مردم دوستی از نگاه معنوي و اخلاقي
اگر از دیدگاه معنوی و اخلاقی به « دگر دوستی » بنگریم آن را نردبانی برای تكامل روحی و سرچشمۀ بسیاری از فضایل خواهیم دید . در سیر و سلوك ، اوّلین منزلها را معرفت ، ایمان و یا بیداری و توجّه ذكر كردهاند ، و معتقدند پیش از حركت باید مانع را رفع كرد و سنگ راه را برداشت آن چه این جا قابل اهمیّت است ، این كه مردم دوستی نخستین گامی است كه برداشته و بر هوای نفس خویش یعنی همان خودمحوری و خودپرستی نهاده میشود و از این رو است كه عارفان ازدواج را مرحلۀ رهایی از خودمحوری میدانند ؛ زیرا تا پیش از آن انسانهمواره به مصالح خود میاندیشد ولی با تشكیل خانه و خانواده به تدریج به فكر تأمین نیازهای زن و فرزند میافتد و مرغ جان را از قفس خود پرستی به پرواز در میآورد .
امتیازهای عالم انسانی = عاطفۀ انسانی
غریزهها یعنی امیال و كششهایی كه ضامن حفظ و بقای حیاط فردی در انسان بوده ، احتیاجهای حیاتی او را تامین میكنند و میتوان گفت كه محور فعالیّتهای خودآگاه غریزی را « خود » و زندگی فردی تشكیل میدهد . امّا مطالعه در زندگی انسانها نشان میدهد كه پارهای كششهای دیگر در انسان وجود دارد كه براساس توجّه به خود و تأمین منافع فردی نیست بلكه در افقی برتر از افقی از نوع فعالیّتهای غریزی قرار دارد از قبیل حبّ فرزند ، دوستی همنوعان ، غمخواری و از خود گذشتگی در راه دیگران . در هیچ یك از این موارد ، خود فردی هدف نیست بلكه تمایل به حفظ و بقای زندگی جمعی وتعلّق به غیر به خوبی مشهود است . از این نوع گرایشها - كه توجّه انسان را به طور آگاهانه از محور « خود » خارج و به سمت « دیگران » معطوف میگرداند - به « عاطفۀ انسانی » تعبیر میشود . این استعداد - كه موهبتی است الهی - از جمله امتیازهای عالم انسانی ، و دراصل ، پرتوی از بُعد الهی و ملكوتی انسان است .
بنابراین ، عاطفۀ انسانی ، برخلاف غریزهها ، كه پشتوانۀ خودخواهیاند استعدادی درونی است كه پشتوانۀ « دیگر خواهی » در انسان است و بر اساس این استعداد فطری ، انسان قادر است گرایش درونی براساس مهر و محبّت به همنوع خود بیابد و از این راه ، به ایجاد پیوند قلبی و انس و الفت با او بپردازد .
عاطفه ، سرچشمۀ بسیاری از فضایل
استعداد عاطفی با تضعیف خودخواهی و سوق دادن انسان به سوی دیگران ، سبب رشد بسیاری از فضایل میشود ؛ فضایلی كه براساس دیگر خواهی به وجود میآید از قبیل : محبّت ، دوستی ، فداكاری ، گذشت ، بخشش ، همكاری ، دلسوزی ، غمگساری ، و به طور كلّی مقدم داشتن غیر بر خود .
در همۀ این موارد ، انسان برخلاف اقتضای خودخواهیاش ، قدم از دایرۀ تنگ « خود » فراتر نهاده ، گامی به سوی غیر برمیدارد و از فردیّت خویش خارج میشود .
از پیامبر اكرم - صلّی الله علیه و آله و سلّم - پرسیدند : چه كسی در پیشگاه خدا از همگان محبوبتر است ؟ حضرت فرمودند :
« آن كه سودش به مردم بیشتر باشد
عایشه گوید :
« پیامبر اكرم - صلّی الله علیه و آله و سلّم - تا هنگام رحلت سه روز پیاپی غذای سیر نخورد با آن كه اگر می خواست ، میتوانست ولی دیگران را بر خود مقدّم میداشت
عاطفه ، عامل لطافت روح
یكی از كمالهای روحی كه در سایۀ غلبۀعواطف بر غریزهها ، در انسان به وجود میآید لطافت روحی است . اصولاً روح انسانی به سبب برخورداری از مواهب الهی و ملكوتی ، از خشونت بیزار و گریزان است و در حالت سلامت فطری ، حدّاكثر لطافت و صفا را داراست كه صفای فطری موجود در دوران كودكی ، خود شاهد زندهای بر این امر است.
امّا زیاده روی در ارضای امیال حیوانی سبب میشود روز به روز از لطافت روحی كاسته شده ، بر خشونت روحی افزوده شود و چه بسا انسان در ورطۀ حیوانی شدن سقوط كند . رشد و پرورش عواطف در انسان از آن جهت كه او را از عوالم حیوانی دور میسازد و از شدّت توجّه انسان به خود میكاهد ، موجب كاهش خشونت روحی شده ، آدمی را به اصل لطافت روحی نزدیكتر میگرداند و پیدایش این لطافت روحی زمینه را برای برقراری ارتباط و پیوند قلبی با دیگران مساعد میكند .
لذّت عاطفی
همچنان كه ارضای غریزهها ، منشأ احساس لذّت برای انسان است ، ارضای عواطف انسانی نیز با خود لذّتی همراه دارد . آنان كه به پرورش عواطف انسانی خویش همّت گماشتهاند از ارضای عواطف ، به لذّتی میرسند كه هرگز از ارضای غریزهها بدان لذّت نایل نمیشوند . از این رو باید گفت ، به تناسب رشد شخصیّت معنوی انسان ، نوع لذّتهای او نیز تغییر میكند تا آن جا كه میتوان میزان تعالی روحی هر كس را از روی علاقه های او شناخت . امام علی - علیه السلام - میفرماید :
« لئیمان از طعام لذّت برند و كریمان از اطعام
نیاز روحی
از طریق محبّت ، بخشی از احتیاجهای روحی - كه تأمینش جز در سایۀ محبّت ، عطوفت و ارتباط قلبی با دیگران ممكن نیست - برآورده میشود . از این رو ، محبّت ، برای تأمین سلامت روحی و روانی نقش به سزایی دارد و به آن شیرینی خاصّی میبخشد .
از حضرت صادق - علیه السلام - روایت است :
« من حبّ الرجل دینه حبّه أخاه .
« لازمۀ دوست داشتن دین ، دوستی برادر دینی است .»
كتاب مردم دوستي /علی مختاری