بیش از 519 سال از ورود كریستف كلمب به قاره آمریكا گذشته و اكنون مردم این قاره، به مناسبت فرا رسیدن 10 اكتبر هر سال كه به نام «كلمب» نامگذاری شده، با برپایی جشن و مراسمی به خرید لوازم خانگی و یا تفكر درمورد مسائلی میپردازند كه هیچ ربطی به «كریستف كلمب» ندارد!
سایت « لایوساینس» به بهانه روز كلمب در گزارشی به اشتباهاتی پرداخته كه مردم قاره آمریكا در مورد كلمب گرفتار آن و در نتیجه بزرگنمایی وی شدهاند.
«كلمب» گرد بودن زمین را كشف كرد!
به گفته محققان، اشتباه نخست مردم قاره آمریكا كه به باورهای غلط آنها انجامیده، آن است كه كلمب، گرد بودن زمین را كشف كرد! در این صورت، باید گفت «كلمب» بسیار دیر رسیده بود! ریاضیدانان یونان باستان پیش از آن ثابت كرده بودند زمین مسطح نبوده و گرد است. فیثاغورث در قرن ششم قبل از میلاد این ایده را مطرح كرد. ارسطو در قرن چهارم قبل از میلاد نیز یك گواه فیزیكی، مانند سایه زمین بر روی ماه و انحنای زمین كه توسط تمام ملوانان در زمان نزدیكی به خشكی شناخته شده، ارائه كرد. در قرن سوم قبل از میلاد «اراتوستن» توانست شكل و محیط زمین را با هندسه پایه نشان دهد.
«كلمب» كه یك فرد خودآموخته بوده، محیط زمین را بسیار دست کم میگرفت. وی همچنین بر این تصور بود كه اروپا از اندازه واقعی آن بزرگتر بوده و ژاپن در فاصله زیادی از ساحل چین قرار دارد. به همین دلایل وی بر این تصور بود كه با سفر به سمت غرب، به آسیا خواهد رسید.
«كلمب» قاره آمریكا را كشف كرد؟
شاید بتوان وجود میلیونها انسان ساكن قاره امریكا و نیز موضوع كشف این قاره قبل از «كلمب»، همچنین سفر «لیف اریکسون»، کاوشگر اسکاندیناویایی كه 500 سال قبل از «كلمب» به گرینلند و كانادا وارد شده بود را نادید گرفت، اما حتی اگر كریستف كلمب را كاشف آمریكا بدانیم، خود از آن بیخبر بوده است. وی تا زمان مرگ از سفر خود به آسیا صحبت میكرد. «كلمب» در حقیقت، ابتدا به شناسایی مجمعالجزایر «باهاماس» و سپس جایی كه اكنون به شكل كشورهای هائیتی و دومنیكن در آمده، پرداخته بود. وی سپس به سوی آمریكای جنوبی رفته و هیچ گاه با آنچه امروزه ایالات متحده امریكا نامیده میشود، روبهرو نشد.
پس دلیل جشن گرفتن آمریكاییها برای كسی كه تصور ورد به آسیا را به جای امریكا داشته، چیست؟ به این دلیل كه آمریكای قدیم در آن زمان در حال جنگ با انگلیس بود و نه اسپانیا؛ و «جان كابوت» در آن زمان موفق به كشف بخشهایی از مناطق انگلیسیها در این قاره جدید در سال 1497 شد كه راه را برای استعمار بیشتر آمریكای شمالی توسط انگلیس هموار كرد. از این رو استعمارگران آمریكایی در عوض «كابوت» ، «كلمب» را به عنوان قهرمان خود مطرح كردند.
معرفی بیماری «سفلیس» به اروپا توسط «كلمب»؟!
این مسأله به شدت مورد بحث است. سفلیس در آمریكا پیش از ورود كلمب وجود داشته و بروز آن در اروپا برای حدود یك قرن ادامه داشته است. یونانیان باستان، زخمهای این بیماری را مشابه سفلیس توصیف كردهاند. شاید در اثر تصادف، شیوع سفلیس در ناپل در سال 1494 در زمان هجوم فرانسه و دو سال پس از بازگشت كلمب اتفاق افتاده بود؛ اما گذشته از تعریف زخمهای سفلیس مانند، توسط بقراط، بسیاری از محققان بر این باورند كه یك موج از بیماری سفلیس در قرن سیزدهم میلادی در میان راهبان آگوستین در یك بندر انگلیسی زبان «كینگستون» وجود داشته است. این شهر ساحلی پذیرای تعداد زیادی از ملوانان بوده كه مناطق مختلف به آن وارد میشدند. تحلیل و بررسی استخوانهای ساكنان بیمار این شهر نشان داده كه این بیماری پیش از سفر كلمب رواج داشته است.
«كلمب» در فقر و ناشناس مرد!
«كریستف كلمب» در زمان مرگ كه در سال 1506 و در سن 54 سالگی وی در اسپانیا رخ داد، ثروت چندانی نداشت؛ اما فقیر نیز محسوب نمیشد. وی از لحاظ اقتصادی، زندگی راحتی داشت؛ گرچه از بیماری آرتروز رنج میبرد.
كار قابل توجه «كلمب» چه بود؟
بر پایه این گزارش، با وجود تمام موارد اشتباه گفته شده درباره كلمب، وی اما به افزایش دانش بشر در مورد بادهای تجاری كمك شایانی كرد؛ بادهای تجاری به بادهای شرقی عرض جغرافیایی پایینتر که وارد کارائیب شده و بادهای غربی عرض جغرافیایی بالاتر که میتواند یک کشتی را به اروپای غربی بازگرداند، گفته میشوند.
منبع: ایسنا