نگاه اسلام به کسب درآمد و تأمین معاش، یک نگاه مۆکد و با اهمیت است. اینطور نیست که دین شرایط اقتصادی دشوار و تنگناهای مالی و معیشتی آزاردهنده را برای عموم جامعه بپسندد....
نگاه اسلام به کسب درآمد و تأمین معاش، یک نگاه مۆکد و با اهمیت است. اینطور نیست که دین شرایط اقتصادی دشوار و تنگناهای مالی و معیشتی آزاردهنده را برای عموم جامعه بپسندد و تاکیدات آن فقط بر مسائل اخلاقی و الهی باشد؛ بلکه نگاه اسلام در جهت تبیین یک رابطه دو سویه است و در عمل یک تعادل منطقی بین دنیا و آخرت ایجاد میکند. امام رضا (علیه السلام) در تبیین همین رابطه اینگونه میفرمایند: "لَیسَ مِنّا مَن تَرَكَ دُنیاه لِدینه و دینهِ لِدُنیاه" : از ما نیست کسی که دنیا را به خاطر دین یا دین را به خاطر دنیا ترک کند و رها سازد؛ و یا در جای دیگری امیرالمۆمنین (علیه السلام) یکی از رفتارهای عاقلانه را در بحث تأمین معاش و امور اقتصادی میشمارند: " لیس لِلعاقل أن یَكون شاخِصا ًإلّا فی ثلاث: مرمّة لمعاش، او خطوة فی معاد، او لذة فی غَیر محرّم"
با این توصیفها، در جامعهای که حکومت آن اسلامی و مردمنهاد است، جایگاه امور اقتصادی بیش از پیش روشن میشود. در حالی که شاید اینطور به ذهن متبادر شود که وانهادن امور اقتصادی آنقدرها هم مهم نیست و اهمیت بیشتر و بالاتر در فرهنگ و تمدن کشور است. این تفکر، تفکر سازگار با اسلام و اندیشهای عاقلانه نیست. چراکه با سست شدن ارکان اقتصادی و رخ دادن رفتارهای بیهوده در آن، بنیانهای جاری اجتماع به سستی میگراید. رهبر انقلاب در خرداد ماه 1379 در دیدار با نمایندگان مجلس این مهم را یادآوری میکنند: "مسأله معیشت قطعاً در اولویّت اوّل است. معیشت كه نبود، دین هم نیست؛ اخلاق هم نیست؛ حفظ عصمت و عفت هم نیست؛ امید هم نیست. كسى را كه به موقعیتى دست پیدا كرده، به خاطر این كه براى رفع نابسامانى و فقر، تلاش و مجاهدت كند و شب و روزِ خودش را صرف نماید، ملامت نخواهند كرد. اولویّتها را پیدا كنید. مسائل اساسى جامعه اینهاست"
معیشت مسألهای است که میتواند در جنبههای مختلف زندگی انسان تأثیر بگذارد و به ویژه زمانی که به رکود یا فقر بیانجامد این تأثیر شدت منفی بیشتری گرفته و حتی به تخریب نیز مبدل میگردد. آسمان و ریسمان به هم بافتن و سخنان جذاب و حماسی گفتن و فقط شعار دادن و گذران وقت کردن، برای مردم نه آب میشود و نه نان! رونق اقتصادی جامعه باید در گرو برنامهریزی صحیح و وحدت قوا حاصل شود، نه آنکه هر گروه و جریانی بنا بر اقتضائات خود عمل کند.
در جامعهای که حکومت آن اسلامی و مردمنهاد است، جایگاه امور اقتصادی بیش از پیش روشن میشود. در حالی که شاید اینطور به ذهن متبادر شود که وانهادن امور اقتصادی آنقدرها هم مهم نیست و اهمیت بیشتر و بالاتر در فرهنگ و تمدن کشور است
اما از سویی دیگر، مسأله مهمی که مطرح میشود این است که میزان اثرگذاری و ورود دولت و حکومت به اقتصاد جامعه چقدر و چه میزان است. پر واضح است که اسلام در این زمینه نیز از افراط و تفریط پرهیز میکند. الگوی اقتصاد اسلامی برای حضور دولت در مقوله معیشت و دخالت آن در حوزههای اقتصادی نه مطابق با نظریه سرمایهداری است که به حداقل دخالت ممکن دولت در اقتصاد میپردازد و نه رنگی از نظریه مارکسیستی دارد که بر برنامهریزی تمام و کمال متمرکز و با دخالت کامل دولت تاکید میکند؛ بلکه رویکرد اسلام انجام یک عملکرد منعطف است. در این حوزه نظرات مختلفی از بزرگان نظریه پردازی اسلامی نظیر امام راحل، شهید صدر، شهید مطهری و ... وجود دارد اما به اختصار و در مجموع میتوان گفت میزان حضور حاکمیت در اقتصاد جامعه متناسب با شرایط تغییر میکند. بدین معنا که در شرایطی که جامعه روال مطلوب مالی را طی میکند و تهدید داخلی و خارجی وجود ندارد و حوادث غیرمترقبه نیز حادث نشدهاند، دخالت دولت در سطوح پایین خود جای دارد و در شرایطی که جامعه ملتهب است و یا تهدیدهای خارجی به وقوع پیوسته و به هرحال رخنهای به اقتصاد کشور وارد شده است، سطوح دخالت دولت افزون میگردد.
