0

ادبیات گفتاری فرزندان ما

 
yasbagheri
yasbagheri
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1390 
تعداد پست ها : 6297
محل سکونت : تهران

ادبیات گفتاری فرزندان ما

ادبیات گفتاری فرزندان ما
 

گسترش شبکه نمایش خانگی به‌ کمک افزایش موسسات و شرکت‌های فرهنگی- هنری درسال‌های اخیر سبب شد فیلم‌های کارتونی گروه سنی کودکان و نوجوانان با تیراژ قابل توجهی به خانه‌های ایرانیان راه بگشاید تا آنجا که بچه‌های دیروز نیز همراه بچه‌های امروز برای تماشای کارتون‌های از آب گذشته، اشتیاق فراوان از خود نشان دادند.
 
دانش پورشفیعی

آماده‌سازی چنین انیمیشن‌هایی نیازمند دوبله فارسی بود و در این میان موسسات فرهنگی- هنری و شرکت‌های پخش تلاش‌های زیادی را برای جذب اساتید دوبله و دوبلورهای جوان انجام دادند. اینگونه بود که انواع فیلم‌های‌کارتونی با دوبله‌های متنوع روانه بازار مصرف شد که علاوه بر دارا‌ بودن تکانه‌های هیجانی، نوعی ادبیات گفتاری را در میان مخاطبان خویش که به طور عمده گروه سنی 3 تا 12 سال را شامل می‌شود، رواج دادند.

البته ذکر این نکته اهمیت دارد که تولدیافتگان دهه 80 و با اندکی تسامح نیمه دوم دهه70 به‌دلیل تغییر شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی آموزشی کشور از جسارت بیشتری در مقایسه با نسل پیشین خود برخوردار بودند؛ شاهد این مدعا ذوق‌زدگی و تعجب والدین از گفتار و حرکات کودکان این نسل و پرسش‌های مداوم آنها درباره پدیده‌ها و مشاهدات مختلف بود.

این برتری هوشی و آمادگی ذهنی نسل حاضر، والدین را در پاره‌ای از موارد مسحور خود کرد و ایشان ترجیح دادند به جای برنامه‌ریزی و هدایت این توانمندی در مسیر آموزش‌های کارآمد، خویش را نیز مجری خرده‌فرمایش‌های نسل جدید کنند تا آنجا که این رویه از نگاه جامعه‌شناسان به «فرزندسالاری» تعبیر شد.

بدیهی است قصد نگارنده در اینجا بررسی موضوع «فرزندسالاری» نیست اما نباید از این موضوع هم غفلت شود که پذیرش بی‌چون و چرای خواسته‌های فرزندان در 2 دهه اخیر نوعی «ادبیات گفتاری» در خانواده‌ها و بالتبع در جامعه حاکم کرده که ارتباطات بین نسلی و در ادامه فرهنگ احترام به بزرگان را دستخوش تزلزل کرده است.

بررسی این موضوع در میان دانش‌آموزان دوره‌های تحصیلی مختلف به نوعی آشکارکننده روابط میان شاگردان- معلم و والدین- فرزندان است.

در این سال‌ها تسهیل دسترسی به تکنولوژی و دانش روز با گسترش انواع وسایل تصویری و ارتباطی از جمله رایانه، ماهواره، توزیع سریع فیلم‌ها و بازی‌های رایانه‌ای روز دنیا و حتی افزایش تعداد شبکه‌های تلویزیونی داخل، دانش‌آموزان را مجذوب دنیای انتزاعی و فاصله گرفتن از دنیای واقعی ساخته است.

در این میان آنچه بر شدت این جذابیت افزوده، کاهلی والدین در توجه به امور آموزشی و پرورشی فرزندان (دانش‌آموزان) است. متاسفانه در سال‌های اخیر پدران و مادران با واگذاری این دو امر مهم به مدارس و آنچه تحت عنوان آموزش‌های رسمی صورت می‌گیرد و در کنار آن بهره‌گیری از دوره‌های آموزشی غیررسمی و آنچه تحت عنوان آموزشگاه‌های زبان، هنر، ورزش و... صورت می‌گیرد تنها به کمیت این دوره‌ها بسنده کرده و اعتقاد دارند چنانچه زمان‌های خالی فرزندان خویش را با چنین آموزش‌هایی پر کنند، وظیفه خویش را به نحو احسن انجام داده‌اند.

