راهی به کمال
تنها راه به سوی تکامل، خودشناسی است. اگر ما به این مرحله نرسیم، در واقع، تمام آنچه آموخته ایم، بی ارزش تلقی می شود. وقتی خود را بشناسید، هدف از به وجود آمدن خود و بشر را هم شناخته اید و شکی هم ندارید که چه کار می خواهید بکنید یا چگونه آن کار را می خواهید انجام دهید. صداقت و درستکاری جزئی از وجود و زندگی شما خواهد شد. لازم نیست بیهوده خود را سرگرم یافتن چیزی کنید ؛ چرا که به واقع، تمامی اینها برای خود شما آفریده شده اند. برترین خوشبختی آن است که به آنچه دارید، قانع باشید و آن را با دیگران تقسیم کنید.
طبیعت درونی انسان یا همان خطرات، در اصل، قوی و خوب است و از قدرت معنوی سرچشمه گرفته است ؛ همان قدرت روحانی که همه فرهیختگان، با آن به عالی ترین درجات رسیده اند.
انسانهایی که از نظر ما خیلی از آنها بی سواد بوده اند.
سری راما کریشنا(عارف بزرگ هندی) شاید یکی از خردمندترین انسانهای سرزمین من در عصر حاضر باشد که حتی نمی توانست نام خود را امضا کند. بدون شک، او معرفت خود را از میان کتابها به دست نیاورده است. پس از کجا این معرفت را کسب کرده است؟ آنان نه علمی داشتند، نه کسی آنها را راهنمایی کرده است. بلکه در واقع، معرفت را در خود جستجو کرده اند و به واسطه عطش ارضا نشدنی انسان برای روشنفکری روحی، به آن رسیده اند ؛ اما توسط اراده راسخ و شکیبایی که همراه خیلی از ناامیدیها و موانع بوده است. علی رغم تمام این ناامیدیها و نقاط ضعف، آنان در جستجوی نوری درونی بودند.
آنها از خود، استقامت نشان دادند و پیروز شدند. شما هم می توانید. خداوند در فطرت هر انسانی، استعداد و فضیلتی قرار داده است که به واسطه آن، روح انسان، مقرب روح پروردگار می شود، البته اگر در این راه، عزمی راسخ و نیتی پاک داشته باشد.
این چیرگی عادات و غریزه های شیطانی بر انسان است که از طریق ضعف کلّی شخصیت، سرکوب ندای وجدان و خیانت به تربیت خود درونی حاصل می شود. زندگی ای که چنین انسانی بدان اصرار می ورزد، تصویر خنده داری از آن فضایل اصیلی است که همه ما به آنها پایبندیم.
دروغگویی، ریاکاری و شرارتهایی از این قبیل، صفات بدی هستند که از ضعف ما در برابر خود برترمان ناشی می شوند. نداشتن ثبات شخصیتی، عاملی است که باعث می شود ما قادر نباشیم در برابر نیروهای شیطانی و هوا و هوسهای زندگی بایستیم.
انسانی که خوبی را می شناسد و از روی عادت با چشمانی هوشیار، بدی را انتخاب می کند، بدین شکل، وجود خوبی ای را که در اوست، نادیده می گیرد و عادات بد را تقویت کرده، قدرت ایستادگی در مقابل شیطان را از دست می دهد ؛ شیطانی که حالا تسلّط قوی و قوی تری بر زندگی و اعمالش پیدا کرده است.
به جای بدی، خوبی را انتخاب کنید. به جای عادات بد، رفتارهای خوب را فرابگیرید. «منِ» برتر خود را که در شما نهفته است، بشناسید و خواستار این باشید که انسانیت را بخش اصلی زندگی خود کنید. در این هنگام، گامهایتان قاطعانه روی سنگفرشی قرار خواهد گرفت که شما را به سوی تعالی شخصیت و روشنفکری معنوی هدایت می کند.
برگرفته از :
Reader's Digest, April 99
عنوان اصلی مقاله: «چرا دروغ را به حقیقت، ترجیح می دهید؟».
حدیث زندگی > آذر و دی 1381، شماره 8