0

شب یلدا

 
voiceofrain
voiceofrain
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 2005
محل سکونت : اصفهان

شب یلدا

شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌کرهٔ شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند. این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.

 

نام

واژهٔ «یلدا» ریشهٔ سریانی دارد و به‌معنای «ولادت» و «تولد» است. منظور از تولد، ولادت خورشید (مهر/میترا) است. رومیان آن را ناتالیس آنایکتوس یعنی روز تولد مهر شکست‌ناپذیر می‌نامند.[۱] ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانسته‌است.[۲]

یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.

آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند.[۳] بدین‌سان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می‌شد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده می‌کند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.[۴] در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص ۲۵۵، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده‌است و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده است.[۵] در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است:

«یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب‌هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می‌باشد و بعضی گفته‌اند شب یلدا یازدهم جدی است.»[۶]
تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانی‌ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر می‌پاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا می‌رسید، آتش می‌افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می‌آوردند و خوانی ویژه می‌گستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوه‌های خشک در سفره می‌نهادند. سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوه‌های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار می‌شد.[۷] در آیین‌های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می‌گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده‌ها و فرآورده‌های خوردنی فصل و خوراک‌های گوناگون، خوراک مقدس مانند «می‌زد» نیز نهاده می‌شد.

ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنهٔ کوه‌های البرز به انتظار باززاییده شدن خورشید می‌نشستند. برخی در مهرابه‌ها (نیایشگاه‌های پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب‌هنگام دعایی به نام «نی ید» را می‌خوانند که دعای شکرانه نعمت بوده‌است. روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و تعطیل عمومی بود (خرمدینان، این روز را خرم روز یا خره روز می‌نامیدند).خورروز در ایران باستان روز برابری انسان‌ها بود در این روز همگان از جمله پادشاه لباس ساده می‌پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری نداشت و کارها داوطلبانه انجام می‌گرفت نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود این موضوع را نیروهای متخاصم با ایرانیان نیز می‌دانستند و در جبهه‌ها رعایت می‌کردند و خونریزی به طور موقت متوقف می‌شد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ به صلح طولانی و صفا تبدیل شده است. در این روز بیشتر از این رو دست از کار می‌کشیدند که نمی‌خواستند احیاناً مرتکب بدی شوند که آیین مهر ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می‌شمرد. ایرانیان به سرو به چشم مظهر قدرت در برابر تاریکی و سرما می‌نگریستند و در خورروز در برابر آن می‌ایستادند و عهد می‌کردند که تا سال بعد یک سرو دیگر بکارند.

 

تأثیر یلدا در جشن‌های دیگر اقوام

محققان معتقدند که مسیحیت غربی چارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است و برای نمونه تقویم کلیساها، بسیاری از بقایای مراسم و جشنهای پیش از مسیحیت بخصوص کریسمس را در خود نگاه داشته است و کریسمس به عنوان آمیزه‌ای از جشن‌های ساتورنالیا و زایش میترا در روم باستان در زمان قرن چهارم میلادی با رسمی شدن آیین مسیحیت و به فرمان کنستانتین به عنوان زادروز رسمی مسیح در نظر گرفته شد.[۸] هنگام توسعهٔ آیین‌های رازآمیز در اروپا و سرزمین‌های تحت فرمانروایی امپراتوری روم و پیش از از پذیرفتن آیین مسیحیت، رومیان هر ساله در روز ۱۷ دسامبر در جشنی به نام ساتورنالیا به سیاره کیوان (ساترن)، ایزد باستانی زراعت، احترام می‌نهادند. این جشن تا هفت روز ادامه می‌یافت و انقلاب زمستانی را شامل می‌شد. از آنجا که رومیان از گاهشماری یولیانی در محاسبات خود استفاده می‌کردند روز انقلاب زمستانی به جای ۲۱ یا ۲۲ دسامبر حدوداً در ۲۵ دسامبر واقع می‌شد. هنگام عید ساتورنالیا، رومی‌ها اقدام به برپاداشتن جشن و سرور، به تعویق انداختن کسب و کار و منازعات، هدیه دادن به همدیگر و آزادکردن موقتی برده‌ها می‌نمودند. همچنین آیین رازآمیز میترائیسم، بر پایه پرستش ایزد باستان ایران زمین، میترا در سرزمین‌های تحت فرمانروایی روم باستان اشاعه زیادی یافته بود و بسیاری از رومیان، رویداد بلندتر شدن روزها به دنبال انقلاب زمستانی را با شرکت کردن در مراسمی به منظور بزرگداشت میترا، جشن می‌گرفتند. این جشنها و سایر مناسک تا روز اول ژانویه ادامه می‌یافت که رومیان آنرا روز ماه و سال جدید می‌دانستند. پس از استیلای مسیحیت در اروپا، آداب و رسوم آیین مهر که در زندگی مردم و به‌خصوص در میان رومیان نفوذ کرده بود هم‌چنان باقی ماند و با آمدن دین جدید رنگ نباخت. کلیسای کاتولیک روم روز ۲۵ دسامبر را به عنوان زادروز مسیح برگزید تا به مراسم پگانیسم در آن زمان معنا و مفهوم مسیحی بخشد. برای نمونه، کلیسا جشن زادروز میترا خدای نور و روشنایی را با جشن بزرگداشت زادروز عیسی که عهد جدید او را نور و روشنی جهان می‌نامد، جایگزین نمود تا از درآمیختن این دو مناسبت، نفوذ بیشتری بر زندگی مردم داشته باشد و بزرگ‌ترین جشن آیین مهر را در خود حل کنند. اکنون کلیسای ارامنه روز ششم ژانویه را که گفته می‌شود روز غسل تعمید مسیح است را به عنوان روز میلاد مسیح جشن می‌گیرند.[۹] تاریخدانان، تاریخ دقیق زادروز عیسی را نمی‌دانند. فرانتس کومون، باستان‌شناس بلژیکی و بنیان‌گذار میتراپژوهی مدرن و دیگر میتراپژوهان همفکر او مفاهیم آیین میترایسم روم را کاملاً برگرفته از آیین مزدیسنا و ایزد ایرانی میترا (مهر) می‌دانند اما این ایده از دهه ۱۹۷۰ میلادی به بعد به شدت مورد نقد و بازبینی قرار گرفته است و اکنون به یکی از مسائل بسیار مجادله‌برانگیز در زمینه پژوهش ادیان در دنیای روم و یونان باستان تبدیل شده است.[۱۰]
در حدود ۴۰۰۰ سال پیش در مصر باستان جشن «باززاییده شدن خورشید»، مصادف با شب چله، برگزار می‌شده است. مصریان در این هنگام از سال به مدت ۱۲ روز، به نشانهٔ ۱۲ ماه سال خورشیدی، به جشن و پای‌کوبی می‌پرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی می‌داشتند. هم‌چنین از ۱۲ برگ نخل برای تزیین مکان برگزاری جشن استفاده می‌کردند که نشانهٔ پایان سال و آغاز سال نو بوده است.
در یونان قدیم نیز، اولین روز زمستان روز بزرگ‌داشت خداوند خورشید بوده است و آن را خورشید شکست ناپذیر، ناتالیس انویکتوس، می‌نامیدند که از ریشهٔ کلمهٔ ناتال که در بالا اشاره شد برگرفته شده‌است و معنی آن، میلاد و تولد است. ریشه‌های یلدا در جشن دیگر مرسوم در یونان نیز باقی مانده‌است از مهم‌ترین این جشن‌های می‌توان به جشن ساتورن اشاره کرد.
در قسمت‌هایی از روسیهٔ جنوبی، هم‌اکنون جشن‌های مشابهی به‌مناسبت چله برگزار می‌شود. این آیین‌ها شباهت بسیاری با مراسم شب چله دارد. پختن نان شیرینی محلی شبیه به موجودات زنده، بازی‌های محلی گوناگون، کشت و بذرپاشی به صورت تمثیلی و بازسازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی هره پنجره‌ها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانه‌خوانی و رقص و آواز و مهم‌تر از همه قربانی کردن جانوران از آیین‌های ویژه این جشن بوده و هست. یکی دیگر از آیین‌های شب‌های جشن، فالگیری بود و پیشگویی رویدادهای احتمالی سال آینده. همین آیین‌ها در روستاهای ایران نیز کم و بیش به چشم می‌خورند که نشان از همانندی جشن یلدا در ایران و روسیه دارند.
یهودیان نیز در این شب جشنی با نام «ایلانوت» (جشن درخت) برگزار می‌کنند و با روشن‌کردن شمع به نیایش می‌پردازند.
آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل‌گشا می‌خورند و تا پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند می‌گذرانند و در خانواده‌های تحصیل کرده آشوری تفال با دیوان حافظ نیز رواج دارد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک هستند نیز سخت گرامی و بزرگ دانسته می‌شود و از آن با نام «خرم روز» (خره روز) یاد می‌گردد و آیین‌هایی ویژه در آن روز برگزار می‌شود. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستان هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است.

 

جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران

ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می‌مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می‌دارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.

در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دی‌ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می‌گذاشتند و با جامه‌ای سپید به صحرا می‌رفتند و بر فرشی سپید می‌نشستند. دربان‌ها و نگهبانان کاخ شاهی و همهٔ برده‌ها و خدمت‌کاران در سطح شهر آزاد شده و به‌سان دیگران زندگی می‌کردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند. البته درستی این امر تایید نشده و شاید افسانه‌ای بیش نباشد. ایرانیان در این شب باقی‌مانده میوه‌هایی را که انبار کرده بودند به همراه خشکبار و تنقلات می‌خوردند و دور هم گرد هیزم افروخته می‌نشستند تا سپیده دم بشارت روشنایی دهد زیرا به زعم آنان در این شب تاریکی و سیاهی در اوج خود است. جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‌نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‌شود. متل‌گویی که نوعی شعرخوانی و داستان‌خوانی است در قدیم اجرا می‌شده‌است به این صورت که خانواده‌ها در این شب گرد می‌آمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف می‌کردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوه‌ها که اغلب دانه‌های زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب می‌شوند که انسان‌ها با توسل به برکت‌خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت‌آور می‌کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می‌دهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به‌شمار می‌روند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده‌گویی می‌کنند.



استان آذربایجان (شرقی و غربی)
در خطهٔ شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچهای تزیین شده به خانهٔ تازه‌عروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه‌ها را تزئین می‌کنند و شال‌های قرمزی را اطرافش می‌گذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین می‌کنند و به خانهٔ عروس می‌برند.

استان مازندران
در مازندران شب یلدا بسیار با اهمیت و گرامی داشته می‌شود. در این شب همه مردم به خانه پدر بزرگها و مادر بزرگها رفته و ضمن دور هم نشینی و خواندن فال حافظ و فردوسی خوانی به خوردن تنقلات و میوه جات خصوصا" انار و هندوانه و ازگیل می‌پردازند و با خوردن و نوشیدن و شنیدن صحبتها و داستان‌های بزرگترها شب را به صبح می رسانند و معتقدند که صبح بعد از یلدا روز پیروزی خورشید بر سیاهی و تاریکیها است.

استان فارس
سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاج‌ها و خرما و رنگینک برای گرم مزاج‌ها موجود است. حافظ‌خوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازی‌هاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چله‌نشینان شده‌است.

استان همدان
همدانی‌ها فالی می‌گیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق می‌نشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر می‌خواند. دختر بچه‌ای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن می‌زند و مهمان‌ها بنا به ترتیبی که نشسته‌اند شعرهای پیرزن را فال خود می‌دانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقه‌است در این شب خورده می‌شود. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده می‌شود که از معمولترین خوراکی‌های موجود در ابن استان هاست.

استان خراسان
در شهرهای خراسان خواندن شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم است. یکی از آیین‌های ویژه شب یلدا در استان خراسان رضوی و خراسان جنوبی برگزاری مراسم «کف زدن» است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به «بیخ» مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» می‌ریزند. مردان و جوانان فامیل با دسته‌ای از چوب‌های نازک درخت انار به نام «دسته گز» مایع مزبور را آنقدر هم می‌زنند تا به صورت کف درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف کند. کف آماده شده با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده می‌شود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین کردن کف‌ها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت یکدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان می‌افزایند.

استان اردبیل
در اردبیل رسم است که خانواده ها شب یلدا دور هم جمع می شوند و تا پاسی از شب با هم شب نشینی می کنند.هنداونه.انار.پرتقال.تخمه.ماهی پلو و... از جمله خوراکی هایی است که در استان اردبیل مرسوم هست.

استان گیلان
در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می‌کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی‌کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی‌هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می‌شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می‌ریزند، خمره را پر از آب می‌کنند و کمی نمک هم به آن می‌افزایند و در خم را می‌بندند و در گوشه‌ای خارج از هوای گرم اتاق می‌گذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می‌شود. آوکونوس در اغلب خانه‌های گیلان تا بهار آینده یافت می‌شود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می‌آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه‌کش آفتاب می‌خورند.(آو= آب و کونوس = ازگیل). در گیلان در خانواده‌هایی که در همان سال پسرشان را داماد یا نامزد کرده‌اند رسم است که طبقی برای خانواده نوعروس می‌فرستند. در این طبق میوه‌ها و خوراکی‌ها و تنقلات ویژه شب چله به زیبایی در اطراف آراسته می‌شود و در وسط طبق هم یک ماهی بزرگ (معمولا ماهی سفید) تازه و خام همراه با تزیین سبزیجات قرار می‌گیرد که معتقدند باعث خیر و برکت و فراوانی روزی زوج جدید و همچنین سلامت و باروری نوعروس می‌گردد.

استان کرمان
مردم کرمان تا سحر انتظار می‌کشند تا از قارون افسانه‌ای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم‌شکن برای خانواده‌های فقیر تکه‌های چوب می‌آورد. این چوب‌ها به طلا تبدیل می‌شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می‌آورند.

 

خوراکی‌ها

انار و هندوانه جزو مهم ترین ملزومات شب یلدا هستند. همچنین اجیل شب یلدا نیز در ایران طرفدار بسیاری را دارد .

 

پانویس

1 طبیب‌زاده، یلدا، ۹.
2 مرادی غیاث‌آبادی، جشن‌ها و گردهمایی‌ها، ۴۷.
3 هاشم رضی، گاهشماری و جشن‌های ایران باستان، ص ۵۵۳ و ۵۵۴
4 هاشم رضی، گاهشماری و جشن‌های ایران باستان، ص ۵۶۰
5 هاشم رضی، گاهشماری و جشن‌های ایران باستان، ص ۵۵۴
6 هاشم رضی، گاهشماری و جشن‌های ایران باستان، ص ۵۵۴
7 هاشم رضی، گاهشماری و جشن‌های ایران باستان، ص ۵۵۴ و ۵۵۹
8 religion:: History» The survival of Roman religion. In Encyclopædia Britannica. Retrieved December 12, 2008, from Encyclopædia Britannica Online
9 کریسمس، در دانشنامه انکارتا
10 Mithras. By Luther H. Martin. Journal of Biblical Literature, Vol. ۱۰۶

 

منابع

طبیب‌زاده، محمود. «یلدا». حافظ (تهران)، ش. ۲۲ (دی ۱۳۸۴).
مرادی غیاث‌آبادی، رضا. راهنمای زمانِ جشن‌ها و گردهمایی‌های ملی ایران باستان. تهران: نوید شیراز، ۱۳۸۷. شابک ‎۹۶۴-۳۵۸-۴۶۵-۸.
مهر، فرهنگ. دیدی نو از دینی کهن.
رضی، هاشم. گاهشماری و جشن‌های ایران باستان
جلد چهارم فرهنگ معین - امیرکبیر تهران ۱۳۶۲
دکتر عباس احمدی، مقالهٔ یلدا و جادو
مجله آفتاب، شمارهٔ پنجم، سال اول
وب‌گاه چراغ‌های رابطه

سه شنبه 28 آذر 1391  12:27 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43 ravabet_rasekhoon fatemeh_75 zahra_53 farshad42 hamid_h
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:شب یلدا

بلندترین شب سال چگونه صبح می‌شود؟!

 

 

شب یلدا
یلدا از كجا آمد؟ اجداد ما 7 هزار سال پیش به تقویم خورشیدی دست پیدا كردند و فكر نكنید به همین آسانی بود، كلی طول كشید بفهمند اولین شب زمستان...
 
شب میوه‌های رنگارنگ
اصلا چه كسی می‌گوید این شب هر سال كه می‌گذرد كم‌رنگ‌تر می‌شود؟ هیچ هم این‌طور نیست.
یك نگاهی به خیابان‌ها بیندازید و بعد به پیشواز بروید كه از یكی دو روز دیگر اس‌ام‌اس‌هایی دریافت خواهید كرد كه حاوی تبریك و آرزو و شعر و جملات نغز و قصار در توصیف این شب خواهد بود. شب یلدا، بلندترین شب سال چند روز دیگر از راه می‌رسد. شب چله كه حالا دیگر بهش می‌گوییم شب یلدا یكی از قدیمی‌ترین جشن‌هایمان است. از همین حالا برق و چشمك هندوانه‌ها و آجیل‌ها و انارها شروع شده است. حیف كه دیگر مثل قدیم‌ها كرسی‌ای نیست كه دور آن بنشینیم و به ساعت نگاه كنیم و تعجب كنیم كه چقدر دیر می‌گذرد. اما می‌توانیم دوباره خانه پدربزرگ و مادربزرگ یا یكی از بزرگ‌ترهای فامیل جمع شویم و همه با هم باشیم و گل بگوییم و گل بشنویم و بلندترین شب سال را كه بهانه‌ای است برای جمع شدن دور هم پاس بداریم. می‌دانید كه شب یلدا فقط چندثانیه بلندتر از شب‌های قبل است. جوجه را آخر پاییز می‌شمارند. شب یلدا وقت شمردن جوجه‌های یك سال گذشته هم هست.
شب یلدا از زمان باستان در ایران جشن بزرگی بوده است. ایرانیان باستان با این باور كه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی بیشتر خواهد شد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌دانستند و آن را جشن می‌گرفتند.
ایرانی‌های دوران باستان، یلدا را شب تولد ایزد مهر «میترا» ‌‌می‌دانستند و در این شب دور آتش جمع می‌شدند و سفره گسترده پهن می‌كردند كه البته سفره‌های یلدای آنها طبیعی است كه با سفره‌ای كه ما پهن می‌كنیم متفاوت و بیشتر نمادین بود تا خوشمزه!
به خودمان نگاه نكنید كه وقتی آجیل و هندوانه و شام مفصل شب یلدا را خوردیم دیگر این شب برایمان تمام شده و سریع به رختخواب می‌رویم. قدیم‌ها این طوری نبود. باید تا دمیدن اولین پرتوهای خورشید بیدار می‌ماندی و تولد خورشید را تماشا می‌كردی. برخی در مهرابه‌ها (نیایشگاه‌های پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شكست اهریمن را از خداوند بخواهند و در شب، دعایی به نام «نی ید» می‌خوانند كه در حقیقت شكرگزاری نعمت كرده باشند. روز بعد از شب یلدا یعنی اول دی را خورروز (روز خورشید) و دیگان می‌خواندند و استراحت می‌كردند و تعطیل عمومی بود. چه كیفی می‌داد اگر حالا هم تعطیل عمومی بود و بعد از یك شب پرخوری تا ظهر می‌خوابیدیم، نه؟!

رسم یلدا در شهرهای مختلف
- در شهرهای شمالی و آذربایجان رسم بر این است كه در این شب سفره كوچكی در سینی تزیین می‌كنند و به خانه تازه‌عروس یا نامزد خانواده می‌فرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه‌ها را تزیین می‌كنند و شال‌های قرمزی اطرافش می‌گذارند. درحالی كه مردم شمال یك ماهی بزرگ تزیین می‌كنند و به خانه عروس می‌برند.
سفره مردم شیراز مثل سفره نوروز رنگین و پر از خوراكی‌های جورواجور است. در سفره مركبات و هندوانه برای سردمزاج‌ها و خرما و رنگینك را برای گرم‌مزاج‌ها می‌گذارند. حافظ‌خوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازی‌هاست. البته خواندن حافظ در این شب نه‌تنها در شیراز مرسوم است، بلكه رسم كلی چله‌نشینان شده‌است.
- همدانی‌ها در شب یلدا فالی می‌گیرند كه اسمش فال سوزن است. همه دور تا دور اتاقی می‌نشینند و مسن‌ترین زن جمع به طور پیاپی شعر می‌خواند. دختربچه‌ای پس از اتمام هر شعر روی یك پارچه نبریده و آب ندیده سوزن می‌زند و مهمان‌ها بنا به ترتیبی كه نشسته‌اند شعرها را فال خود می‌دانند. خوردنی‌ها در همدان تنقلاتی است كه مناسب با آب و هوای آن منطقه ‌است و سر سفره یلدا می‌گذارند. در تویسركان و ملایر، گردو و كشمش و مِویز نیز خورده می‌شود كه از معمول‌ترین خوراكی‌های موجود در این استان‌هاست.
- در شهرهای مختلف خراسان خواندن شاهنامه فردوسی مرسوم است. یكی از آیین‌های ویژه یلدا در استان خراسان جنوبی برپایی مراسم كف زدن است. در این مراسم خاص، ریشه گیاهی به نام چوبك را كه در این دیار به بیخ مشهور است، در آب می‌خیسانند و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به اسم تغار می‌ریزند. مردها و جوان‌های فامیل با دسته‌ای از چوب‌های نازك درخت انار به نام دسته گز مایع را آنقدر هم می‌زنند تا به شكل كف درآید و این كار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع كف كند. كف آماده شده با مخلوط شیره شكر آماده خوردن می‌شود و بعد از تزیین با مغز گردو و پسته آماده است برای بهره‌برداری! این وسط گروهی از جوان‌ها قبل از شیرین كردن كف‌ها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن كف به سر و صورت یكدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان اضافه می‌كنند و همه را از خوردن این خوراك لذیذ محروم!
- در اردبیل رسم است مردم، چله بزرگ را قسم می‌دهند كه زیاد سخت نگیرد و در شب یلدا معمولا گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و كشمش می‌خورند.
- در شهرهای مختلف گیلان هندوانه را حتما فراهم می‌كنند و معتقدند كه هر كس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی‌كند و در زمستان سرما را حس نخواهد كرد. «آوكونوس» یكی دیگر از خوردنی‌هایی است كه در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می‌شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می‌ریزند، خمره را پر از آب می‌كنند و كمی نمك هم به آن می‌افزایند و در خم را می‌بندند و در گوشه‌ای خارج از هوای گرم اتاق می‌گذارند. ازگیل سفت و خام، بعد از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می‌شود. آوكونوس در اغلب خانه‌های گیلانی‌ها تا بهار آینده پیدا می‌شود و هر وقت كسی هوس كند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می‌آورند و آن را با گلپر و نمك می‌خورند.
- مردم كرمان تا سحر به انتظار می‌نشینند تا از قارون افسانه‌ای استقبال كنند. قارون در لباس هیزم‌شكن برای خانواده‌های فقیر تكه‌های چوب می‌آورد. چوب‌ها بعد به طلا تبدیل می‌شوند و برای آن خانواده، ثروت و بركت به همراه خواهند آورد
- باور اصفهانی‌های قدیم این بوده كه زمستان به دو بخش چله و چله‌كوچیكه تقسیم می‌شد كه موعد چله از اول دیماه تا 10 بهمن بود اما چله كوچیكه از دهم بهمن آغاز می‌شد و تا سی بهمن ادامه داشت. البته آیین برگزاری شب چله در اصفهان به دو نام ‌چله زری (ماده) و عمو چله (نر) تقسیم می‌شود زیرا از گذشته تاكنون همه موجودات و اشیاء را بر اساس جنس مذكر و مونث تقسیم می‌كردند. اصفهانی‌ها دوشب را به عنوان شب چله برپا می‌كردند و آیین‌های مخصوص به این شب را به جا می‌آوردند. آیین شب چله در شهر اصفهان خانوادگی برگزار می‌شده است و خانواده‌های اصفهانی با پهن كردن سفره‌ای با عنوان سفره شب چله ، این شب را گرامی می‌داشتند.
- در استان كرمانشاه شب یلدا جایگاه ویژه‌ای دارد. مردم كرمانشاه براساس آیینی كهن در این شب بیدار می‌مانند تا با شعر خواندن، قصه گفتن، فال حافظ گرفتن و آجیل خوردن با مادر جهان در زادن خورشید همراهی و همدردی كنند. میوه‌هایی نیز در این شب خورده می‌شود كه به گونه‌ای نمادی از خورشید است مانند هندوانه سرخ، انار سرخ، سیب سرخ یا لیموی زرد، قصه‌هایی از عشق جاودانه شیرین و فرهاد، رستم و سهراب، حكایت حسین كرد شبستری و خواندن اشعار زیبا و دلنشین شامی كرمانشاهی در گذشته نقل مجالس شب یلدا در كرمانشاه بود. آن روزها افراد فامیل بنا بر رسمی دیرینه به خانه بزرگ‌ترین فرد فامیل كه معمولا پدربزرگ و مادربزرگ بودند می‌رفتند و باتكاندن برفهای زمستان از لباس هایشان در گرمای آرامش بخش كرسی فرو می‌رفتند. افراد فامیل بر سر یك سفره باهم شام می‌خوردند و بر روی سفره مخصوص این شب خوردنی‌های متنوعی چیده می‌شد.

 خوراكی‌های شب چله
اجداد ما سر سفره‌هایشان در شب یلدا میوه‌هایی چون هندوانه، خربزه، انار، سیب، خرمالو و به می‌گذاشتند و بیشتر این میوه‌ها را نمادی از خورشید می‌دانستند. هندوانه كه قاچ‌های مدور می‌خورد مثل خورشید، یادآور گرمای تابستان و فرونشاندن عطش است.
مردم تالش به جز خوردن هندوانه در شب یلدا، با پوست آن فال هم می‌گیرند. برای این كار پوست هندوانه‌های شب یلدا را برش می‌دهند، آن را چهار قسمت كرده، چهار تكه را به دست گرفته و نیت می‌كنند. بعد از این‌كه نیت كردند پوست هندوانه را از جلو به پشت سر می‌اندازند.
طبق رسم تالشی‌ها، اگر دو قطعه سبز و دو قطعه سفید بیفتد، خوب است. یك قطعه سبز و سه قطعه سفید، باطل است و هر چهار قطعه سبز یعنی این‌كه كسی كه نیت كرده خیلی خوش شانس است.
انار یكی دیگر از میوه‌های یلداست كه نماد تناسل نسل و زایش است. آن را دانه كنید و در ظرف سفالی رنگی بریزید. می‌توانید انار را با گلپر بخورید. گلپر علاوه بر خاصیت‌هایی كه دارد اگر با انار همراه شود از سرماخوردگی پیشگیری می‌كند.
در شب یلدا و براساس رسوم و باورهای قدیمی، مردم با خوردن میوه‌های تابستانی با آنها خداحافظی می‌كنند تا سال بعد و با خوردن آجیل و تنقلات به استقبال زمستان می‌روند و شب چله را جشن می‌گیرند. پس می‌خوریم تا با سرما، ناباروری، پژمردگی و مرگ مبارزه كرده باشیم و می‌خوریم تا یادمان به فصل گرما، روشنایی، باروری، سبزی و زندگی باشد!
آجیل شب چله قدیم‌ها شامل دانه‌هایی چون گندم و نخود برشته، تخم هندوانه و كدو، بادام، پسته، فندق، كشمش، انجیر و توت خشك بود و حالا با انواع برگ‌های خشك شده مثل برگه هلو و آلو همراه است و در آن از تخم هندوانه و گندم خبری نیست. اما برعكس شب عید كه پلو و ماهی غذای مخصوص آن است، شب یلدا غذای مخصوصی ندارد.
هر یك از خوردنی‌های شب چله علاوه بر این‌كه نماد چیزی هستند، خاصیت‌ درمانی و طبیعی دارند. جعفر شهری در كتاب «طهران قدیم» در رابطه با خواص مواد غذایی كه در این شب خورده می‌شود، نوشته است: «مردم معتقد بودند با خوردنی‌های سفره شب یلدا، مثل خوراكی‌های پای سفره هفت‌سین طبیعت گرم خود را می‌توانند سرد كنند و طبیعت سرد خود را گرم كنند. به این صورت كه اگر از گرمی مزاج رنج می‌برند، هندوانه و انار و اگر از سردی ناراحت می‌شوند، توت و كشمش و خرما و مثل آن بخورند.»
در واقع این میوه‌ها و خوراكی‌ها هر یك بار معنایی نمادین با خود دارد. یكی از رسم‌های شب یلدا، فال حافظ گرفتن است. غزلیات حافظ یار جدانشدنی سفره‌های یلداست.

یلدا از كجا آمد
شب یلدا در نیمكره شمالی زمین، همزمان است با انقلاب زمستانی و به همین دلیل از آن شب به بعد طول روز بیشتر و طول شب كوتاه‌تر می‌شود.
«یلدا» اسم دخترانه است و اسم بعضی از شما كه دارید اینجا را می‌خوانید اما در اصل برگرفته از زبان سریانی است و معنایش هم یعنی تولد. جشن میلاد مسیح كه در 25 دسامبر است، در اصل جشن ظهور میترا بوده كه مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد مسیح قرار دادند. یلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است كه درازترین شب سال است.
یلدا را می‌شود جشن و گردهمایی خانوادگی هم دانست. در شب یلدا خویشاوندان نزدیك در خانه بزرگ خانواده گرد می‌آیند. در سرمای اول زمستان، دور كرسی نشستن و تا نیمه‌شب میوه و آجیل و غذا خوردن و به فال حافظ دل سپردن از ویژگی‌های شب یلداست.
یلدا از كجا آمد؟ اجداد ما 7 هزار سال پیش به تقویم خورشیدی دست پیدا كردند و فكر نكنید به همین آسانی بود، كلی طول كشید بفهمند اولین شب زمستان بلندترین شب سال است. همین نیاكان حركت خورشید را در برج‌های آسمان اندازه‌گیری كردند و برای هر برجی نامی گذاشتند. آنها گاه‌شماری را بر اساس چهل روز، چهل روز تقسیم كردند. در فرهنگ ایرانیان و نیاكان ما عدد چهل مانند عدد شش و دوازده قداست دارد. كلمه‌های «چله نشستن»، «چل‌چلی» و در طبرستان واژه‌های «پیراچله،‌ گرماچله» اهمیت این عدد را در فرهنگ ایرانی نشان می‌دهد. باستانی‌ها ماه را به چهل روز تقسیم كردند و 9 ماه داشتند. اما بعد از مدتی این روزها به سی‌روز تغییر پیدا كرد و ماه سی‌روزه شد.
سه شنبه 28 آذر 1391  7:10 PM
تشکرات از این پست
zahra_53 farshad42 hamid_h mohammad_43
دسترسی سریع به انجمن ها