یاد می‌كند كه در نزدیكی دروازه جنوبی شهر قرار داشت و هنوز در دوره زندیه هم باقی مانده بود و تاورنیه سیاح دوره صفوی نیز در ص 80 سفرنامه خود به آن اشاره می‌كند كه چگونه در كارونسراسنگی شاه‌عباسی زنجان اقامت كرده است و نیز در ص 79 سفرنامه‌اش از كاروانسرای جمال‌ آباد غرب شهر زنجان و راه سنگ‌فرشی آن توسط شاه‌عباس یاد می‌كند كه همین كاروانسرها در دوره زندیه هم وجود داشت و بعلاوه در اواخر دوره صفویه و در دوره حكومت شاه‌‌سلطان حسین صفوی جمل كارری و یا كاتف روسی و بل روسی از زنجان و بازار آن یاد می‌كنند كه كانون تجارت بین كشورهای غربی و بخارا بود و در فاصله بین دوره صفویه و زندیه نیز هنوز این كاروانسراهای تاریخی زنجان و بازار آن همچنان رونق خود را داشت آنچنانكه كتاب دارالعرفان خمسه در ص 37 خود در این باره می‌نویسد: در دوره زندیه عده‌ای از بازرگانان و تاجران فرنگ و انگلیس با غلامان هندی خود كه از صوب تبریز به جانب دارالعلم شیراز (یعنی پایتخب كریم‌خان زند) با متاع و كالاهای نفیسه  سیر می‌كردند، در حین گذر از زنجان با گرفتن مبالغی مزید بر قیاس، تعدادی امتعه و اقمشه و اشربه، اسلحه و تفنگ به ناحقیون زنجان اعطا و در نبرد بین این دو طایفه زنجان به شهر نفاق بنیاد مبدل گردید و نیز یورب ژوبر، سیاح فرانسوی نیز در اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجاریه از بازار زنجان و رونق آن یاد می‌كند و در ص 154 سفرنامه خود ذكر می‌كند كه این شهر دارای بازار زیبائیست كه در آن افشارها، قالیها، نمدها و بافتهای پشمی خود را می‌فروشند و باروت و اسلحه و ساچمه می‌خرند و نیز كتاب دارالعرفان خمسه در ص 29 و 30 خود از ارزان بودن محصول و احشام در بازار زنجان در دوره زندیه یاد می‌كند كه به دستور ذوالفقارخان افشار ـ حاكم زنجان در دوره زندیه در هر گوشه كنار بازار زنجان محتسبان بركاسبی بازار زنجان به نظارت می‌پرداختند و در ص 44 آن از راسته و میدان پیله‌وران بازار زنجان در دوره زندیه یاد می‌كند كه در این میدان برخی از گران‌فروشان در دوریه زندیه به دلیل گرانفروشی مجازات می‌شوند و نیز در ص 68 كتاب دارالعرفان مزبور آمده است كه عبدالله خان اوصانلو افشار ـ سومین حاكم افشار زنجان در اواخر دوره زندیه و در حدود سال 1207 هجری و مقارن با اواخر حكومت لطفعلی خان زند ـ در كوی‌ها و اسواق شهر زنجان، از نزدیك به مشاهده داد و ستد و گیر و بند خرید و فروش بازارایان را مشاهده می‌كرد تا كسی احتكار و یا حیله‌گری و یا رندی در فروش نكند و یا دارالعرفان خمسه در ص 41 و 42 خود از چهارسوی محمد خان در بازار زنجان در همین دوره زندیه یاد می‌كند و نیز در صفحات 61 و 30 كتاب مزبور به  سرای مصطفی قلی خان زنجان اشاره می‌كند كه كاروانسرای معروفی در بازار زنجان در دوره زندیه بود و نیز از كاروانسراهای دیگر بازار زنجان در دوره زندیه یك كاروانسرای دیگری بود كه به وسیله ذوالفقار خان افشار تعمیر شده بود و به نقل ص 44 همین منبع تاریخی، این كاروانسرا در دوازه جنوبی بلده زنجان قرار داشت و دارای گنبدی رفیع بود و با سنگ و كاشی مرمت شده بود و با گچ مقرنس‌كاری و كتیبه نگاری شده بود و داخل آن كاشی‌های آبی داشت و تصاویری از شكار‌ها و چوگان بازی ذوالفقارخان بر آن كاشی‌ها حك شده بود و بعلاوه همین منبع تاریخی در ص 45 خود ذكر می‌كند كه دو كاروانسرای قدیمی نیز در دوره زندیه در دروازه تبریز زنجان قرار داشت كه در حال خرابی بود و به همین دلیل احتمال می‌رود كه از ادوار قدیمی‌تر به دوره زندیه رسیده بود و نیز در همین دوره زندیه به جای قیصریه كنونی زنجان كه ساخته دوره قاجاریه است قیصریه كوچكی وجود داشت كه از دوره صفویه به دوره زندیه رسیده بود و بعلاوه علیخان افشار علاوه از رونق بازار در جنوب آن كوی از سنگ رخام می‌سازد كه امتداد آن به دروازه كردستان می‌رسید.

ساختمانهای حكومتی و اداری زنجان در دوره زندیه:

زنجان در دوره حكومت زندیه یك سیستم اجتماعی داشت كه مبتنی بر قدرت خوانین بود و بنابراین كاخ خان در زنجان یك نوع مركز اداری منطقه خمسه بود و اصولا حكومت كریم‌خان زند كه خود را وكیل‌الرعایا می‌دانست مبتنی بر ملوك الطوایفی خوانین  مختلف ایران بود كه برای حفظ قدرت خود به سازش سیاسی با آنان رسیده بود كه در مناطق مختلف ایران بودند، تا او را به عنوان خان بزرگ ایران به رسمیت بشناسند و لذا در سازش با خان‌های دیگر محلی ایران كه هر كدام به اداره مستقل یك منطقه می‌پرداختند خود نیز به سلطنت كلی می‌پرداخت و یكی از این خان‌های پرقدرت محلی ایران ذوالفقار خان افشار بود كه بنا به نقل كتاب گلشن‌مراد در ص 224 خود می‌نویسد كه در سال 1176 هجری كریم‌خان زند حكومت سه ولایت از محال خمسه عراق را به ذوالفقار خان سلطان ایرلوی افشار مرحمت و او را به لقب خاقانی سربلند فرموده و او نیز دارلحكومه خود را از محیط پیرامونی زنجان به داخل زنجان انتقال داده بود و در نتیجه به نقل نویسنده دارالعرفان خمسه كه در دهها صفحه كتاب مزبور از شهر زنجان به عنوان دارالملك یاد می‌كند و یا یوروپ‌ژوبر سیاح فرانسوی در ص 154 سفرنامه خود، زنجان را مركز طوایف افشار می‌خواند كه در آن دو هزار خانه وجود داشت و نیز به نقل ص 110 كتاب تاریخ سیاسی ـ اجتماعی ایران در عهد زندیه شهر زنجان در دوره زندیه ده‌هزار نفر جمعیت  داشت (تقریباً برابر یك سوم جمعیت شهر تبریز و یا معادل جمعیت برخی شهرهای دیگر بزرگ كنونی ایران) كه اغلب شاكله‌ی تاسیسات شهری آن،  از دوران صفویه باقیمانده بود و در دوران دولت 20 ساله افشاریه نیز تغییر چندانی ندیده بود و هنوز كاخ حاكم صفویه نیز در زنجان قرار داشت ولی ذوالفقار خان افشار بعد از استقرار در دارالحكومه زنجان به جای دارالحكومه قدیمی كه از دوران صفویه باقیمانده بود و گاهی آقاخان مقدم در دوره صفویه در آن حكومت می‌كرد، دارالحكومه جدید خود را در زنجان می‌سازد كه در ص 39 كتاب دارالعرفان خمسه به چگونگی مشخصات معماری آن اشاره شده است كه دارالحكومه وی در كناره رودخانه زنجان چای بنا شده بود و به شكل مربع مستطیل و در اضلاع جنوبی آن دری در نهایت پاكیزگی ساخته و پرداخته  و اتاق‌های با صفا در اضلاع شمالی آن مرمت فرموده كه شامل بر هفت اتاق تو در توی عالی و مرصع بود  و چندین ماهی سرخ رنگ و مطلا در آن حوض انداخته و یا مرغ آبیان و غازهای نظیف و باغات و راغات دلكش با میوه‌هایی چون سیب و انگوران و گیلاس و هلو و زردآلو و به و گلابی و آلبالو و بوستانهائی دلكش كه برزگران در آن حدود به كشت و كاشت هندوانه و طالبی و دارابی و خیار می‌پرداختند و قصر مذكور دارای حیاط دلكش و ماكیانهای مختلف بود …….و ایضاً كبك و قراقوش و تیهو و بوتیمار و……..

و این دارالحكومه مستطیل شكل همان مكانی است كه كتاب ناسخ‌التواریخ در دوره قاجاریه آن را در جنب كاروانسراسنگی زنجان و روبروی آن یاد می‌كند و در ص 1061 این كتاب با عنوان برج ذوالفقارخان می‌نامد و احتمالا بر همین شورش یازده‌ماهه زنجان دوره قاجاریه هم تخریب می‌شود و بعدا به عنوان كوللوك سردار (خرابه سردار) نامیده می‌شد و نیز در ص 495 كتاب گلشن‌مراد به این خانه و كاشانه ذوالفقارخان در دوره زندیه اشاره شده است كه در سال 1193 هجری كه وی بر خاندان زندیه بعد از مرگ كریم‌خان شوریده بود و در آن بعد از درگیری با سپاه زندیه در این خانه‌اش زندگی می‌كرد ولی خانه وی توسط   غوغائیان شهر كه از حمله سپاهیان زندیه می‌ترسیدند به محاصره در می‌آید و همین ص كتاب مزبور اشاره می‌كند كه وی چگونه ركنی از اركان دارالحكومه خود را می‌شكافد و از آن محاصره فرار می‌كند و به خلخال می‌رود ولی رقیب قدرت وی محمد خان سعدلو افشار در خلخال وی را گرفته و تسلیم علی‌مراد خان زند می‌كند و او نیز وی را می‌كشد و بعدا در دوره قاجاریه این دارالحكومه ذوالفقار خان به امان‌الله خان افشار فرزند فرج‌اله‌خان افشار می‌رسد كه حاكم خمسه بود و سولتیكف روسی در سفر به زنجان از این محل اقامت خان زنجان دیدار كرده بود و زیبایی‌های توصیف ناپذبر آن را در ص 61. سفرنامه‌اش ذكر می‌كند.

آری حكومت زندیه بعد از كشته شدن ذولفقارخان مانع آن می‌شود كه فرزند وی رستم‌خان افشار به قدرت برسد ولی مجبور می‌شوند كه قدرت را به خویشاوند وی علیخان افشار ایرلو افشار بدهند كه در كتاب‌های مختلف تاریخی به این موضوع اشاره شده است و از جمله در ص 52 كتاب دارالعرفان خمسه ذكر شده است كه علی‌مراد خان زند بعد از آمدن به زنجان یك ماه اقامت در آن دارالحكومه مشرف به زنجان چای كرده و تخریبی كه از  این واقعه دیده بود جهت امارت عمارت می‌كند و بعدا وی علیخان افشار را به حكومت زنجان می‌گمارد كه ص 59 كتاب دارالعرفان خمسه در این باره می‌نویسد كه علیخان دارالحكومه عالیجاه ذوالفقار خان را بسط داده و باغی بزرگ از حدایق جنوب شهر را به دارالحكومه ملحق فرموده و در نتیجه در دوره زندیه دارالحكومه اداره زنجان توسط حاكمان افشاری آن رونق یافته  و مجلل می‌گردد و خوانین و حاكمان  و مسئولان دیگر شهر نیز در جنب آن سراهای مجللی برای خود می‌سازند،زیرا بسیاری از این خوانین زنجان در دوره زندیه از حكومت مركزی ایران سرپیچی‌ كرده و به خاطر قدرت وسیع خود خراجی به آنها نمی‌پرداختند و آنها را صرف عمران و آبادی شهر و از جمله صرف آبادی دارالحكومه و حفظ ارتش خود در آن می‌كردند كه در كتاب‌های مختلف و از جمله در كتاب شرح‌ رجال ایران به نفرستادن خراج به شیراز توسط، ذوالفقار خان اشاره شده است و بنا به نقل

ص 28 دارالعرفان خمسه كه اشاره می‌كند:  وی  طایفه‌ی افشاریه را مقام و دولت داده

و در ص 56 نیز اضافه می‌كند كه علیخان افشارایرلو خویشاوند وی نیز همان رویه را در پیش گرفت و همت التفات بر قوم افشاریه فرموده و طایفه‌ ایرلو را در زنجان به مرتبه اعلا، رسانید، آری علیخان افشار ایرلو هم كه بعد از مرگ ذوالفقار خان و در سال 1193 هجری در دوره زندیه حاكم زنجان شده بود در زنجان مدارس و مكتب‌ خانه ایجاد كرده و به نقل ص 64 كتاب دارالعرفان به تعمیر بازار زنجان پرداخت كه مشرف بر طلوع خورشید بوده و بر جانب راست آن كویی با معیت اهالی از سنگ رخام ساخته كه انتهای آن به دروازه كردستان می‌رسید.

و بعدا همین علیخان افشار در همكاری با آقامحمدخان قاجار به سپاه زندیه حمله می‌برند و در نزدیكی اصفهان ارتش زندیه را تارومار می‌كنند ولی چون خود را رقیب آقامحمد خان قاجار در قدرت می‌بیند تمكینی از قوم قاجار نكرده و آقامحمد خان هم بنا به منابع تاریخی با حیله وی را كور كرده و سپس از قدرت خلع می‌كند و به جایش عبدالله خان افشار اصانلو را حاكم زنجان می‌كند كه منابع تاریخی مختلف و از جمله احسن‌التواریق و دیگر كتب در صفحات مختلف خود سالهای حكومت عبدالله خان اصانلو افشار در زنجان  را 1207 هجری (دو سال قبل از مرگ لطفعلی‌خان زند) و یا سالهای 1209 و 1212هجری ذكر می‌كند كه در صفحات 240 و 266 و 307 كتاب احسن‌التواریخ به این امر اشاره شده است و یا كتاب شرح رجال ایران نیز به این امر می‌پردازد كه عبدالله خان افشار نیز همان قدرت طلبی سابق را داشت و لذا وی نیز به وسیله آقامحمدخان كور می‌شود و خان افشار ابهر نیز توسط وی كور می‌شود كه برخی سفرنامه‌ها به آن اشاره دارند و به همین دلیل عبدالله خان افشار نایبی از طرف خود به نام محمد سلیم قراسانلو افشار در زنجان می‌گمارد و بعدا هر دو آنها از سوی آقا محمد خان از حكومت  زنجان خلع شده و حاكمیت خمسه از طرف آقامحمدخان قاجار به فرج‌الله خان افشار و فرزند وی امان‌الله خان افشار داده می‌شود كه تا زمان اوایل حكومت فتح‌علیشاه قاجار ادامه داشت ولی بعدا حكومت خوانین افشار زنجان مزبور بر منطقه خمسه و به وسیله قوم قاجار خاتمه یافته و حكومت خمسه به عبدالله میرزا قاجار داده می‌شود كه بعد از آن تاریخ نیز همه حاكمان زنجان از قبیله قاجار بودند.

و نیز به نقل ص 66 كتاب دارالعرفان، خمسه عبدالله خان افشار قنوات و كاریزهای بلده زنجان را در دوره زندیه توسط میرابان نظافت كرده و عاری از كثافت كرده و عمارتی نو در آن مواضع فرمود و از جمله عمران و آبادیهای خوانین مزبور درشهر  زنجان و در طول حكومت 46 ساله خاندان زندیه، تعمیر و اصلاح قلعه شهر زنجان بود كه در صفحات مختلف 32 و64.و65 در كتاب دارالعرفان خمسه به آنها اشاره شده است.

در جامعه شناسی شهری زنجان، هدف شناخت پروسه‌های سیاسی تعامل اجتماعی سكنه‌ی شهر و اقشار مختلف آن با یكدیگر و یا با اقوام دیگر ایرانی و غیرایرانی و شهرهای مختلف آنان است نظیر: برخورد اجتماعی آنان با اقوام اوزبك، افغان، عثمانی، دولت قاجاریه و یا دولت زندیه و غیره و نیز نقشی كه در این دوره تاریخی سكنه‌ زنجان و منطقه خمسه در سیاست كلی كشور بازی می‌كنند بخشی از جامعه‌شناسی سیاسی شهر زنجان می‌باشد كه از این نظر، زنجان در این دوره زندیه، ویژگی‌های اجتماعی خاصی دارد كه قابل تامل جامعه‌شناختی است زیرا با اینكه در دوره زندیه زنجان یك شهر كوچك منطقه‌ای است ولی به دلیل آنكه مركز خان‌نشین طوایف قدرتمند افشار است كه در چندین دولت قبلی نقش داشتند لذا در دوره زندیه نیز همچنان نقش تاریخی بازی می‌كنند و به همین دلیل پروسه‌های سیاسی تند این شهر در طی 46 ساله دوره زندیه صدمات زیادی به این شهر می‌زند و نیز باعث مرگ و میر زیادی از اهالی شهر شده و یا مورد حملات مختلف اقوام دیگر قرار می‌گیرد و یا خود را آماده حملات به مناطق دیگر می‌كند و به همین دلیل در طی 46 ساله مزبور دائماً با لشكركشی‌های مختلف به سوی خود و یا از سوی خود به سوی نواحی دیگر مصادف است و به عبارت دیگر اوضاع سیاسی ـ اجتماعی آن در طی 46 ساله مزبور پر تب و تاب اجتماعی است و پروسه‌های تند سیاسی را می‌گذراند كه نظیر آن در شهرهای دیگر ایرانی كمتر دیده می‌شود.

