ادب از كه آموزيم؟
رفتار نيك ديگران، بر انسان تاثير مثبت مى گذارد. اين امرى روشن و طبيعى است. ناپسنديهاى اخلاقى مردم نيز تاثير سوءمى گذارد. اين هم عادى است. هنر انسانهاى فرزانه و هوشمند آن است كه از رفتارهاى ناپسند ديگران هم عبرت و درس مى آموزند.
هم نيكان الگوى نيكى اند، هم بدان سرمشق بدى براى غافلان. اماعاقلتر كسى است كه از بديها راه خوبيها را مى آموزد. اين همان حكمت لقمانى است كه از فرزانگى او سرچمشه مى گيرد. به قول سعدى:
«لقمان را گفتند: ادب از كه مى آموختى؟ گفت: از بى ادبان، كه هر چه از ايشان در نظرم ناپسند آمد، از فعل آن پرهيز كردم.» و اگر جز اين بود، لقمان به لقب «حكيم » مشهور نمى شد. آرى ... ادب آموختن از بى ادبان. همچنان كه بايد كم حرفى را از وراجان پرحرف و بيهوده گوى الهام گرفت
.بزرگوارى و كرامت نفس را هم بايد از زشتى كار تنگ نظران وخسيس طبعان فرا گرفت. هيچ كس از زشتى و بدى، خوشش نمى آيد.پس چرا ما خود را از آن پاك نسازيم كه محبوب شويم؟ اگر از زشتيهاى ديگران، آموختيم كه به خوبيها روى آوريم، «استاد اخلاق » ما در درون خودمان نهفته است. اين روش، شيوه آموخته از امير مؤمنان(ع) است كه فرمود:
«اذا رايت فى غيرك خلقا ذميما فتجنب من نفسك امثاله »; . هر گاه در ديگرى اخلاق ناپسندى را ديدى، بپرهيز كه آن گونه رفتار در خودت نباشد! عيساى مسيح هم همين روش را داشت. از او پرسيدند: چه كسى تو را ادب آموخت؟ فرمود: كسى مرا ادب نكرد. من، زشتى جهل راديدم و از آن پرهيز كردم. (9) . نشست و برخاست و انس و معاشرت با افراد مؤدب، خلق وخوى و رفتارمان را به زينت «ادب »، مى آرايد.
شناخت و مراعات حقوق ديگران
جواد محدثي