0

تاریخچه شب یلدا

 
sotehdelan
sotehdelan
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 669
محل سکونت : اصفهان

تاریخچه شب یلدا

تاریخچه شب یلدا


 

دیر زمانی است که مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی‌ را برپا می‌دارند که در میان اقوام گوناگون، نام‌ها و انگیزه‌های متفاوتی دارد.

در ایران و سرزمین‌های هم‌فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام می‌برند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق کامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سال‌ها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سی‌ام آذرماه و بامداد یکم دی‌ماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار می‌شود؛ اما می‌دانیم که در باورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمی‌شده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیین‌های ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد.

خورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایین‌ترین نقطه افق جنوب شرقی می‌رسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی شب می‌شود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز می‌گردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. به عبارت دیگر، در شش‌ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانه‌روز خورشید اندکی پایین‌تر از محل پیشین خود در افق طلوع می‌کند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایین‌ترین حد جنوبی خود با فاصله ۵/۲۳ درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجایی‌های طلوع خورشید معکوس شده و مجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز می‌‌گردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمال‌شرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته می‌شد و آنرا گرامی ‌و فرخنده می‌داشتند.

در گذشته، آیین‌هایی در این هنگام برگزار می‌شده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمه‌های آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراکی‌های فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.

بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومی ‌دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام کیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار می‌آمده است و امروزه کارکرد خود را در تقویم میلادی که ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه می‌دهد. فرقه‌های گوناگون عیسوی، با تفاوت‌هایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی می‌دانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار می‌کنند.

به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینکه نام نخستین ماه سال آنان نیز «کریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز می‌گردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه می‌گیرد.

نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک، قهرمان بزرگ ملی ایران بوده‌اند، سخت گرامی ‌و بزرگ دانسته می‌شد و از آن با نام «خرم روز» یاد می‌کرده و آیین‌هایی ویژه داشته‌اند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است. همچنین در تقویم کهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است که با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» در پیوند است.

هر چند برگزاری مراسم شب چله و میلاد خورشید در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده است؛ اما خوشبختانه اخیراً آنان نیز می‌کوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار کنند. البته در شبه تقویم نوظهوری که برخی زرتشتیان از آن استفاده می‌کنند و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست، زمان شب چله با ۲۴ آذرماه مصادف می‌شود که نه با تقویم طبیعی انطباق دارد و نه با گاهشماری دقیق ایرانی و نه با گفتار ابوریحان بیرونی که از شب چله با نام «عید نود روز» یاد می‌کند. از آنرو که فاصله شب چله با نوروز، نود روز است.

امروزه می‌توان تولد خورشید را آنگونه که پیشینیان ما به نظاره می‌نشسته‌اند، تماشا کرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته می‌شده که یکی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر کاشان است که فعلاً تنها بنای سالم باقی‌مانده در این زمینه در ایران است. پژوهش‌های نگارنده که در سال ۱۳۸۰ منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقی‌های ایران)، نشان می‌دهد که این بنا بگونه‌ای طراحی و ساخته شده است که می‌توان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد.

چارتاقی نیاسر بنایی است که تولد خورشید بگونه‌ای ملموس و قابل تماشا در آن دیده می‌شود. این ویژگی را چارتاقی «بازه هور» در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیکی روستای رباط سفید، نیز دارا است که البته فعلاً دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدار پرتوهای خورشید می‌شود.
هر ساله مراسم دیدار طلوع و تولد خورشید در چارتاقی نیاسر، و بررسی نظریه نگارنده، با حضور دوستداران باستان‌ستاره‌شناسی ایرانی و دیگر علاقه‌مندان، در شهر نیاسر کاشان برگزار می‌‌شود.

حافظ در شب یلدا

معمولاً در شب یلدا رسم بر این است که صاحب‌خانه، دیوان حافظ را به بزرگتر فامیل که سواد دارد، می‌دهد. سپس هر یک از میهمانان نیت کرده و بزرگِ مجلس، این جمله را می‌گوید و تفعلی به گنجینه حافظ می‌زند: «ای حافظِ شیرازی/ تو محرم هر رازی/ بر ما نظر اندازی/ قسم به قرآن مجیدی که در سینه داری…» یا هر چیزی شبیه به این. این رسم یکی از رسوم پرطرفدار شب یلداست که امروزه با فن‌آوری روز نیز به‌روز شده. به طوری که در بعضی خانواده‌ها به جای کتاب حافظ، از فال‌نامه، نرم‌افزار تفعل مجازی در رایانه، پایگاه‌های اینترنتی ویژه فال، نرم‌افزارهای ویژه تلفن همراه، سامانه پیام کوتاه یا پیامک و… برای انجام این رسم استفاده می‌کنند که سرگرمی ‌خوبی برای خانواده‌ها در این شب بلند سال است.
 