توجه داشته باشید پر کردن تمام فرصت‌های فراغت دانش‌آموزان با انواع کلاس‌های مختلف آموزشی در خارج از خانه به علاوه مدت زمانی که او در مدرسه می‌گذراند و از سویی رهاسازی او در مدت زمانی که در خانه حضور دارد و به‌طور قطع او در این فرصت به دلیل مورد توجه نبودن والدین و عدم برنامه‌ریزی مناسب آنها به تماشای کارتون‌ها و بازی‌های رایانه‌ای می‌پردازد، در نتیجه گسست گفتاری حاصل از این روش در اغلب خانواده‌ها، نوعی فاصله‌گذاری میان ادبیات گفتاری فرزندان و پدران و مادران به وجود آورده است که با افزایش سن فرزندان این فاصله به مرز تعارض و عدم تفاهم می‌رسد.

گسست ارتباطی از یک سو و حاکمیت بلامنازع تکنولوژی ارتباطی در قالب فیلم‌ها و بازی‌های رایانه‌ای که متاسفانه جایگزین پدران و مادران شده، عوارض و آثاری را در گفتار و رفتار فرزندان به همراه داشته که نمونه‌های آن را در خانواده‌ها، مدارس و در جامعه به عیان می‌توان دید.

این تعارض در یک جامعه در حال رشد مانند ایران، آثار زیانباری بر جای می‌گذارد. فرزندان این جامعه به الگو و استحکام نیازمندند و به‌طور قطع اتصال با گذشته و برخورداری از تجربیات بزرگان خانواده مهم‌ترین عامل در رشد آموزشی و تربیتی آنهاست.

اما این گسست ارتباطی از یک سو و حاکمیت بلامنازع تکنولوژی ارتباطی در قالب فیلم‌ها و بازی‌های رایانه‌ای که متاسفانه جایگزین پدران و مادران شده، عوارض و آثاری را در گفتار و رفتار فرزندان به همراه داشته که نمونه‌های آن را در خانواده‌ها، مدارس و در جامعه به عیان می‌توان دید.

پرخاشگری، بی‌حوصلگی، بی‌توجهی به شأن مخاطب، بهره‌گیری از لغات و اصطلاحات رایج در فیلم‌های کارتونی، نادیده گرفتن سن مخاطبان و استفاده از افعال دوم شخص مفرد و... از جمله مشخصات ادبیات گفتاری نسل حاضر است که چنانچه برای اصلاح آنها اندیشه‌ای نشود در سال‌های آینده، لطمات جبران‌ناپذیری را بر پیکره جامعه وارد خواهد کرد.

در این باره نقش و جایگاه همگان مورد توجه است و نمی‌توان شخص، گروه، نهاد یا سازمان خاصی را مسوول مستقیم این موضوع کرد و از او خواست برای آن راه‌حلی ارائه کند. چه زمانی که از نسل سخن می‌گوییم، آنها فرزندان ما، دانش‌آموزان آموزشگاه‌های ما، کودکان، نوجوانان و جوانان جامعه ما و در نهایت پدران و مادران آینده کشور هستند. پس همه در این چرخه گرفتاریم و نمی‌توانیم کار را به دیگری واگذار کنیم.

ذکر این نکته را به‌عنوان یک نمونه ضروری می‌دانم که در کشورهای اروپایی و به قول ما غربی، فیلم‌های کارتونی و بازی‌های رایانه‌ای بر اساس استاندارد بین‌المللی متناسب با گروه سنی بچه‌ها، تقسیم‌بندی شده‌اند که البته درباره بازی‌های رایانه‌ای این مهم در ایران اجرایی می‌شود اما آنچه آنها انجام می‌دهند و والدین ایرانی به هیچ روی و حتی به آن فکر هم نمی‌کنند، این است که پدران و مادران فرزندان کشورهای غربی برای یک بار (اولین بار) به همراه فرزند خویش آن بازی رایانه‌ای را از ابتدا تا انتها تماشا و اجرا می‌کنند تا از کم و کیف آن بااطلاع باشند.

پس باید به‌گونه‌ای دیگر برای آینده فرزندان و دانش‌آموزان این مرز و بوم اندیشه کرد. پدران و مادران حق ندارند همه چیز را به دست نظام آموزشی رسمی و غیررسمی بسپارند و بهانه بیاورند که گرفتاری‌های کاری زندگی به آنها اجازه نظارت و همکاری و همیاری با فرزندانشان را نمی‌دهد.

آن‌ها باید بدانند که بی‌توجهی به آنچه اکنون بر حال و روز فرزندان می‌گذرد خود در آینده‌ای نزدیک به چنان گرفتاری و مشکلی تبدیل خواهد شد که آنچه آنها از آن به‌عنوان گرفتاری‌های کاری و زندگی یاد می‌کردند در برابرش– اگر غلو نباشد- هیچ خواهد بود.

گسست گفتاری به دلیل حاکمیت ادبیات گفتاری ناصحیح یکی از آن گرفتاری‌هایی است که اکنون خانواده‌ها با آن دست به گریبانند و از اینکه بتوانند در محیط خانواده‌ای که عدد آن به 3 یا 4 نفر هم نمی‌رسد به میزان کمتر از یک ساعت با هم گفت‌وگو کنند، ناتوانند.

گسست گفتاری به دلیل حاکمیت ادبیات گفتاری ناصحیح یکی از آن گرفتاری‌هایی است که اکنون خانواده‌ها با آن دست به گریبانند و از اینکه بتوانند در محیط خانواده‌ای که عدد آن به 3 یا 4 نفر هم نمی‌رسد به میزان کمتر از یک ساعت با هم گفت‌وگو کنند، ناتوانند. به راستی چرا؟

معلمان و آموزگاران نیز باید در برنامه تدریس روزانه خود این مهم را به‌عنوان یک سرفصل آموزشی و البته در قالب مهارت‌های زندگی قرار دهند؛ از آنجا که دانش‌آموزان دوره ابتدایی نسبت به معلمان خود علاقه و ارادت خاصی دارند، آموزش ادبیات گفتاری صحیح و رفع و پالایش آنچه بر ذهن و زبان بچه‌ها حاکم شده، می‌تواند با هماهنگی خانواده‌ها و استمرار آن در مدرسه و خانواده، سیر مناسبی به این آموزش ببخشد که نتایج مفید آن در کوتاه‌مدت همه را شگفت‌زده خواهد کرد.

علاوه بر این صدا و سیما، شرکت‌ها و موسسات فرهنگی- هنری، آموزشگاه‌های آزاد و علمی، ورزشگاه‌ها و نهادهای مذهبی وظیفه دارند با نگاهی پدرانه که به‌طور قطع جز این نیست چرا که به هر تقدیر یکی از فرزندان ایشان نیز در جای دیگری به آموزش موضوع دیگری مشغول است، نسبت به آموزش صحیح ارتباط گفتاری فراگیران خویش همت کنند و با دقت در تهیه فیلم‌ها و استفاده از عبارات و جملات غیرسخیف در دوبله فیلم‌ها و همچنین اجرای عملی آن در محیط‌های آموزشی، علمی، فرهنگی و ورزشی، خود نیز الگو باشند.

دیر نخواهد بود چنانچه در این باره نیک نیندیشیم و برنامه‌ای ننویسیم، آثار بد آن ابتدا یقه خود ما را خواهد گرفت و از آنجا که تک‌تک ما فردی از جامعه هستیم این تبعات به‌سرعت دامن جامعه را خواهد گرفت و در آن زمان برای بازگشت به برخی از خوبی‌ها دیر خواهد بود چه تغییر برخی از هنجارها و حاکم شدن برخی عادات و تبدیل آنها به فرهنگ رایج جامعه، کار را برای اصلاح بسیار بسیار سخت خواهد کرد. امید که آن روز نیاید.

چهارشنبه 4 بهمن 1391  3:34 PM
تشکرات از این پست
ialimohammadi
ialimohammadi
ialimohammadi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 107
محل سکونت : گلستان

پاسخ به:ادبیات گفتاری فرزندان ما

با توجه به رشد روز لفزون تکنولوزی متاسفانه فرزندان در خانواده ها بسیار تندخو و کمی هم پرخاشگر شده اند دلیلش هم دور شدن اعضای خانواده از هم می باشد

یازهرا

پنج شنبه 10 اسفند 1391  9:00 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها