دانلود رایگان کتاب سه تار
قسمتی از متن کتاب:
غلامعلی خان سلانه سلانه از پله های حمام بالا آمد. کمی ایستاد و نفس خود را تازه کرد و باز براه افتاد. هنوز دو قدمبرنداشته بود که دو باره ایستاد. انگشت به پیشانی خود گذارد ، شقیقه ها را اندکی فشرد و بعد ابرو ها را در هم کشید و چند مرتبه شیطان را لعن کرد. درست فکر کرده بود..