منطقه حفاظت شده و باستانی ابیورد واقع در 120 کیلومتری جنوب شرقی عشقآباد پایتخت کشور ترکمنستان قرار دارد و در واقع یک تمدن باستانی و تاریخی است که با انجام عملیات کاوشی باستانشناسی میتوان بسیاری از رازو رمز حوادث و وقایع تاریخی منطقه خراسان قدیم را یافت.
علفزارها در خرابههای ابیورد، حکایت از آن دارد که این منطقه در طول تاریخ یک منطقه سرسبز بوده و خرابههای باقیمانده ابیورد گویای این است که مردم و شخصیتهای زیادی در این سرزمین زندگی کرده و تمدن بزرگی در قلب این سرزمین نهفته بوده است.
ابیورد که درسال 31.هـ/ 651.م/ به تصرف اعراب درآمد یکی از شهرهای مشهور و مهم سرزمین ترکمنستان است. این شهر ظاهرا قبل از اسلام به "باورد" یا "اباورد" شهرت داشته است، در نتیجه اغلب مردم بومی منطقه و فارسیزبانان حتی در سدههای اولیه اسلامی آن را باورد میخواندند.
اکنون نیز آثار باقیمانده از خانههای روستایی در جوار این شهر دیده میشود که باید هـمان دهکـده ابیورد باشد.
چهار تپه باستانی یا چهار خرابه شهر با نامهای، "نمازگاهتپه" (درجوار خرابههای ابیورد و شهرک کاخکا، متعلق به قبل از میلاد)، "قهقهه" (درفاصله یک کیلومتری شهر کاخکا، متعلق به دوره هخامنشی)، "باورد" در فاصله 12 کیلومتری غرب کاخکا (متعلق به دوره ساسانی تا قرون اولیه اسلامی) و "ابیورد" در فاصله یک کیلومتری شهر کاخکا و (متعلق به دوره اسلامی) در استان ابیورد همچنان پابرجاست، که نشان از قدمت این استان تاریخی دارد.
در حال حاضر خرابههای شهر ابیورد در فاصله 120 کیلومتری شرق عشقآباد و هفت کیـلومتری غرب کاخکا (قهقهه پیشین) در حاشیه سمت راست جاده واقع شده است، در حالیکه باورد حدودا 12 کیلومتر با شهر ابیورد فاصله داشته و در غرب آن واقع شده است.
"ابن رسته" درسالهای پایانی سده 3 .هـ/ 9 .م/ ابیورد را یکی از حوزههای خراسان خوانده است، یعقوبی هم در نیمه دوم سده 3 .هـ/ 9. م/ فاصله نسا تا باورد را 2 منزل نوشته، اما به هنگام معرفی استانهای تابع نیشابور، این استان را ابیورد خوانده است.
"ابن خردادبه" نخستین جغرافیدانی است که شاه ابیورد را "بهمنه" و مقدار مالیات آنجا را 700 هزار درهم بیان کرده است.
به نوشته وی: شهرهای "مهنه" و "کوفن" از توابع ابیورد بودهاند، همچنین ابیورد یکی از خزانههای نیشابور است.
استان ابیورد در سدههای اول اسلامی/ 7 تا 9 .م/ توسط استاندارن خراسان اداره میشد.
از اواخر سـده سوم.هـ/ نهم.م/ به تصرف سامانیان درآمد و آنان در سال 382.هـ/ 992.م/ خواستند آن را به حاکم خوارزم شمالی ( آل عراق) بسپارند، اما خانـدان "سیمجوری" که سپهسالار سامانیان و استاندار خراسان بودند تن به این امر ندادند.
پس از آن سلطان محمود غزنوی در اواخر سال 407.هـ/ 1017.م/ خوارزم را تصرف کرد تا اینکه سلجوقیان در سالهای 430.هـ/ 6-1135.م/ ابیورد را هم مثل دیگر شهرهای دشت خاوران از آن خود کردند.
این استان بعد از سپری کردن یک دوره فترت موقتی رو به آرامش و آبادانی نهاد، تا اینکه بر اثر حمله مغولان تخریب و ویران گردید.
متأسفانه از جزئیات رفتار مغولان با این شهر اطلاع دقیقی دردست نیست، جز آنکه گفته شده است که آنها ابیورد یا باورد را ویران کردند.
بعد از حملات مغول و تاتار به این منطقه تلفات و خسارتهای بسیار زیادی به مردم و منطقه وارد شد، بر اثر این حملات مردم ابیورد نشاط و شادابی خود را از دست دادند و برای تسکین دردهای خود به عرفا و صوفیان که روش آنان با روح و فکرشان هماهنگی و انسجام داشت پناه بردند.
در همین حال بود که "شاهرخ بن امیر تیمور گورکان" در سال(807 تا850 .هـ / 1404 تا 1446.م ) حکومت استانهای ابیورد و نسا و یازر ... را به فرزند خویش "بایسنغر" سپرد. که از آن پس تا اواخر عهد شاهرخ (850 .هـ/ 1446.م) در اختیار بایسنغر و فرزندانش قرار گرفت.
این استان در قرن 10 .هـ/ 16 .م/ چند بار میان صفویه و ازبکهای شیبانی حاکم بخارا و بلخ و ازبکهای خوارزمی دست به دست گشت و به همین دلیل زیانهای زیادی را متحمل شد.
در سدههای یازده و 12 .هـ/ 17 و 18 .م/ که صفویه بر این استان سلطه داشتند، اطلاعاتی درباره وضعیت دیوان و حکام آن باقیمانده است، از جمله آن که، القاب "حاکم الگای ابیورد" چنین بود: "ایالت و شوکت پناه حشمت دستگاه، نظاما للایالته و الشوکة و الاقبال فلان خان". مداخل این حاکم در سال 3 هزار و هشتصد و پنج تومان و پنج هزار دینار و کسری و ملازمانش 613 نفر بودند.
بالاخره با ظهور نادرشاه افشار این استان در نیمه اول سده دوازده.هـ/ هجده.م/ ابیورد در میان شهرها و استانهای همجوارش بیشترین شهرت و آبادانی را یافت.
خاندان نادرشاه در منطقه درگز تا ابیورد به زندگی عشایری و ییلاق و قشلاق میپرداختند. در جوانی وی، حاکم ابیورد فردی به نام «بابا علی بیک کوسه لو» بود و چون نادر به دامادی او در آمد، نهایتا جانشین وی شد و با مرکزیت استان ابیورد در نیمه آن قرن فاتح عمدة جهان گردید.
نادرشاه که قصد داشت در میان شهرهای ابیورد و کلات شهری نو به نام "مولودآباد" یا "مولودگاه" بسازد، نهایتا در آنجا شهری به وسعت یک چهارم شاه جهان آباد هند و با همان نقشه به نام "خیـوهآباد" سـاخت، که اکنون خرابههای آن پابرجاست ظاهرا شـهر اصلی استان ابیورد در زمان نادر شاه همان شهر ابیورد، (درجوار کاخکای کنونی) بوده است، و نه باورد.
با قتل نادرشاه درسال 1160.هـ/ 1747.م/ باردیگر پریشان حالی استان ابیورد آغاز گردید، به گونهای که تا حدود یک قرن بعد مکررا میان استانداران خراسان و حکومتهای ازبک خوارزمی و طوایف محلی ترکمان بر سر آن نزاع درگرفت.
در دوران اسلامی از شهر ابیورد، ادیبان، فقها، محدثان، دانشمندان و مشایخی از بزرگان صوفیه برخاستهاند که هم نام آنان و هم آثارشان زینت بخش دفتر پرافتخار فرهنگ و تمدن اسلامی خراسان بوده است.
بیتردید فضایل و کرامات این بزرگواران مانند انوری ابیوردی، فضیل عیاض، مطرز باوردی به اندازهای است که نمیتوان تمام آنها را به رشته تحریر درآورد.
و در نهایت اینکه ابیورد یکی از شهرهای مشهور خراسان از لحاظ سیاسی و جغرافیایی و فرهنگی بوده و در تاریخ، موقعیت و اهمیت ویژهای داشته است.
گرچه این منطقه اکنون در ایران قرار ندارد ولی میدانیم با همه فراز و نشیبهایی که داشته و حملههای بسیاری که به این شهر رفته است، توانسته است بزرگانی از علم و دانش و ادب را در خود بپروراند بطوری که میتوان آن را سرزمین علما و دانشمندان و عرفا و ادیبان دانست که موجب سرافرازی و بلندی نام ایران و ترکمنستان و گذشته تاریخی پر افتخار آنان است.
در پایان شما را به تماشای تصاویری از این منطقه زیبای تاریخی دعوت میکنیم.