پبشینهٔ جشن

یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می‌کرده‎اند. در این باور یلدا روز تولد خورشید و بعدها تولد میترا یا مهر است.

این جشن در ماه پارسی «دی» قرار دارد که نام آفریننده در زمان پیش از زرتشتیان بوده است که بعدها او به نام آفریننده نور معروف شد.
نور، روز و روشنایی خورشید، نشانه‌هایی از آفریدگار بود در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانه‌هایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می‌برند. روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود، در حالی که روزهای کوتاه‌تر نشانه‌ای از غلبهٔ تاریکی.

یلدا برگرفته از واژه‎ای سریانی است و مفهوم آن « میلاد» است (زیرا برخی معتقدند که مسیح در این شب به دنیا آمد). ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر «میترا» می‎‎پنداشتند و به همین دلیل این شب را جشن می‎گرفتند و گرد آتش جمع می‎شدند و شادمانه رقص و پایکوبی می‌کردند. آن گاه خوانی الوان می‌گستردند و « میزد» نثار می‌کردند. «میزد» نذری یا ولیمه‎ای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیین‎های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می‌گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده‎ها و فرآورده‎های خوردنی فصل و خوراک‎های گوناگون، از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژه‌ای که آن را « میزد» می‌نامیدند، بر سفره جشن می‌نهادند. باوری بر این مبنا نیز بین مردم رایج بود که در شب یلدا، قارون (ثروتمند افسانه ای)، در جامه کهنه هیزم شکنان به در خانه‌ها می‌آید و به مردم هیزم می‌دهد، و این هیزم‌ها در صبح روز بعد از شب یلدا، به شمش زر تبدیل می‌شود، بنابراین، باورمندان به این باور، شب یلدا را تا صبح به انتظار از راه رسیدن هیزم شکن زربخش و هدیه هیزمین خود بیدار می‌ماندند و مراسم جشن و سرور و شادمانی بر پا می‌کردند.
 
جشن یلدا در ایران امروز

جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‎نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‎شود. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی ‌هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آینده‌گویی می‌کنند.
 
یلدای ایرانی، شبی که خورشید از نو زاده می‌شود
یلدا در افسانه‌ها و اسطوره‌های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر می‌شود.

 Â«ماه دلداده مهر است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه شب است و مهر روزها بر می‌آید. ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او در آمیزد، اما همیشه در خواب می‌ماند و روز فرا می‌رسد که ماه را در آن راهی نیست. سرانجام ماه تدبیری می‌اندیشد و ستاره ای را اجیر می‌کند، ستاره ای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره، ماه را بیدار می‌کند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او می‌دهد. ماه به استقبال مهر می‌رود و راز دل می‌گوید و دلبری می‌کند و مهر را از رفتن باز می‌دارد. در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش می‌کنند و عاشقی پیشه می‌کنند و مهر دیر بر می‌آید و این شب، «یلدا» نام می‌گیرد. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می‌رسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست. »
یلدا در افسانه‌ها و اسطوره‌های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر می‌شود.

در زمان ابوریحان بیرونی به دی ماه، «خور ماه» (خورشید ماه) نیز می‌گفتند که نخستین روز آن خرم روز نام داشت و ماهی بود که آیین‌های بسیاری در آن برگزار می‌شد. از آن جا که خرم روز، نخستین روز دی ماه، بلندترین شب سال را پشت سر دارد پیوند آن با خورشید معنایی ژرف می‌یابد. از پس بلندترین شب سال که یلدا نامیده می‌شود خورشید از نو زاده می‌شود و طبیعت دوباره آهنگ زندگی ساز می‌کند و خرمی‌ جهان را فرا می‌گیرد.
لازم به ذکر است یلدا در سرزمین‌های فلات ایران روسیه و دیگر کشورها با پیشینه ی تاریخی برگزار می‌شود.

چهارشنبه 29 آذر 1391  3:36 PM
تشکرات از این پست
zahra_53 abdo_61 mohammad_43
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:تاریخچه شب یلدا

 

گروه اینترنتی پیام رسان | http://payam-resan.net

یلدا از نظر معنی معادل با كلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است و نوئل از ریشه یلدا است. واژه "یلدا" سریانی (از لهجه های متداول زبان "آرامی" است) و به معنی ولادت است. زبان "آرامی" یکی از زبان های رایج در منطقه خاورمیانه و زبان اصلی نگارش کتب عهد جدید مسیحیان بوده است. (برخی بر این عقیده اند که این واژه در زمان ساسانیان که خطوط الفبا از راست به چپ نوشته می شده، وارد زبان پارسی شده است). ولادت خورشید (مهر و میترا) و رومیان آن را (ناتالیس انویكتوس) یعنی روز (تولد مهر شكست ناپذیر) می نامیدند.

شرق شناسان و مورخان متفق القولند كه ایرانیان نزدیك به هزار سال است كه شب یلدا آخرین شب پاییز و آذر ماه را كه درازترین و تاریك ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند، در كنار یكدیگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریكی و سردی روحیه آنان را تضعیف نكند و با به روشنی گراییدن آسمان (حصول اطمینان از بازگشت خورشید در پی یك شب طولانی و سیاه كه تولد تازه آن عنوان شده است) به رختخواب روند و لختی بیاسایند.

 
فردوسی خردمند در شاهنامه میگوید:
نباشد بهار و زمستان پدید
نیارند هنگام رامش نوید
یلدا، همان یلدائیست که همواره در نزد ایرانیان گرامی داشته شده است البته با اینكه امروزه تعدادی از مولفه های ویژه این رسم كهن چون گرد كرسی نشستن و شاهنامه خواندن رو به فراموشی گذارده اما هنوز هر ایرانی می كوشد بارقه های اصلی این آیین را حفظ كند. ایران كشوری با فرهنگی غنی است كه مردمانش بنا به ذوق و سلیقه و طبیعت منطقه ای كه در آن زیست می كنند هر یك برای برگزاری سنت های كهن آداب خاص خود را دارند. ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبت های خدایی می پنداشتند و آیین و جشن شب یلدا یا شب چله بزرگ تا به امروز در تمامی سرزمین كهنسال ایران و در بین همه قشرها و خانواده ها برگزار میشود.

ایرانیان درازترین شب را بیدار مینشینند تا بیرون آمدن خورشید را نظاره گر باشند. از این پس است که دوران کمبود نور و روشنایی پایان یافته و دوران فزونی خورشید و نور و روشناییست. در این میان ایرانیان با روشن کردن آتش و چراغ به یاری خورشید می آیند و تا صبح بیدار میمانند. یکی دیگر از دلائل برگزاری این جشن، شب زادروز ایزد مهر یا میترا است. مهر به معنای خورشید است و تاریخ پرستش آن در میان ایرانیها و آریایی ها به پیش از دین زرتشت بازمیگردد، که پس از ظهور زرتشت این پیامبر او را اهورامزدا تعریف کرد. یکی از ایزدان اهورایی مهر بود که هم اکنون بخشی از اوستا به نامش نامگذرای شده است.

همانطور که اشاره شد اولین نشانه ها به مراسم شب یلدا مربوط به دوران پیش از زرتشت است یعنی شب زاده شدن ایزد مهر.
گروه اینترنتی پیام رسان | http://payam-resan.net
 
آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نكرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوه هایی را كه انبار كرده اند و خشكبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شكست تاریكی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید كه بدون آن حیات نخواهد بود) را بدهد، زیرا كه به زعم آنان در این شب، تاریكی و سیاهی در اوج خود است.

یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند. در برخی دیگر از جاهای ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. بازگویی خاطرات و قصه گویی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه این ها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر آیند و بلندترین شب سال را با شادی و خرسندی به سپیده برسانند. در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه و انار در شب یلدا جزو آداب و شیوه ی آن نباشد.

یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در "خرم روز" مکرر می شود. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می رسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست.

