مینویسیم تعارف،میخوانیم دورویی
ما در خیلی از مواقع نمیدانیم تعارفی که به ما شده جدی است و یا فقط یک تعارف است؟!!!! و آیا کسی که تعارف کرده در نهایت رضایت بوده و یا قلبا راضی به انجام آن نیست.
ایرانیها از دیرباز به مهمان نوازی و داشتن مهر و عطوفت زبانزد بودهاند و بسیاری از فرهنگها و آداب و رسوم ایرانیها مایه افتخار و سربلندی و نشان دهنده یک تمدن غنی در گذشتههای دور است. اما در میان تمامی ویژگیهای مثبت فرهنگی، تعارفات نابجا و خارج از حوزه اختیارات و اعمال افراد تبدیل به یک فرهنگ دست و پاگیر و مزاحم شده است. البته برخی با دیده مثبت به این قضیه نگاه میکنند و این تعارفات را نوعی اظهار لطف و محبت به مخاطب تلقی میکنند غافل از اینکه این نوع تعارفات میتواند گاه اثرات زیانباری بر فرد یا جامعه بگذارد. ما خود را با تعارف کردن به دردسر میاندازیم و گمان میکنیم این نوع تعارفات نوعی ابراز محبت و علاقه به طرف مقابل است.
یکی از آفات تعارف رنگ باختن صراحت و شفافیت در کلام است. زیرا ما در خیلی از مواقع نمیدانیم تعارفی که به ما شده جدی است و یا فقط یک تعارف است؟!!!! و آیا کسی که تعارف کرده در نهایت رضایت بوده و یا قلبا راضی به انجام آن نیست. متاسفانه گاهی اوقات ما ایرانیها ترجیح میدهیم رابطه خود را با دیگران حفظ کنیم حتی اگر ضرر و زیانی در این روابط متوجه ما و یا فرد مقابلمان باشد.
تعارف دارای معانی مختلفی است اما آنچه که در این مقاله مورد نظر ماست آن دسته از تعارفاتی است که گوینده آن قصد عملی کردن آن را ندارد و به عبارتی دیگر قلب و زبانش در تعارف ذکر شده یکی نیست.
همه ما هر روز جملاتی از قبیل: خواهش میکنم، قابل شما را ندارد، بفرمایید، زحمتی نیست، مزاحم نیستم؟ ما مخلص شما هستیم، چاکریم، فدات بشم، قربان شما و... را می شنویم و یا خود بر زبان میآوریم بدون آنکه از این عبارات معانی اصلی آنها را قصد کرده باشیم و یا به عبارتی دل و زبانمان هنگام گفتن این عبارات یکی نیست. در فرهنگ ما اینگونه جا افتاده است که تعارفات را نوعی مردم داری به حساب می آوریم.
تعارف در واقع یک نوع دروغ و یا نفاق محسوب میشود. وقتی عبارتی را بر زبان میآوریم که در دل قصد انجام آن را نداریم هم دروغ است و هم نوعی نفاق زیرا دل و زبان ما با هم یکی نیست. در واقع ما با این تعارفات قصد داریم کاملا اجتماعی برخورد کنیم و به نوعی احترام دیگران را به سوی خود جلب کنیم
تعارف در واقع یک نوع دروغ و یا نفاق محسوب میشود. وقتی عبارتی را بر زبان میآوریم که در دل قصد انجام آن را نداریم هم دروغ است و هم نوعی نفاق زیرا دل و زبان ما با هم یکی نیست. در واقع ما با این تعارفات قصد داریم کاملا اجتماعی برخورد کنیم و به نوعی احترام دیگران را به سوی خود جلب کنیم.
بدتر از این، تعارفات برخی فروشندگان است. هنگامی که برای خرید جنس به یک مغازه میرویم و بعد از اینکه جنس مورد نظر را انتخاب میکنیم و قیمت را میپرسیم، فروشنده میگوید قابل شما را ندارد. باید از این فرد پرسید واقعا اگر این جنس را بدون پرداخت مبلغ آن با خود بردارم و ببرم چه عکس العملی نشان میدهد!!!
انسان در برابر گفتههایش مسئول است و به هر آنچه که وعده میدهد یا بیان میکند باید عمل کند. تعارفاتی که قصد انجام آن را نداریم و یا به خاطر رودربایستی با دوستان و آشنایان رد و بدل میکنیم ما را از زندگی واقع گرایانه و منطقی خود دور میکند و این نفاق و دورویی تبدیل به یک فرهنگ شده و خیلی زود به عنوان یک فرهنگ در جامعه ریشه دوانده و به مرور این ریشه عمیقتر میشود.
همچنین تعارفات در شکل گیری شخصیت اجتماعی ما نیز بسیار تاثیر گذار است. دست برنداشتن از تعارفات و جاری کردن حرفهایی بر خلاف میل قلبی، در سایر مناسبات اجتماعی نیز تاثیر خواهد گذاشت. وقتی ما با خودمان و دیگران روراست نیستیم و به راحتی میتوانیم حرفی برخلاف میل قلبی خود بر زبان جاری کنیم، به مرور میتوانیم دروغ هم بگوییم، در رفتارهای خود ریا کنیم و یا خدای نکرده منافقانه با همنوعان خود برخورد کنیم.
اگر همه ما سعی کنیم در روابط خود با دیگران روراست باشیم و تعارفات را کنار بگذاریم به مرور فرهنگ راستی و درستی در جامعه نهادینه میشود. شاید در ابتدا کسی که بدون تعارف حرفش را میزند و یا خواستهاش را مطرح میکند به نظر انسان بی ادب و خلاف آداب اجتماعی به نظر بیاید اما اگر به عمق قضیه نگاه کنیم این فرد رفتاری کاملا صحیح و مطابق با فطرت و غریزه انسانی خود انجام داده است و چه بسا که این افراد نیز انسانهای قابل اعتمادتری نسبت به بقیه باشند زیرا نه تنها حرف خود را به راحتی بیان میکنند بلکه آنچه که بر زبان آنها جاری میشود خواسته قلبیشان نیز هست و در این حالت دیگران متوجه میشوند که در برابر چنین فردی باید چگونه باشند. علاوه بر این دیگران نیز وقتی اثرات و نتایج روراستی و بی تعارفی بودن را ببینند این عمل در آنان نیز به مرور تبدیل به ملکه شود و دیگر دست از تعارفات بیهوده و گاه زیانبار بردارند.
انسان در برابر گفتههایش مسئول است و به هر آنچه که وعده میدهد یا بیان میکند باید عمل کند. تعارفاتی که قصد انجام آن را نداریم و یا به خاطر رودربایستی با دوستان و آشنایان رد و بدل میکنیم ما را از زندگی واقع گرایانه و منطقی خود دور میکند و این نفاق و دورویی تبدیل به یک فرهنگ شده و خیلی زود به عنوان یک فرهنگ در جامعه ریشه دوانده و به مرور این ریشه عمیقتر میشود
به نظر شما اگر کسی به شما در موردی که قصد انجامش را ندارد تعارف نکند بهتر است یا اینکه تعارف کند و با چاپلوسی به نوعی شما را فریب دهد؟ اغلب آدمها از اینکه به آنها در مکانها یا زمانهای مختلف تعارف نشود ناراحت و دل آزرده میشوند در حالی که اگر به عمق مطلب پی ببرند و بدانند که این تعارفات نوعی فریب دادن و خلاف خواسته قلبی شخص است کمی به خود میآیند و به فکر فرو میروند.
![تعارف-دورویی](http://img.tebyan.net/big/1391/10/19312220916311649117248142225535217182151166.jpg)
گرچه فرهنگ ایرانی رک بودن و صراحت تمام را نمی پسندد و به ذائقه وی خوش نمیآید اما بسیاری از تعارفات را که خلاف ادب و احترام نیست، می توان ترک کرد. بیایید از امروز با خود تمرین کنیم تا از تعارفات بیجا در تعاملات اجتماعی خود پرهیز کنیم و با این روش به دیگران نیز بیاموزیم که بی تعارف بودن نه تنها بد نیست بلکه بسیار خوشایند و دلچسب است. اگر ما آنقدر خودمان را باور داشته باشیم و تلاش کنیم آنگونه که خدا راضی است حرکت و تلاش کنیم دیگر نیازی به تبادل تعارفات بیهوده و بیجا که گاه دست و پاگیر و مایه دردسر است نداریم. هرقدر شخصیت اجتماعی افراد قویتر باشد و قدرت «نه» گفتن در آنها تقویت شده باشد تعارفات کمرنگتر میشود و به جای آن مناسبات و روابط سالم میان افراد جامعه برقرار خواهد شد.