0

زندگینامه شهدای کربلا

 
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

زندگینامه شهدای کربلا

عَمرو بن جُنادَه

«عمرو» فرزند «جناده» شهید کربلا است.(1) او در حالی که یازده سال بیش نداشت، پس از شهادت پدرش به خدمت امام آمد تا اذن جهاد بگیرد. حضرت او را اذن میدان نداد و فرمود: پدر این نوجوان در اولین حمله کشته شده است. شاید مادرش کشته شدن او را خوش نداشته باشد.(2) نوجوان گفت: مادرم مرا به جهاد امر کرده است.(3) پس از آن امام به او اجازه جنگیدن داد.

او در هنگام ورود به میدان این بیت را ترنم می‎کرد:

                  امیری حسین و نعم الامیر                                               سرور فواد البشیر النذیر

                   علی و فاطمه والداه                                                       و هل تعلمون له من نظیر(4)

سالارم حسین است و چه نیک امیری، که نشاط دل پیامبر و مژده دهنده (به سعادت) و بیم دهنده (از انحراف و دوری از حق) است. علی و فاطمه پدر و مادر اویند و آیا مانند او کسی را می‎شناسید؟

 

شهادت عمرو

پس از اجازه امام «عمرو» بی‎درنگ به میدان رفت و پس از کارزاری نه چندان طولانی به شهادت رسید. این نوجوان نیز همانند پدرش در زیارت ناحیه مقدسه مورد سلام امام زمان(عج) است: السلام علی جنادة بن کعب الانصاری الخزرجی، و ابنه عمرو بن جناده؛ سلام بر جناده پسر کعب انصاری خزرجی و فرزندش عمرو پسر جناده.

درسی که می‎توان گرفت: این نوجوان یازده ساله سرمشق خوبی برای نونهالان ماست تا که از همه چیز خود در راه احیای دین حق بگذرند.

امام حسین

بَحریَّة دختر مسعود خزرجی

پس از شهادت «عمرو»، دشمن سرِ جدا شده او را به سمت امام حسین علیه السلام پرتاب کرد. مادرش «بَحریه» دختر «مسعود خزرجی» سر نوجوانش را برداشت و خون از آن برگرفت و به طرف مردی که در نزدیکی او قرار داشت پرتاب کرد که ضربه سر، او را در جا کشت.(5) پس از آن، این مادر شهید که همسر شهید نیز بود، به خیمه‎گاه بازگشت و ستون خیمه را از جای کند و این اشعار را می‎خواند:

                                  انی عجوز فی النساء ضعیفة                                     خاویي بالیة نحیفة

                                       اضربکم بضربة عنیفة                                     دون بنی فاطمة الشریفة

من در بین زنان، ضعیف، خرد شده، پوسیده، و لاغرم. اما شما را در راه حمایت فرزندان فاطمه گرامی، ضربتی سخت می‎زنم.

پس از آن، تیرک خیمه را به جانب لشکر «ابن سعد» پرتاب کرد و دو نفر را مورد اصابت قرار داد. امام آن زن را به خیمه‎گاه بازگرداند. (6)

درسی که می‎توان گرفت: شوهر بَحریه گفت وفای به عهد و پیمان را به وارث خویش ارث می‎نهم. وفای به عهد، پس از فرزندش «عمرو بن جنادة» به وارث دیگرش «بحریه» رسید. در حمایت از مقام رفیع اسلام، امام و ولایت، مرد و زن و بزرگ و کوچک برابرند و هر کس در حد توان خویش، موظف به دفاع از این حریم است. البته این، مستلزم شعور و معرفتی بالاست تا انسان به عرصه‎های جهاد و جانبازی راه یابد.

 

پی‎نوشت‎ها:

1- کتاب الفتوح، ج5، ص110.

2- مقتل الحسین علیه السلام مقرم، ص253.

3- ابصارالعین، ص159.

4- مناقب آل ابی طالب، ج4، ص104.

5- مناقب آل ابی طالب، ج3، ص219/ مقتل الحسین علیه السلام مقرم، ص112/ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص22.

6- بحارالانوار، ج45، ص 28.

 

منبع:

ياران شيداي حسين بن علي عليهماالسلام، استاد مرتضي آقا تهراني .

 

پنج شنبه 2 آذر 1391  10:58 PM
تشکرات از این پست
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگینامه شهدای کربلا

شَبیب مَولی حَرث بن سریع همدانی جابری

وقتی «سیف» پسر «حرث» و «مالک» پسر «عبدالله» به امام حسین علیه السلام ملحق شدند،«شبیب» غلام حرث هم آنها را همراهی می‎کرد. ایشان مردی شجاع و جنگاور بود. (1)

 

شهادت شبیب

ابن شهر آشوب گزارش کرده که شبیب در حمله نخستین به شهادت رسیده است. وی پیش از ظهر روز دهم محرم، همراه جمعی از یاران امام به شهادت رسید. (2)

 

پی‎نوشت‎ها:

1- ابصارالعین، ص133.

2- همان .

 

منبع:

ياران شيداي حسين بن علي عليهماالسلام، استاد مرتضي آقا تهراني .

