ای آستان قدس تو تنها پناه من
بر خاک باد، پیش تو روی سیاه من
میآید از درون ضریحت شمیم عشق
پیچیده در فضای حرم، سوز آه من
چشمم به چلچراغ حریم تو روشن است
ای چلچراغ چشم تو، خورشید راه من
گدستهات منادی صوت اذان عشق
مأنوس با غروب و زوال و پگاه من
مِهر از فروغ گنبد پاکت گرفته وام
شمسُ الشُّموس هستی و نامت گواه من
هر صبحدم به شوق تو بیدار میشوم
کافتد به بارگاه تو لختی نگاه من
ای غربت مُجسّم تاریخ، ای امام!
ای خاک مرقد تو، بوسه گاه من!
سید عبدالله حسینی