شبِ چله در مازندران(قائم شهر)
به بهانه شب يلدا:در چله شو – که معمولاً جشنی خانوادگی بود و هست – دور هم گرد می آمدند و به خواندن امیری یا تبری ، شعر و فال حافظ می پرداختند.(يادداشتي از: محمود جواديان-وهمن کوتنايي-شاعر،داستان نويس و پژوهنده قائم شهري)
مراسم چله شو ( شبِ چله ) يا شب چله ( شب یلدا ) در آخرین شب آذر ماه برگزار می شود. در گذشته ، در این شب مانند « تیرماه سیزه شو ( سیزدهم تیرماه تبری = برابر با دوازدهم آبان ) شیرینی های محلی « پشت زیک = شیرینی کنجد » ، « ماکِلمه = شیرینی برنجک » - غیر از پیس گنده ( آمیزه ای از آرد برنج ، گردو و شکر که ویژه ی جشن تیر ماه سیزّه بود) - آماده می شد.
آن شب نیز شام برنج با گوشت خروس بود ، اما در سال های پسین ، اردک ، غاز، بوقلمون ، ماهی ( به ویژه ماهی سفید شکم پهلو ) به آن اضافه شد.
میوه های فصل ، انواع تنقلات ، بویژه هندوانه ، انار، خربزه تا این شب نگه داری می شد و سفره ی چله شو را رنگین می کرد و اکنون نیز بر سر سفره ها دیده می شود.
در گذشته هندوانه و خربزه را در اتاق مهمانی یا « کرتلار » = بهار خواب و یا در انباری – که خنک تر بود - به اصطلاح « بنده » می کردند ؛ یعنی ، آنها را با بندی به سقف آویزان می کردند تا سالم باقی بماند.
بنده کردن به ویژه هندوانه رسمی معمول بود که از تابستان - هنگام رسیدن هندوانه - آغاز می شد. ( در تابستان برای سرد شدن هندوانه آن را ساعت ها با ریسمان و بندک داخل چاه نگه می داشتند. )
در چله شو – که معمولاً جشنی خانوادگی بود و هست – دور هم گرد می آمدند و به خواندن امیری یا تبری ، شعر و فال حافظ می پرداختند.
خانواده های فامیل این شب را تا صبح به هم می رساندند و بر این باور بودند که هر کس در این شب بخوابد، در آن سال روزی و درآمدش کم می شود. هم چنین باور داشتند که در این شب آب ها یک لحظه از حرکت و جریان باز می ایستد و ساکن می شود.
نام دیگر این شب چله ، شب یلدا است. درباره ی واژه ی شب یلدا، لغت نامه ی دهخدا می نویسد : « یلدا لغت سریانی است به معنی میلاد عربی و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می کرده اند از این رو بدین نام نامیده اند.
باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح « نوئل » که در بیست و پنج دسامبر تثبیت شده ، طبق تحقیق محققان در اصل ، جشنِ ظهورِ میترا ( مهر ) بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسا قرار دادند » .
اکنون این جشن به گونه ی جشن خانوادگی ، همچنان برگزار می شود. نشستن فامیلان گرد هم و در پسینِ این سال ها ، دوستان در این شب به جشنی متناسب با فضا و فرهنگ امروزه تبدیل شده است.
از عناصر باقی مانده از دوران گذشته ، فالِ حافظ است که همچنان باقی مانده است. البته سابقه ی این جشن به هزاران سال و به روزگاری که آیینِ مهر رواج داشت بر می گردد و طبعاً خواندن شعرِ حافظ و فال گرفتن رسمی به نسبت متأخر است .
« یلدا و مراسمی که در نخستین شب زمستان و بلندترین شب سال بر پا می کنند ، سابقه ای دراز داشته ، مربوط می شود به ایزد مهر ... این رسوم ویژه ی آریایی هاست و به خصوص پیروان آیین مهر، هزاران سال است آن را در ایران زمین بر پای می دارند.
شب یلدا ، شب زایش و تولد مهر است که به یادگار آن جشن برگزار می شد. ریشه ی این باور و اعتقاد بر می گردد به گاه شماری و اندیشه هایی که ایرانیان مهری دین از آن داشتند .... مردم عهود دور و گذشته ، که پایه ی زندگی شان بر کشاورزی- چوپانی قرار داشت و در طول سال ، با سپری شدن فصول و تضادهای طبیغی خوی داشتند ، بر اثر تجربه و گذشتِ زمان با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت حرکت و قرار ستارگان آشنایی یافته ، کارها و فعالیت ها شان را بر اثر آن تنظیم می کردند ».
« چلّه شو » آغاز چله ی بزرگ است؛ چله ی بزرگ ( گت چله Gat-e-celle ) از یکم دی تا دهم بهمن است و چله ی کوچک ( خُرد چلّه ، پیرزنا چله ، پیرزناکش = چله ی پیرزن ، پیرزن کش ) از دهم بهمن تا آخر بهمن ماه ادامه دارد.
ضرب المثلی مازندرانی می گوید : بزک نمیر بهاره/ بهار اینه ، گته چتی نمیرم شروینه ما/ شهر بنو ما دنباله/ دنبال اینه : Bezek namir bahare / bahar ine, gete ceti namiram sarvin-e ma/ sar benu ma denbale/ denbal ina: ( بزک نمیر بهاره / بهار می آید ، گفت چگونه نمیرم که ماه شهریور ( = برابر با دی ماه ) دنباله / به دنبال می آید ) .
اما باور مردم منطقه بر این است که چله ی کوچک ( از دهم بهمن تا یکم اسفند ، هر چند برخی چله ی کوچک را از دهم بهمن تا بیستم اسفند می دانند ) از چله ی بزرگ سردتر است؛ به همین دلیل آن را چله ی پیرزن کش ( بخاطر افزونی سرما ) می نامند.
خرد چله ( چله ی کوچک ) در «میر ماه » مازندرانی ( = برابر با بهمن ماه ) قرار دارد ، روز شانزدهم آن را – که « مهر روز » نام دارد – « هشت هشت » می گویند . در این ماه سرما هر چه بیشتر افزونی می گیرد.
« پس اول دی ، به مناسبت آن که تجدید حیات مهر یا خورشید است به نام یلدا ، یعنی « تولد » مشهور شده و جشن گرفته می شده است . اما آغاز دی ماه جشن بزرگ دیگری نیز بود ، [ که ] هرگاه نام روز و نام ماه با هم تلاقی و برخورد می کرد ، آن روز را جشن می گرفتند . دَزوَ Dazva در اوستا به معنی آفریدگار و خداوند و دَدو Dadu در پهلوی نیز شکل تغییر یافته ی همین واژه است.
ماه دی ( دی نیز شکل فارسی جدید دَدوی پهلوی است ) نیز نخستین روزش به نام آفریدگار نامزد است ، پس جشنی بوده ... [ بدین مناسبت ] در روزگار گذشته این روز را « خور روز » یعنی روز خورشید نیز می گفتند و بعدآً به خرم روز موسوم گشت که جشنی از جشن های ایران کهن بود .
این ها همه دلالت بر تقدس و ارج و بزرگی این روز دارد که روزِ خورشید است ، روز تولد خورشیدِ شکست ناپذیر است.
ابوریحان می گوید : « دی ماه و آن را خور ماه نیز می گویند . نخستین روز آن خرم روز ( = خُرَه روز ) است و این روز و این ماه هر دو به خدای بزرگ است... ».
در حقیقت جشن زادن خورشید ( مهر ، میترا ) جشن پیروزی این عنصر رهایی بخش از اهریمن سیاهی بود که با آغاز دراز شدن روز از تاریکی شب کاسته می شد.
« هنگامی که آیین مهر از ایران در جهان متمدنِ کهن منتشر شد ، در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی ، به همین جهت روز بیست و یکم دسامبر را که برابر با اول دی ماه بود ، هنگامی که آیین مهر همگانی شده بود ، به عنوان روز تولد مهر یا میترای شکست ناپذیر جشن می گرفتند . اما در سده ی چهارم میلادی بر اثر اشتباهاتی که در کبیسه روی داد ، تولد مهر نجات بخش ، یا مسیحای منجی – در بیست و پنجم دسامبر واقع شد و از آن پس تثبیت شد .
تا آن زمان تولد عیسای مسیح در ششم ژانویه جشن گرفته می شد. اما دین اغلب رومیان و اغلب کشورهای متمدن اروپا ، آیین مهر و میترا بود. اما هنگامی که کم کم مسیحیت در روم با فشار و ارعاب جا باز کرد ، متولیان کلیسا چون نتوانستند با بر انداختن جشن تولد میترا در بیست و پنجم دسامبر غلبه کنند ، همان روز را زایش عیسای مسیح اعلام کردند که تا این زمان باقی مانده » .
تأثیر مهر بر فرهنگ و آیین اروپایی به سده ی نخست پیش از میلاد بر می گردد که رومی ها آیین مهر پرستی را در « سراسر قاره ی اروپا ، بخش غربی و شمال آفریقا و آسیای صغیر -کناره های دریای سیاه - » منتشر کردند .
« پنج سده ی تمام این آیین بخش مهمی از آسیا ، اروپا و شمال آفریقا را به زیر نفوذ خود کشانید . در سده ی چهارم میلادی بود که در روم امپراتور کنستانتین دین مسیح را پذیرفت .
از این تاریخ کوششی فوق العاده به عمل آمد تا دین مسیح را جایگزین آیین مهر کنند. اما چون نتوانستند پیش از هشتاد درصد از اصول و شعایر و آدابِ مهری را مُهر مسیحیت زدند . روز 25 دسامبر که تولد مسیح است ، در واقع روز تولد مهر و خورشید تابان می باشد. چنان که اثر این تقارن در آلمانی به شکل sonntang و در انگلیسی sonday روز خورشید باقی مانده است » .
مهر یا میترا یکی از بزرگ ترین ایزدان ایرانی و هندی بود « که در هزار و چهارصد سال پیش از میلاد ، یادش در سنگ نوشته ای آمده . در اوستا سرودی زیبا و بلند به وی منسوب است و در آثار کهن سانسکریت ، به ویژه وِداها و کهن ترین جزء آن ریگ ودا rigveda به اهمیت مقامش اشاره شده .
بی گمان جشنی ویژه ی این ایزد بزرگ زرتشتی و پروردگارِ جالب توجه هند و ایرانی و قوم آریایی در سال وجود داشت » .
نظامی گنجوی سی لحن باربد را در منظومه ی خسرو شیرین آورده که لحن بیست ویکم آن مهرگانی نام دارد. این سی لحن بدین قرار است : 1- گنج باد آورد 2- گنج گاو 3- گنج سوخته 4- شادِروان ، مروارید 5- تخت طاقدیس 6- ناقوسی 7- اورنگی 8- حقه ی کاووس 9- ماه بر کوهان 10- مشک دانه 11- آرایش خورشید 12- نیمروز 13- سبز در سبز 14- قفل رومی 15- سَروِستان 16- سرو سهی 17- نوشین باده 18- رامش جان 19- نازِ نوروز یا سازِ نوروز 20 – مُشکویه 21- مهرگانی 22- مروای نیک 23- شبدیز 24- شب فرخ 25- فرخ روز 26- غنچه ی کبک دری 27- نخجیرگان 28- کینِ سیاوش 29- کینِ ایرج 30- باغِ شیرین
چو نو کردی نوای مهرگانی /ببُردی هوش خلق از مهربانی
« نظامی » هم چنین گذشته از سی لحن باربد برای هر روز از سال نیز نغمه هایی ساخته بود. به گفته ی نظامی و مسعود سعد ، باربد برای جشن نوروز نیز نغمه ساخته است.