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

پنج شنبه 2 آذر 1391  10:59 PM
تشکرات از این پست
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگینامه شهدای کربلا

عبدالله بن عُمیر

عبدالله بن عُمیر(1)

«عبدالله» فرزند «عمیر»(2) از قبیله «بنی علیم» است.(3) «ابو مخنف» می‎گوید ابوجناب به من گزارش کرد که «عبدالله بن عمیر» از ما بود. او پیش از این به کوفه آمده بود و نزدیک چاه «جعد» از همدان سکنی گزیده بود. او همسری داشت از «نمر بن قاصد» که او را «ام وهب» دختر «عبد» می‎نامیدند. علامه مجلسی می‎گوید: روایتی دیده‎ام که در آن اینگونه گزارش شده: «جناب وهب پیش از این نصرانی بود. او به همراه مادرش به دست اباعبدالله الحسین علیه السلام اسلام آورده بود.»(4) او مردی شریف و شجاع در بین قوم خود با قامتی بلند و بازوانی پر توان و مهارتی در رزم بود. او از شیعیان مخلص و شجاع امام حسین علیه السلام به شمار آمده است.(5)

او پیش از آن، در کوفه ساکن بود ولی هنگامی که لشکر «ابن زیاد» از کوفه برای جنگ با امام حسین علیه السلام عازم کربلا شد، او نیز به اتفاق همسر خود رهسپار کربلا شد و توفیق یافت به سپاه امام ملحق شود.(6)

 

حرکت عبدالله به سوی امام

ابن مخنف می‎گوید: روزی «عبدالله بن عمیر» متوجه گروهی شد که همگی به اردوگاه «نُخَیلة» رو نهاده‎اند تا از آنجا به سوی امام حسین علیه السلام بروند. «عبدالله» جلو آمد و از آنها پرسید که چه عزمی دارند. به او گفتند که به سوی حسین فرزند فاطمه دختر رسول خدا بسیج می‎شوند. عبدالله گفت: «سوگند به خدا برای جهاد با اهل شرک حریص هستم. من امیدوارم که ثواب جهاد کسانی که با پسر و دختر پیامبرشان قصد جنگ دارند، از جهاد با مشرکان آسان‎تر به دست آید». او نزد همسرش رفت و آن چه شنیده بود و قصد خویش را به او باز گفت. همسرش گفت: «به واقع رسیده‎ای. امیدوارم که خدای تعالی به تو روی کند و در کارهایت رشد یابی! آری، چنین کن و مرا نیز با خود از این شهر خارج ساز.» او شبانه همراه همسرش از شهر خارج شد تا به امام حسین علیه السلام برسد و با او در قیام شرکت کند. (7)

 

مبارزه عبدالله

عبدالله برای پاسخگویی «یسار» و «سالم» از جای برخاست. امام او را اجازه داد و فرمود: او را برای مبارزه با همتای خود نگه داشته‎ام، اگر مایلی (برای جنگ) خارج شو!

لحظاتی بعد، او وارد میدان شد. آن دو پرسیدند: تو که هستی؟ عبدالله خود را معرفی کرد. آنها گفتند: ما تو را نمی‎شناسیم. باید برای کارزار با ما افرادی چون «زهیر»، «حبیب» و یا «بُرَیر» بیایند. در حالی که «یسار» فاصله چندانی با «عبدالله» نداشت، گفت:« ای حرامزاه، آیا مایلی با من مبارزه کنی؟» سپس با شمشیر به او حمله‎ور شد. در این درگیری «سالم» از جانبی دیگر به عبدالله روی آورد که دوستانش فریاد برآوردند: «عبدالله» به هوش باش، غلام خونت را نریزد» اما او اعتنایی نکرد و «سالم» با شمشیر به او حمله کرد. «عبدالله» هنگامی به خود آمد که دیر شده بود. او به ناچار دست چپ خود را جلو آورد تا از خود دفاع کند، ولی انگشتان دستش قطع شد. عبدالله به «سالم» نزدیک شد، پیش از این که او خود را جمع کند او را به قتل رساند. دیری نگذشت که «عبدالله» روی به سوی امام حسین علیه السلام کرد و شعار پیروزی سر می‎داد در حالی که هر دو را کشته بود.(8)

«اگر مرا نمی‎شناسید من پسر کلب هستم، آری من شخصی قوی و سخت هستم و در سختی‎ها هرگز تسلیم نخواهم شد.»(9)

محرم ، امام حسین

حمله ناجوانمردانه سپاه ابن سعد

پس از آن «عبدالله بن عمیر» نزد امام درنگ چندانی نداشت که ناگاه «عمرو بن حجاج» به طرف راست سپاه امام حمله‎ور شد در این حال «عبدالله» بر اسب سوار شد و با نیزه خود به استقبال آنها رفت، آری او یک تنه جلوی آن موج را گرفت تا دیگران فرا رسیدند و آنها را به عقب پس راندند.(10)

 

شهادت عبدالله

گفته شده «عبدالله» یک تنه 19 سوار و 16 پیاده را به قتل رسانید.(11) بنا بر گزارش مجلسی وی و مادرش ابتدا نصرانی بودند، ولی به دست مبارک امام حسین علیه السلام مسلمان شدند، و توانست در روز عاشورا 12 سوار و 24 پیاده را از پای درآورد.(12) او پس از آن به دست دشمن به اسارت افتاد و به دستور عمر سعد سرش را از تن جدا کردند و سر مطهر وی را به جانب امام حسین پرتاب کردند؛ همسرش سر مطهر و پاک او را گرفت و خاک را از سر و صورت او زدود و چنین گفت بهشت گوارایت باشد.(13) سپس ستون خیمه را از جای کند و به طرف دشمنان حمله کرد امام پیش آمد و او را برگردانید و فرمود: خدا رحمتت کند، از شما جهاد برداشته شده است. (14) او بازگشت، در حالی که می‎گفت: «پروردگارا! امیدم را ناامید مکن.» امام حسین فرمود: «خداوند، امیدت را ناامید نخواهد کرد.» (15)

 

پی‎نوشت‎ها:

1- شیخ طوسی ایشان را از یاران حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام شمرده است. رجال شیخ طوسی، ص 78.

2- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص429. فضیل بن زبیر نام وی را «عبدالله بن عمر بن عیاش» دانسته است. تسمیة من قتل مع الحسین علیه السلام، ش 76.

3- تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 429.

4- بحارالانوار، ج 45، ص 17.

5- ابصارالعین، ص 179، مقصد 9.

6- تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 429.

7- تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 429.

8- مقتل الحسین مقرم، ص293.

9- الارشاد، ج2، ص101.

10- الارشاد، ج2، ص 102.

11- مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 101.

12- بحارالانوار، ج45، ص17.

13- تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص438.

14- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص430، علامه مجلسی عبارت امام را قدری ظریف‎تر آورده اند: ای ام‎وهب، برگرد، تو و پسرت با رسول خدا (محشور) هستید. بحارالانوار، ج45، ص17.

15- مقتل الحسین مقرم، ص 298.

 

منبع:

یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .

 

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

پنج شنبه 2 آذر 1391  10:59 PM
تشکرات از این پست
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگینامه شهدای کربلا

ام وهب، همسر عبدالله بن عمیر

«ام وهب» دختر «عبدالله» و همسر «عبدالله بن عمیر الکلبی» و مادر «وهب نمریه قاسطیه» است.(1) او وارد معرکه جنگ شد، در حالی که به شوهر خود می‎گفت: «پدر و مادرم فدای تو، آری، تو ای مرد در راه پاکان نسل محمد(صلی الله علیه و آله) مبارزه کن» عبدالله،- شوهر او  هر چه کرد تا همسرش را به خیمه برگرداند موفق نشد. آن زن پیراهن همسرش را می‎کشید و می‎گفت: «تو را رها نمی‎کنم تا با تو کشته شوم.» امام با مشاهده او فرمود: از خاندان پیامبرتان جزای خیر ببینید، به خیمه برگرد چون بر زنان و بانوان جهاد واجب نیست. پس او به جانب خیمه‎گاه بازگشت.(2)

روز عاشورا پس از حمله شمر و یارانش به جانب چپ سپاه امام، «عبدالله بن عمیر کلبی» به اسارت گرفته شد و به شهادت رسید. بعد از شهادت وی ناگهان همسر باوفایش، ام وهب خود را به بالین او رسانید و در کنار او نشست. خون از صورت او برگرفت و این گونه می‎گفت: «بهشت بر تو گوارا باد، از خداوندی که بهشت را روزی تو گردانید طلب می‎کنم که مرا همنشین با تو قرار دهد.»(3)

 

 

شهادت ام وهب

شمر «رستم» غلام خود را صدا زد تا با عمود به فرق زن بزند. آن غلام با عمود آهنین حمله‎ور شد و ام‎وهب در دم جان داد. او اولین بانوی شهید از یاران حسین است که در روز عاشورا در میدان جهاد، جسم پاکش به خون نشست.(4)

درسی که می‎توان گرفت: اگر وهب تازه مسلمان باشد و اسلام‎نمایان مدعی در جبهه مخالف، غرورهای زشت، آخرالامر ما را در کدام جبهه قرار می‎دهد؟

مبادا به هنگام ظهور مهدی(عج) تازه مسلمانان با صلابت‎تر از ما به میدان آیند!

 

پی‎نوشت‎ها:

1- ابصار العین، ص227.

2- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص430؛ الکامل فی التاریخ، ج2، ص564؛ اعیان الشیعه، ج1، ص603، وقعه الطف، ص218؛ الارشاد، ج2، ص101.

3- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص438.

4- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص438/ مقتل الحسین مقرم، ص298/ ابصارالعین، ص227.

 

منبع:

ياران شيداي حسين بن علي عليهماالسلام، استاد مرتضي آقا تهراني .

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

پنج شنبه 2 آذر 1391  10:59 PM
تشکرات از این پست
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگینامه شهدای کربلا

عبدالله بن یزید بن ثُبیط

عَبُدالله بن یَزید بن ثُبَیط (1)

«عبدالله» برادر «عبیدالله» است. آنها از فرزندان «یزید بن ثُبیط» و از شیعیان اهل بصره بوده‌اند.

شهادت عبدالله بن یزید

بنابر نقل سروی، عبدالله در حمله نخستین به فوز شهادت نائل آمده است. (2)

پی‌نوشت‌ها:

1- الامام الحسین فی کربلا، ج 4، ص 258، ش 30.

2- مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 113.

منبع:

یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .

 

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

پنج شنبه 2 آذر 1391  10:59 PM
تشکرات از این پست
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگینامه شهدای کربلا

مالکِ بن عَبداللهِ بنِ سُریع

«مالک» پسر «عبدالله» فرزند «سُرَیع» برادر مادری «سیف بن الحارث» است. در واقع مالک با سیف پسرعمو نیز بوده است.(1) و هر دو از تیره همدان بوده‎اند.(2) هنگامی که این دو برادر به خدمت امام مشرف شدند، شبیب که غلام آنها بود نیز همراه آنها به اردوگاه امام آمد(3) و در روز عاشورا، این دو یار دلاور قدم پیش نهادند و در محضر امام سخت گریستند. حضرت علت گریه آنان را جویا شد و فرمود: «ای پسران برادرانم! چه چیز شما را به گریه آورده است؟ پس به خدا قسم، پس از ساعتی هر دوی شما چشمتان روشن خواهد شد.» آن دو در پاسخ گفتند: «خداوند ما را فدای شما کند، نه، به خدا قسم ما برای خود گریه نمی‎کنیم. گریه ما بدین سبب است که این گونه گرفتارها بر شما وارد می‎شود، در حالی که ما قادر به رساندن هیچ نفعی به شما نیستیم.» امام فرمود: «ای دو پسرعمو! خداوند به سبب مواسات و خیرخواهی شما بهترین پاداش اهل تقوا را به شما عنایت فرماید.»(4)

 

شهادت مالک بن عبدالله

امام حسین علیه السلام هر دو یار را دعا کرده بود. آنها در کنار امام به جهاد پرداختند، تا این که پس از مبارزه ای سخت به مقام شهادت نائل آمدند.(5) این دو دلاور در زیارت ناحیه مقدسه مورد درود و سلام امام واقع شده اند.(6)

 

پی‎نوشت‎ها:

1- «سیف بن الحارث» شهید دیگر کربلا است که بعد از «مالک بن عبدالله» به شرح حال ایشان خواهیم پرداختم.

2- انساب الاشراف، ج3، ص 198/ تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص443 .

3- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص 443/ ابصارالعین، ص132.

4- الکامل فی التاریخ، ج2، ص 568 .

5- مقتل الحسین مقرم، ص 294/ تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 443/ اعیان الشیعه، ج1، ص607/ وقعه الطف، ص 234/ بحارالانوار، ج 45، ص31.

6- اقبال الاعمال، ج3، ص 79.

 

منبع:

ياران شيداي حسين بن علي عليهماالسلام، استاد مرتضي آقا تهراني .

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

پنج شنبه 2 آذر 1391  11:00 PM
تشکرات از این پست
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگینامه شهدای کربلا

سَیف بن حارِثِ بن سُرَیع جابِری

«سیف» فرزند «حارث» فرزند «سریع» از قبیله همدان است.(1) او به همراه برادر مادری خود «مالک بن عبد بن سریع» که پسرعموی او نیز بود در کربلا حضور یافت و در حمایت از امام و اهداف زنده او به شهادت رسید. (2)

شهادت سیف بن حارث

پیش از ورود به میدان نبرد، او و پسرعمویش «مالک» متوجه امام حسین علیه السلام شدند و عرض کردند: السلام علیک یابن رسول الله؛ ای پسر پیامبر! سلام بر تو باد. امام در پاسخ فرمود: و علیکما السلام و رحمة الله؛ بر هر دوی شما سلام و رحمت الهی باد.(3)

این یاور فداکار در «زیارت رجبیه» و در زیارت ناحیه مقدسه مورد سلام امام واقع شده اند.(4)

ابومخنف حادثه‎ای را نقل فرموده که خواندنی است: این دو برادر (سیف و مالک) در خدمت امام بودند. به ناگاه «حنظلة بن اسعد» پیشی گرفت و به موعظه قوم پرداخت و جنگید تا به شهادت رسید.(5) در این هنگام بود که این دو مرد از دیگران پیشی گرفتند و به خدمت امام آمدند و اذن نبرد گرفتند. پس از آن، هر کدام از دیگری حمایت می‎کرد و هوادار او می‎بود تا این که هر دو به شهادت رسیدند.(6)

درسی که می‎توان گرفت: مومنان دو گونه‎اند: برخی امام را برای منافع خود می‎خواهند و برخی خود و تمام هستی خویش را برای امام می‎خواهند. گروه اول، خودپرستانی‎اند که از امام و دینشان برای خود و دنیای خویش سرمایه می‎اندوزند، ولی گروه دوم، به حق مسلمان‎اند و امام را پیشوا و رهبر واقعی خود دانسته‎اند. و از این راه، اهل ولایت و معرفت‎اند.

 

پی‎نوشت‎ها:

1- سماوی نام پدر «سیف» را «حرث» ضبط کرده است. ابصار العین، ص132.

2- الکامل فی التاریخ، ج2، ص568.

3- بحارالانوار، ج45، ص31.

4- اقبال الاعمال، ج3، ص345.

5- پس از این درباره «حنظله بن اسعد» و موعظه او سخن خواهیم گفت.

6- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص 443/ مثیرالاحزان، ص66.

 

منبع:

یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

پنج شنبه 2 آذر 1391  11:00 PM
تشکرات از این پست
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگینامه شهدای کربلا

عبدُالله بن عُروةِ بنِ حِرّاقِ غَفّاری

«عبدالله» فرزند «عروه» بوده که او فرزند «حراق» و از قبیله «بنی غفّار» است. «عبدالله» از شیعیان امام علی علیه السلام و از بزرگان قوم خود به شمار می‎آمده است. جدّ ایشان حراق از اصحاب حضرت امیرالمومنین علیه السلام بوده که در سه جنگ (صفین، جمل و نهروان) شرکت داشته است. (1)

 

شهادت عبدالله

ماجرای شهادت «عبدالله» بدین گونه است که عبدالله و برادرش در روز عاشورا نزد امام آمدند و گفتند: «ای اباعبدالله! سلام ما بر شما باد، دشمن به شما نزدیک شده در حالی که دوست داریم در کنار شما بجنگیم، دشمن را از شما دور کنیم و مانع آنها بشویم.» امام فرمود: «آفرین بر شما، نزدیک شوید.»(2) آن دو نزدیک شدند و با دشمن جنگ سختی کردند و به شهادت رسیدند.(3) سروی شهادت عبدالله را در حمله نخستین دانسته است. (4)

در زیارت ناحیه آمده:«السلام علی عبدالله و ... ابنی عروة بن حراق الغفاریین؛ سلام بر عبدالله و ... دو پسران عروه پسر حراق غفاری.» (5)

 

پی‎نوشت‎ها:

1- ابصارالعین، ص 175، مقصد 8.

2- موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام، ص 448.

3- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص 442/ وقعة الطف، 234/ البدایة و النهایة، ج8، ص 200.

4- مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 113.

5- اقبال الاعمال، ج 3، ص78/ بحارالانوار، ج3، ص78/ بحارالانوار، ج45، ص71.

 

منبع:

ياران شيداي حسين بن علي عليهماالسلام، استاد مرتضي آقا تهراني .

 

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

پنج شنبه 2 آذر 1391  11:00 PM
تشکرات از این پست
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگینامه شهدای کربلا

عَبدُالرحمن بن عُروةِ بنِ حِراقِ غَفّاری

«عبدالرحمن» برادر «عبدالله» و دیگر فرزند عروه است. «عبدالرحمن» همانند برادرش «عبدالله» از شیعیان و ارادتمندان امام علی علیه السلام و از بزرگان قبیله «بنی غفار» بوده است.

 

شهادت عبدالرحمن

این دو برادر، به خدمت امام آمدند و از نزدیک شدن سپاه «عمرسعد» به اردوگاه امام، حضرت را مطلع ساخته و خود در برابر امام در حالی که یکی می‎جنگید و دیگری او را حمایت می‎کرد و کار را تمام می‎کرد به مقابله با دشمن پرداختند تا سرانجام به فوز شهادت نائل آمدند.(1) او همچون برادر شجاعش در زیارت رجبیه و نیز ناحیه مقدسه مورد سلام واقع شده است: «السلام علی عبدالله و عبدالرحمن ابنی عروة بن حراق الغفارییّن.»(2)

 

شعار حماسی عبدالله و عبدالرحمن

در حین مبارزه، این دو برادر این گونه دشمن را مورد خطاب قرار می‎داده‎اند:

«قد علِمت حقاً بنو غفار                                  و خندف بعد بنی نزار

لنضربنّ معشر الفجّار                                      بکلّ عصب صارم بتّار

یا قوم ذودوا عن بنی الاظهار                            بالمشر فی و العنا الخطّار»(3)

درسی که می‎توان گرفت: تا پای جان، باید در حفظ شخص و شخصیت امام کوشا بود.

 

پی‎نوشت‎ها:

1- ابصارالعین، مقصد 8، ص 175.

2- اقبال الاعمال، ج3، ص78.

3- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص442.

 

منبع:

یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .

 

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

پنج شنبه 2 آذر 1391  11:00 PM
تشکرات از این پست
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگینامه شهدای کربلا

عَمرو بن خالدِ اَسدی صَّیداوی

«عمرو» فرزند «خالد» است که چون «حبیب بن مظاهر» و نیز «قیس بن مُسَهَّر» از قبیله «بنی‎اسد» بوده است. عمرو از مردان شریف اهل کوفه بوده است. او مردی دوستدار اهل‎بیت علیهم السلام بود که پیش از آن در کوفه همراه «مسلم» قیام کرد تا این که اهل کوفه به سفیر امام خیانت کردند. «عمرو» چاره‎ای جز رفتن به پناهگاهی امن نداشت؛ هنگامی که خبر شهادت «قیس بن مسهر» به گوش او رسید و مطلع شد که اباعبدالله علیه‎السلام به «حاجر» رسیده است، به آن سمت حرکت کرد.(1) در این سفر عده‎ای چون «سعد» غلام او و «مجمع العائذی» و نیز پسرش و «جابر بن حارث سلمانی»(2) و غلام «نافع بجلی» را به همراه داشت. راهنمای اینان «طرِمّاح بن عُدی طائی»(3) بود. چون راه‎ها همگی بسته بود، آنها از بیراهه به سختی و با ترس و خوف گذشتند، تا در «عذیب الهاجانات» به خدما امام رسیدند. پس از سلام و احوال‎پرسی اشعاری را خدمت آن حضرت خواندند. امام فرمود: «آگاه باشید، به خدا سوگند، امید دارم هر چه خدا برای ما بخواهد خیر در آن باشد، خواه کشته شویم یا پیروز شویم.»

«عباس بن علی» همان گونه که حامی امام است، پاسدار یاران حسین علیه السلام نیز هست. البته این نکته منطقی است که محبت به چیزی محبت به لوازم آن نیز خواهد بود.

ابو مخنف می‎گوید: «هنگامی که چشم «حرّ» به این مردان تازه وارد افتاد، به امام حسین علیه السلام گفت: این گروهی را که از اهل کوفه هستند از همراهان شما به شمار نمی‎آورم. من اینها را دستگیر می‎کنم یا باز می‎گردانم. امام حسین علیه السلام فرمود: «البته هرچه را از خود دور می‎کنم از ایشان نیز منع می‎دارم. اینها همگی یاران و انصار من هستند، تو عهد کردی که به هیچ وجه متعرض ما نشوی تا نامه ابن زیاد به دستت برسد.» حُر گفت: آری، اما اینها با شما نبوده‎اند. امام فرمود: «آنها یاران من هستند و به منزله کسانی هستند که همراه من آمده‎اند، پس اگر به عهد خود وفا کردی با تو کاری ندارم، وگرنه تو را به جزای رفتارت می‎رسانم.»(4) در نهایت، حر از آنها دست برداشت.(5)

 

عمروبن خالد در کربلا

«عمرو» قدم پیش نهاد و به امام حسین علیه السلام عرض کرد: «ای اباعبدالله! فدایت شوم. همتم بر این است که به دوستانم ملحق شوم، نفرت از تخلف دارم در حالی که شما را تنها می‎بینم که همه اهل شما کشته شده‎اند»، آن حضرت فرمود: «پیش برو، که ما هم به شما تا ساعتی دیگر ملحق خواهیم شد.» او حرکت کرد. (6)

«عمرو» با گروهی چون غلام خود «سعد»، جابر بن حارث سلمانی»، و «مجمّع بن عبدالله العائذی»، که از اهالی کوفه بودند، به میدان آمدند و عرصه را بر اهل کوفه تنگ کردند. در این درگیری دشمن، یاران حسین علیه السلام را از یکدیگر جدا کرد. پس از این غافل‎گیری، آنها امام را خواندند و طلب کمک کردند. امام برادرش - قمر بنی‎هاشم - را برای کمک به آنها فرستاد. با ورود حضرت ابوالفضل علیه‎السلام یاران حسین علیه السلام نجات یافتند.(7)

عاشورا

 

شهادت عمروبن خالد

پس از بازگشت از میدان در حالی که همه مجروح شده بودند، بار دیگر مورد حمله سهمگین دشمن قرار گرفتند. در این محاصره، دیگر تاب مقاومت نداشتند و همگی به مقام شهادت نائل آمدند.(8) پس از شهادت عمرو، حضرت عباس علیه السلام به سوی امام حسین علیه السلام بازگشت تا شهادت یاران را خبر دهد.(9) وقتی امام مطلع شدند بارها برای آنها از خداوند طلب رحمت فرمود.(10) «عمر بن خالد الصیداوی» در زیارت ناحیه مقدسه نیز مورد سلام امام است.(11)

درسی که می‎توان گرفت: «عباس بن علی» همان گونه که حامی امام است، پاسدار یاران حسین علیه السلام نیز هست. البته این نکته منطقی است که محبت به چیزی محبت به لوازم آن نیز خواهد بود.

 

پی‎نوشت‎ها:

1- ابصارالعین، ص115. ذخیره الدارین، ص414.

2- برخی از منابع متاخر گزارشی که برای جابر آمده اشتباهاً به جناده بن حرث نسبت داده اند، در صورتی که جناده بن حرث یکی دیگر از شهدای کربلاست، با توجه به گزارش طبری مبنی بر شهادت جابر به همراه این چند نفر (تاریخ الملوک، ج5، ص446) و نیز گزارش دیگر طبری مبنی بر آمدن چهار نفر از سوی کوفه (تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص404) به نظر می رسد، منابعی که خبر از همراهی جناده با این افراد داده اند، دچار اشتباه شده اند.

3- برخی می پنداشتند که طرماح فرزند عدی، فرزند حاتم طایی است که شهرت به جود داشت. اما حقیقت غیر این است. فرزندان عدی همگی قبل از او در رکاب علی(ع) به فوز شهادت رسیدند و وقتی او را به نداشتن فرزند طعن می زدند در پاسخ می گفت: دوست داشتم که برایم هزار فرزند چون آنها بود که همه را پیش روی امام علی(ع) که به بهشت می فرستادم. ابصارالعین، ص116.

4- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص405- 404 و 446.

5- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص405.

6- اللهوف، 47؛ بحارالانوار، ج45، ص23؛ خوارزمی، مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص24.

7- ابصارالعین، ص116؛ تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص446.

8- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص446؛ مقتل الحسین مقرم؛ اللهوف، ص47؛ مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج2، ص 34؛ بحارالانوار، ج45، ص 23.

9- ابصارالعین،ص115.

10- ابصارالعین، ص116.

11- اقبال الاعمال، ج3، ص79.

 

منبع:

ياران شيداي حسين بن علي عليهماالسلام، استاد مرتضي آقا تهراني .

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

پنج شنبه 2 آذر 1391  11:00 PM
تشکرات از این پست
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگینامه شهدای کربلا

جنادة بن حرث مذحجی مرادی کوفی

«جنادة» پسر «حرث» است که او از مشاهیر شیعه و از اهالی کوفه است.(1) او از صحابه امیرالمومنین علیه السلام بود و در کوفه به همراهی مسلم دست به قیام زد. او دریافت امام حسین علیه السلام تنها شده است. از کوفه به همراهی عده‎ای چون «عمرو بن خالد الصیداوی» به سوی امام حرکت کرد تا این که در «عذیب الهاجات» به امام ملحق شد. حرّ مانع الحاق آنها به امام شد، اما امام آنها را از خود دانستند و با حرّ برخورد کردند.(2)

 

شهادت جنادة

جنادة در روز عاشورا بر سایر شهدا پیشی گرفت و در حمله‎ای با عده‎ای از یاران، صفوف اهل کوفه را از هم گسست. حضرت عباس بن علی علیهماالسلام به یاری آنها شتافت و آنها از دست دشمن خلاصی یافتند؛ اما آنها مایل نبودند که سالم باز گردند و دشمن را نظاره کنند؛ این بود که همگی در یک محلی با دشمن درگیر شدند و به شهادت رسیدند.(3) سلام خدا بر همه آنها باد. شیخ طوسی ایشان را از شهدای کربلا و صحابه امام حسین علیه السلام دانسته‎اند.(4)

 

پی‎نوشت‎ها:

1- ابصارالعین، ص144.

2- همان .

3- ابصارالعین، ص144، گفتنی است، اگرچه منابع متاخر همچنان که گذشت گزارشی که مربوط به جابر بن حارث است به جناده نسبت داده‎اند؛ با این حال فضیل بن زبیر و بلاذری وی را از شهدای کربلا دانسته‎اند. (تسمیة من قتل مع الحسین علیه السلام، ش68، انساب الاشراف، ج3، ص 198)

4- رجال شیخ طوسی، ص 74.

 

منبع:

ياران شيداي حسين بن علي عليهماالسلام، استاد مرتضي آقا تهراني .

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

پنج شنبه 2 آذر 1391  11:01 PM
تشکرات از این پست
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگینامه شهدای کربلا

سَعد مَولی عَمرو بن خالد اَسدی صَیداوی

«سعد» غلام «عمرو بن خالد صیداوی» بود. او مردی با شرافت و دارای همتی بلند بود که «عمرو» را با عده‎ای دیگر از یاران از کوفه تا رسیدن به امام حسین علیه السلام همراهی کرد. «سعد» نیز چون «عمر» از اهالی کوفه بود.

 

 

شهادت سعد

«سعد» همراه با «عمرو» و دیگران که همراه آمده بودند، وارد میدان شد و به شهادت رسید.(1) سعد در زیارت ناحیه مقدسه با عنوان سعید مورد سلام امام واقع شده است.(2)

 

پی‎نوشت‎ها:

1. ابصارالعین،ص117/ تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص446.

2. اقبال الاعمال، ج3، ص79.

 

منبع:

ياران شيداي حسين بن علي عليهماالسلام، استاد مرتضي آقا تهراني .

 

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

پنج شنبه 2 آذر 1391  11:01 PM
تشکرات از این پست
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگینامه شهدای کربلا

جابر بن حارث سلمانی

«جابر» پسر «حارث سلمانی» دیگر شهید کربلاست. «جابر» از همراهان «عمرو بن خالد صیداوی» و «مجمع» است که به امام حسین علیه السلام ملحق شده‎اند.

 

شهادت جابر

درباره نحوه شهادت جابر گفته‎اند که عده‎ای از یاران با همدیگر به طرف دشمن حمله کردند و مورد حمایت عباس علی علیهماالسلام قرار گرفتند.

 

منبع:

ياران شيداي حسين بن علي عليهماالسلام، استاد مرتضي آقا تهراني

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

پنج شنبه 2 آذر 1391  11:01 PM
تشکرات از این پست
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگینامه شهدای کربلا

مُجَمِّع بن عَبداللهِ العائِذِی

«مُجمع» پسر «عبدالله بن مجمع بن مالک بن ایاس بن عبد مناة بن سعد» است.(1) پدر مجمع، یعنی «عبدالله» از اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده است.(2) اما «مُجمع» را از تابعین و یاران امام علی علیه السلام دانسته‎اند.(3) «مجمع» و پسرش «عائذ» از اهالی کوفه‎اند. او هنگامی که با خبر شد سفیر امام «قیس بن مسهر صیداوی» به شهادت رسیده و امام حسین علیه السلام در کربلا در محاصره است، به اتفاق گروهی از اهالی کوفه چون «عمرو بن خالد صیداوی»، «سعد» غلام او «جناده بن حرث»، و غلام «نافع بن هلال» از کوفه خارج و رهسپار کربلا شد تا این که در محلی به نام «عذیب الهجانات» به امام حسین علیه السلام ملحق شد.

گزارش ابومخنف بدین گونه است: هنگامی که مجمع امام را ملاقات کرد، آن حضرت از وضع مردم آنجا پرسیدند، او در پاسخ گفت: «اشراف کوفه با رشوه‎های کلان خریداری شده‎اند و همیان‎های آنها پر شده، محبت آنها به آن رشوه‎ها تمایل یافته، و خیرخواهی آنها به آن سمت، خالص شده، پس دیگر مردم (غیر اشراف) دلشان به سوی شماست، ولی فردا شمشیرشان به سوی شما آخته است.» امام فرمود: «از رسولی که به سوی شما فرستادم چه خبر؟» مجمع گفت: منظورتان کیست؟ امام فرمود: «قیس بن مسهر» مجمع گفت: بله، او را حصین بن تمیم دستگیر کرد... .(4)

 

شهادت مجمع بن عبدالله

آری، بنا بر نقل تاریخ‎نگاران و مقتل‎نویسان «مجمع» و هم پیمانانش در یاری امام هیچ تردید نکردند و در جمع انصار حسین تا روز شهادت (عاشورا) همگی به عهد خود پایدار ماندند. (5)

«مُجمع» در زیارت ناحیه مقدسه نیز مورد سلام واقع شده است. (6)

 

پی‎نوشت‎ها:

1- الاصابه فی تمییز الصحابه، ج3، ص 94؛ ابصار العین، ص145.

2- ابصارالعین، ص145.

3- مقتل الحسین(ع) مقرم، ص294، به نقل از الاصابه، ج3، ص 94، بخش 3.

4- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص405.

5- ابصارالعین، ص146.

6- اقبال الاعمال، ج3، ص79 و 345.

 

منبع:

ياران شيداي حسين بن علي عليهماالسلام، استاد مرتضي آقا تهراني .

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

پنج شنبه 2 آذر 1391  11:03 PM
تشکرات از این پست
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگینامه شهدای کربلا

سَعد بن حارث (حَرث) انصاری عجلانی

«سعد» فرزند «حارث انصاری» است. سماوی او را فرزند «حرث» دانسته است. (1) او به یقین یکی از سپاهیان لشکر «ابن سعد» و از اهالی کوفه بوده است.

 

شهادت سعد بن حارث

 سعد برای جنگ با امام حسین علیه السلام از کوفه به همراه برادرش «ابوالحتوف» خارج شد. او پیش از آن که امام را یاری رساند از خوارج بود که به اشتباه راه کینه به امیرالمومنین علیه السلام را برگزیده بود، چنان که به معاویه هم ارادتی نداشت. او با شنیدن ندای غربت امام در برابر آن لشکر نابکار و کفرپیشه شمشیر کشید و در حمایت از امام به مقام شهادت فائز شد.(2) آری، سعد همین که صدای امام و پس از آن صدای گریه و ضجه زنان و اطفال خیمه‎گاه حسینی را شنید، غیرتش به جوش آمد و با لشکر ابن سعد به نبرد پرداخت. این جنگ و درگیری که عده‎ای کشته و زخمی به همراه داشت، با شهادت سعد پایان یافت. رضوان خداوند بر او و همه جوانمردان روزگار.(3)

درسی که می‎توان گرفت: اگر انسان پاره‎ای از راه را به انحراف رفته باشد، با درک حق، باید شهامت و شجاعت تغییر مسیر را داشته باشد.

 

پی‎نوشت‎ها:

1- ابصارالعین، ص 159 و 222.

2- مقتل الحسین مقرم، ص 295؛ با اندکی تفاوت در تسمیه من قتل مع الحسین(ع)، ش54.

3- الحدائق الوردیه، ج1، ص211. در همین کتاب آمده که سعد و برادرش سه نفر از لشکریان ابن سعد را کشتند.

 

منبع:

ياران شيداي حسين بن علي عليهماالسلام، استاد مرتضي آقا تهراني .

 

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

پنج شنبه 2 آذر 1391  11:03 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها