این کتاب به وقایع و رویدادهای پنج قرن اخیر ایران از صفویه تا انقلاب اسلامی می پردازد. در خلال این رصد تاریخی تلاش نویسندگان بر آن است که تاریخ نقلی و تاریخ تحلیلی را با افق تاریخ فکر و اندیشه توامان نگاه کنند.
در همایش خادمان فرهنگ مکتوب که همزمان با هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران در مجتمع فرهنگی هنری استاد فرشچیان برگزار شد، در حوزه تاریخ لوح سپاس و جایزه ویژه این بخش به جناب آقایان دکتر موسی نجفی و دکتر موسی حقانی مؤلفان کتاب «تاریخ معاصر ایران» از انتشارات آرما و بنیاد فرهنگی تاریخی خانه مشروطه اصفهان تعلق گرفت.
در قسمتی از مقدمه این کتاب آمده است: «سعی ما در نگارش این کتاب بر این نکته متمرکز بوده است که راهی هرچند کوتاه بر عمق تاریخ قرون اخیر ایران زده و مسائل را در این نقب فکری –تاریخی مورد بررسی قرار دهیم. مشکل بزرگ در فهم تاریخ ایران این است که تحلیلی کلی و نگاهی که بتواند نسبت ها و ارزش ها و شاخص ها را با هم بسنجد کمتر وجود دارد و این اثر سعی نموده مروری کلی بر این مهم داشته باشد».
مطرح کردن ریشه های تاریخی مسائلی از قبیل بیداری اسلامی، اقتصاد مقاومتی، فراماسونری و انجمن های مخفی از جمله ویژگی های این کتاب است.
«نهضت تحریم تنباکو در مقطع خاصی از تاریخ کشور ما به وقوع پیوست. در این زمان به طور کلی دو شیوه و فکر متفاوت در خصوص رشد و ترقی ایران در حال شکل گیری بود. عده ای معتقد بودند که باید بدون چون و چرا از محصولات اقتصادی و فکری خارجی ها برای حل مشکلات ایران استفاده کرد و با اعطای امتیازات، انعقاد قراردادها یا آوردن مستشاران خارجی رشد و ترقی را وارد ایران کرد. عده ای دیگر معتقد بودند که اعتماد به بیگانگان و واگذاری منابع، امکانات و سرنوشت کشور به آنها نه تنها موجب آبادانی و رشد و ترقی کشور نخواهد شد بلکه عملا پای اجنبی را به کشور باز می کند و در پی آن، استقلال اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران نیز از بین می رود. لذا آنها طرفدار رشد و ترقی ایران با تکیه بر استعداد، توانایی و امکانات مردم در داخل کشور بودند». تاریخ معاصر ایران صص 137 و 138
عمده هدف نویسندگان در ذکر و تحلیل وقایع و حوادث کمک گرفتن از منابع اصیل و بدون حب و بغض بوده است؛ چنانچه می خوانیم: «در اینجا ذکر نکته ای لازم است که خط تاریخ نگاری در دوره پهلوی، با بزرگ نمایی معضلات بر ضد قاجار بسیار پر رنگ بوده است و از آنجا که تاریخ را در دوره پهلوی بیشتر روشنفکران با گرایش عصر جدید پهلوی می نوشتند، لذا سعی می نمودند به نحوی خود را از انحطاط قاجاریه جدا کنند و بدین صورت وانمود نمایند که در یک طرف، حکومت منحط و ضعیفی به نام قاجاریه بوده و در طرف دیگر عنصر روشنفکر قرار داشته است که از انحطاط جامعه رنج می برده و در راه آزادی ایران سعی و تلاش بسیاری داشته است. بیشتر کتاب های تاریخ مربوط به دوره قاجار چنین مطلبی را می رسانند و البته روحانیت را در این تحلیل همان سمت حکومت – جنبه انحطاط- قرار داده می شود، و جریان روشنفکری در طرف مقابل –منادی اعتلای جامعه ایران- جای می گیرد». همان ص120
در ادامه تلاش نویسندگان برای ارائه ملاکی جهت تشخیص جریان خدمت و خیانت قابل توجه است: «نکته مهم دیگری که باید در کتاب های تاریخی مربوط به ایران عصر قاجار روی آن بحث کرد؛ شبهه ای به این مضمون است که اصولا چیزی به نام «خدمت و خیانت در تاریخ» وجود ندارد و ملاک خدمت و خیانت را هر رژیم یا هر دولتی که روی کار می آید، خود تعیین می کند، مثلا رجالی که دوره قبل خادم بودند ممکن است در دوره بعد خائن شوند. هدف از طرح این نظر نشان دادن «نسبی بودن ملاک ها» در ارزش ها و قضاوت های تاریخی است و بدین وسیله می شود که چهره خائنانه بعضی افراد نشان داده نشود و از چهره های تاریخی گاه غیر خوش نام اعاده حیثیت شود. وقتی ملاک خدمت و خیانت در تاریخ ملتی از دست برود، سبب می شود آن ملت نتواند از تاریخ خود درس واقعی بگیرد. وقتی نقطه سفید و سیاه تاریخ گم شد؛ درس تاریخی قابل توجهی برای امروز باقی نمی ماند و اصولا محیط محیط تیره و تار می شود و هر عنصر غیرصادقی خود را از محاکمه دادگاه تاریخ در امان احساس می کند و البته این بحث برای این است که نقطه های سیاه و سفید تاریخ ایران به روشنی مشخص نشود.»
«یکی از نکته های مهم در تاریخ دویست ساله ایران، شناسایی خط خدمت و خیانت است. این امر ممکن است در مورد بعضی رجال با ظرافت کمتری صورت گیرد و کم رنگ تر جلوه گر باشد، به عنوان مثال تشخیص اینکه در تاریخ ایران به هر حال میرزا تقی خان امیرکبیر یا سید حسن مدرس با وثوق الدوله و میرزا آقاخان نوری در یک رده نیستند؛ آسان است اما در خصوص برخی رجال جای بحث بسیار در تاریخ وجود دارد. نقطه های سیاه سیاه و سفید سفید واقعا وجود دارد که می توان آنها را در متن تاریخ پیدا کرد؛ مثلا بین میرزای شیرازی با آن درخشش و میرزا ملکم خان به وضوح می توان فرق قائل شد و یا میان شیخ فضل الله نوری و آن عناصری که در مشروطیت به سفارت انگلستان و یا روسیه پناهنده شده اند، به درستی می توان تفاوت قائل شد. اگر نتوان روی این ملاک ها بحث کرد و از آنها درس گرفت؛ پس باید نتیجه گرفت اصلا بحثی در شناخت تاریخ مطرح نبوده و نیست. بنابراین شکی نیست که در تاریخ ایران، خطی به نام خدمت و خیانت باید شناخته و تحلیل شود و ابعاد آن بایستی به درستی مطالعه گردد. استاد مطهری در فلسفه تاریخ در بحث جالبی به نام «تحریف از اعراض است»، تشبیه جالبی دارد می نویسد «خورشید همیشه پشت ابر نمی ماند» و برای همیشه نمی توان حقیقت وقایع را مخفی نگاه داشت. هر چه زمان بگذرد تحریف ها مشخص تر می شوند؛ به عبارت روشن «حق» می ماند و «باطل» می رود. گذشت زمان به نفع باطل نیست؛ بلکه در جهت و به سود حق تمام خواهد شد. به عبارت دیگر در تاریخ چهره حق روشن می شود و چهره باطل تاریک و منفور می ماند. جریان هستی رو به سمت حق است نه باطل «کل شی هالک الا وجهه» بنابراین با گذشت زمان هرچند ممکن است تا مدتی حق به ظاهر محکوم شود، در نهایت جریان برعکس می شود». همان صص 121 و 122
در این کتاب راهکاری که برای شناخت جریان خدمت و خیانت ارائه شده است: «یکی از مواردی که می توان با آن در تاریخ 200 سال گذشته جریان خدمت و خیانت را به طور روشن تری شناسایی کرد، دو نظریه «موازنه منفی» و «موازنه مثبت» است. آنان که در موازنه منفی قرار دارند؛ خادم، خدمتگزار و مهره های درخشان تاریخ هستند و کسانی که در مسیر موازنه مثبت قرار می گیرند، چهره های منفی و خائن تاریخ هستند». همان ص 123
مرور اجمالی وقایع و اتفاقات در قالب جدول، بیان حکایت های نغز تاریخی در خلال مباحث از جمله مواردی است که بر جذابیت کتاب افزوده است.
گفتنی است که از نویسندگان کتاب، کتاب تحقیقی تر و جامع تر به نام «تاریخ تحولات سیاسی ایران» به چاپ رسیده است که در حقیقت این کتاب ساده شده و خلاصه شده آن کتاب است.
«تاریخ معاصر ایران» در ۳۷۲صفحه و قیمت ۵۰۰۰تومان به همت بنیاد فرهنگی تاریخی خانه مشروطه اصفهان توسط نشر آرما به چاپ رسیده است.