0

10 راه برای شاد شدن

 
rezamehri
rezamehri
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 365
محل سکونت : اصفهان

10 راه برای شاد شدن

10 راه برای شاد شدن فوری

1. در خانه تان تاب ببندید. هیچ چیز مفرح تر از داشتن یک تاب در حیاط خانه نیست. دوستان، همسایه ها و حتی غریبه ها ممکن است بیایند و بخواهند با شما بازی کنند. یک روز مادری با دو بچه کوچکش وارد خانه ما شدند. نمی توانستند من را ببینند اما من صدای زن را شنیدم که به بچه هایش می گفت، "نگاه کنید اینجا خانه همان زنی است که تاب دارد. اون خیلی زن باحالیه!"

2. سنت های خودتان را داشته باشید. چرا باید سبزی پلو با ماهی شب عید کنار همه اعضای خانواده را فقط یکبار در سال بخورید؟ همه همیشه می گویند، "بیشتر از اینها باید دور هم جمع شویم و از این مراسم ها داشته باشیم." ما خودمان سه بار در سال همچنین مراسمی می گیریم و سبزی پلو با ماهی را با همه متعلقاتش که شب عید درست می کنیم، آماده می کنیم و کنار هم جمع می شویم و شبی خوب و خاطره انگیز برای خودمان درست می کنیم.

3. شیرینی ای شکلاتی درست کنید و بی دلیل آنها را به یک غریبه هدیه کنید. وقتی از منطقه امن خودتان بیرون بروید می توانید ارزشمندترین لحظات زندگی را برای خودتان بسازید. خاطره انگیزترین هدیه همیشه غیر منتظره ترین آنهاست. وقتی یک ظرف شیرینی شکلاتی به کسی هدیه کنید، لبخندی که روی لبهای فرد مقابل می نشیند واقعاً شگفت انگیز است. آنجاست که می توانید کلی با آن غریبه حرف بزنید و بخندید و لحظاتی را بسازید که هیچکدامتان فراموشتان نشود.

4. خودتان را مسخره کنید و بخندید. دفعه بعد که کاری خجالت آور انجام دادید آن را پنهان نکنید. آن را برای دوستان و اعضای خانواده تعریف کنید و با هم دقایقی را بخندید و شاد باشید.

5. بزرگترین و پر سر و صداترین مشوق خود باشید. من نامه ای برای خودم نوشتم و در آن همه خصوصیات و ویژگی های خوبم را یادداشت کردم و توضیح دادم چرا می توانم دوست خیلی خوبی برای هر کسی که دنبال دوست است، باشم. اول خجالت می کشیدم که از خودم تعریف کنم اما اگر خودم خودم را تحسین نکنم چطور می توانم از دیگران انتظار داشته باشم ویژگی های خوب من را ببینند؟

6. اجازه ندهید آتش نشان زیرتختتان خانه کند. چه می شد “اگرها” را دور بریزید. اگر قرار است ساعت 3 نصفه شب آتش سوزی برایتان اتفاق بیفتد، باید تمرین کنید (مثل تمرین های استفاده از کپسول آتش نشانی که در مدرس انجام می دادیم درحالیکه جایی آتش نگرفته بود). وقتی دچار ترس یا اضطراب می شوید، من همیشه این جمله را به یاد می آورم، "یک نفر باید وقتی بچه بودم این را به من می گفت." این شعار هیچ ارتباطی به ترس من ندارد اما باعث می شود چرخه های نگرانی من متوقف شوند چون قبل ازاینکه بحران پیش بیاید من آن را تمرین کرده ام.

7. کهنه ها را دور بریزید تا جا برای چیزهای جدید داشته باشید. من در یک خانه قدیمی زندگی می کنم. شاید رمانتیک به نظر برسد و البته هم اینطور است اما تازمانیکه بخواهید جایی برای نگه داشتن چیزی پیدا کنید. فقط با داشتن چهار کمد کوچک و نبود انباری هر چیزی جای خودش را دارد. قاعده ای که دنبال می کنم این است که اگر چیز جدیدی بخرم، یک چیز قدیمی را باید دور بیندازم. این فرمولی است که باعث می شود بتوانم زندگیم را متعادل و متوازن نگه دارم چون باعث می شود این سوال را از خودم بپرسم، "واقعاً چه چیزی برایم مهم است؟"

8. شکافهای شخصیتتان را قبول کنید. من فهمیده ام که من کمی عجیب هستم. شخصیت من جنبه های گیج کننده ای دارد و گاهی اوقات می بینم که دلم می خواهد دور بریزمشان. اما بعد یاد این قسمت از یکی از ترانه های لئونارد کوهن می افتم که میگوید، "هر چیزی شکاف هایی دارد که از همانجا نور وارد آن می شود." پس بااینکه ممکن است خیلی ها این جنبه های خاص شخصیت من را شکاف هایی در شخصیم بدانند، آن نوری که از آن شکاف ها واردم می شود باعث می شود فردی خلاق و به نظر خودم جالب باشم.

