افرادی که میخواهند با یکدیگر ازدواج و زندگی کنند باید تا حد امکان شرایط متناسبی با یکدیگر داشته باشند كه شامل تمام جنبههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سنی و تحصیلی میشود...
اگر هر یک از این شرایط کمی بالا و پایین شود، مشکلی به وجود نمیآید اما وقتی یکی از زوجها از نظر سنی، اقتصادی یا تحصیلی خیلی بالاتر از دیگری باشد، به طور حتم مشکلی در زندگی آینده آنها به وجود خواهد آمد و نقش عناصر دیگر هم بسیار پررنگتر از قبل خواهد شد.
مثلا وقتی دختر یا پسر از نظر مالی بسیار بالاتر از فرد مقابلش باشد، تنها ممکن است تناسب تحصیلی یا اخلاقی بین آنها وجود داشته باشد اما به طور حتم این تفاوت ثروت بیش از اندازه میتواند باعث ایجاد اختلاف قابل ملاحظه فرهنگی و اجتماعی در هردو خانواده شود؛ اختلافی که نمیتوان آن را در طول دوران زندگی نادیده گرفت.
با این حساب ازدواج با فردی که از نظر مالی تفاوت چشمگیری با شما دارد، چندان عاقلانه نیست. گاهی برخی افراد تحصیلکرده، با افراد پولدار ازدواج میکنند و تحصیل خود را مایه اعتماد به نفسشان در زندگی فرد پولدار میدانند و فکر میکنند اگر روزی او پولش را مایه برتری خود دانست، من هم سوادم را مایه مباهات خود قرار خواهم داد. در این حالت هم زندگی عرصه رقابت و مشکل بین طرفین میشود. در نهایت میتوان نتیجه گرفت دوام زندگیهایی که دو طرف تناسب نسبی باهم دارند، بیشتر از سایر زندگیهاست.