لازم به یادآوری است كه سكنه افشار زنجان، به خاطر نقشی كه در تشكیل دولت طایفه افشار و در دولت نادرشاه بازی كرد و نیز به خاطر نقشی كه اقوام افشار آن در فروپاشی سریع همین دولت قدرتمند افشاریه خود بازی كرد، باعث لشكركشی و انتقام اقوام اوزبك و افغان‌ها به سوی این شهر و سلطانیه و ابهر و بعد از مرگ نادرشاه شد كه در شماره قبلی نشریه به فرآیندهای مرگ و میرهای دسته‌جمعی آنان و توسط همین اقوام اوزبك و افغان اشاره كردم و یا چگونه شهر زنجان در فرآیند سیاسی آن ویرانی وسیعی دید و یا اجساد و جنازه‌های فراوان در كوچه‌ها و معابر آن باقیماند و نیز مدتی هم حاكمان دست نشانده الله‌یار خان اوزبك در شهر زنجان حكومت كردند كه به نام موسی خان اوزبك و آبدوسخان تركمان بودند و یا اهالی شهر زنجان در برابر ارتش مسلح آنان مدتی نتوانست هیچ نقشی بازی كند و جز تحمل مرض وبا و گرسنگی و فقر و مرگ و میرهای سریع، تا آنكه خبر لشگركشی محمدحسن‌خان قاجار را به سوی شهر زنجان شنیدند و در این فرآیند سیاسی اهالی شهر سعی كردند یا از آنان كمك گرفته و به قتل عام افغان‌ها و اوزبك‌ها در شهر زنجان متقابلا بپردازند و به نقل ص 23 دارالعرفان خمسه: اجامره اوزبك و افغان فرار را برقرار اختیار كرده و شهر خوش‌نشان زنجان را به حال خود گذاشته و با غارت تعدادی از دهات طارم و اهالی منطقه نیز فراری شدند و در این فرآیند اجتماعی و به نقل همین كتاب هر ریش سفیدی برای احراز مقامات و كمالات دست به شمشیر و تفنگ در زنجان برده و اوباش و رنود و داداش‌ها را با خود همراه می‌كند و لذا تجدید سازمان اجتماعی ـ سیاسی دوباره در شهر زنجان می‌یابند و به نقل ص 25 كتاب دارالعرفان خمسه محمد حسن خان قاجار (پدر آقامحمدخان قاجار) در دارالملك بلده زنجان یك شبانه روز اطراق می‌كند و اهالی شهر زنجان كه از ستم اوزبك و افغان به تنگ آمده بودند به كمك وی می‌شتابند كه از اقوام ترك زبان بود و بعدا او هم سپاهی از زنجان به سرداری ابدالخان و جهت سركوپی آزادخان افغان به آذربایجان می‌فرستد و كتاب گلشن مراد، زمان آمدن محمد حسن خان قاجار به زنجان را در ص 77 خود سال 1371 هـ می‌داند كه قحط و غلا هم بر این منطقه حاكم شده بود و هرچند به نقل ص 26 دارالعرفان در این دور تاریخی، از بلده زنجان كه بالحقیقه دارالملك محال خمسه بود جز مخروبه و تلی از خاكستر برجای نمانده بود و اهالی زنجان  به اطراف مهاجرت كرده بودند و یا به اسیری گرفته شده بودند ولی بعد از این سال دوباره به زنجان برمی‌گردند و نیز تعبیر كتاب دارالعرفان خمسه در ص 27 چنین است: از غایت ظلم و ستم طوایف اوزبكیه و افغان و عده‌ای از اوباش قزلباش، سفر را بر حضر ترجیح داده و روانه اقالیم سعبه شده بودند و دوباره برگشتند و در این دوره كریم خان زند و در این دوره كریم‌خان زند برای نفوذ در آذربایجان و نیز برای با مقابله با محمد حسن خان قاجار و آزادخان افغان دوباره طایفه افشار زنجان را احیا می‌كند و به نقل ص 28 كتاب دارالعرفان خمسه، از طایفه افشار، ذوالفقارنام به فرمان قضا جریان وكیل‌الدوله جم‌اقتتدار، حاكم بالكل محال خمسه عموماً و زنجان خصوصاً می‌شودو نیز به نقل ص 224 كتاب گلش مراد در سال 1176 هجری كریم‌خان حكومت سه ولایت از محال خمسه عراق را به ذوالفقارسلطان ایرلوی افشار مرحمت و او را به لقب خاقانی سربلند فرموده (پدربزرگ خاندانهای ذوالفقاریه زنجان) و به نقل صفحات 120 و 124 كتاب گلشن مراد مزبور كریم‌خان در سال 1172 نیز از محال خمسه گذشته بود و دو روز در آن محال توقف نموده ولی انتصاب ذوالفقارخان افشار را در سال 1176 هجری انجام می‌دهد و به همین دلیل بعد از مرگ نادرشاه افشار در سال 1160 هجری كه توسط اقوام افشار منطقه خمسه و طارم كشته شد تا سال 1176 هجری كه ذوالفقارخان افشار حاكم زنجان می‌شود مدت 16 سال شهر زنجان در معرض بدترین شرایط شهری و ناشی از درگیریهای قومی میان طوایف مختلف افشار و یا بر اثر حمله اوزبك‌ها به شهر دچار بود كه باعث مرگ و میر دسته‌جمعی اهالی شهر و یا اسیری و یا مهاجرت آنان از شهر و یا  ویرانی عمیق زنجان گردید و بعد از 16 سال و با استقرار حاكمیت ذوالفقارخان در زنجان دوباره زنجان احیا شد و به نقل ص 29 كتاب دارالعرفان خمسه، او برای نظم و نسق دادن به امور بلده (زنجان) عده‌ای از سكنه رشت و گیلان را به شهر زنجان آورده و مشاور و امین خود قرار داده و به نقل همین ص از معظم كارهای ایشان در عصر حاكمیتش بر زنجان، عمران و آبادی دوباره زنجان خوش‌نشان بود و این مشاوران بالحقیقه در آن زمانه پر شور و شر، الهام عظیمی بر مردم بلاد خمسه بودند و به نقل صفحات مختلف همین كتاب دارالعرفان ذوالفقارخان قدرت طوایف افشار اطراف شهر را در درون زنجان زیاد می‌كند و به آنان در اداره امور شهر قدرت بیشتری می‌دهد و نیز به عمران و آیادی بسیاری از بناها و ساخت حمام و خانقاه و مساجد و تعمیر كاروانسراهای قدیمی شهر زنجان و مقابر تاریخی شهر زنجان می‌پردازد و نیز به نقل ص 39 ـ40 كتاب دارالعرفان خمسه، در كرانه‌ی زنجانرود هم محل حكومتی به شكل مربع، مستطیل شكل برای خود می‌سازد كه ناسخ‌التواریخ نیز در ص 1061 كتاب خود از آن به عنوان برج ذوالفقارخان یاد می‌كند كه در جنب كاروانسرا سنگی كنونی زنجان بود و نیز ص 81 كتاب گیتی‌گشا از آن مكان به عنوان قصر ذوالفقارخان یاد می‌كند و نیز كتاب گلشن‌مراد در ص 495 خود از آن مكان به عنوان خانه و كاشانه ذوالفقارخان یاد می‌كند و به نقل ص 115 شماره 21 ـ 22 نشریه فرهنگ زنجان، ذوالفقارخان از تخریب برخی از آجرهای ابنیه قدیمی شهر كه خراب شده بودند، ارگی برای خود ساخته و عمارت دولتی صفویه را كوبیده و زمین آن را باغ خود كرده بود و باید افزود كه انتصاب یك خان عشایری اطراف زنجان به حاكمیت شهر زنجان، دوباره قدرت سیاسی شهر را زیاد می‌كند تا در مسائل كشوری و منطقه‌ای قدرت‌نمایهایی به وجود آورد و به همین دلیل زنجان، در دوره زندیه با آنكه شهر كوچكی بود ولی پروسه‌های سیاسی ـ نظامی وسیعی را بازی كرده و عملا با خاندان زندیه و سپس باخاندان قاجاریه درگیر و نیز با دول عثمانی و اوزبك و دیگر اقوام مختلف درگیر می‌شود و نیز به همین دلیل پروسه‌های سیاسی برخورد اقشار مختلف درون شهری زنجان را هم با یكدیگر تشدید می‌كند كه كتاب دارالعرفان خمسه به تعدادی از این جریانهای اجتماعی درون زنجان در دوران زندیه اشاره می‌كند كه در طی آن نامداران محله‌های مختلف زنجان كه در دوره مزبور قدرت یافته بودند به وسیله طرفداران ذوالفقارخان كشته می‌شوند و یا در درگیری میان رشتیها و طرفداران ذوالفقارخان به وجود می‌آید و یا نهایتاً آنها هم وقتی ذوالفقارخان از سپاه زندیه شكست می‌خورد و به زنجان برمی‌گردد به جای حمایت از وی به محاصره قصر او پرداخته و در آخرین روزهای حكومتش انتقام سالهای قبل را در نزدیكی به خان زندیه با محاصره خانه او می‌گیرند كه در صفحات 495 گلشن مراد و 81 گیتی‌ گشا به این درگیریهای اجتماعی درون شهری زنجان و در دوره زندیه اشاره شده است  و نیز به نقل ص 44 كتاب دارالعرفان خمسه ذوالفقارخان حدود شش سال حاكم بالكل محال خمسه بود در حالی كه كتاب گلشن مراد آن را حدود 10 سال می‌داند یعنی از سال 1176 هـ از سال 1186 هـ كه در دوره كریم‌خان است و بعلاوه كتابهای مختلف ایران در این دوره تاریخی به شرح حال شورشهای و عصیان‌های سه‌گانه وی بر علیه خاندان زندیه می‌پردازند و از جمله كتاب شرح حال رجال ایران در جلد 1 صفحات 235 الی 237 و یا در صفحات 329 الی 332 و 164 الی 165 جلد 5 كتاب شرح حال رجال ایران و یا در صفحات 485 الی 490 جلد 2 كتاب شرح حال و یا در منتظم ناصری در صفحات  1168 و 1169 از داعیه‌ خودسری او می‌نویسند و نیز رستم‌التواریخ در صفحات 430 الی 435 خود با عنوان داستان باغی و یاغی گردیدن عالیجاه ذوالفقارخان افشار خمسه و نیز در صفحات 342 و 382 و 387 و 388 و 305 و 307 و 318 الی 319 خود به وی می‌پردازد و یا دارالعرفان خمسه در صفحات 27 الی 51 به وی پرداخته و نیز تاریخ سیاسی ـ اجتماعی عصر زن صفحات 129 و 82 و یا تاریخ محمدی  در صفحات 69 و یا كتاب گیتی‌گشا در صفحات 65 و 79 الی 81 خود تحت عنوان شورش ذوالفقارخان از وی یاد می‌كند و یا مجمل‌التواریخ در صفحات ؟؟؟؟؟؟ و یا گلشن‌مراد در صفحات فوق‌الذكر و یا سیمای فرهنگ و تاریخ قزوین در صفحات 238 و 239 خود از وی یاد می‌كند و متذكر می‌شود كه املاك وی در خمسه متجاوز از 700 بود و یا كتاب خواجه‌تاج‌دار در صفحات 327 الی 376و 389 الی 392 خود  از جریان جنگهای وی یاد می‌كند در هر حال اهمیت شهر زنجان و پروسه‌های سیاسی ـ اجتماعی آن طوری است كه اغلب كتابهای تاریخی این دوران به این مسئله می‌پردازند (برای روشن شدن مسئله به پژوهش مستقل این جانب درباره ذوالفقارخان افشار و خاندانهای وی مراجعه شود) و به همین علت برخلاف متن كتاب دارالعرفان كه از مستندات تاریخی بعد از دوره زندیه است لذا با استناد به كتاب گلشن مراد كه سندیت تاریخی بیشتری دارد اولین شورش ذوالفقارخان برعلیه خاندان زندیه در سال 1186 هجری بود كه در ص 306 كتاب گلشن مراد به این مسئله اشاره می‌كند و می‌نویسد كه از سوانح این سال طغیان و عصیان ذوالفقارخان ایرلوی افشار ـ حاكم خمسه عراق است و علت آن عصیان را هم برحسب وسعت حال و كثرت مال و منال و ازدیاد جاه و جلال و رسیدن اسباب شوكت و اثاثیه دولت او به درجه كمال می‌داند و اضافه می‌كند كه مامورانی كه به جهت وصول مال و منال دیوانی خمسه می‌رفتند در دادن خراج به آنها تكاهل و رفتارهای ناپسند نشان می‌داد و در ص 307 اضافه می‌كند كه این خبر را درباره شورش و تسامح او و در دادن خراج به دربار به كریم‌خان گزارش دادند تا بالاخره او ذوالفقارخان را به دربار فرا می‌خواند ولی به نقل همین ص گلشن‌مراد و ص 505 كتاب شرح‌ حال رجال ایران وی به جای خودش مادرش را به دربار كریم‌خان می‌فرستد كه عاقله زنی سخندان و عفیفه‌ی چرب زبان بود و به رسم اعتذار و استشفاع به درگاه كریمخان روی كرد و از او مدت سه ماه مهلت برای آمدن پسرش به درگاه كریم‌خان خواست ولی دوباره شورش ذوالفقارخان شدت می‌گیرد و لذا كریم‌خان علی مراد خان زند را از سوی منطقه قلمرو علی‌شكر و همدان می‌فرستد و یا علیمحمد خان زند را از قم و ساوه به سوی ولایت خمسه رهسپار می‌سازد و ذوالفقارخان كه غافل‌گیر شده بود و آمادگی نبرد نداشت در سال 1186 به جنگ با سپاه زندیه از شهر زنجان حركت می‌كند و به نقل ص 307 كتاب گلشن مراد، ذوالفقارخان نیز با جمعی كثیر از جماعت شقاقی (اهالی ترك شهرهای میانه و سراب و گرم‌رود) را به لطایف الحیل‌الفریفته و با خود همداستان ساخته و طایفه افشاریه و قشون محال خمسه از زنجان حركت كرده و قدم جرات و جلادت به مقابله در حوالی ابهر از دو جانب صورت تلاقی و تقارب افتاد و در این جنگ ذوالفقارخان به قلب سپاه كریم‌خان می‌زند ولی به نقل كتاب مزبور ایل شقاقی در صحنه جنگ سستی به خرج داده و نیز ذوالفقارخان از رسیدن كمك مایوس شده و از معركه كارزار خود را دو فرسخ دور می‌كند ولی در این هنگام سبزعلی سلطان بلوچ و یكی دو نفر رسیده و او را از اسب به زیر آورده و دستگیر كرده و تحویل سپاه زندیه می‌دهند و به نقل ص 309 همین كتاب آن دو سالار نام برده ذوالفقارخان را برداشته و رایت توجه به جانب زنجان افراشته و در آنجا اموال وی را ضبط و بعد از تصرف اموال‌اش او و كسانش را به شیراز بردند و به نقل ص 309 كتاب گلشن مراد كریم‌خان از سر خون ذوالفقارخان گذشته و خانه‌ای به او در شهر شیراز شفقت و عنایت نموده و حسب‌الامر در آن ساكن گشت و احتمالا از افراد دیگری كه همراه ذوالفقارخان در تبعید شیراز بودند احمدخان ایرلوی افشار می‌باشد كه صادق‌خان زند او را می‌كشد كه ص 604 گلشن مراد به آن اشاره دارد و از افراد دیگری كه در تبعید شیراز همراه ذوالفقارخان بودند آقامحمدخان قاجار و آزادخان افغان و فتحعلی‌خان افشار اورمیه و فرزندانش بودند و لذا ذوالفقارخان هم شش سال در دوبار كریم‌خان زند در  تعبید بود

 

 

جامعه شناسی شهری زنجان

زنجان از قدیم شش دروازه داشت كه در نقاط مختلف با روی شهر، راه‌های ارتباطی این شهر و بازار آن را به شهرهای دیگر وصل می‌كرد و این شش دروازه زنجان عبارت بودند از: دروازه قزوین (یا دروازه شرقی زنجان) و دروازه جنوبی شهر و یا دروازه گروس و یا دروازه كردستان آن كه بعدا مردم به آن دروازه قلتوق می‌گفتند (نام یك آبادی جنوبی زنجان) و یا دروازه غربی شهر و یا دروازه تبریز آن در غرب ناحیه بازار بود و نیز دروازه همدان در جنوب غربی زنجان و در پشت مسجدیری پایین زنجان  بود و یا دروازه ارك و یا دروازه اردبیل آن در شمال غربی شهر و نیز دروازه رشت در ناحیه شمالی زنجان بود كه منابع تاریخی دوره زندیه از این شش دروازه به سه دروازه آن اشاره كرده‌اند و از جمله در كتاب دارالعرفان خمسه به دروازه‌های قزوین و دروازه تبریز و دروازه كردستان یا گروس در چند جا اشاره شده است و چون حاكم زنجان در دوره زندیه یعنی ذوالفقار خان افشار از قریه قلتوق زنجان بود لذا دروازه كردستان را به خاطر وی به نام دروازه قلتوق می‌نامیدند و به همین دلیل كتاب خاطرات ناصرالدین شاه هم در صفحه 276 خود ذكر می‌كند كه از قریه قلتوق كه مسقط‌الراس ذوالفقارخان اسعد‌الدوله بود یخ به زنجان می‌آوردند و بعلاوه محلات قدیمی زنجان در دوره زندیه و بنا به منابع تاریخی عبارت بودند از: اشاقه محله و یوخاری محله و محله حسینیه و محله حق‌وردی یا (محله حقیون یا محله حقی‌لر) كه طرافداران حكومت نادرشاه به ریاست نواده‌اش سندباد میرزا افشار بودند و نیز محله دیوانگان زنجان به ریاست دلی حمید و یا حمید دیوانه و یا دلی ایوب یا ایوب دیوانه و یا محله كوی جنوب بازار بود كه علی‌خان افشار آن را ساخته بود و به دروازه كردستان منتهی می‌شد و در صفحات مخلتف دارالعرفان خمسه به این محلات زنجان در دوره زندیه اشاره شده است.

مساجد زنجان در دوره زندیه:

