از جمله شخصيتهاي بسيار ارزنده و درخشان در تاريخ اسلام و در ماجراي كربلا عباس بن علي بن ابيطالب عليه السلا م است 0نام آن بزرگمرد تاريخ كربلا به عنوان يك اسوه از تقوي و پرهيزگاري و شجاعت و مردانگي ، فتوت و انسانيت كه پرورش يافته مكتب وحي و تربيت شده پدر بزرگوارش امام علي (ع) مي باشد كه همواره در تاريخ مي درخشد0
« ولادت آن بزرگوا ر چنانچه در «فرسان ا لهيجاء» و ديگر كتايها آمده است در چهارم ماه شعبان سال بيست و ششم هجري در مدينه طيبه بوده و چنانچه گفته ا ند هنگام شهادت سي و چهار سال از عمر شريف آن حضرت گذشته بود0 نام مادر آن حضرت فاطمه دختر حزام بن خالد از قبيله كلاب است كه به ام ا لبنين مشهور گرديد ولي مولف قاموس الرجال نوشته است اسم آن بانوي محترمه ام البنين بوده است نه كنيه اش»[1]
تاريخ نشان داده است كه اين بانو نه تنها فرزندان شايسته اب را پرورش داده بلكه خود زني پرهيزگار و شجاع بوده است «ام البنين» چون خود از خانواده معروف و اصيلي بود لذا صفات حسنه بنحو بارزي در وي وجود داشت و در نتيجه ازدواج با مولاي متقيان نيز اين صفات درجه صعودي خود را طي نمود و طوري گرديد كه حقيقتا توانست توجه كامل مولا و حسنين و حضرت زينب را بسوي خود جلب نمايد و چون ازعلاقه شوهر خود به نواده هاي پيغمبر اكرم بخوبي آگاه بود از اينرو منتهاي سعي و كوشش را در راه رفاه آنان بكار مي بردو در اين راه واقعا از روي واقعيت ونه براي حفظ ظاهر، فداكارانه جديت بخرج مي داد و قلبا بر آنان ابراز ارادت و محبت مي نمود0
شايد گفته شود كه اين توجه ام البنين به فرزندان فاطمه (س) در اوائل امر و در اثر نداشتن فرزندان متعددي از حضرت امير (ع) گرديد نه فقط كمترين تغيير و كاهشي در احترام به آنان بوجود نيامد بلكه اين امر تشديد هم گرديد و طوري شد كه ام البنين در كليه موارد فرزندان حضرت فاطمه (س) را بر فرزندان خرد ترجيح مي داد وي اصولا فرزندان خود را از نظر ارادت و محبت به نوادگان پيامبر (ص) به قسمي آموزش وتعليم داد كه كليه آنان در واقعه تاريخي و بي نظير كربلا جان خود را مشتاقانه و داوطلبانه در راه هدف مقدس برادرگرامي خوديعني امام حسين (ع) فدا نمودند 0 درهر حال حضرت امير (ع) ازام البنين داراي چهار فرزند گرديدند كه اسامي آنها به ترتيب زير مي باشد:
1- حضرت عباس (ع) معروف به اباالفضل 2- جعفر 3- عبدالله
4- عثمان كه از بين آنها حضرت عباس (ع)از همه بزرگتر و هم اوست كه بعدا از امام حسين (ع) مبارزترين و شجاعترين فدائيان راه حق و حقيقت در واقعه جانگداز كربلا بوده است» [2]
با ميلاد اين مولود پدر بزرگوارش امام علي (ع) فرزند را در آغوش گرفته در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه خواند و براي نورسيده دعاي خير نمود، و نامش را عباس گذارد0
«نوزاد از همان بدو تولد مورد توجه شديد پدر بزرگوار خود قرار گرفت و محققا آگاهي كاملي كه از سرنوشت آينده وي داشتند اين عنايت و علاقه را تشديد مي نمود و در روايات است كه بكرات وقتي حضرت امير قنداقه عباس (ع)را در دو دست مي گرفت و با نظر اشتياق بر او مي نگريست آستين طفل شيرخوار را بالا زد، و بازوي وي را مورد نوازش قرار داده و بر آن مي نگريست و بوسه مي زد و سپس به حالت افسردگي دچارمي گرديد، بارها ام البنين علت ابن امر و ناراحتي را از مولا استفسار مي نمود ولي حضرت در قبال آن سكوت را ترجيح مي داد لكن دردفعات بعدي كه ام البنين در اين باره اصرار و ابرام نمود حضرت فرمود دليل آن اينست كه عباس در راه حق حقيقت و در راه مساعدت و كمك به برادر خود نهايت فداكاري را مي نمايد و و در اثر آن بازوان وي قطع مي گردد0مادر از شنيدن جريان امر بقدري ناراحت و دلتنگ گرديد كه نتوانست از ريختن اشك خودداري نمايد ولي وقتي مولاي متقيان (ع)براي او تشريح فرمود كه در اثر اين فداكاري خداوند چه مقام و منزلتي به وي عطا خواهد فرمود نه تنها ناراحتي ام البنين مرتفع گرديد بلكه تبسمي از شادماني بر لبانش نقش بست و از اينكه فرزندش داراي چنين رتبتي خواهد گرديد سپاس حق را به جاي آورد 0[3]
در مورد القاب و عناوين آن حضرت نيز نوشته اند :
« القاب آن حضرت : «اباالفضل» و «ابوالقربه» و بخاطر جمال و زيبايي كه داشت به «قمر بني هاشم» و ماه فرزندان هاشم مشهور و ملقب گرديد0»[4]
همچنين يكي از مشهورترين و معروفترين القاب آن بزرگوار باب الحوائج است زيرا، «اين عنوان ناشي از مقام ارجمندي است كه آن حضرت در قبال فداكاري بزرگ روز عاشورا نزد باريتعالي بدست آورده چون مردم از اين امر آگاهي كامل دارند لذا در مصائب و شدائد به آن حضرت متوسل شده و از اين طريق رفع گرفتاري وبرآورده شدن حاجات خود را از خداوند خواستار مي شوند و لازم به هيچگونه توضيحي نيست كه همواره اينگو نه توسلات كه با اعتقاد كامل توام بوده ، قرين موفقيت شده و حاجتمندان به گرفتن حاجات خود توفيق حاصل كرده اند و عجب اين است كه در اثر شهرت مقام باب الحوائجي آن حضرت علاوه بر مسلمانان و شيعيان بسياري از افراد غير مسلمان كه شاهد و ناظر اين توسل و گرفتن حاجات بوده اند تحت تاثير عظمت مقام قرار گرفته و دست توسل براي استجابت دعا وبرآورده شدن آمال خود بسوي باب الحوائج «عليهالسلام» دراز كرده و نتيجه مثبت بدست آورده اند»[5]
همانطور كه آمد علاوه بر مقام معنوي، ظاهر زيبا و جميل عباس (ع) گونه اي بود كه او را قمربني هاشم مي گفتند ابو الفرج اصفهاني در اين باره آورده است : «عباس بن علي مردي خوش صورت و زيبا روي بود، چون سوار اسب مي شد پاهاي مباركش به زمين كشيده مي شد و از زيبايي و جمال به او مي گفتند : ماه بني هاشم» [6]
صفات والا و خصايص ارزشمند عباس بن علي (ع) مانند صفات و ويژگيهاي پدر بزرگوارش بود از حيث صفات معنوي و روحاني آينه تمام نمايي از علي (ع) و برادران گراميش بود، قمر بني هاشم از نظر سخاوت، از جهت علم و دانش، جوا نمردي و ساير سجاياي اخلاقي نمونه بارزي از افراد خانواده وحي محسوب مي گرديد0
« خداشناسي و عبادت حضرت اباالفضل (ع) مانند مولاي متقيان (ع) در مرتبه اي اعلي قرار داشت و با داشتن مشغله زياد در برنامه عبادات و مناجات و شب زنده داري كمترين تغييري نمي داد بقدري قمربني هاشم در خواندن نماز و ممارست بر آن دقت داشت كه بيشتر مورخين درباره آن حضرت نوشته اند كه : (بين عينه اثرالسجود) بين چشمهاي او (مقصود پيشاني است) اثر سجده وجود داشت و اين خود نشانه توجه كامل پرچمدار كربلا به خداشناسي و انجام فرائض ديني است. در كتاب ا لتهذيب ا بن جوزي از قاسم بن مجاشعي نقل مي كند : روزي كه سرهاي شهدا بر بالاي نيزه وارد كوفه گرديد و از بازارهاي شهر عبور داده مي شد در بالاي يكي از نيزه ها سري را مشاهده كردم كه بسيار خوش سيما و جذاب بود و بر پيشاني او اثر سجده بخوبي ديده مي شد چون به شناختن صاحب آن سر شايق و علاقه مند شده بودم از حامل آن پرسيدم كه اين سر بدون بدن با آن قيافه نورا ني و ملكوتي از كيست ؟ در پاسخ اظهار داشت كه صاحب آن عباس، فرزند علي بن ا بي طالب (ع) است.
مراتب فوق الذكر و روايات نقل شده مويد ميزان و درجه عبادت آن حضرت مي باشد . از نظر رعايت ادب و احترام، روشي كه قمر بني هاشم در مراحل مختلف از خود نشان داد ضرب المثل و نمونه است زيرا اين صفت ارزنده بنحو بارزي در رفتار و كردار آن حضرت تجلي مي نمود . حضرت اباالفضل با بزرگتران نهايت احترام و اكرام را مرعي مي داشت و با كوچكترين و زيردستان در منتهي مهرباني و عطوفت رفتار مي نمود0 در سر تا سر زندگي، همواره روش پرچمدار كربلا با ديگران بر همين منوال بود در قبال پدر مطيع محض اوامر او و برادرانش حسين (ع) را بدون چون و چرا اجرا مي كرد0 قمر بني هاشم اصولا احترام خاصي براي فرزندان حضرت فاطمه (ع) قائل بود و هيچگاه آنها را به ا سم صدا ننمود بلكه به عنوان مولامورد خطاب قرار مي داد، روابط آن حضرت با سيد الشهدا با آنكه صميمانه ترين حالت را به خود گرفته بود معذالك هيچگاه مشاهده نشد كه حضرت امام حسين(ع) را با نام برادر صدا كند و همواره از كلمات سيد و مولا استفاده مي نمودو اين موضوع مورد اتفاق كليه مورخين است لكن همانطور كه در تواريخ و كتب مربوطه نيز منعكس مي باشد فقط يكبار حضرت اباالفضل از اين رويه خارج گرديد و حضرت امام حسين (ع) را به عنوان برادر مورد خطاب قرار داد 0
با توجه به نكات فوق مسلم گرديد كه ادب و احترام حضرت عباس (ع) بر چه ميزا ني قرار داشته و تا چه اندازه در اين مورد مصر و مقيد بود، اطاعتي كه قمر بني هاشم در قبال قادر يكتا و همچنين احترامي كه براي پيامبر اكرم (ص) و همچنين پدر و برادران گرامي خود قائل بود از مقدمه زيارت نامه آن حضرت مستفاد مي گردد0
زيارت نامه قمر بني هاشم با اين كلمات شروع مي گردد :
ايها العبد الصالح المطيع لله و لرسو له و لاميرالمومنين والحسن و الحسين0
سلام و درود بر تو «اي بنده صالح كه مطيع خدا و اطاعت كننده رسول خدا و
امير المومنين(ع) و حسن (ع) وحسين(ع) بودي، تصور مي رود نكات فوق الذكر براي نشان دادن ميزان ادب و احترام حضرت عباس (ع) فرد ممتازي بشمار مي رفت و در علوم متداوله بخصوص فقه تسلط و تبحركافي داشت بسياري از فقه و دانشمندان از خرمن معلوماتش خوشه چيني مي كردند0
فتوت وجوانمردي كه از صفات لاينفك خاندان رسالت بود در وجود قمر بني هاشم تجلي كامل داشت و محال بود روزي بگذرد و از جود وسخاوت حضرت اباالفضل شخصي بهره مند نگردد0آيا همان مقام سقايت كه بدون چشم داشت مادي و صرفا از نظر معنوي انجام مي گرفت بهترين دليل جوا نمردي اونيست....؟ اصولا يكي از صفات عاليه خانواده رسالت اين بود كه از شجاعت و دليري خود با وجود مقامي كه حائز بوده و با آن همه نفوذ معنوي كه در اجتماع دارا بودند همواره بنفع عموم و در راه اصلاح كار آنها از آن ا ستفاده مي نمودند و به حق قانوني خود مي رسيد0 قمر بني هاشم كه از خاندان رسالت بود در همين راه قدم بر مي داشت و به داد دل مظلومان مي رسيد و جوانمردي و سخاوت خود را در راه رفاه آنان مصروف مي كرد0
صفت شجاعت و مردانگي حضرت اباالفضل (ع) چون زبانزد خاص و عام مي باشد هيچ احتياجي به توضيح و تفسير بيشتري ندارد و فقط به اين نكته بايستي اشاره شود كه شهامت و دليري كه در وا قعه كربلا آن وجود مقدس بصورت عمل در آورد بهترين نمونه آن است 0 هر اندازه درباره فضايل و سجاياي اخلاقي حضرت اباا لفبضل (ع) سخن گرفته شود ويا به رشته تحرير درآيد نمي تواند يك از هزارم شخصيت بارز آن وجود گرامي را بازگو نمايد 0 و براي آنكه اين امر به نحو كاملتري تائيد گردد كافي است كه به فرمايش حضرت امام جعفر صادق (ع) توجه نمائيم، ششمين امام بزرگوار ما درباره قمر بني هاشم مي فرمايد : كان عمنا ا لعباس نافذ اا البصيره صلب ايمان جاهد مع اخيه الحسين وابلي بلاء احسنا و مضي شهيدا0
عموي ما عباس داراي بصيرت كامل بود و از دورا نديشي به نحوكافي برخوردار و در امور، نظر صائبي داشت 0 در راه حق و معيت برادر خود مبارزه و جهاد نمود تا به درجه شهادت نائل گرديد و به اين ترتيب آزمايش خوبي داد و به بهترين وجه از عهده آن برآمد» [7]
آري بصيرت او كامل بود و بر ا ساس همين كمالات پرچمدار راه و روشي گرديد كه حق مداران تاريخ به آن ا قتدا مي كنند
--------------------------------------------------------------------------------
[1] زندگا ني اميرالمومنين (ع )، جلد دوم، 368
[2] ابوالفضل (ع )پرچمدار كربلا،38 تا 40
[3] همان،44 .
[4] زندگاني اميرالمومنين (ع )، جلد دوم،368 .
[5] ابوالفضل (ع ) پرچمدار كربلا، 68.
[6] مقا تل الطا لبين، 82.
[7] ابوالفضل (ع ) پرچمدار كربلا، 80 تا 87 .