خواب امام رضا رو دیدم!
بعد از آخرین پستی که گذاشتم (کی گفته من بابا ندارم) شب امام رضا (ع) اومد تو خوابم.
گفت کجایی؟ چرا پیش ما نمیایی؟
گفتم خداییش دل ما هم تنگ شده. اما ...
فرمود اما و اگر نداره! فردا ظهر ماز باید مشهد باشی!
صبح که بیدار شدم، دیدم تو کیف پولیم 3 تا بلیط مشهده!!! بلیط هواپیما!!! رفت و برگشت!!!
دیدم یکیش به نام منه، یکی دیگش به نام مهندس عبدالهی و دیگریش اکبر قائدی!!!
زنگ زدم به اکبر.
داشت گریه می کرد!
گفتم چی شده؟
گفت خواب امام رضا (ع) رو دیدم!
گفتم چی گفت؟
گفت امام گفت چرا مشهد نمیایی؟
سریع قطع کردم و زنگ زدم مهندس. او هم داشت گریه می کرد!!!
گفتم تو هم خواب اما رضا دیدی؟
گفت تو از کجا میفهمی؟
ماجرا را براش تعریف کردم. هرسه یه خواب دیده بودیم!
به مهندس گفتم من سه بلیط تو جیبم پیدا شده!
گفت برای کیه؟
گفتم برای ما سه نفر! بلیط هواپیما!
گفت کی؟
گفتم همین امروز! دو ساعت دیگه!
گفت خودتو برسون فرودگاه!
سریع آماده شدم.
خودمو رسوندم فرودگاه.
مهندس و اکبر و هم خودشونو رسوندن!
سوار هواپیما شدیم و ...............
گوشیم زنگ خورد!
چشمامو باز کردم.
خواب بود!
تو کیف پولیم سه بیط بود!!!!!!!!!!!!
گفتم خدایا! درست مثل خوابم!
گوشیم زنگ خورد. مهندس بود.
داشتم فکر می کردم اون هم حتما خواب دیده!
- الو. سلام.
- سلام و زهرمار! سلام و ......! سلام و .......! کجایی نیم ساعته منتظریتیم! چرا نمیای فرودگاه؟!!
خاک بر سرم شد!
فردا همایش کادر اتحادیه انجمن های اسلامی کشور( جون من نگین حیدری ضد انقلابه! این انجمن اسلامی دانش آموزی است و مستقیم زییر نظر رهبری) تو مشهد قراره برگزار بشه1
از استان قرار من و قائدی و مهندس شرکت کنیم!
بلیط ها هم پیش منه!
....
خلاصه 4 روز رفتیم مشهد و مهمون امام رضا شدیم!
جاتون خالی!
منبع