اغلب مساجد و تكیه‌های قدیمی زنجان بیشتر متعلق به دوره قاجاریه هستند و امروزه مساجد قدیمی زنجان اغلب ویران شده‌اند و تنها چند مسجد هست كه از ماقبل دوره قاجاریه بوده و متعلق به دوره زندیه می‌باشد و از آن جمله مسجدی حضرت بقیه‌الله (ع)كنونی شهر كه در جنب بازارچه‌ صندوق‌ سازهای زنجان هست و اهالی شهر به آن چوقور مسجدی و یا مسجدی كه از سطح بازار گودتر است می‌گویند و كتاب‌مرآت ا‌لبلدان هم در ص 2012 خود، ساخت این مسجد را متعلق به دوره زندیه می‌داند و در این باره می‌نویسد: مسجد دیگر زنجان در سال هزار و صد هفتاد و  سه (معادل سال دهم حكومت كریم خان زند) حاج پیرولی نامی (در زنجان) بنا نموده و چون ملا محمدعلی بابی مدتی آن را تعمیر كرد، حالا (یعنی در عصر نویسنده كه دوره قاجار بود) مشهور به مسجد ملا محمد علی است و خرابی زیادی ندارد و از مساجد دیگر زنجان در دوره زندیه یكی هم مسجد جامع قدیمی زنجان بود كه غیر از مسجد جامع كنونی شهر است كه عبدالله میرزا در دوره قاجار ساخته است و بنا به نقل ص 26 دارالعرفان خمسه مسجد جامع قدیمی زنجان را كه هنوز در دوره زندیه وجود داشت امیر جهانشاه‌خان قراقویونلو ساخته بود و در همان دوره زندیه ویران شده است و متن نوشته دارالعرفان خمسه درباره این مسجد جامع قدیمی زنجان چنین است: و مسجد جامع آن بلده (زنجان) نیز بنا به تحریكات سنیه و تهاجمات الله یار خان اوزبك (طرفدار مذهب اهل سنت) به مقتضای آن كه ساخت امیر جهانشاه قراقویونلو بود، و مشارالیه مذكور دعوی شیعه داشت، در حمله به زنجان در دوره زندیه تخریب كردند و به همین دلیل امروزه مشخص نیست كه محل مسجد جامع قدیمی زنجان در كجاست؟ و در كدام ناحیه شهر قرار دارد؟ و در حالی كه مساجدی كه در دیگر شهرها ساخته‌ است، هنوز باقی است و نیز به نقل همین كتاب دارالعرفان خمسه مسجد حسینیه‌ی كنونی زنجان در دوره زندیه وجود داشته است و لذا در چند جای این منبع تاریخی به حسینیه در دوره زندیه اشاره شده است و احتمال می‌رود كه مسجدی بود  كه از دوره صفویه باقی مانده بود و احتمالا تكیه سقالر زنجان و یا سقا خانه در جنوب زنجان نیز متعلق به همین دوره تاریخی است و برخی منابع شفاهی هم ذكر می‌كنند كه مسجد میرزایی دوم زنجان (یعنی مسجد جنب پاساژ گلشن بازار نیز از مساجد قدیمی است كه از ما قبل زندیه باقی مانده است و احتمالا در این دوره زندیه نیز وجود داشته و بعدا در دوره قاجاریه تعمیر شده و به عصر كنونی رسیده است و بعلاوه از كانونهای دیگر مذهبی زنجان، در دوره زندیه، امامزاده ابراهیم زنجان بود كه به نقل دارالعرفان خمسه، ذوالفقار خان افشار ـ حاكم خمسه در دوره زندیه گنبد مطلای آن را تعمیر می‌كند و در جنب آن خانقاه و مدرسه و حمام ساخته و برفراز مقابر دیگر آنجا گنبدی عظیم برافراشته می‌كند و نیز ذوالفقارخان به ساخت دوباره قبر اخی‌فرج زنجانی اقدام می‌كند كه به نقل ص 26 همین كتاب، شاه‌عباس قبلا قبری برای وی ساخته بود ولی در حمله الله‌یار خان اوزبك به زنجان در دروه زندیه تخریب شده است و دوباره ذوالفقار خان آن را می‌سازد ولی همان مقبره دوره زندیه نیز در دوره ناصرالدین شاه قاجار و در شورش یازده‌ماهه مردم شهر دوباره تخریب می‌شود كه مادام‌دیولافوا در سال 1298 هجری و در ص …….. سفرنامه خود می‌نویسد: در شورش مزبور مقبره اخی فرج زنجانی از معارف شهر زنجان هم دوباره ویران شد.

بازار و كاروانسراهای زنجان در دوره زندیه:

در دوره زندیه بازار زنجان فعال بود و نیز تعدادی كاروانسرای تاریخی مختلف داشت كه اكنون وجود ندارند، زیرا اغلب در حوادث تاریخی تلخ زنجان ویران شده‌اند.

ولی در منابع تاریخی مختلف به اسامی آنها اشاره شده است و از جمله در كتاب دارالعرفان خمسه و در ص 44 آن به كاروانسرای كهن و تاریخی زنجان كه متعلق به دوره تیموریان بود و توسط شاهرخ تیموری در زنجان ساخته شده بود و تا زمان دوران زندیه باقی بود اشاره شده است كه در نزدیكی دروازه شرقی زنجان (یعنی دروازه قزوین آن) قرار داشت و نیز در همین ص 44 به كاروانسرای تاریخی دیگری كه توسط شاه‌طهماسب صفوی در زنجان ساخته شده بود و تا دوره زندیه وجود داشت و در نزدیكی دروازه جنوبی زنجان و یا دروازه گروس آن قرار داشت اشاره شده است كه محل اقامت كاروانیان و بار سالاران بود ولی امروزه كاروانسرای تاریخی دوره شاه‌طهماسب نیز وجود ندارد و بعلاوه شاه‌طهماسب غیر از كاروانسرای مزبور در زنجان كاروانسراهای دیگری نیز در اطراف زنجان ساخته بود كه از جمله در ص 635 احسن‌التواریخ آمده است كه چگونه شاه‌طهماسب در سال 954 در ما بین زنجان و سلطانیه و برای رونق كارهای تجاری بین قزوین و تبریز كاروانسرای می‌سازد و وزیر وی نیز به نام میرجعفر ساوجی نیز رباط تخریب شده نیك‌پی زنجان را كه متعلق به دوره ایلخانی بود بازسازی كرده كه كتاب جواهر‌الاخبار در ص 162 و كتاب خلاصه‌التواریخ در ص 216 و خلد برین در ص 422 خود به این مطلب اشاره كرده است طوریكه همین وزیر شاه طهماسب در كاروانسرایی كه خودش ساخته بود نیز كشته می‌شود و نیز كتاب دارالعرفان خمسه در دوره زندیه و در ص 45 آن از كاروانسرای شاه‌عباسی زنجان یاد می‌كند كه در نزدیكی دروازه جنوبی شهر قرار داشت و هنوز در دوره زندیه هم باقی مانده بود و تاورنیه سیاح دوره صفوی نیز در ص 80 سفرنامه خود به آن اشاره می‌كند كه چگونه در كارونسراسنگی شاه‌عباسی زنجان اقامت كرده است و نیز در ص 79 سفرنامه‌اش از كاروانسرای جمال‌ آباد غرب شهر زنجان و راه سنگ‌فرشی آن توسط شاه‌عباس یاد می‌كند كه همین كاروانسرها در دوره زندیه هم وجود داشت و بعلاوه در اواخر دوره صفویه و در دوره حكومت شاه‌‌سلطان حسین صفوی جمل كارری و یا كاتف روسی و بل روسی از زنجان و بازار آن یاد می‌كنند كه كانون تجارت بین كشورهای غربی و بخارا بود و در فاصله بین دوره صفویه و زندیه نیز هنوز این كاروانسراهای تاریخی زنجان و بازار آن همچنان رونق خود را داشت آنچنانكه كتاب دارالعرفان خمسه در ص 37 خود در این باره می‌نویسد: در دوره زندیه عده‌ای از بازرگانان و تاجران فرنگ و انگلیس با غلامان هندی خود كه از صوب تبریز به جانب دارالعلم شیراز (یعنی پایتخب كریم‌خان زند) با متاع و كالاهای نفیسه  سیر می‌كردند، در حین گذر از زنجان با گرفتن مبالغی مزید بر قیاس، تعدادی امتعه و اقمشه و اشربه، اسلحه و تفنگ به ناحقیون زنجان اعطا و در نبرد بین این دو طایفه زنجان به شهر نفاق بنیاد مبدل گردید و نیز یورب ژوبر، سیاح فرانسوی نیز در اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجاریه از بازار زنجان و رونق آن یاد می‌كند و در ص 154 سفرنامه خود ذكر می‌كند كه این شهر دارای بازار زیبائیست كه در آن افشارها، قالیها، نمدها و بافتهای پشمی خود را می‌فروشند و باروت و اسلحه و ساچمه می‌خرند و نیز كتاب دارالعرفان خمسه در ص 29 و 30 خود از ارزان بودن محصول و احشام در بازار زنجان در دوره زندیه یاد می‌كند كه به دستور ذوالفقارخان افشار ـ حاكم زنجان در دوره زندیه در هر گوشه كنار بازار زنجان محتسبان بركاسبی بازار زنجان به نظارت می‌پرداختند و در ص 44 آن از راسته و میدان پیله‌وران بازار زنجان در دوره زندیه یاد می‌كند كه در این میدان برخی از گران‌فروشان در دوریه زندیه به دلیل گرانفروشی مجازات می‌شوند و نیز در ص 68 كتاب دارالعرفان مزبور آمده است كه عبدالله خان اوصانلو افشار ـ سومین حاكم افشار زنجان در اواخر دوره زندیه و در حدود سال 1207 هجری و مقارن با اواخر حكومت لطفعلی خان زند ـ در كوی‌ها و اسواق شهر زنجان، از نزدیك به مشاهده داد و ستد و گیر و بند خرید و فروش بازارایان را مشاهده می‌كرد تا كسی احتكار و یا حیله‌گری و یا رندی در فروش نكند و یا دارالعرفان خمسه در ص 41 و 42 خود از چهارسوی محمد خان در بازار زنجان در همین دوره زندیه یاد می‌كند و نیز در صفحات 61 و 30 كتاب مزبور به  سرای مصطفی قلی خان زنجان اشاره می‌كند كه كاروانسرای معروفی در بازار زنجان در دوره زندیه بود و نیز از كاروانسراهای دیگر بازار زنجان در دوره زندیه یك كاروانسرای دیگری بود كه به وسیله ذوالفقار خان افشار تعمیر شده بود و به نقل ص 44 همین منبع تاریخی، این كاروانسرا در دوازه جنوبی بلده زنجان قرار داشت و دارای گنبدی رفیع بود و با سنگ و كاشی مرمت شده بود و با گچ مقرنس‌كاری و كتیبه نگاری شده بود و داخل آن كاشی‌های آبی داشت و تصاویری از شكار‌ها و چوگان بازی ذوالفقارخان بر آن كاشی‌ها حك شده بود و بعلاوه همین منبع تاریخی در ص 45 خود ذكر می‌كند كه دو كاروانسرای قدیمی نیز در دوره زندیه در دروازه تبریز زنجان قرار داشت كه در حال خرابی بود و به همین دلیل احتمال می‌رود كه از ادوار قدیمی‌تر به دوره زندیه رسیده بود و نیز در همین دوره زندیه به جای قیصریه كنونی زنجان كه ساخته دوره قاجاریه است قیصریه كوچكی وجود داشت كه از دوره صفویه به دوره زندیه رسیده بود و بعلاوه علیخان افشار علاوه از رونق بازار در جنوب آن كوی از سنگ رخام می‌سازد كه امتداد آن به دروازه كردستان می‌رسید.

ساختمانهای حكومتی و اداری زنجان در دوره زندیه:

زنجان در دوره حكومت زندیه یك سیستم اجتماعی داشت كه مبتنی بر قدرت خوانین بود و بنابراین كاخ خان در زنجان یك نوع مركز اداری منطقه خمسه بود و اصولا حكومت كریم‌خان زند كه خود را وكیل‌الرعایا می‌دانست مبتنی بر ملوك الطوایفی خوانین  مختلف ایران بود كه برای حفظ قدرت خود به سازش سیاسی با آنان رسیده بود كه در مناطق مختلف ایران بودند، تا او را به عنوان خان بزرگ ایران به رسمیت بشناسند و لذا در سازش با خان‌های دیگر محلی ایران كه هر كدام به اداره مستقل یك منطقه می‌پرداختند خود نیز به سلطنت كلی می‌پرداخت و یكی از این خان‌های پرقدرت محلی ایران ذوالفقار خان افشار بود كه بنا به نقل كتاب گلشن‌مراد در ص 224 خود می‌نویسد كه در سال 1176 هجری كریم‌خان زند حكومت سه ولایت از محال خمسه عراق را به ذوالفقار خان سلطان ایرلوی افشار مرحمت و او را به لقب خاقانی سربلند فرموده و او نیز دارلحكومه خود را از محیط پیرامونی زنجان به داخل زنجان انتقال داده بود و در نتیجه به نقل نویسنده دارالعرفان خمسه كه در دهها صفحه كتاب مزبور از شهر زنجان به عنوان دارالملك یاد می‌كند و یا یوروپ‌ژوبر سیاح فرانسوی در ص 154 سفرنامه خود، زنجان را مركز طوایف افشار می‌خواند كه در آن دو هزار خانه وجود داشت و نیز به نقل ص 110 كتاب تاریخ سیاسی ـ اجتماعی ایران در عهد زندیه شهر زنجان در دوره زندیه ده‌هزار نفر جمعیت  داشت (تقریباً برابر یك سوم جمعیت شهر تبریز و یا معادل جمعیت برخی شهرهای دیگر بزرگ كنونی ایران) كه اغلب شاكله‌ی تاسیسات شهری آن،  از دوران صفویه باقیمانده بود و در دوران دولت 20 ساله افشاریه نیز تغییر چندانی ندیده بود و هنوز كاخ حاكم صفویه نیز در زنجان قرار داشت ولی ذوالفقار خان افشار بعد از استقرار در دارالحكومه زنجان به جای دارالحكومه قدیمی كه از دوران صفویه باقیمانده بود و گاهی آقاخان مقدم در دوره صفویه در آن حكومت می‌كرد، دارالحكومه جدید خود را در زنجان می‌سازد كه در ص 39 كتاب دارالعرفان خمسه به چگونگی مشخصات معماری آن اشاره شده است كه دارالحكومه وی در كناره رودخانه زنجان چای بنا شده بود و به شكل مربع مستطیل و در اضلاع جنوبی آن دری در نهایت پاكیزگی ساخته و پرداخته  و اتاق‌های با صفا در اضلاع شمالی آن مرمت فرموده كه شامل بر هفت اتاق تو در توی عالی و مرصع بود  و چندین ماهی سرخ رنگ و مطلا در آن حوض انداخته و یا مرغ آبیان و غازهای نظیف و باغات و راغات دلكش با میوه‌هایی چون سیب و انگوران و گیلاس و هلو و زردآلو و به و گلابی و آلبالو و بوستانهائی دلكش كه برزگران در آن حدود به كشت و كاشت هندوانه و طالبی و دارابی و خیار می‌پرداختند و قصر مذكور دارای حیاط دلكش و ماكیانهای مختلف بود …….و ایضاً كبك و قراقوش و تیهو و بوتیمار و……..

و این دارالحكومه مستطیل شكل همان مكانی است كه كتاب ناسخ‌التواریخ در دوره قاجاریه آن را در جنب كاروانسراسنگی زنجان و روبروی آن یاد می‌كند و در ص 1061 این كتاب با عنوان برج ذوالفقارخان می‌نامد و احتمالا بر همین شورش یازده‌ماهه زنجان دوره قاجاریه هم تخریب می‌شود و بعدا به عنوان كوللوك سردار (خرابه سردار) نامیده می‌شد و نیز در ص 495 كتاب گلشن‌مراد به این خانه و كاشانه ذوالفقارخان در دوره زندیه اشاره شده است كه در سال 1193 هجری كه وی بر خاندان زندیه بعد از مرگ كریم‌خان شوریده بود و در آن بعد از درگیری با سپاه زندیه در این خانه‌اش زندگی می‌كرد ولی خانه وی توسط   غوغائیان شهر كه از حمله سپاهیان زندیه می‌ترسیدند به محاصره در می‌آید و همین ص كتاب مزبور اشاره می‌كند كه وی چگونه ركنی از اركان دارالحكومه خود را می‌شكافد و از آن محاصره فرار می‌كند و به خلخال می‌رود ولی رقیب قدرت وی محمد خان سعدلو افشار در خلخال وی را گرفته و تسلیم علی‌مراد خان زند می‌كند و او نیز وی را می‌كشد و بعدا در دوره قاجاریه این دارالحكومه ذوالفقار خان به امان‌الله خان افشار فرزند فرج‌اله‌خان افشار می‌رسد كه حاكم خمسه بود و سولتیكف روسی در سفر به زنجان از این محل اقامت خان زنجان دیدار كرده بود و زیبایی‌های توصیف ناپذبر آن را در ص 61. سفرنامه‌اش ذكر می‌كند.

آری حكومت زندیه بعد از كشته شدن ذولفقارخان مانع آن می‌شود كه فرزند وی رستم‌خان افشار به قدرت برسد ولی مجبور می‌شوند كه قدرت را به خویشاوند وی علیخان افشار ایرلو افشار بدهند كه در كتاب‌های مختلف تاریخی به این موضوع اشاره شده است و از جمله در ص 52 كتاب دارالعرفان خمسه ذكر شده است كه علی‌مراد خان زند بعد از آمدن به زنجان یك ماه اقامت در آن دارالحكومه مشرف به زنجان چای كرده و تخریبی كه از  این واقعه دیده بود جهت امارت عمارت می‌كند و بعدا وی علیخان افشار را به حكومت زنجان می‌گمارد كه ص 59 كتاب دارالعرفان خمسه در این باره می‌نویسد كه علیخان دارالحكومه عالیجاه ذوالفقار خان را بسط داده و باغی بزرگ از حدایق جنوب شهر را به دارالحكومه ملحق فرموده و در نتیجه در دوره زندیه دارالحكومه اداره زنجان توسط حاكمان افشاری آن رونق یافته  و مجلل می‌گردد و خوانین و حاكمان  و مسئولان دیگر شهر نیز در جنب آن سراهای مجللی برای خود می‌سازند،زیرا بسیاری از این خوانین زنجان در دوره زندیه از حكومت مركزی ایران سرپیچی‌ كرده و به خاطر قدرت وسیع خود خراجی به آنها نمی‌پرداختند و آنها را صرف عمران و آبادی شهر و از جمله صرف آبادی دارالحكومه و حفظ ارتش خود در آن می‌كردند كه در كتاب‌های مختلف و از جمله در كتاب شرح‌ رجال ایران به نفرستادن خراج به شیراز توسط، ذوالفقار خان اشاره شده است و بنا به نقل

ص 28 دارالعرفان خمسه كه اشاره می‌كند:  وی  طایفه‌ی افشاریه را مقام و دولت داده

و در ص 56 نیز اضافه می‌كند كه علیخان افشارایرلو خویشاوند وی نیز همان رویه را در پیش گرفت و همت التفات بر قوم افشاریه فرموده و طایفه‌ ایرلو را در زنجان به مرتبه اعلا، رسانید، آری علیخان افشار ایرلو هم كه بعد از مرگ ذوالفقار خان و در سال 1193 هجری در دوره زندیه حاكم زنجان شده بود در زنجان مدارس و مكتب‌ خانه ایجاد كرده و به نقل ص 64 كتاب دارالعرفان به تعمیر بازار زنجان پرداخت كه مشرف بر طلوع خورشید بوده و بر جانب راست آن كویی با معیت اهالی از سنگ رخام ساخته كه انتهای آن به دروازه كردستان می‌رسید.

و بعدا همین علیخان افشار در همكاری با آقامحمدخان قاجار به سپاه زندیه حمله می‌برند و در نزدیكی اصفهان ارتش زندیه را تارومار می‌كنند ولی چون خود را رقیب آقامحمد خان قاجار در قدرت می‌بیند تمكینی از قوم قاجار نكرده و آقامحمد خان هم بنا به منابع تاریخی با حیله وی را كور كرده و سپس از قدرت خلع می‌كند و به جایش عبدالله خان افشار اصانلو را حاكم زنجان می‌كند كه منابع تاریخی مختلف و از جمله احسن‌التواریق و دیگر كتب در صفحات مختلف خود سالهای حكومت عبدالله خان اصانلو افشار در زنجان  را 1207 هجری (دو سال قبل از مرگ لطفعلی‌خان زند) و یا سالهای 1209 و 1212هجری ذكر می‌كند كه در صفحات 240 و 266 و 307 كتاب احسن‌التواریخ به این امر اشاره شده است و یا كتاب شرح رجال ایران نیز به این امر می‌پردازد كه عبدالله خان افشار نیز همان قدرت طلبی سابق را داشت و لذا وی نیز به وسیله آقامحمدخان كور می‌شود و خان افشار ابهر نیز توسط وی كور می‌شود كه برخی سفرنامه‌ها به آن اشاره دارند و به همین دلیل عبدالله خان افشار نایبی از طرف خود به نام محمد سلیم قراسانلو افشار در زنجان می‌گمارد و بعدا هر دو آنها از سوی آقا محمد خان از حكومت  زنجان خلع شده و حاكمیت خمسه از طرف آقامحمدخان قاجار به فرج‌الله خان افشار و فرزند وی امان‌الله خان افشار داده می‌شود كه تا زمان اوایل حكومت فتح‌علیشاه قاجار ادامه داشت ولی بعدا حكومت خوانین افشار زنجان مزبور بر منطقه خمسه و به وسیله قوم قاجار خاتمه یافته و حكومت خمسه به عبدالله میرزا قاجار داده می‌شود كه بعد از آن تاریخ نیز همه حاكمان زنجان از قبیله قاجار بودند.

و نیز به نقل ص 66 كتاب دارالعرفان، خمسه عبدالله خان افشار قنوات و كاریزهای بلده زنجان را در دوره زندیه توسط میرابان نظافت كرده و عاری از كثافت كرده و عمارتی نو در آن مواضع فرمود و از جمله عمران و آبادیهای خوانین مزبور درشهر  زنجان و در طول حكومت 46 ساله خاندان زندیه، تعمیر و اصلاح قلعه شهر زنجان بود كه در صفحات مختلف 32 و64.و65 در كتاب دارالعرفان خمسه به آنها اشاره شده است.

در جامعه شناسی شهری زنجان، هدف شناخت پروسه‌های سیاسی تعامل اجتماعی سكنه‌ی شهر و اقشار مختلف آن با یكدیگر و یا با اقوام دیگر ایرانی و غیرایرانی و شهرهای مختلف آنان است نظیر: برخورد اجتماعی آنان با اقوام اوزبك، افغان، عثمانی، دولت قاجاریه و یا دولت زندیه و غیره و نیز نقشی كه در این دوره تاریخی سكنه‌ زنجان و منطقه خمسه در سیاست كلی كشور بازی می‌كنند بخشی از جامعه‌شناسی سیاسی شهر زنجان می‌باشد كه از این نظر، زنجان در این دوره زندیه، ویژگی‌های اجتماعی خاصی دارد كه قابل تامل جامعه‌شناختی است زیرا با اینكه در دوره زندیه زنجان یك شهر كوچك منطقه‌ای است ولی به دلیل آنكه مركز خان‌نشین طوایف قدرتمند افشار است كه در چندین دولت قبلی نقش داشتند لذا در دوره زندیه نیز همچنان نقش تاریخی بازی می‌كنند و به همین دلیل پروسه‌های سیاسی تند این شهر در طی 46 ساله دوره زندیه صدمات زیادی به این شهر می‌زند و نیز باعث مرگ و میر زیادی از اهالی شهر شده و یا مورد حملات مختلف اقوام دیگر قرار می‌گیرد و یا خود را آماده حملات به مناطق دیگر می‌كند و به همین دلیل در طی 46 ساله مزبور دائماً با لشكركشی‌های مختلف به سوی خود و یا از سوی خود به سوی نواحی دیگر مصادف است و به عبارت دیگر اوضاع سیاسی ـ اجتماعی آن در طی 46 ساله مزبور پر تب و تاب اجتماعی است و پروسه‌های تند سیاسی را می‌گذراند كه نظیر آن در شهرهای دیگر ایرانی كمتر دیده می‌شود.

لازم به یادآوری است كه سكنه افشار زنجان، به خاطر نقشی كه در تشكیل دولت طایفه افشار و در دولت نادرشاه بازی كرد و نیز به خاطر نقشی كه اقوام افشار آن در فروپاشی سریع همین دولت قدرتمند افشاریه خود بازی كرد، باعث لشكركشی و انتقام اقوام اوزبك و افغان‌ها به سوی این شهر و سلطانیه و ابهر و بعد از مرگ نادرشاه شد كه در شماره قبلی نشریه به فرآیندهای مرگ و میرهای دسته‌جمعی آنان و توسط همین اقوام اوزبك و افغان اشاره كردم و یا چگونه شهر زنجان در فرآیند سیاسی آن ویرانی وسیعی دید و یا اجساد و جنازه‌های فراوان در كوچه‌ها و معابر آن باقیماند و نیز مدتی هم حاكمان دست نشانده الله‌یار خان اوزبك در شهر زنجان حكومت كردند كه به نام موسی خان اوزبك و آبدوسخان تركمان بودند و یا اهالی شهر زنجان در برابر ارتش مسلح آنان مدتی نتوانست هیچ نقشی بازی كند و جز تحمل مرض وبا و گرسنگی و فقر و مرگ و میرهای سریع، تا آنكه خبر لشگركشی محمدحسن‌خان قاجار را به سوی شهر زنجان شنیدند و در این فرآیند سیاسی اهالی شهر سعی كردند یا از آنان كمك گرفته و به قتل عام افغان‌ها و اوزبك‌ها در شهر زنجان متقابلا بپردازند و به نقل ص 23 دارالعرفان خمسه: اجامره اوزبك و افغان فرار را برقرار اختیار كرده و شهر خوش‌نشان زنجان را به حال خود گذاشته و با غارت تعدادی از دهات طارم و اهالی منطقه نیز فراری شدند و در این فرآیند اجتماعی و به نقل همین كتاب هر ریش سفیدی برای احراز مقامات و كمالات دست به شمشیر و تفنگ در زنجان برده و اوباش و رنود و داداش‌ها را با خود همراه می‌كند و لذا تجدید سازمان اجتماعی ـ سیاسی دوباره در شهر زنجان می‌یابند و به نقل ص 25 كتاب دارالعرفان خمسه محمد حسن خان قاجار (پدر آقامحمدخان قاجار) در دارالملك بلده زنجان یك شبانه روز اطراق می‌كند و اهالی شهر زنجان كه از ستم اوزبك و افغان به تنگ آمده بودند به كمك وی می‌شتابند كه از اقوام ترك زبان بود و بعدا او هم سپاهی از زنجان به سرداری ابدالخان و جهت سركوپی آزادخان افغان به آذربایجان می‌فرستد و كتاب گلشن مراد، زمان آمدن محمد حسن خان قاجار به زنجان را در ص 77 خود سال 1371 هـ می‌داند كه قحط و غلا هم بر این منطقه حاكم شده بود و هرچند به نقل ص 26 دارالعرفان در این دور تاریخی، از بلده زنجان كه بالحقیقه دارالملك محال خمسه بود جز مخروبه و تلی از خاكستر برجای نمانده بود و اهالی زنجان  به اطراف مهاجرت كرده بودند و یا به اسیری گرفته شده بودند ولی بعد از این سال دوباره به زنجان برمی‌گردند و نیز تعبیر كتاب دارالعرفان خمسه در ص 27 چنین است: از غایت ظلم و ستم طوایف اوزبكیه و افغان و عده‌ای از اوباش قزلباش، سفر را بر حضر ترجیح داده و روانه اقالیم سعبه شده بودند و دوباره برگشتند و در این دوره كریم خان زند و در این دوره كریم‌خان زند برای نفوذ در آذربایجان و نیز برای با مقابله با محمد حسن خان قاجار و آزادخان افغان دوباره طایفه افشار زنجان را احیا می‌كند و به نقل ص 28 كتاب دارالعرفان خمسه، از طایفه افشار، ذوالفقارنام به فرمان قضا جریان وكیل‌الدوله جم‌اقتتدار، حاكم بالكل محال خمسه عموماً و زنجان خصوصاً می‌شودو نیز به نقل ص 224 كتاب گلش مراد در سال 1176 هجری كریم‌خان حكومت سه ولایت از محال خمسه عراق را به ذوالفقارسلطان ایرلوی افشار مرحمت و او را به لقب خاقانی سربلند فرموده (پدربزرگ خاندانهای ذوالفقاریه زنجان) و به نقل صفحات 120 و 124 كتاب گلشن مراد مزبور كریم‌خان در سال 1172 نیز از محال خمسه گذشته بود و دو روز در آن محال توقف نموده ولی انتصاب ذوالفقارخان افشار را در سال 1176 هجری انجام می‌دهد و به همین دلیل بعد از مرگ نادرشاه افشار در سال 1160 هجری كه توسط اقوام افشار منطقه خمسه و طارم كشته شد تا سال 1176 هجری كه ذوالفقارخان افشار حاكم زنجان می‌شود مدت 16 سال شهر زنجان در معرض بدترین شرایط شهری و ناشی از درگیریهای قومی میان طوایف مختلف افشار و یا بر اثر حمله اوزبك‌ها به شهر دچار بود كه باعث مرگ و میر دسته‌جمعی اهالی شهر و یا اسیری و یا مهاجرت آنان از شهر و یا  ویرانی عمیق زنجان گردید و بعد از 16 سال و با استقرار حاكمیت ذوالفقارخان در زنجان دوباره زنجان احیا شد و به نقل ص 29 كتاب دارالعرفان خمسه، او برای نظم و نسق دادن به امور بلده (زنجان) عده‌ای از سكنه رشت و گیلان را به شهر زنجان آورده و مشاور و امین خود قرار داده و به نقل همین ص از معظم كارهای ایشان در عصر حاكمیتش بر زنجان، عمران و آبادی دوباره زنجان خوش‌نشان بود و این مشاوران بالحقیقه در آن زمانه پر شور و شر، الهام عظیمی بر مردم بلاد خمسه بودند و به نقل صفحات مختلف همین كتاب دارالعرفان ذوالفقارخان قدرت طوایف افشار اطراف شهر را در درون زنجان زیاد می‌كند و به آنان در اداره امور شهر قدرت بیشتری می‌دهد و نیز به عمران و آیادی بسیاری از بناها و ساخت حمام و خانقاه و مساجد و تعمیر كاروانسراهای قدیمی شهر زنجان و مقابر تاریخی شهر زنجان می‌پردازد و نیز به نقل ص 39 ـ40 كتاب دارالعرفان خمسه، در كرانه‌ی زنجانرود هم محل حكومتی به شكل مربع، مستطیل شكل برای خود می‌سازد كه ناسخ‌التواریخ نیز در ص 1061 كتاب خود از آن به عنوان برج ذوالفقارخان یاد می‌كند كه در جنب كاروانسرا سنگی كنونی زنجان بود و نیز ص 81 كتاب گیتی‌گشا از آن مكان به عنوان قصر ذوالفقارخان یاد می‌كند و نیز كتاب گلشن‌مراد در ص 495 خود از آن مكان به عنوان خانه و كاشانه ذوالفقارخان یاد می‌كند و به نقل ص 115 شماره 21 ـ 22 نشریه فرهنگ زنجان، ذوالفقارخان از تخریب برخی از آجرهای ابنیه قدیمی شهر كه خراب شده بودند، ارگی برای خود ساخته و عمارت دولتی صفویه را كوبیده و زمین آن را باغ خود كرده بود و باید افزود كه انتصاب یك خان عشایری اطراف زنجان به حاكمیت شهر زنجان، دوباره قدرت سیاسی شهر را زیاد می‌كند تا در مسائل كشوری و منطقه‌ای قدرت‌نمایهایی به وجود آورد و به همین دلیل زنجان، در دوره زندیه با آنكه شهر كوچكی بود ولی پروسه‌های سیاسی ـ نظامی وسیعی را بازی كرده و عملا با خاندان زندیه و سپس باخاندان قاجاریه درگیر و نیز با دول عثمانی و اوزبك و دیگر اقوام مختلف درگیر می‌شود و نیز به همین دلیل پروسه‌های سیاسی برخورد اقشار مختلف درون شهری زنجان را هم با یكدیگر تشدید می‌كند كه كتاب دارالعرفان خمسه به تعدادی از این جریانهای اجتماعی درون زنجان در دوران زندیه اشاره می‌كند كه در طی آن نامداران محله‌های مختلف زنجان كه در دوره مزبور قدرت یافته بودند به وسیله طرفداران ذوالفقارخان كشته می‌شوند و یا در درگیری میان رشتیها و طرفداران ذوالفقارخان به وجود می‌آید و یا نهایتاً آنها هم وقتی ذوالفقارخان از سپاه زندیه شكست می‌خورد و به زنجان برمی‌گردد به جای حمایت از وی به محاصره قصر او پرداخته و در آخرین روزهای حكومتش انتقام سالهای قبل را در نزدیكی به خان زندیه با محاصره خانه او می‌گیرند كه در صفحات 495 گلشن مراد و 81 گیتی‌ گشا به این درگیریهای اجتماعی درون شهری زنجان و در دوره زندیه اشاره شده است  و نیز به نقل ص 44 كتاب دارالعرفان خمسه ذوالفقارخان حدود شش سال حاكم بالكل محال خمسه بود در حالی كه كتاب گلشن مراد آن را حدود 10 سال می‌داند یعنی از سال 1176 هـ از سال 1186 هـ كه در دوره كریم‌خان است و بعلاوه كتابهای مختلف ایران در این دوره تاریخی به شرح حال شورشهای و عصیان‌های سه‌گانه وی بر علیه خاندان زندیه می‌پردازند و از جمله كتاب شرح حال رجال ایران در جلد 1 صفحات 235 الی 237 و یا در صفحات 329 الی 332 و 164 الی 165 جلد 5 كتاب شرح حال رجال ایران و یا در صفحات 485 الی 490 جلد 2 كتاب شرح حال و یا در منتظم ناصری در صفحات  1168 و 1169 از داعیه‌ خودسری او می‌نویسند و نیز رستم‌التواریخ در صفحات 430 الی 435 خود با عنوان داستان باغی و یاغی گردیدن عالیجاه ذوالفقارخان افشار خمسه و نیز در صفحات 342 و 382 و 387 و 388 و 305 و 307 و 318 الی 319 خود به وی می‌پردازد و یا دارالعرفان خمسه در صفحات 27 الی 51 به وی پرداخته و نیز تاریخ سیاسی ـ اجتماعی عصر زن صفحات 129 و 82 و یا تاریخ محمدی  در صفحات 69 و یا كتاب گیتی‌گشا در صفحات 65 و 79 الی 81 خود تحت عنوان شورش ذوالفقارخان از وی یاد می‌كند و یا مجمل‌التواریخ در صفحات ؟؟؟؟؟؟ و یا گلشن‌مراد در صفحات فوق‌الذكر و یا سیمای فرهنگ و تاریخ قزوین در صفحات 238 و 239 خود از وی یاد می‌كند و متذكر می‌شود كه املاك وی در خمسه متجاوز از 700 بود و یا كتاب خواجه‌تاج‌دار در صفحات 327 الی 376و 389 الی 392 خود  از جریان جنگهای وی یاد می‌كند در هر حال اهمیت شهر زنجان و پروسه‌های سیاسی ـ اجتماعی آن طوری است كه اغلب كتابهای تاریخی این دوران به این مسئله می‌پردازند (برای روشن شدن مسئله به پژوهش مستقل این جانب درباره ذوالفقارخان افشار و خاندانهای وی مراجعه شود) و به همین علت برخلاف متن كتاب دارالعرفان كه از مستندات تاریخی بعد از دوره زندیه است لذا با استناد به كتاب گلشن مراد كه سندیت تاریخی بیشتری دارد اولین شورش ذوالفقارخان برعلیه خاندان زندیه در سال 1186 هجری بود كه در ص 306 كتاب گلشن مراد به این مسئله اشاره می‌كند و می‌نویسد كه از سوانح این سال طغیان و عصیان ذوالفقارخان ایرلوی افشار ـ حاكم خمسه عراق است و علت آن عصیان را هم برحسب وسعت حال و كثرت مال و منال و ازدیاد جاه و جلال و رسیدن اسباب شوكت و اثاثیه دولت او به درجه كمال می‌داند و اضافه می‌كند كه مامورانی كه به جهت وصول مال و منال دیوانی خمسه می‌رفتند در دادن خراج به آنها تكاهل و رفتارهای ناپسند نشان می‌داد و در ص 307 اضافه می‌كند كه این خبر را درباره شورش و تسامح او و در دادن خراج به دربار به كریم‌خان گزارش دادند تا بالاخره او ذوالفقارخان را به دربار فرا می‌خواند ولی به نقل همین ص گلشن‌مراد و ص 505 كتاب شرح‌ حال رجال ایران وی به جای خودش مادرش را به دربار كریم‌خان می‌فرستد كه عاقله زنی سخندان و عفیفه‌ی چرب زبان بود و به رسم اعتذار و استشفاع به درگاه كریمخان روی كرد و از او مدت سه ماه مهلت برای آمدن پسرش به درگاه كریم‌خان خواست ولی دوباره شورش ذوالفقارخان شدت می‌گیرد و لذا كریم‌خان علی مراد خان زند را از سوی منطقه قلمرو علی‌شكر و همدان می‌فرستد و یا علیمحمد خان زند را از قم و ساوه به سوی ولایت خمسه رهسپار می‌سازد و ذوالفقارخان كه غافل‌گیر شده بود و آمادگی نبرد نداشت در سال 1186 به جنگ با سپاه زندیه از شهر زنجان حركت می‌كند و به نقل ص 307 كتاب گلشن مراد، ذوالفقارخان نیز با جمعی كثیر از جماعت شقاقی (اهالی ترك شهرهای میانه و سراب و گرم‌رود) را به لطایف الحیل‌الفریفته و با خود همداستان ساخته و طایفه افشاریه و قشون محال خمسه از زنجان حركت كرده و قدم جرات و جلادت به مقابله در حوالی ابهر از دو جانب صورت تلاقی و تقارب افتاد و در این جنگ ذوالفقارخان به قلب سپاه كریم‌خان می‌زند ولی به نقل كتاب مزبور ایل شقاقی در صحنه جنگ سستی به خرج داده و نیز ذوالفقارخان از رسیدن كمك مایوس شده و از معركه كارزار خود را دو فرسخ دور می‌كند ولی در این هنگام سبزعلی سلطان بلوچ و یكی دو نفر رسیده و او را از اسب به زیر آورده و دستگیر كرده و تحویل سپاه زندیه می‌دهند و به نقل ص 309 همین كتاب آن دو سالار نام برده ذوالفقارخان را برداشته و رایت توجه به جانب زنجان افراشته و در آنجا اموال وی را ضبط و بعد از تصرف اموال‌اش او و كسانش را به شیراز بردند و به نقل ص 309 كتاب گلشن مراد كریم‌خان از سر خون ذوالفقارخان گذشته و خانه‌ای به او در شهر شیراز شفقت و عنایت نموده و حسب‌الامر در آن ساكن گشت و احتمالا از افراد دیگری كه همراه ذوالفقارخان در تبعید شیراز بودند احمدخان ایرلوی افشار می‌باشد كه صادق‌خان زند او را می‌كشد كه ص 604 گلشن مراد به آن اشاره دارد و از افراد دیگری كه در تبعید شیراز همراه ذوالفقارخان بودند آقامحمدخان قاجار و آزادخان افغان و فتحعلی‌خان افشار اورمیه و فرزندانش بودند و لذا ذوالفقارخان هم شش سال در دوبار كریم‌خان زند در  تعبید بود

 

ahmet

جمعه 28 آبان 1389  1:07 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها