0

زني دارم فلك تايش نديده

 
benhour
benhour
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 1566
محل سکونت : خراسان رضوی

زني دارم فلك تايش نديده

زني دارم ،فلك تايش نديده**زدستش هوش وعقل من رمیده
زرُخسارش نگو رحمت به شادي**زرفتارش دل و قلبم دريده
همه در خواب و در خرناس باشد**كه از خرناس او خوابم پريده
اگر صد من عسل ريزي به رويش**نشايد خوردنش اين ورپريده
زبس سنگین و چاق است هیکل او //اگر باران زند در شُل تپیده
مرتب چشم او دنبال چيزي است**چه پررّويي بوُد اين چشم دريده
همه در فكر غيبت يا كه تهمت**ازاين كارش جهنم را خريده
بگيرد او زمن ايراد بسيار**نباشد فكر من اين خيرنديده
كند خود را بَزَك چون دلقك سيرك**به روي گونه اش،سرخاب ماسيده
كنم بهرش فراهم هرچه خواهد**ميان خوردنيها او چريده
اگر با او رَوم اندر خيابان**طلا چون ديد پاها يش سُريده
زبس ولخرج باشد تحفۀ هند//به زیر قرض ها پشتم خمیده
چو گفتم حال زارم را به ‹‹جاويد››**بگفت همچون زني هرگز نديده
به شعرآورد حال و روز بنده**چوخواندم شد روان اشكم زديده
 

راسخون مونس دلها

سه شنبه 25 آبان 1389  10:25 AM
تشکرات از این پست
monirehabdi
monirehabdi
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 931
محل سکونت : مرکزي
سه شنبه 25 آبان 1389  11:06 AM
تشکرات از این پست
papeli
دسترسی سریع به انجمن ها