حال باید نظاره کنیم که شرایط کنونی چگونه است. امروز بیش از هر زمانی تهدیدات خارجی و تحریمهای کلان اقتصاد کشور وجود دارد و اگر تمهیدات مناسب دولتمردان حاصل نشود، الگوی اسلامی فوق رعایت نشده و نعیشت مردم به خطر میافتد. رهبر انقلاب نیز در ادامه همان بیانات اینگونه میفرماید: "عزیزان من! شما بدانید كه دشمن شما، دشمن این انقلاب، دشمن این نظام، بُرندهترین حربهاى كه در اختیار خواهد داشت، فقر و گرفتارى اقتصادى مردم است. روى این مسأله باید فكر كرد. گرفتاریهاى اقتصادى مردم، همین بیكارىاى است كه در كلمات شما تكرار مىشود و درست هم هست؛ همین كمبودها و همین مشكلات فراوان است. البته فسادهاى گوناگون، سوءاستفادههاى گوناگون، تبعیضهاى گوناگون، مشكلات ادارى و مشكلات قضایى هم در كنارش هست. اولویّت اوّل براى شما این است كه امید مردم را حفظ كنید. اولویّت اوّل این است كه شكم مردم را سیر كنید. مىشود نشست و حرفهاى روشنفكرى زد: اگر فلانطور نشود، فلانطور نخواهد شد؛ اگر چنین نشود، چنان نخواهد شد؛ اما باید دید واقعیت چیست".
تبیین رابطه امید و رونق اقتصادی در کلام رهبری، نقطه روشن دیگری در مواضع معیشتی اسلام است. اقتصاد پویا و شفاف میتواند علاوه بر تأمین معیشت جاری زندگانی مردم بر امید و نشاط آنان نیز بیفزاید. نشاطی که بدون شک به طراوت دینی میانجامد و خواهیم دید که چینش صحیح پازل اقتصادی کشور چه تأثیرات عمدهای در روحیه معنوی و الهی مردم خواهد گذاشت. نشاط دینی مردم از نقاط مختلفی سرچشمه میگیرد و علاوه بر تمام جنبههای معمول، جنبه اقتصادی و آرامش خاطر از ایمنی معیشت از جمله آنهاست. پس اگر حاکمیت نتواند رونق اقتصادی را افزون نماید و یا در جهت معکوس آن ریز کند، در اصل به روحیه دینی و آرامش معنوی مردمان خویش آسیب زده است؛ آسیبی که ترمیم آن چندان هم ساده نیست.
الگوی اقتصاد اسلامی برای حضور دولت در مقوله معیشت و دخالت آن در حوزههای اقتصادی نه مطابق با نظریه سرمایهداری است که به حداقل دخالت ممکن دولت در اقتصاد میپردازد و نه رنگی از نظریه مارکسیستی دارد که بر برنامهریزی تمام و کمال متمرکز و با دخالت کامل دولت تاکید میکند
حال باید سنجید و داوری کرد که دولتهایی که تاکنون در جمهوری اسلامی سرکار بوده اند در اجرای احسن و مطلوب سیاستهای اقتصادی مبتنی با رویکرد اسلامی چقدر موفق بوده اند. آیا در دولت نهم و دهم معیشت مردم واقعا اولویت اول را داشته است و یا بیشترین تکیه و تاکید بر کرامتهای صرفا انسانی و هویت ملی بوده است؟ سخنان رئیسجمهور را در دیدارهای مختلف و شرایط گوناگون در ذهن مرور کنید؟ به نظر اولویت ارائه راهکارهایی برای تأمین معیشت ملت بوده است یا نکاتی در جهت اعتلای فرهنگی و انسانی؟ دولتی که هفت سال از عمر خویش را طی کرده است و با شعار عدالت و مهرورزی به میدان آمده بود، امروز و با این وضعیت مالی و اقتصادی ملت در چه مختصاتی قرار گرفته است؟