سلام بر شادی؛
مردم ایران برای رماندن این ارواح شریرِ پناه گرفته درسیاهی و تاریکی شب یلدا و پاکسازی و پلشت زُدایی از محیط زیست خود، این شب را تا پاسی گذشته از نیمه شب، حتی تا دمیدن سپیدهی صبح به انتظارتولد و بردمیدن خورشید و درخشیدن پرتو آن و زدوده شدن دیو تاریکی از ساحت طبیعت، بیدار مینشستند و چراغهای خانهشان را افروخته نگه میداشتند و عیش و نوش وشادی میکردند.
شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکرهٔ شمالی زمین است.
این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند. این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود.
بنا بر این گزارش، دکتر علی بلوکباشی، در مقاله ای می نویسند: «یلدا» یک واژهی سُریانی به معنای میلاد و تولد است. شب یلدا شب تولد خورشید، نماد و مظهر میترا (ایزد مهر) است. بنابر باورداشتهای ایرانیان خورشید در واپسین شب پاییز، یعنی آخرین شب ماه آذر، باززاده میشود و در نخستین روز دی ماه از فصل زمستان که روزش مُنتَسَب به خورشید و «خور» و ماهش مُنتَسَب به آفریدگار جهان و کائنات، اورمَزد نامیده میشود، طلوعی تازه دارد.
در بخش دیگری از مقاله ایشان می خوانیم:
مردم ایران برای رماندن این ارواح شریرِ پناه گرفته درسیاهی و تاریکی شب یلدا و پاکسازی و پلشت زُدایی از محیط زیست خود، این شب را تا پاسی گذشته از نیمه شب، حتی تا دمیدن سپیدهی صبح به انتظارتولد و بردمیدن خورشید و درخشیدن پرتو آن و زدوده شدن دیو تاریکی از ساحت طبیعت، بیدار مینشستند و چراغهای خانهشان را افروخته نگه میداشتند و عیش و نوش وشادی میکردند.
گردآمدن اعضای خانوادهها و دوستان و آشنایان در شب یلدا درخانههای یکدیگر و گذراندن آخرین شب پاییز که با شب آغاز چلّهی بزرگ زمستان مطابقت دارد و به همین سبب «شب چلّه» هم نامیده میشود، آئینی ویژه و همگانی درایران بوده است. مردم به سنّت کهن نیاکان خود در این شب خوانِ «مَیزْد» یا «مَیزَد» (سفرهی «شب چِرِه») میگسترند و درپای آن مینشینند و گذار زمان کهنه به زمان نو را جشن میگیرند. درآئین زرتشتی، مَیزْد را چیزهای خوردنی و نذر و فدیه، و مجلس جشن و شادی و عیش ونوش معنا کردهاند. سنایی میگوید:
گه خروشان چو درنبرد تو، نای
گاه نالان چو در مَیزْد تو، چنگ
خوانِ شب چِره را درهر منطقهی ایران بنا برمقتضیات اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی بوم- زیستگاهها و سنّتهای فرهنگی با مجموعهای از خوراکیها و تنقلات تابستانی و پاییزی رایج درمحل، به ویژه میوههای سه گانهی سیب، انار و هندوانه همراه با آجیل مشهور به «آجیل شب چلّه»، و انواع تخمه و امروزه تخمهی آفتاب گردان میآرایند.
رضا سرلک، نویسنده و پژوهشگر در زمینه فرهنگ بختیاری،می گوید: بختیاری ها، قبل از شب یلدا سهم خانواده های کم دست فامیل را از تنقلات و خوردنی های شب یلدا جدا می کردند و به خانه اشان می رساندند؛ همچنان که خانواده پسر هم علاوه بر اینها، مقداری پارچه و قند و نبات برای نامزد فرزندشان می فرستند. البته بعد از عروسی هم خانواده دختر این چیزها را برای او می فرستند.
سرلک می افزاید: غمگساری هم از دیگر سنت های بختیاری ها است. آنان معمولا در این شب با هدایایی، که معمولا پارچه است، به خانه بستگان عزادار خود می روند و نمی گذارند جای خالی عزیزانشان خیلی آنها را آزار دهد. و در هر صورت، گرامیداشت یاد رفتگان و شاهنامه خوانی از بخش های ثابت سنت بختیاری ها در این شب است.