0

تحریفات در حماسه حسینی

 
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

تحریفات در حماسه حسینی

«در نقل و بازگو کردن حادثه عاشورا هزاران تحریف وارد کرده ایم» (حماسه حسینی جلد1- ص60) که بازخوانی و بازگویی آنها چندین جلد کتاب خواهد شد. اما در این اجمال به قدر لازم اشاراتی و نمونه هایی را با هم مرور می کنیم. بجاست ابتدا مفهوم و انواع تحریف را مورد تأمل قرار دهیم.

 

 

معنی تحریف

«تحریف از ماده «حرف» در زبان عربی است، یعنی متمایل کردن یک چیز از آن مسیر اصلی و وضع اصلی که داشته است یا باید داشته باشد... شما اگر کاری بکنید که یک جمله ای، یک نامه ای، یک شعری یک عبارتی آن مقصودی را که باید بفهماند نفهماند، یک مقصود دیگری را بفهماند، اینجا می گویند شما این عبارت را تحریف کرده اید.» (همان- ص 56)

 

 

انواع تحریف

1- تحریف لفظعی :  «تحریف لفظی این است که ظاهر هر یک چیز را عوض کنند، مثلاً شخصی به شما گفته است، شما یک چیزی از گفته او کم کنید، یا یک چیزی روی گفته او بگذارید، و یا جمله های او را پس و پیش کنید که معنی اش فرق کند. بالاخره در ظاهر و در لفظ سخن او تصرّف کنید، این را می گویند، تحریف لفظی» (همان- ص 57)

2- تحریف معنوی:  «تحریف معنوی این است که شما در لفظ تصّرف نمی کنید، لفظ همین است که هست، ولی این لفظ را طوری می شود معنی کرد که همان معنی صاف و راست و مستقیم آن است، مقصود گوینده است. وقتی که می خواهید این کلام را برای او شرح بدهید آن را طوری معنی می کنید که مطابق مقصود خود شما باشد نه مطابق مقصد اصلی گوینده، این را می گویند» تحریف معنوی». در قرآن کریم کلمه «تحریف [به کار رفته است] مخصوصاً در مورد یهودی ها که اینها قهرمان تحریف در جهان اند... این خصیصه یهودی گری که تحریف است، در قرآن به صورت یک خصیصه نژادی شناخته شده است.» (همان- ص 57)

3- تحریف از نظر موضوع: «یک وقت هست تحریف در یک موضوع بزرگ اجتماعی است. مثلاً تحریف کردن در شخصیت ها. شخصیت هایی هستند که قولشان حجت است، عملشان برای مردم حجت است. خلقشان برای مردم نمونه است. یک کسی تحریف می کند. سخنی به علی (علیه السلام) نسبت می دهد که نگفته است یا مقصودش چیز دیگر بوده است. این دیگر خیلی خطرناک است. خلق و خویی را به پیغمبر، به امام ... نسبت می دهد در صورتی که خلق او جور دیگری بوده است... وای به حال آنکه تحریفات، چه تحریف لفظی و چه تحریف معنوی، در موضوعاتی صورت بگیرد که آن موضوعات موضوع عادی نیست. (همان- ص 59)

 

 

نمونه هایی از تحریفات :

« با کمال تاسف ... تحریف هایی که به دست ما مردم در این حادثه صورت گرفته است. همه در جهت پایین آوردن و مسخ کردن قضیه بوده است، در جهت بی خاصیت کردن و بی اثر کردن قضیه بوده است و در این امر، هم گویندگان و علما تقصیر داشته اند و هم مردم.» (همان- ص 60)

این تحریفات « آنقدر زیاد است که قابل بیان کردن نیست. اگر بخواهند روضه های دروغ را جمع کنند، روضه هایی که می خوانند و دروغ است، شاید چند جلد کتاب پانصد صفحه ای بشود.» (همان- ص 60) لذا به چند نمونه اکتفا می شود.

امروز اگر کسی بخواهد بگرید، اگر کسی بخواهد ذکر مصیبت کند، بر مصاحب جدیده اباعبدالله باید بگرید، بر این دروغ هایی که به اباعبدالله (علیه السلام) نسبت داده می شود

 

1- در خواست آب از حضرت عباس (علیه السلام) در مسجد!

حضرت عباس عليه السلام

«یکی از قضایایی که همه ما شنیده ایم[ این است که من راجع به روابط حضرت ابوالفضل و حضرت سید الشهدا: می گویند: روزی امیرالمومنین علی (علیه السلام) در بالای منبر بود و خطبه می خواند. امام حسین (علیه السلام) فرمود: من تشنه ام. آب می خواهم. حضرت فرمود: کسی برای فرزندم آب بیاورد. اول کسی که از جا برخاست، کودکی بود که همان حضرت ابوالفضل العباس بود. ایشان رفتند از مادرشان یک کاسه آب گرفتند و آمدند (آن هم با چه طول وتفصیلی) ... علی (علیه السلام) چشمشان که به این منظره افتاد، اشکشان جاری شد. به آقا عرض کردند: آقا شما چرا گریه می کنید؟ فرمود: بله، قضایای کربلا یادم افتاد». (همان- ص 63)

این در حالیست که در دوران خلافت علی (علیه السلام) که منبر می رفت و خطبه می خواند. امام حسین تقریباً 33 ساله و حضرت ابوالفضل کودی بیش نبوده . « آیا اصلاً این حرف معقول است که یک مرد 33 ساله در حالیکه پدرش دارد، مردم را موعظه می کند، خطابه می خواند، یک دفعه وسط خطاب بدود، آقا من تشنه ام، آب می خواهم؟! اگر یک آدم معمولی این کارا را بکند، می گویید چه آدم بی ادب بی تربیتی است»! (همان- ص 64 ) آیا این نحوه دفاع از معصومین مقام و منزلت آنان را پایین نمی آورد؟ آیا علت و دلیل اصلی اینکه ملتی سرمایه های عظیمی چون حسین  زینب دارد و پیشرفت و تعالی نمی کنند جز این است که این سرمایه ها را با این گونه تبلیغات دروغ می خواهند حفظ کنند؟

 

 

2- شعر لیلی و مجنون برای لیلا (مادر علی اکبر)!

یکی از معروف ترین قضایا که حتی یک تاریخ به آن گواهی نمی دهد. قصه لیلا مادر حضرت علی اکبر است. البته ایشان مادری به نام لیلا داشته اند. ولی یک مورخ نگفته است که لیلا در کربلا بوده است. اما ما چقدر روضه لیلا و علی اکبر خواندیم، روضه آمدن لیلا به بالین علی اکبر! ... اصلاً لیلایی در کربلا نبود... در همین تهران، در منزل یکی از علمای بزرگ این شهر، یکی از اهل منبر روضه لیلا خواند، یک چیزی آنجا شنیدم که در عمرم نشنیده بودم (همان- ص 65 و 66) شعری را از زبان لیلا (مادر علی اکبر) خواند که وقتی تحقیق کردیم، معلوم شد، « این شعر از مجنون است برای لیلی، و این آدم این شعر را برای لیلای مادر علی اکبر و برای کربلا می خواند. آخر اگر یک مسیحی یا یک یهودی یا یک آدم لا مذهب در آنجا باشد، او که نمی فهمد که اینها را این بابا از خودش جعل کرده می گوید تاریخ اینها چه مزخرفاتی دارد! العیاذبالله اینها زن هایشان شعور نداشتند؟ نذر می کنم از کربلا تا مدینه ریحان بکارم، یعنی چه؟!» (همان ص 65 و 66) مجنون نذر کرده بود که اگر به لیلی برسد سیصد فرسخ راه راه ریحان بکارد. و این را برای علی اکبر خوانده اند آنها از زبان لیلا!

 

 

3- عروس قاسم (علیه السلام)

«از این بالاتر [بدتر] می گویند: در همان گرما گرم روز عاشورا که می دانیم مجال نماز خواندن هم نبود... اما فرمود حجله عروسی راه بیاندازید، من می خواهم عروس قاسم را با یکی از دخترهایم... در این جا ببینم. (حالا قاسم یک بچه سیزده ساله است).» (همان- ص 66)

صاحب کتاب لؤلؤ و مرجان می نویسد: «اول کسی که این [قضیه] را در کتابش نوشته است. ملاحسین کاشفی بوده در کتابی به نام «روضة الشهدا» و اصل قضیه دروغ و صد در صد دروغ است. (همان- ص 67)

4- بیش از یک و نیم میلیون لشکر

«در کتاب اسرارالشهاده نوشته است که در کربلا یک میلیون و ششصدهزار نفر لشکر عمر سعد بود، آخر اینها از کجا پیدا شدند؟... در آن کتاب نوشته است امام حسین در روز عاشورا سیصد هزار نفر را با دست خودش کشت. با بمبی که روی هیروشیما انداختند، تازه شصت هزار نفر کشته شد. ... [همچنین نوشته است] حضرت ابوالفضل بیست و پنج هزار نفر را کشت» [همان- ص 67]

امام حسین (علیه السلام) شهید شد که اسلام بالا برود... نه اینکه بهانه ای شود که پا روی سنن اسلامی بگذارند. ما امام حسین را به صورت العیاذ بالله- اسلام خراب کن در آورده ایم. امام حسین که ما در خیال خودمان درست کرده ایم اسلام خراب کن است.

 

مصائب جدید امام حسین (علیه السلام) :

«پس باور کنیم حرف این مرد بزرگ حاجی نوری (در کتاب لؤلؤ و مرجان) را که می گوید: امروز اگر کسی بخواهد بگرید، اگر کسی بخواهد ذکر مصیبت کند، بر مصاحب جدیده اباعبدالله باید بگرید، بر این دروغ هایی که به اباعبدالله (علیه السلام) نسبت داده می شود (همان- ص 68)

 

درد آورتر از همه:

نوحه، محرم، حضرت عباس

آن چیزی که بیشتر دل انسان را به درد می آورد این است که اتفاقاً در میان وقایع تاریخی کمتر واقعه ای است که از نظر نقل های معتبر به اندازه حادثه کربلا غنی باشد... یکی از چیزهایی که سبب شده که متن این حادثه محفوظ بماند و هدفش شناخته بشود این است که در این حادثه خطبه زیاد خوانده شده است. خطبه در آن عصرها حکم اعلامیه را دراین داشت... خطبه زیاد است، چه قبل از حادثه کربلا چه در خلال حادثه کربلا و چه خطبه هایی که بعد اهل بیت در کوفه، در شام، در جاهای دیگر ایراد کردند و اصلاً هدف آنها از این خطبه ها این بود که می خواستند به مردم اعلام کنند که چه گذشت و قضایا چه بود و هدف چه بود؟...

در قضیه کربلا سؤال و جواب زیاد شده است. همین ها در متن تاریخ ثبت است که ماهیت قضیه را به ما نشان می دهد. در خود کربلا و رجز زیاد خوانده شده است. مخصوصاً شخص اباعبدالله ماهیت قضیه را همان رجزها می تواند نشان بدهد. در قضیه کربلا در قبل و بعد از آن، نامه های زیادی مبادله شده است. نامه هایی که میان امام و اهل کوفه ... و اهل بصره مبادله شده است. نامه هایی که خود امام قبلاً برای معاویه نوشته است... نامه هایی که خود دشمنان برای یکدیگر نوشته اند... قضایای کربلا قضایای روشنی است و سراسر این قضایا هم افتخار آمیز است، ولی ما آمده ایم چهره این حادثه تابناک تاریخی را تا این مقدار سیاه کرده ایم... اگر امام حسین (علیه السلام) در عالم ظاهر بیاید ببیند، به ما چه می گوید؟ می گوید: ... شما که به کلّی قیافه را تغییر داده و عوض کرده اید، آن امام حسین که شما در خیال خودتان رسم کرده اید که من نیستم! آن قاسم بن الحسن که شما... رسم کرده اید که آن برادرزاده من نیست! آن علی اکبر(س) که شما در مخیله خودتان درست کرده اید که جوان با معرفت من نیست! آن یارانی که شما درست کرده اید که آنها نیستند، پس شما چه می گویید»؟ (همان - ص 69)

 

 

عوامل تحریف

1- اغراض دشمنان

دشمنان اسلام و مسلمین همراه در طول تاریخ سعی داشته اند با تلاش و تبلیغات و تحریفات گسترده واقعیات و افتخارات تاریخی مسلمانان را به گونه ای تغییر و تأویل نمایند که زمینه های تحقیر و تحمیق مسلمین و تأمین و تضمین منافع و مطامع خود را فراهم سازند.

حادثه کربلا که از شفاف ترین و روشن ترین مقاطع تاریخ اسلام و از صفحات زرین و افتخارات بی نظیر تاریخ تشیع به شمار می آید بیش از سایر فرازها مورد تحریف و تغییر واقع شده است.

حادثه کربلا از همان روز اول مورد هجوم تبلیغاتی دشمنان قرار گرفت. «مسلم که به کوفه آمده بود، یزید ضمن ابلاغی که برای ابن زیاد برای حکومت کوفه صادر می کند، این گونه می نویسد: مسلم پسر عقیل به کوفه آمده است و هدفش اخلال و افساد و ایجاد اختلاف در میان مسلمانان است، پس برو و او را سر کوب کن، وقتی هم که مسلم گرفتار می شود و او را به دارالاماره ابن زیاد می برند، ابن زیاد همین جمله ها را به مسلم می گوید: پسر عقیل! تو را چه شد که به این شهر آمدی؟ مردم وضع آرام و مطمئن داشتند. آمدی در این شهر آشوب کردی. ایجاد اختلاف کردی، فتنه انگیزی کردی، (همان- ص 74) البته ابن تحریف هرگز نتوانست در لابه لای تاریخ کربلا جایی باز کند و مورد توجه و تأیید قرار گیرد.

2- تمایل بشر به اسطوره سازی :

«عامل دوم، تمایل بشر است به اسطوره سازی و افسانه سازی. این هم باز در تمام تاریخ دنیا وجود دارد. در بشر یک حس قهرمان پرستی هست که یک حسی هست که در باره قهرمان های ملی و دینی افسانه می سازد. (در شب های عید غدیر که آقای دکتر شریعتی صحبت می کردند، یک بحث بسیار عالی راجع به این حسی که در همه افراد بشر برای اسطوره سازی و افسانه سازی و قهرمان سازی و قهرمان پرستی آنها به شکلی خارق العاده و فوق العاده ای هست، ایراد کردندم بهترین دلیلش این است که مردم برای نوابغی مثل بوعلی سینا و شیخ بهایی چقدر افسانه جعل کردند. ... 

اولین کتابی که در مرثیه به فارسی نوشته شده کتاب روضة الشهداء نوشته ملا حسین کاشفی این که حدود پانصد سال پیش نوشته شده... در این کتاب حتی اسم ها جعلی است. داستان ها به شکل افسانه و پر از دروغ و تحریف، اغلب مرثیه خوان ها که سواد چندانی نداشتند همین کتاب را می خواندند در مجالس برای مردم نقل می کردند و اشک می گرفتند.

ولی [نباید فراموش کنیم که] فرق است میان افسانه ای، داستانی، تحریفی که در یک حادثه عادی باشد [و تحریفی که در یک حادثه مهم تاریخی باشد.] حالا مردم درباره بوعلی سینا هر چه می خواهند بگویند بگویند. به کجا ضرر می زند؟ به هیچ جا... اما افرادی که شخصیت آنها شخصیت پیشوایی است و قول آنها فعل و عمل آنها، قیام و نهضت آنها سند و حجت است، در اینها نباید تحریفی واقع بشود. در سخنشان در شخصیت شان، در تاریخچه شان. در باره امیرالمومنین علی (علیه السلام) چقدر افسانه خود ما شیعیان یافته ایم (همان- ص 75) مثلاً در جایی می گویند و می نویسند که علی (علیه السلام) در یکی از جنگ ها شمشیر را آنچنان بر فرق دشمن زد که دو نیم شده، فردی که ضربت خورده بود نفهمید که دو نیم شد تا آمده تکان بخورد، نیمی از بدنش این سو نیمی دیگر آن سو افتاد!!

و یا در باره شجاعت و قدرت حضرت ابوالفضل نوشته اند و گفته اند: آن حضرت در جنگ صفین (که اصلا شرکت آن حضرت معلوم نیست اگر هم شرکت داشته بچه ای یازده ساله بوده) «مردی را پرتاب کرد به هوا یکی دیگر را پرتاب کرده یکی دیگر را تا هشتادمی را که پرتاب کرد، هنوز اولی به زمین نیفتاده بود. اولی که آمد به زمین دو نیمش کرد. دومی را دو نیم کرده سومی را و... از این افسانه ها!» (همان- ص 76)

«اروپایی ها می گویند در تاریخ مشرق زمین [مبالغه و اغراق] زیاد است و راست هم می گویند.» (همان- ص 77) وظیفه همه ما این است اسناد مقدس تاریخ اسلام به ویژه حادثه عاشورا را « از جنگ این افسانه سازها بیرون بیاوریم.» (همان- ص 77)

3- عامل خصوصی :

امام حسین(ع)

یکی از روضه خوان ها نقل می کرد که داستان دروغینی را برای گریاندن مردم (در مورد حادثه کربلا) جعل کرده بودم. وقتی آنرا با سوز و گذار در مجالس روضه گفتم: مردم به شدت می گریستند. به اصطلاح رکورد گریاندن را از رقبای خود ربوده بودم. طولی نکشید همان روضه در برخی کتاب ها چاپ شد. لذا گرایاندن مخاطب یکی از عوامل اختصاصی یی است که در مورد حادثه " کربلا " به عنوان زمینه ساز جعل و تحریف طرح و تکرار شده است. یعنی هدف وسیله را توجیه می کند. «این موضوع که دستگاه حسینی یک دستگاه جدایی است و از هر وسیله ای برای گریاندن می شود استفاده کرده این خیال» این تو هم دروغ و غلط، یک عامل زدگی شد برای جعل و تحریف. مرحوم حاجی نوری این موضوع را در کتاب خودش (لؤلؤ و مرجان) طراح کرده اند. این مرد بزرگوار، استاد مرحوم حاج شیخ عباس قمی... می گوید: اگر این حرف درست باشد که هدف وسیله را مباح می کند، پس دیگر اساساً چیزی در دنیا باقی نمی ماند، ... این چه حرف شریعت خراب کنی است که از هر وسیله ای جایز است برای گریاندن  بر امام حسین استفاده کرد؟ - امام حسین (علیه السلام) شهید شد که اسلام بالا برود... نه اینکه بهانه ای شود که پا روی سنن اسلامی بگذارند. ما امام حسین را به صورت العیاذ بالله- اسلام خراب کن در آورده ایم. امام حسین که ما در خیال خودمان درست کرده ایم اسلام خراب کن است». (همان- ص 81)

حاجی نوری در کتابش نوشته است یکی از علمای نجف که اهل نبرد بود برای من نقل کرد گفت. من در جوانی یک سفری پیاده از راه کویر به خراسان می رفتم. (شاید محرم بوده است) در یکی از دهات حدود نیشابور و تربت مسجد ی بود به مسجد رفتم» (همان ص 82) پیش نماز بعد از نماز جماعت رفت بالای منبر تا صحبت کند تا رسید به روضه، دستور داد  مقداری سنگ آوردند. چراغ ها را خاموش کردند. روضه می خواند و سنگ ها را روی سر مردم پرتاب می کردند. همه تا داد و فریاد و اشک ریزان در پایان از مجلس خارج شدند رفتم سراغ او و گفتم آقا این چه کاری بود؟ گفت برای گریاندن مردم آن هم برای امام حسین که بسیار اجر و ثواب دارد این کار بلا اشکال است. اگر چه تاریخ مصرف بسیاری از این تحریف ها گذشته اما نباید فراموش کرد همان که امروز به تحریفات و انحرافات آن روز برخی منبری ها و روضه خوان های بی سواد ایراد می گیریم و بلکه حیرت می کنیم. در آینده نیز بسیاری بر تحریفات و عملکردهای امروز ما ایراد خواهند گرفت.

 

 

کتابی پر از جعلیات

اولین کتابی که در مرثیه به فارسی نوشته شده کتاب روضة الشهداء نوشته ملا حسین کاشفی این که حدود پانصد سال پیش نوشته شده... در این کتاب حتی اسم ها جعلی است. داستان ها به شکل افسانه و پر از دروغ و تحریف، اغلب مرثیه خوان ها که سواد چندانی نداشتند همین کتاب را می خواندند در مجالس برای مردم نقل می کردند و اشک می گرفتند. این است که از پانصد سال پیش به این طرف مجلس عزاداری امام حسین را روضه خوانی نامیدند. روضه خوانی یعنی خواندن کتاب روضة الشهداء. همان کتاب دروغ ...، شدیم روضه خوان یعنی روضه الشهداء خوان، یعنی افسانه ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن. (همان- ص 83) 

 

پنج شنبه 2 آذر 1391  4:04 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها