معدّل اخلاق ما
فلانی ، از نظر اخلاقی ، آدم متعادلی نیست !
این جمله به گوشتان آشنا نیست ؟ شاید اگر تا به حال ، خودتان آن را به زبان نیاورده اید، بارها از زبان دوستان و یا اطرافیان خود شنیده اید.
و امّا چند سؤال :
یک نفر، چه ویژگی های اخلاقی ای می تواند داشته باشد که بگوییم از نظر اخلاقی ، متعادل است ؟ و یا به عبارت علمی تر، معیارهای «اعتدال اخلاقی » کدام ها هستند؟ اصلاً یک جوان امروزی ، از کجا باید بفهمد که اخلاق معتدلی دارد یا نه ؟ و اصولاً چه رابطه ای بین «اعتدال » و «اخلاق» وجود دارد؟
اخلاق «خوش » یا «معتدل »
هنگامی که صحبت از اخلاق و جنبه های مختلف آن به میان می آید، اولین چیزی که به ذهن می رسد، اخلاق خوب (پسندیده ) و اخلاق بد (ناپسند) است ، که از اولی به «خوش اخلاقی » و از دومی به «بداخلاقی » تعبیر می شود. در اصطلاح عوام ، خوش اخلاق به افراد خنده رو و بذله گو، خوش قول و متعهّد و افرادی که با همه جور آدمی بسازند گفته می شود و در مقابل ، به افراد بدقول ، بهانه گیر، عبوس ، اخمو و عصبانی و افراد ناسازگار و مستبد، بداخلاق گفته می شود. اما آیا می توان گفت که هر فرد خوش اخلاقی ، دارای اعتدال اخلاقی هم هست ؟ و یا به عبارتی ، افراد خوش اخلاق را از نظراخلاقی کامل دانست ؟
چه بسا ممکن است فردی در ظاهر، انسان خوش اخلاق به نظر آید، ولی در درون ، فردی ترسو، هوسران ، حسود، حریص و... باشد و یا بر عکس ، ممکن است همین فردِ خوش اخلاق، نه تنها ترسو نباشد، بلکه آن قدر در شجاعتْ افراط کند که به تهوّر کشیده شود. مثل این که حتی پریدن از یک ساختمان پنج طبق هم برایش ترسی نداشته باشد و یا این که در پرهیز از شهوات ، دچار خمود و بی توجهی کامل به نیازهای جسمی و روحی خود شده باشد و یا به جای حرص و طمع ، آن قدر دست و دلباز باشد که تمام زندگی خود را خرج دوستان و آشنایان کند. پس ملاحظه می کنید که بین خوش اخلاقی و اخلاق متعادل ، فاصلة زیادی وجود دارد؛ اما این که «اخلاق متعادل » چیست و چه معیارهایی دارد، بحث اصلی این نوشتار است که در ادامه به آن می پردازیم .
معیارهای اعتدال اخلاقی
قرآن کریم ، در نصایح لقمان به فرزندش می آورد که : «و در کارهایت ، میانه رو باش !» 1 حال ، اگر از شما بخواهند میانه رَوی یا اعتدال اخلاقی را تعریف کنید، چه جوابی می دهید؟
خب ، شاید بگویید: با رعایت تمام اصول و موازین می توان به اعتدال اخلاقی دست یافت .
حال اگر از شما بخواهند که این معیارها و موازین اخلاقی را نام ببرید، به چه چیزهایی اشاره می کنید؟ آیا می توانید تمام آن اصول را یک به یک و بدون این که چیزی را از قلم انداخته باشید، نام ببرید، به گونه ای که به طور قطع بتوان گفت با رعایت این اصول می توان مطمئن بود که اخلاق متعالی داریم ؟
احتمالاً شما هم با من هم عقیده هستید که این کار، بسیار مشکل و تا حدّی غیر ممکن است ؛ چون که به راحتی نمی توان تمام صفات و حالات اخلاقی انسان را نام برد و برای آنها معیار و واحد مشخصی ارائه نمود.
فایدة عدالت اخلاقی
عدالت در رفتار با دیگران ، مهم ترین صفت هر انسان و بارزترین ویژگی حکومت دینی و مردمی است . انسان در پرتو عدالت ، به کمال اخلاقی و بلوغ معنوی دست می یابد و نظام اجتماعی بر پایة عدالت نیز به والاترین اهداف رشد و توسعه نایل می شود. پیامبران بزرگ الهی ، علاوه بر برخورداری از مقام و موقعیت شگفت انگیز روحانی و معنوی شان ، جملگی ، منادی عدالت و بر پا کنندة قسط و داد بوده اند. حیات بشری نیز در پی انتظاری طولانی در چارچوب عدالتی جهانی و فراگیر، رقم خواهد خورد. 7
اگر در یک جامعه ، فضایل اخلاقی رواج داشته باشد و تعادل اخلاقی حکم فرما باشد، بی تردید، آن جامعه از آرامش و سلامت بالایی برخوردار خواهد بود. اگر دنیای امروز، گرفتار کشمکش ها، فحشا، فقر و ده ها فتنه و فساد دیگر است ، و اگر جوانان جوامع مختلف شرقی و غربی به انحرافات فکری و بی بند و باری های جنسی آلوده شده اند، عمدتاً به علت حاکمیت فضایل اخلاقی در جامعه و عدم توجّه به ارزش ها و آداب اخلاقی انسانی در جهان معاصر است .
اگر قرار باشد برای اصول اخلاقی در یک اجتماع ، فوایدی را برشمرد، باید تمام فوایدی را که برای حضور یک دین در آن اجتماع مطرح می شود، برای این فضایل اخلاقی هم برشمرد؛ چرا که در حقیقت ، رسالت نهایی پیامبران و ادیان الهی ، همان طور که پیامبر اسلام (ص ) نیز می فرماید، ترویج فضایل و مکارم اخلاق در بین مردم است .
اگر با دقت به احکام و دستورهای ادیان مختلف و بخصوص دین مبین اسلام توجه کنید، متوجه می شوید که تقریباً تمام این دستورها و احکام ، به یک نکته اشاره دارند و آن هم چیزی نیست جز این که انسان ها را به رعایت حقوق و اصول اخلاقی در قبال یکدیگر و در برابر پروردگار خویش فرا می خوانند. در حقیقت ، رسولان الهی آمده اند تا به انسان ها بیاموزند که چگونه با یکدیگر رفتار کنند که دیگر اثری از ظلم و ستم ، فحشا و فساد، فقر و گرسنگی و هرج و مرج و بی بند و باری نباشد (شما را به آیین اسلام هدایت کردیم و به اخلاق معتدل و سیرت نیکو بیاراستیم ) 9 و این هدف ، جز با اصلاح و تعدیل اخلاق تک تک اعضای یک جامعه و در سطح گسترده تر، تمام انسان های روی زمین ، به دست نمی آید؛ اخلاقی که مبتنی بر عدالت و ارزش های والای انسانی باشد، و همین امر است که پیامبر اسلام (ص ) بیشترین تأکید را بر آن دارد، آن جا که می فرماید: «ای مردم ! بر شما باد به تعادل و میانه روی ! بر شما باد به تعادل و میانه روی ! بر شما باد به تعادل و میانه روی ».
امام علی (ع ) که نمونة واقعی یک انسان عادل به تمام معناست نیز به پیروان خود چنین توصیه می کند که : «به درستی که خداوند، کتابی را فرستاد که هدایت کننده و راهنماست و در آن ، نیکی و بدی را آشکار کرد. بنا بر این ، راه خیر را در پیش بگیرید که هدایت می شوید و از شرارت و بدی دوری کنید تا میانه رو بوده باشید».
راه های رسیدن به اعتدال اخلاقی (چگونه معدّل اخلاقی مان را بالا ببریم ؟)
بعد از این که تعریف اعتدال اخلاقی ، معیارها و فواید آن برای ما مشخص شد، باید بدانیم که راه رسیدن به این معیارها چیست . روش های متعددی برای دستیابی به اخلاق متعادل بیان شده است که از مهم ترین آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. دوستی و همنشینی با انسان های متعادل : کسب صفات اخلاقی خوب و بد، از راه همنشینی با دوستان صمیمی ، حقیقتی است که هیچ کس نمی تواند آن را انکار کند. همنشینی با دوستان خوب و بااخلاق، باعث می شود که فضایل اخلاقیِ نهفته در وجود آنها به مرور زمان و به طور ناخودآگاه ، به نفس و روح ما منتقل شود و ما را هم همرنگ آنها سازد.
2. سوق دادن نفس به سوی اعتدال : در این روش باید نفس را به تدریج و با تمرین ، به انجام دادن اعمالی که آن را در هر یک از قوای سه گانه به حالت تعادل می رساند، وادار سازیم . برای مثال ، شخصی که می خواهد ترس را از وجود خود دور کند، باید آن قدر خود را در موقعیت های خطرناک قرار دهد، تا کم کم از وجود او دور شود و شجاعت ، جایگزین آن گردد. البته هر گونه خطرپذیری در این راه ، باید با مشاورة عقل صورت گیرد تا به حالت افراط و تهوّر کشیده نشود.
3. عاقبت اندیشی در تمام کارها: همان طور که هر انسان عاقل در امور مادی خود، مانند: انتخاب نوع غذایی که می خورد، دقت می کند، باید در مورد امور معنوی و روحی خود نیز به همین شکل عمل کند و هر کاری که می خواهد انجام دهد، ابتدا در نتیجة آن بیندیشد و ملاحظه کند که پیامد آن ، خوب است یا بد؟
4. دوری از کارهایی که باعث تهییج نیروهای غضب و شهوت می شوند: همان طور که گفتیم ، دو نیروی غضب و شهوت ، نیروهای مشترک بین انسان و حیوانات هستند، بنا بر این ، اگر این دو نیرو از حد اعتدال خارج شوند، خلق و خوی انسان را نیز تبدیل به خلق و خوی حیوانی می کنند. پس همواره باید از انجام دادن کارهایی که این دو نیرو را از حالت اعتدالْ خارج می کنند، پرهیز کرد.
5. جستجو برای کشف عیوب اخلاقی خود و تلاش برای رفع آنها: هر انسانی می تواند با کمی تفکّر و انصاف ، دربارة حالات روحی و اخلاقی خود به قضاوت بنشیند و حالات ناپسند اخلاقی خود را تشخیص دهد و سپس در صدد رفع آنها برآید و آنها را از کانون وجود خود بزداید؛ اما بسیاری از مواقع اتفاق می افتد که انسان ، خود، قادر به تشخیص مشکلات اخلاقی خودش نیست . در این گونه مواقع ، دو راه در پیش رو دارد: یک راه ، این است که می تواند از بعضی دوستان نزدیک خود بخواهد که دربارة اخلاق او اظهار نظر کنند و اگر مشکلی در اخلاق او می بینند، به او گوشزد کنند تا آن را برطرف نماید و یا این که به روش معروف لقمان حکیم که «ادب از که آموختی ، از بی ادبان » عمل کند و سعی کند عیوبی را که در اخلاق دیگران می بیند، در خود جستجو کند و اگر آنها را در وجود خود پیدا کرد، برای رفع آنها تلاش کند.
6. سعی در تقویت عدالت عقیدتی : اندیشمندان مسلمان ، فضایل نفسانی و خُلق و خوی انسانی را متأثّر از عقاید و باورهای اولیة افراد و عدالت اخلاقی را نیز متأثّر از عدالت عقیدتی (یعنی اعتقاد به این که خداوند، عادل است و جهان را بر پایة عدل ، اداره می کند) می دانند. از دیدگاه این محققان ، چنانچه عدل عقیدتی ، ملکة انسان شود و تداوم آن ، خُلقیات او را به رنگ خود درآورد، انسان در مسیر تکامل ، به «عدل اخلاقی » و در ادامه به «عدالت در رفتار»، ارتقا می یابد و آن می شود که رسول اکرم (ص ) فرمود: «آنچه برای خود نمی پسندی ، برای دیگران نیز مپسند و آنچه برای خود دوست داری ، برای برادرت نیز بخواه ؛ زیرا در این صورت در هنگام داوری ، عادلانه حکم خواهی کرد و در اجرای عدالت ، موافق خواهی بود»
منبع : مجله حدیث زندگی > مهر و آبان 1385، شماره 31