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

پنج شنبه 30 آذر 1391  7:55 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
voiceofrain
voiceofrain
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 2005
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تاریخچه شب یلدا

پیشینه ی یلــدا و شب چله در نزد ما ایرانیان
 

در ایران كهن هر یك از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، كه نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست. در هر ماه روزی را كه نام روز با نام ماه یكی باشد، جشن می گرفتند. در دی ماه، در ایران كهن، چهار جشن، وجود داشت که امروز از این چهار جشن تنها شب نخستین روز دی ماه، یا شب یلدا را جشن می گیرند، یعنی آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب سال را.

یلدا از نظر معنی معادل با كلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است و نوئل از ریشه یلدا است. واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است. ولادت خورشید (مهر و میترا) و رومیان آن را (ناتالیس انویكتوس) یعنی روز (تولد مهر شكست ناپذیر) نامند.

اجداد ما این شب را تا به صبح به جشن و پایكوبی به گرد آتش، می‌پرداختند، برخوانی الوان از میوه‌هایی چون هندوانه، خربزه، انار، سیب، خرمالو و به می‌نشستند. این میوها هر یك بار معنایی نمادین با خود دارد: هندوانه كه قاچ‌های مدور می‌خورد چون خورشید، یادآور گرمای تابستان و فرونشاندن عطش است. انار هم صندوقچه دانه‌های مروارید سرخ كه خود نماد تناسل نسل و زایش است و شب چره‌هایی كه با شكستن آن شادی را با خود به همراه می‌آورد و دمی همه را از حرف زدن باز می‌دارد.

پایان فصل خزان و فرارسیدن سرما و دگرگونی رنگ زمین از زردی خزان به سفیدی عشق و محبت را ایرانیان از دیرباز در شبی بلند و مهربانگرامی می‌دارند. جای جای ایران زمین به عنوان سرزمینی كهن با كوله‌باری مملو از آیین‌های هزاران ساله، "یلدا" بلندترین شب سال را به گونه‌ای خاص و برگرفته از آیین‌ها و سنت‌های بومی منطقه به صبح می‌رسانند.

آیین‌های شب یلدا گرچه در گذر ایام دستخوش تغییراتی شده اما همچنان در سنت‌های مناطق مختلف كشور مورد توجه قرار دارد. هرچند كه زندگی ماشینی و گرفتاری‌های روزمره، موجب ایجاد فاصله میان مردم ایران با سنت‌ها و آیین‌های گذشته شده، اما هنوز هم جلوه‌ها و نمادهای از سنت‌های ویژه‌ای از ایران باستان در ایامی مانند شب یلدا و نوروز به چشم می‌خورد. نكته زیبا و بیادماندنی بلندترین شب سال در این است كه همه ایرانیان اعم از فارس، ترك، كرد، لر، بلوچ و عرب، شب یلدا را شب جشن، شادی، دور هم‌نشینی، مهرورزی، دوستی و صداقت می‌دانند. آنچه در این میان و برگزاری آیین‌های ویژه شب یلدا جالب است شباهت‌های جشن كریسمس به یلدا است، مورخان می‌گویند این جشن گرچه متعلق به مسیحیان است اما در اصل از ایران باستان و آیین"مهر"(میترائیسم) گرفته شده و به همین دلیل، با دی و شب یلدای ایرانی همزادی و اشتراكات فراوان دارد.

زمان "كریسمس" اكنون نیز میان شاخه‌های مختلف مسیحیت اعم از ارتدوكس، كاتولیك و پروتستانها، متفاوت است و هریك، مبنایی را برای آن تعیین كرده‌اند گرچه همگی به سالروز تولد "مهر" (میترا) - خدای پاكی- در ایران باستان نزدیكند. با یلدا واپسین ساعات خزان گذر می‌كند و صدای پای زمستان با سوزی سرد اما نوازشگر به گوش می‌رسد. خیانها شلوغ و پر رفت و آمد است انگار نفس گرم شب یلدا و دور هم نشستن، سوز سرما را از یاد برده‌ است.



شب یلدا در خراسان به "شب چله" معروف و دارای پیشنیه دیرینه‌ای است و مردم در این شب با شركت در شب نشینی‌های طولانی و خوردن انواع میوه و تنقلات سعی در بهتر گذراندن طولانی‌ترین شب سال دارند. مردم این منطقه برای استقبال نخستین روز از سردترین فصل سال تا آنجا كه توان مالی دارند، در خرید میوه‌های مخصوص شب یلدا مانند هندوانه، انار و خربزه كوتاهی نمی‌كنند. بردن هدیه به خانه عروس با عنوان "شب چله‌ای" از دیگر مراسم شب یلدا در استان خراسان به ویژه مناطق جنوبی این استان است. در این شب برای دخترانی كه به تازگی نامزد شده‌اند، از سوی خانواده داماد، هدایایی فرستاده می‌شود و خانواده‌های عروس و داماد دور هم جمع می‌شوند. در این شب افراد با جمع شدن در خانه بزرگ فامیل، خواندن شعر و داستان، خوردن شیرینی، آجیل و انواع تنقلات، بلندترین شب سال تا پاسی از شب بیدار می‌مانند.

یكی از آیین‌های ویژه شب یلدا در استان خراسان جنوبی برگزاری مراسم "كف زدن" است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبك را كه در این دیار به "بیخ" مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام "تغار" می‌ریزند. مردان و جوانان فامیل با دسته‌ای از چوب‌های نازك درخت انار به نام "دسته گز" مایع مزبور را آنقدر هم می‌زنند تا به صورت كف درآید و این كار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور كف كند. كف آماده شده با مخلوط كردن شیره شكر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده می‌شود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین كردن كف‌ها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن كف به سر و صورت یكدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان می‌افزایند.

اما در استان اصفهان نیز از قدیم‌الایام آیین‌های ویژه‌ای وجود داشته كه كم و بیش هنوز هم ادامه دارد. به باور اصفهانی‌های قدیم، زمستان به دو بخش "چله" و "چله‌كوچیكه" تقسیم می‌شد كه موعد چله از اول دیماه تا ‪۱۰بهمن بود اما "چله كوچیكه" از دهم بهمن آغاز می‌شد و تا سی بهمن ادامه داشت. البته آیین برگزاری شب چله در اصفهان به دو نام"چله زری" (ماده) و"عمو چله"(نر) تقسیم می‌شود زیرا از گذشته تاكنون همه موجودات و اشیاء را بر اساس جنس مذكر و مونث تقسیم می‌كردند. اصفهانی‌ها دوشب را به عنوان شب چله برپا می‌كردند و آیین‌های مخصوص به این شب را به جا می‌آوردند. آیین شب چله در شهر اصفهان خانوادگی برگزار می‌شده است و خانواده‌های اصفهانی با پهن كردن سفره‌یی با عنوان "سفره شب چله"، این شب را گرامی می‌داشتند. هندوانه به‌عنوان نمادی كروی كه برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشید محسوب می‌شود، به‌عنوان مهمترین میوه بر سر سفره چله قرار می‌گیرد. از دیگر بخشهای این آیین در اصفهان قدیم پهن كردن تمام البسه و رخت خوابها در هوای آزاد بویژه در مقابل خورشید با هدف خوش آمدگویی به "عمو چله" و "چله زری" بوده است.

در استان كرمانشاه نیز كه از شهرهای باستانی و كهن ایران زمین است، شب یلدا از جایگاه ویژه‌ای در میان مردم برخوردار است و همواره با مراسم زیبا و با شكوهی همراه است. مردم استان كرمانشاه براساس آیینی كهن در این شب بیدار می‌مانند تا با شعر خواندن، قصه گفتن، فال حافظ گرفتن و آجیل خوردن با مادر جهان در زادن خورشید همراهی و همدردی كنند. میوه‌هایی نیز دراین شب خورده می‌شود كه به گونه‌ای نمادی از خورشید است مانند هندوانه سرخ، انار سرخ، سیب سرخ و یا لیموی زرد، قصه‌هایی از عشق جاودانه شیرین و فرهاد، رستم و سهراب، حكایت حسین كرد شبستری و خواندن اشعار زیبا و دلنشین شامی كرمانشاهی در گذشته نقل مجالس شب یلدا در كرمانشاه بود. آن روزها افراد فامیل بنا بر رسمی دیرینه به خانه بزرگترین فرد فامیل كه معمولا پدر بزرگ و مادر بزرگ بودند می‌رفتند و با تكاندن برفهای زمستان از لباس هایشان در گرمای آرامش بخش كرسی فرو می‌رفتند. افراد فامیل بر سر یك سفره باهم شام می‌خوردند و بر روی سفره مخصوص این شب خوردنیهای متنوعی چیده می‌شد.
خوردنی‌هایی از قبیل آجیل، راحت الحلقوم، مشكل‌گشا، شیرینی محلی دست پخت مادر بزرگها به خصوص نان شیرینی معروف "نان پنجره‌ای، كاك و نان برنجی"، و میوه‌هایی چون انار، سیب و هندوانه كه نگین این سفره بود. یكی از آداب زیبایی كه شب یلدا در استان كرمانشاه وجود دارد گرفتن فال حافظ است كه مردم با اعتقادات خاص خود رهنمودهایش را چراغ راه مشكلات خود در زندگی قرار می‌دهند. هچنین دختران دم بخت با این كار از باز شدن بخت خود در آن سال خبری می‌گرفتند.

مردم استان زاهدان نیز بر اساس یك سنت دیرینه در شب یلدا در خانه بزرگ قوم خویش گردهم می‌آیند و به قصه‌هایی كه پدربزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها برایشان نقل می‌كنند گوش می‌دهند. برگزاری جشن‌ها و نشست‌های خانوادگی همراه‌ با گروهی از اعتقادات اسطوره‌ای، شبی خاطره‌انگیز را برای خانواده‌های زاهدانی به‌ خصوص كودكان و نوجوانان فراهم می‌كند. گفتن قصه، گرفتن فال حافظ، بازی‌های دسته‌جمعی نظیر گل یا پوچ و بیان لطیفه و خاطره رااز سرگرمی‌های شب یلدا در این منطقه عنوان كرد.

استان آذربایجان‌شرقی نیز به عنوان یكی از خطه‌های زرخیز ایران زمین برای زنده نگه داشتن این شب بیادماندنی برای خود آداب و رسوم ویژه‌ای دارند كه به پاره‌ای از آنان اشاره می‌شود. اكثر مردم آذربایجان در شب یلدا "چیلله قارپیزی" (هندوانه چله) می‌خورند و معتقدند با خوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تاثیر نداشته و اصلا سرمای زمستان را حس نمی‌كنند. در بیشتر شهرها و روستاهای آذربایجان شرقی رسم بر این است كه كسانی كه نامزد هستند در دوران نامزدی در این شب برای نامزدهای خود "خوانچه" طبق می‌فرستند و اقوام در هر چه بهتر بودن این خوانچه‌ها كمك می‌كنند. محتویات خوانچه‌ها عبارتند از شیرینی، پرتقال، سیب، انار، هندوانه، آیینه و پارچه كه با پولك و تور تزیین می‌شود. هنگام غروب، زنان فامیل هدایایی به رسم یاری به منزل داماد آورده و به جشن و پایكوبی می‌پردازند. سپس طبق‌های آماده را بر سر افرادی كه معین شده قرار داده و روانه خانه عروس می‌كنند و مادر عروس پس از تحویل طبق‌ها، هدایای مانند پول، شیرینی، جوراب و دستمال به آنها می‌دهد. فردای این شب مادر دختر تمام طبق‌ها را در اتاق میهمان چیده و از زنان فامیل برای صرف میوه و شیرینی دعوت می‌كند. همچنین علاوه بر فرستادن سهم چله برای نوعروس، در نخستین سال ازدواج زوج های تبریزی، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش را كه شامل هندوانه، میوه، آجیل، شیرینی، یك قواره پیراهنی باكفش و چادری روانه منزل آنها می‌كند.

در آذربایجان سابقا كه ارتباطات به این آسانی نبود از اواخر تابستان مقدار زیادی هندوانه و خربزه در تور می‌گذاشتند و آن را از سقف آشپرخانه آویزان می‌كردند تا در هوای آزاد خراب نشود و یا اینكه در كاه قرار می‌دادند. هندوانه مهمترین خوراك شب چله مردم آذربایجان‌شرقی است. اغلب مردم در این شب برنج، مرغ و آش شیر پخته و بعد از شام نیز از تنقلات موجود در منزل شامل قاورقا (گندم برشته با شاهدانه)آجیل، لبو، هویچ، حلوای گردو انواع میوه، خربزه، هندوانه و خشكبارهایی چون انگور، بادام و سنجد میل می‌كنند. ریش‌سفید خانواده در حالیكه با چاقو هندوانه را می‌برد، می‌گوید قادا بلامیزی بو گئجه كسدوخ (بلایای خودمان را امروز بریدیم) در تبریز پوستهای میوه و اشغالها را در آب روان ریخته و این رفتار را خوب و خوش یمن می‌دانند. بعد از خوردن تنقلات و میوه در سابق بزرگان خانواده به نقل حكایات و داستان‌هایی از حماسه‌های ملی این سرزمین نظیر، اصلی و كرم، بایاتی خواندن و ضرب‌المثل پرداخته و تا پاسی از شب به صحبت و گفت و گو مشغول می‌شوند. زنان معمولا تا پایان چله كوچك خانه تكانی نمی‌كنند و اعتقاد دارند اگر در طول این دو چله كسی خانه تكانی كند، چله او را نفرین می‌كند و اگر چله كسی را نفرین كند به نكبت و بدبختی گرفتار می‌شود.

اما آیین شب یلدا در استان مركزی از دیرباز در سه شب متوالی با عناوین شب "چله‌بزرگه"، "چله وسطی" و "چله‌كوچیكه" برگزار می‌شده و خویشان و دوستان سفره‌ای از مهر را می‌گشودند و از هر دری سخنی می‌گفتند. یكی ‌از آیین‌های ویژه یلدا، در استان مركزی دیدار و بزرگان و سالخوردگان فامیل بوده ‌است. در شب‌های چله افراد فامیل در همایشی صمیمی دور كرسی چوبی جمع می‌شدند و به قصه‌های بزرگترها گوش می‌دادند. زنان و دختران روستایی در گرگ و میش شب‌های چله در تكاپو و هیجانی خاص ملزومات غذا و تنقلات ویژه این شب را مهیا می‌كردند و برای گذران ساعات خوش در كنار فامیل لحظه شماری می‌كردند. آنان در سینی‌های قدیمی مسی در فضای دوده‌ گرفته آشپزخانه‌های قدیمی، انواع میوه و تنقلات به ویژه هندوانه، انگور، تخمه و نخودچی كشمش، و خرما را مهیا می‌كردند.در این شب استثنایی پس از صرف شام و خواندن دعای شكر در پای سفره، همگان در كنار هم، از شادی‌ها و غم‌ها، موفقیت‌ها، اعتقادات، امیدها و بیم‌هاشان می‌گفتند. بزرگترها و ریش سفیدان فامیل در این شب علاوه بر خواندن اشعار حافظ، سعدی و فردوسی خاطرات و داستان‌های كهن ایران زمین را برای اعضای خانواده نقل می‌كردند.

در شب یلدا، بزرگترها با كودكان هم بازی می‌شدند،"پر یا پوچ"دزد بازی و مشاعره از جمله بازیهایی است كه در شب چله در مناطق مختلف استان مركزی با مشاركت همه اعضای خانواده رواج داشت. این رسومات تا ۵۰ سال پیش در شهر اراك و سایر مناطق استان مركزی به شكلی فرا گیر وجود داشت اما اكنون به ندرت می‌توان چنین جلوه‌هایی را به چشم دید.

یلدای تهران قدیم نیز با میوه‌های تازه فصل پاییز، میوه‌های خشك شده تابستان آجیل مخصوص، شیرینی و هندوانه به صبح می‌رسید. تهرانیان قدیم در همه اعیاد خود سنت حسنه جمع شدن افراد خانواده در منزل بزرگتر خانواده را منظور می‌داشتند و همه فرزندان خانواده در منزل مادر و پدر جمع می‌شدند. از سنن یلدای تهران، صرف میوه‌های تابستانی از جمله هندوانه است كه به دلیل نزدیكی این مراكز كشاورزی با تهران، میوه هندوانه در خوراكی‌های شب یلدای تهرانیان قرار گرفته ‌است. آجیل شب یلدا نیز از دیگر مصروفات تهرانی‌ها است كه تركیب آن نشانی از اعتقاد و تجربه اهالی تهران قدیم به خواص گوناگون میوه‌های خشك شده است كه با عنوان " آخشیج "(تضادها) كاربرد داشته است. ولی تهرانی‌ها شب یلدا را همه ساله جشن می‌گیرند تا سنت‌های زیبای قدیم در لابلای زندگی مدرنیته شهرنشینیشان حفظ شود.

مردم استان قزوین نیز همچون دیگر هموطنان ایرانی، این آیین كهن را با رفتن به خانه بزرگ‌ترها می‌گذرانند. به عقیده بزرگ‌ترها آوردن میوه‌های مختلف خشك و تر و میوه‌های سرخ فام كه به "شب چره" معروف است، همراه با خوراكی‌های دیگر شگون داشته و زمستان پر بركتی را نوید می‌دهد. در بعضی مواقع كه مادر بزرگ‌ها در آوردن تنقلات تاخیر می‌كنند كوچكترها شعر "هر كه نیارد شب چره - انبارش موش بچره" سر می‌دهند، كه مادربزرگ در آوردن "شب چره" تعجیل می‌كند. در این شب اغلب مردم قزوین با خوردن سبزی پلو با ماهی‌دودی و سپس هندوانه، انار، انواع تنقلات از جمله كشمش، گردو، تخمه، آجیل مشگل‌كشا و انجیر خشك، شب نشینی خود را به اولین صبح زمستانی گره می‌زنند. به عقیده مادر بزرگ‌های قزوینی اگر دراین شب ننه سرما گریه كند باران می‌بارد، اگر پنبه‌های لحاف بیرون بریزد برف می‌آید و اگر گردنبند مراوریدش پاره شود تگرگ می‌آید. یكی دیگر از آداب و رسوم "شب یلدا" فرستادن "خونچه چله" از سوی داماد به عنوان هدیه زمستانی برای عروس است. در این خونچه برای عروس پارچه، جواهر، كله‌قند و هفت نوع میوه مثل گلابی هندوانه، خربزه، سیب، به با تزئینات خاصی فرستاده می‌شود.

از جمله آیین‌های شب یلدا در خراسان شمالی آن است كه خانواده‌ها در این شب‌نشینی شب یلدا تفالی نیز به دیوان حافظ می‌كنند كه این‌كار هم معمولا توسط بزرگ خانواده صورت می‌گیرد. آنان دیوان اشعار لسان‌الغیب خواجه شیراز را با نیت بهروزی و شادكامی می گشایند و فال و مراد دل خود را از او طلب می‌كنند. بازگویی خاطرات، قصه‌گویی پدر بزرگها و مادر بزرگها نیز یكی از مواردی است كه یلدا را برای خانواده‌ها دلپذیرتر می‌كند. یكی دیگر از سنت‌های كهن شب یلدا، چله بردن برای خانواده عروس است. با فرا رسیدن شب چله مردهای جوان طبق‌های آراسته میوه، شیرینی و كله‌قند تزیین شده را به رسم هدیه به خانه عروس جوان می‌برند. این طبق‌های هدیه كه معمولا مسی است و روی آن با سفره‌های قرمز گلدوزی شده پوشانده شده، پر از ظرفهای بزرگ میوه پیچیده در زرورق‌های رنگین با گل و نوارهای مواج می‌شود.

مردانی این طبق‌ها را بر سر گذارده و در پی یكدیگر با شادی و پایكوبان راهی خانه عروس می‌شوند. خانواده دختر نیز به پاس قدردانی و به رسم یادبود لباس‌و یاقطعه پارچه‌ای را برای خانواده داماد، در سینی خالی شده هدایا می‌گذارند. اگر قبل از شب چله برف باریده باشد برخی از مردم شهر و روستا در این شب با خوردن برف شیره، با شیرین كردن كام با معجونی از بارش زمستانی، با سردی زمستان آشتی می‌كنند. همچنین بزرگترها با دادن حلوا قلقلی از كوچكترها پذیرایی می‌كنند. حلوا قلقلی از كوبیده شدن مغز گردو، بادام، كنجد و دیگر دانه‌های روغنی تهیه و سپس در شیره انگور نیز خوابانده می‌شود. اما برخی از افراد كهنسال و نیز آشنایان به فرهنگ مردم در خراسان شمالی همه این آیین و مراسم را بهانه‌ها و ترفندهایی برای گردهم آمدن خانواده‌ها، بجای آوردن صله ارحام و رفع كدورتهای احتمالی بین خویشاوندان می‌دانند. آنان بر این باورند كه پیشینیان در هر فصل به بهانه‌ای سعی می‌كرده‌اند تا اقوام را جمع كرده و صلح، صفا و صمیمیت را در بین آنان حكمفرما كنند.

بـازم با گریه خوابم برد       بـازم خواب تــــو را دیدم

دوباره....

چقدر غمگینم و تنـــها  چقدر می خوام که باز بـارون بباره

 

بزن بــارون  ببار آروم  بروی پلکای خسته ام

بزن بــارون تو می دونی هنوزم یاد اون هستم

 

شنبه 2 دی 1391  2:52 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
دسترسی سریع به انجمن ها