آیا می توانید دوستش داشته باشید؟
وقتی خواستگاری و آشنایی به شکل سنتی و رسمی انجام می شود، ممکن است این تردید به دل شما راه پیدا کند که چطور می توانید او را دوست داشته باشید؟ اصلا از کجا بفهمید که این فرد، قابلیت دوست داشته شدن توسط شما را دارد؟ شما به شکل سنتی ازدواج می کنید و نه با عشق و دوستی قبل از ازدواج. پس چطور باید متوجه شوید که این محبت بعد از ازدواج میان شما شکل خواهد گرفت؟
دوست داشتن و به دل نشستن یک امر ضروری و لازم در این تصمیم گیری است و بعد از ازدواج عشق آرامآرام پدید میآید. باید توجه کرد در مجموع تن صدا، موها، اندام، صورت، تیپ و... طرف مقابل، به دلمان بنشیند، اگر این به دل نشستن نباشد کمکم از طرف مقابل متنفر میشویم و دیگر طاقت تحمل او را نداریم.
نقش زیبایی در به دل نشستن
زیبایی یک ملاک اساسی در امر ازدواج محسوب نمیشود. زیبایی یک امتیاز است که در کنار سایر صفات و معیارها مورد توجه قرار میگیرد. آنچه مهم است، توازن و تناسب بین پسر و دختر از بعد جسمی و جنسی است. تناسب جسمی از نظر قد، وزن، رنگ پوست، تناسب اندام و زیبایی صورت خواهد بود. این ملاک شاید بیشتر برای پسران در اولویت باشد تا دختران، زیرا برای یک دختر اخلاق خوش مهمتر از قیافه زیبای پسر است. به هر حال، توجه معتدل و به دور از افراط و تفریط در این مسئله راه گشاست. به شرطی که زیبایی، اولین و مهمترین ملاک انتخاب طرفین نباشد و اگر این چنین شد، سقوط آن بیش از صعود نفسانی زوجین خواهد بود.
نقص جسمانی منعی برای ازدواج نیست ولی طرفین باید از آن آگاه و به آن راضی باشند. کفویت در اینجا بدان معناست که دختری با زیبایی متوسط، نباید دنبال یوسف مصری باشد و یا پسری که چهرهاش در حد معمولی است، دنبال زلیخا بگردد. اصل بر این است که زن و مرد یکدیگر را با شرایط جسمی موجود بپذیرند و حتی توصیه شده است به دنبال انتخاب افرادی باشید که از لحاظ بدنی نیرومند و سالم باشند، این موضوع هم در جذب زن و شوهر مۆثر است و هم در ادامه نسل آنها تأثیر دارد.
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله وسلم) فرمودهاند: «زن را برای زیباییاش به همسری مگیر، زیرا ممکن است جمال زیبا باعث پستی و سقوط اخلاقیاش شود.»
چنانچه عامل زیبایی، اصل قرار گیرد؛ ممكن است پیامدهای زیر را به دنبال داشته باشد:
1- زیبایی به مرور زمان در معرض زوال قرار میگیرد، اگر مرد به دلیل زیبایی با زنی ازدواج کند، در طول زمان دچار دلسردی از او خواهد شد؛
2- زیبایی امری نسبی است. پس هرقدر فردی زیبا باشد، افرادی زیباتر از او هم وجود دارند و ممکن است با دیدن آنها روح سیری ناپذیر انسان به هوس بیفتد؛
3- تناسب نداشتن در زیبایی و جسم ممکن است به ناتواناتیهای جنسی در روابط زناشویی منجر شود.
نکته دیگری که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد، سلامت جسمانی و روانی فرد مقابل است که نقش بسیار مهمی در زندگی مشترك دارد. لذا قبل از اینكه مراسم عقد انجام شود حتماً سلامت همسر، هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی باید احراز شود. حتی مشكلات ژنتیكی نیز در خانواده همسر باید مدنظر قرار گیرد؛ یعنی اگر خانوادهای هستند كه بعضی از افراد آن بهصورت مادرزادی معلولیت ذهنی یا جسمی دارند باید با احتیاط بیشتر و با مشاوره پزشكی و روانپزشكی ازدواج انجام شود.
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله وسلم) فرمودهاند: «زن را برای زیباییاش به همسری مگیر، زیرا ممکن است جمال زیبا باعث پستی و سقوط اخلاقیاش شود.»
آیا دوستش دارید؟
وقتی با کسی ارتباط برقرار میکنید سه حالت پیش میآید:
اشتیاق: یعنی شما دوست دارید او را دوباره ببینید و برای جلسه بعدی لحظه شماری میکنید. در این حالت با در نظر گرفتن شرایط قبلی که ذکر شد و داشتن این شرایط، ازدواج توصیه میشود؛
تردید: در این حالت شما هنوز نمیدانید که او به دلتان نشسته یا نه، در این مورد توصیه به تصمیمگیری نمیشود. تصمیمگیری در حالت دودلی ممنوع است؛
اکراه: این حالت آرام آرام تبدیل به تنفر میشود و اگر هم همه شرایط دیگر فرد ایدهآل بود توصیه به ازدواج نمیشود.
ملاكها و معیارهای دیگری كه بیشتر مربوط به سلیقه (رنگ مورد علاقه، تیپ مورد نظر، نحوه لباس پوشیدن فرد و...)، موقعیت افراد (زندگی در کنار والدین پسر، شرایط موقت کاری سخت و...) و سبک زندگی آنهاست، در دسته دوم قرار میگیرد. در رابطه با متفاوت بودن سبک زندگی افراد باید گفت که هر فردی متناسب با اعتقادات، علایق و تفکرات خود روند زندگیاش را شکل میدهد،
مثلاً کسی که دارای یک خانه شیک، ماشین آخرین مدل و... است. الزاماً پولدار نیست. شاید به دلیل تفکر خاصش نسبت به زندگی، دوست دارد که تمام درآمد خود و یا بخش زیادی از آن را برای رسیدن به امیال خود خرج کند که البته امروزه توجه به این سبک در جامعه ما به وفور دیده میشود و ما آن را حرکتی به سوی تجملگرایی میدانیم.
عکس مورد بالا هم صادق است؛ یعنی کسی که بسیار ساده زندگی میکند ولی دارای درآمدی بالا و پساندازی زیاد است و این شیوه زندگی را برای خود انتخاب کرده است.
با قدری تأمل در این مسائل در مییابیم که افراد این دو گروه به سختی میتوانند در کنار یکدیگر زندگی کنند بهخصوص افرادی که این فرهنگ و سبک زندگی را جز اصول زندگی خود میدانند و بدون آن قادر به زندگی نیستند. بنابراین، تناسب در تفکر افراد مبنی بر سبک و شیوه زندگی هم مسئله مهمی است که گاه بهعلت بیتوجهی در انتخاب همسر باعث ایجاد برخی مشکلات حاد در زندگی جوانان میشود.
البته توجه به یک نکته اساسی در اینجا ضروری است و آن اینکه در صورت وجود معیارهای دسته اول در فرد مورد نظر، میتوان از معیارهای دسته دوم که بهنظر ما کماهمیتتر است، صرف نظر كرد. زیرا در بسیاری از موارد شاهد شکلگیری کفویت افراد در این موارد بعد از ازدواج بودهایم. اما این مطلب به شرطی صادق است که افراد، معیارهای دسته دوم را جزو خطوط قرمز خود ندانند.