9. برای یکی یادداشت بگذارید. وقتی کاری کنید که یکی از دوستانتان بفهمد که به او فکر می کرده اید باعث می شود لبخندی روی لبهای او و البته خودتان بیاورد. خیلی وقت ها ایمیل های کوتاهی مثل این به دوستانم می زنم، "دیروز که برای خرید رفته بودم یک بلوز آبی خیلی خوشگل دیدم، من را یاد بلوزی که پارسال برای ناهار بیرون رفته بودیم پوشیده بودی انداخت. آبی خیلی به تو می آید سعی کن بیشتر آبی بپوشی!" شاید وقتی ایمیل را بفرستم احساس عجیبی به من دست بدهد اما نوشتن آنها لبخندی روی لبهایم می آورد و می دانم برای دوستم هم همینطور است.

10. اشکالی ندارد اگر گاهی اوقات قوانین را بشکنید. قانونی که موقع بچگی در خانه ما بود این بود، "اگر کاری را شروع کردی باید تمامش کنی." به خاطر همین بود که همیشه در کتابخانه کتاب های نازک را برای خواندن انتخاب می کردم. اما الان که بزرگ شده ام اگر کتابی را دوست نداشته باشم خیلی راحت دست از خواندن آن بر می دارم. خیلی وقت ها هم کمی از اول کتاب می خوانم، کمی از آخر آن و کمی از وسط.این کتاب متعلق به خودم است چرا نباید اینکار را بکنم؟ هیچ قانونی وجود ندارد. برای این آن کتاب را می خوانم که از آن لذت ببرم پس هر طور که بیشترین لذت را ببرم آنرا می خوانم.

دوشنبه 2 بهمن 1391  4:15 PM
تشکرات از این پست
farshon oranage57
rashon
rashon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1310
محل سکونت : هویزه

پاسخ به:10 راه برای شاد شدن

راهها ی  شاد ما ند ن

1 – هرگز از پرسش كردن بازنمانيد.

هرگاه از انجام كاري دلزده و خسته شديد، از خودتان بپرسيد: «به چه نحوي كاري كه انجام مي دهم به من در رسيدن به هدف نهايي ام ياري مي كند؟» «چگونه مي توانم كاري كه دارم بهتر، سريع تر، ساده تر، آسان تر و سرگرم كننده تر انجام دهم؟»

2- احساس نا اميدي را از خودتان دور كنيد.

درباره خودتان و ديگران كنجكاو باشيد و به خود و ديگران علاقه نشان دهيد، از چاپلوسي، خودشيفتگي، موذي گري و... بپرهيزيد! هرگز فكر نكنيد راهي را كه پيش گرفته ايد، آخرين راه است. پيوسته به دنبال گزينه هاي ديگر باشيد.

3 – ضعف هاي خودتان را بپذيريد.

هر كسي داراي ضعف هايي است. اين واقعيتي است! به جاي فروماندن در ضعف هاي خود و گرفتار شدن در دام يأس و نااميدي، بكوشيد بر ضعف هايتان غلبه كنيد. با ضعف هايتان دوستي كنيد تا دشمن روانتان نشود.

4 – يادگيري را هرگز فراموش نكنيد.

مغز ماهيچه اي مانند ساير ماهيچه هاست. اگر مغزتان را با يادگيري و انديشيدن ورز ندهيد، ورزيده نمي شود. براي پرورش مغز بايد آن را با فعال كردن از طريق يادگيري عملي كرد.

5 – از مطلق گرايي دوري كنيد.

ما در گسترده اي از نسبيت ها زندگي مي كنيم تلاش كنيد از هر چيزي به نسبتي كه مي توانيد بهره بگيريد و كاميابي كنيد. هيچ كس در زندگي هميشه نمي تواند نمره بيست بگيرد، ولي مي تواند هميشه بيشترين تلاشش را انجام دهيد و از نتيجه به دست آمده خرسند باشيد خواه پيروز باشيد يا شكست خورده.

6 – با خودتان صادق و روراست باشيد.

صادق نبودن با خود آسيب رسان تر از احترام نگذاشتن براي خودتان است. مواردي را كه با خودتان روراست نبوده ايد بنويسيد و راه صادق بودن و روراستي را با تفتيش خطاهاي خود بيابيد.

7 - گياهي را كه دوست داريد پرورش دهيد.

گلي را در باغچه يا گلدان بكاريد و آن را به زندگيتان تشبيه كنيد. آنچنان كه شاداب ماندن گل به رسيدگي و پرورش نياز دارد، زندگي خودتان هم نياز به مراقبت، تقويت، پرورش و...دارد.

8 – در گذشته زندگي نكنيد.

اجازه بدهيد غبار گذشته از شانه هايتان فرو ريزد ودانه هاي شفاف و نوراني آن راه فرارويتان را روشن سازد. هر اندازه در تيرگي گذشته گام برداريد از روشنايي آينده پا پس خواهيد كشيد. فروماندن در گذشته، فروماندن در سياهي است. بايد گذشته را به پرسش كشيد ناپاكيهايش را گرفت و زنگارهايش را زدود و از آن به مثابه عنصري براي پي ريختن آينده وشادمانه زيستن در حال بهره گرفت.

9 – در «حال» شنا كنيد.

وقتتان را بر سر آنچه نمي توانيد كنترل كنيد سپري نكنيد. به مردم و اطرافيانتان عشق بورزيد. مهرورزي يكي از راه هاي شادمانگي است! بر آنچه مي توانيد كنترل كنيد، متمركز شويد. شما مي توانيد بخوانيد، لبخند بزنيد، بخنديد، به ديگران كمك كنيد، به سپاسگزاري بپردازيد، كار كنيد و...پس اين كار را انجام دهيد!

10- چنان كوه استوار باشيد.

حقوق خودتان راباز شناسيد و به حقوق اجتماعي آگاه شويد. براي رسيدن به حق خود پيوسته بكوشيد تلاش شما ميزان دستيابي به حقوقتان را مشخص مي كند.


یاعلی

چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392  7:27 PM
تشکرات از این پست
farshon oranage57
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:10 راه برای شاد شدن

تشريح شادي

 

فهرست مطالب

آيا نقطه تعييني براي شادي وجود دارد؟

سلامت و شادي

وضعيت تاهل و شادي

آيا بهتر است؟

آرمان و انطباق

تشريح شادي

پيشنهادات

 

داده‌هاي بررسي اجتماعي در مورد عوامل تعيين كننده شادي به ما چه مي‌گويند؟ اول اينكه مدل نقطه تعيين روان شناسان خود بعنوان يك نقطه نامعلوم مد نظر است. وقايع زندگي درحيطه غير مالي مثل ازدواج، طلاق و معلوليت شديد اثري ماندگار بر پديده شادي داشته و به سادگي نمي‌توانند يك شخص متوسط را بطور موقت از اوج يا قعر نقطه تعيين شده زندگي بواسطه وجود عوامل ژنتيكي يا وراثتي و همچنين فاكتورهاي شخصيتي منحرف سازند. دوم اينكه استنتاج اصلي اقتصاد‌دانها در حيطه مالي كه بر اين مضمون استوار است كه «هرچه بيشتر بهتر» ...، بر مبناي تئوري رجحان آشكار استوار بوده، كه خود يك تئوري مشكل ساز مي‌باشد. افزايش درآمد و بنابر اين افزايش كالاهايي كه در اختيار فرد قرار دارد،‌ افزايش ماندگار شادي را سبب نمي‌شود و اين امر بواسطه اثر منفي آن در بكارگيري و انطباق با شادي و مقايسه اجتماعي اين پديده مي‌باشد. نظريه بهتر در زمينه روانشناسي شادي بر اين اساس مي‌باشد كه انطباق و تطبيق اجتماعي اين مسئله در حيطه غير مالي كمتر از حيطه مالي است. چرا كه افراد نمي‌توانند اين امر را پيش‌بيني نمايند كه به چه ميزان انطباق و مقايسه اجتماعي اين خصيصه، ممكن است سودمندي حاصله از شادي مورد انتظار را در حيطه مسايل مالي تحليل ‌برد و بر اين اساس آنها زمان بيشتري را به اهداف مالي خود اختصاص مي‌دهند و اهداف غير مالي مثل زندگي خانوادگي و سلامت كه شادي آنها را كاهش داده و آن را تحت‌الشعاع قرار داده است را ناديده مي‌گيرند. بر اين اساس لازم است سياست‌هايي تدبير شود تا با استفاده از رجحان‌هاي شخصي بهتر و مشخص شده نسبت به افزايش رفاه فردي واجتماعي اقدام گردد.

بر اين اساس در تحقيق جاري عباراتي مثل شادي، سودمندي،‌ بهزيستي،‌ رضايت از زندگي و رفاه انتخاب شده كه با خصيصه تغييرپذيري خود بتوانند پاسخ به سوالات مرتبط را فراهم نموده و آنها را مورد ارزيابي قرار دهند، سوالاتي همانند آنچه كه از سال 1972 در بررسي اجتماعي عمومي آمريكا (GSS) پرسيده شد: با درنظر گرفتن همه اين موارد بگوييد اين روندها امروزه چگونه به پيش مي‌روند- آيا مي‌توانيد بگوييد كه شما بسيار خوشحال هستيد، نسبتاً خوشحال هستيد و يا آنكه خوشحال نيستيد؟ در زمينه قابليت اطمينان، اعتبار و مقايسه پاسخهاي داده شده به چنين پرسشهايي يك مقاله اصولي توسعه داده شده است. بر اين اساس اجماع كلي آن است كه، گرچه اين موارد بدون مشكل نيستند، ولي مفهوم دارند و به طور منطبقي در بين گروه‌هاي اشخاص قابل مقايسه مي‌باشند. بر اين اساس تمركز ما در اين مقوله بر روي عوامل تاثيرگذار بر پديده شادي خواهد بود.

 

آيا نقطه تعييني براي شادي وجود دارد؟

اجازه دهيد كه با نظريه روانشناسي شروع كنم. مسئله بحراني در اينجا اين نيست كه هرگونه انطباق با وقايع زندگي اتفاق مي‌افتد يا خير، بلكه مسئله آن است كه آيا انطباق كامل در اين بين وجود دارد، يعني آيا افراد به سطح اوليه شادي بر مي‌گردند و اگر چنين است اين برگشت با چه سرعتي رخ مي‌دهد. چندين مطالعه روانشناسي وجود دارد كه مشخص مي‌كند با توجه به تجربياتي مثل صداي بلند و جراحي زيبايي، انطباق لذت يا شادي كمتراز ميزان كامل است و اينكه اين تجربيات اثري ماندگار بر رفاه مردم دارد. شواهد بررسي كه در زير ارائه مي‌شود اذعان مي‌‌كند كه علاوه بر اين افرادي هستند كه در شرايط سلامتي يا تاهل كاملاً با تغييرات سازگار نمي‌شوند. نياز به گفتن نيست كه صحبت من در رابطه با اثرات متوسط است. پراكندگي قابل توجهي در مورد ميزان متوسط وجود دارد.

وضعيت تاهل و شادي: بر خلاف ادعاهاي نظريه نقطه تعيين كه توضيح مي‌دهد شرايط زندگي هيچ اثر ماندگاري بر بهزيستي و رفاه ندارد، شواهد اندكي درباره تشكيل يا خاتمه تاهل وجود دارد كه نظريه نقطه تعيين را حمايت ‌كند. گرچه با استفاده از اطلاعات طولي آلماني يك تحقيق گزارش شده جديد وجود دارد كه اثرات بر بهزيستي ازدواج يا بيوگي را بررسي مي‌كند. با وجود آنكه اين مورد بعنوان يك مقاله انتقادي در مورد مدل نقطه تعيين ارائه شده است، واقعاً موردي حمايت كننده است، به ويژه بدين علت كه ازدواج را مورد توجه قرار مي‌دهد و نتيجه مي‌گيرد: «به طور متوسط مردم سريعاً و كاملاً با ازدواج سازگار مي‌شوند در حاليكه با بيوگي بسيار كند سازگار مي‌شوند» (گرچه حتي در اين زمينه سازگاري بعد از تقريباً 8 سال نزديك به كامل شدن باشد).

 


 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

یک شنبه 19 خرداد 1392  1:01 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها