فصل اول
یک تکه خاک کوچک خدا، گمنام و بی هیچ سر و صدایی در گوشه ای از این سرزمین، نزدیکی های مرز غربی قرار داشت. این تکه ی کوچک را که روستای دهلاویه نام دارد، با مردمانی زحمت کش و بردبار که قوت لایموت خود را با عرق جبین از راه کشاورزی و دامپروری به دست می آورند، کسی نمی شناخت.
اهالی این روستا هم هیچ گاه گمان نمی کردند که روزگاری «دهلاویه» یکی از نقاط سرشناس ایران شود، نامش در کتاب ها بیاید و افراد بسیاری به این تکه خاک کوچک سفر کنند تا خاطره ی یکی از مردان خوب خدا برایشان زنده شود.