عزاداری برای سید الشهدا زمانی در ایران مخفی بوده است اما با گذر زمان از حالت مخفیانه در آمد و رواج یافت. اما چه کسانی و در چه مقطع تاریخی در این روند موثر بودند.
عزادارى بر امامحسین علیه السلام از زمان شهادت او بوده است؛ ولى تا زمان آلبویه (در سال 352 ق) این عزادارى مخفى بود. قبل از قرن چهارم، عزادارى براى امام حسین علیه السلام ، علنى نبود و نهانى در خانهها انجام مىگرفت؛ اما در نیمه دوم قرن چهارم، سوگوارى در روز عاشورا آشکار و در کوچه و بازار انجام مىیافت.
در سال 352 معزّالدوله دیلمى، دستور داد مردم در روز عاشورا جمع شوند و اظهار حزن کنند. در این روز بازارها بسته شد، خرید و فروش موقوف گردید، قصابان گوسفند ذبح نکردند، هریسهپزها، هریسه (حلیم) نپختند، مردم آب ننوشیدند، در بازارها خیمه به پا کردند و به رسم عزادارى بر آنها پلاس آویختند، زنان به سر و روى خود مىزدند و بر حسین علیه السلام ندبه مىکردند. در این روز، زنان، موى پریشان در حالى که (به رسم عزادارى ) صورتهاى خود را سیاه کردند، در کوچهها به راه افتادند و براى عزاى امام حسین علیه السلام سیلى به صورت خود مىزدنداین نخستین روزى بود که براى شهیدان کربلا به طور علنى و چنین گسترده سوگوارى مىشد.
از سال 352 تا اواسط قرن پنجم - که آلبویه از میان رفتند - در بیشتر سالها مراسم عاشورا به ترتیب مزبور، کم و بیش انجام مىگرفت و اگر عاشورا با عید نوروز یا مهرگان مصادف مىگردید، انجام مراسم عید را به تأخیر مىانداختند.
بعد از آن به دلیل در انزوا قرار گرفتن تشیع، مراسم عزادارى خیلى علنى نبود، هر چند وضعیت بهتر از قبل زمان آلبویه بود. آن چه از بعضى منابع به دست مىآید - خصوصاً کتاب روضة الشهداء کاشفى - قبل از زمان صفویه نیز مجالس سوگوارى براى ابی عبدالله علیه السلام برپا مىشد.
بعد از آن به دلیل در انزوا قرار گرفتن تشیع، مراسم عزادارى خیلى علنى نبود، هر چند وضعیت بهتر از قبل زمان آلبویه بود. آن چه از بعضى منابع به دست مىآید - خصوصاً کتاب روضة الشهداء کاشفى - قبل از زمان صفویه نیز مجالس سوگوارى براى ابی عبدالله علیه السلام برپا مىشد
پس از صفویه به دلیل ترویج تشیع، عزادارى شکل عام و علنىترى به خود گرفت.
در دوره صفویه طی 10روز محرم ، دسته های مردم ، در حالی که فریاد می زدند «شاه حسین وای حسین» در کوی و برزن گردش می کردند و سوگ سرود می خواندند. ایرانیان تمام این مدت دهه محرم را به طور مداوم عزاداری می کردند .
در دهه های نخست حکومت صفویه مراسم سوگواری عاشورا در دهه اول محرّم برگزار می گردید امّا به مرور ایام از ابتدای محرم تا آخر صفر ایام عزا و ماتم شناخته شد. تجدید خاطره فاجعه کربلا به صورتی که در زمان صفویه جانی تازه گرفت دنباله سنتی دراز از آداب مذهبی است، در سراسر دوران صفویان، مراسم محرم با شکوفایی ادامه یافت و بخش هایی از ادبیات عامیانه به آن افزوده شد. در دهه های آخر سده دهم هجری شاهد متداول شدن مراسم عزاداری ماه محرم بیشتر در مراکز شهری ایران هستیم.
عزای عمومی که گرایش به آن دارد که از دهه اول محرم گام را فراتر نهند و تا بیستم و حتی بیست و هشتم صفر کشانیده شود و بر وجوه مختلف شعائر دینی رعایت مصیبت اثر می گذارد، به موازات این امر روضه خوانی گسترش می یابد و از سده یازدهم هجری موجب افزایش خیرات برای پذیرایی جمع کثیری که به این مجالس روی می آورند می گردد. از نیمه دوم قرن یازدهم هجری مراسم عزاداری به صورت مصیبت نماهایی واقعی در می آیند که حیثیت هر کدام نصیب حاکمی می گردد که سامان یافتن آنها را زیر نظر دارد، بر حسب نوع آنها، اعتبار مصارف و هزینه های آنها را تأمین می کند.
ایرانیان تمام این مدت (محرم) را بطور مداوم عزاداری می کنند، تشریفات و مراسم عزاداری به این قرار است که همه غمگین و مغموم به نظر می رسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه می پوشند، هیچ کس سر و صورت خود را نمی تراشد و می کوشند از هر گناهی پرهیز کنند، عده ای که با پارچه های تیره سترعورت کرده اند سرتاپای خود را با جوهری سیاه و براق رنگ زده اند و حرکت می کنند و تمام این تظاهرات برای نشان دادن مراتب سوگواری و غم و اندوه آنان در عزای حسین است، به همراه این اشخاص، عدّه ای برهنه راه می روند که تمام بدن خویش را به رنگ قرمز درآورده اند تا نشانی از خونهایی که به زمین ریخته و جنایاتی که در روز عاشورا نسبت به امام حسین(ع) انجام گرفته باشد و همه با هم آهنگ هایی غم انگیز در وصف حسین(ع) و مصائبی که بر او وارد شده می خوانند و دو قطعه چوبی را که در دست دارند به یکدیگر می کوبند و از آن صدای حزن انگیزی به وجود می آورند و حرکتی که به سر و تن می دهند علامتی از اندوه بی پایان آنان است، هنگام ظهر در وسط میدان در بین جماعتی که گردآمده اند ملّایی که از سادات است و علامت ممیزه اش عمامه سبز است برای مردم بر فراز منبر روضه می خواند و به شرح وقایعی که منجر به شهادت امام حسین(ع) گردید می پردازد و گاهی نیز شمایلی را نشان می دهد و روی هم رفته تمام همّت خود را بکار می برد که حاضرین وادار به ریختن اشک شوند.
در عصر صفوی در ایام محرم دسته سوگواری فقط دستههایی بودند که به آرامی از پیش چشم تماشاگران میگذشتند و به زنجیرزنی و کوبیدن سنج و مانند اینها میپرداختند.این دستهها علمهای که بیشباهت به ابزارهای جنگی نبود با خود حمل میکردند و با همسرایی در خواندن نوحه، ماجرای کربلا را برای مردم باز میگفتند. رفتهرفته آوازهای دسته جمعی کمتر شد. در همین هنگام بود که چند واقعهخوان با همراهی سنج و طبل و نوحهخوانی ماجرای کربلا را نقل میکردند وکمکم جای نقالان را شبیه شهیدان کربلا گرفت.
در عصر صفوی در ایام محرم دسته سوگواری فقط دستههایی بودند که به آرامی از پیش چشم تماشاگران میگذشتند و به زنجیرزنی و کوبیدن سنج و مانند اینها میپرداختند
کار این شبیهها به این ترتیب بود که با شبیهسازی و پوشیدن جامههایی نزدیک به روزگار واقعه وارد میشدند و مصیبتهای خود را شرح میدادند. مرحله بعدی گفتگو و محادثه در کار شبیهها بود و همین گونهها بود که به پیدایش بازیگران برای بازآفرینی ماجراهای تعزیه انجامید.
همچنین هر دسته عزادار یک عماری داشت که در برخی از آنها طفلی شبیه نعش شده و خوابیده بود و آنهایی که دور عماری را احاطه کرده بودند گریه و نوحه و زاری می کردند زنها که برای تماشا در میدان شهر ایستاده بودند با دیدن این وضع رقّت انگیز یک مرتبه بطور جمعی فریادمی زدند و به شدت می گریستند.
عزاداری به سبك موجود، از صدر اسلام نبوده، بلكه بیشتر از دوران صفویه به وجود آمده است، هرچند عده ای بر این باورند كه منشا آن از زمان آل بویه می باشد؛ رواج سبك عزاداری صفویه می تواند به این دلیل باشد كه اولا: دولت روی كارآمده، شیعی بوده، تمام امكانات را در دست داشته است. ثانیا: بیشتر مردم شیعه بودند و ترویج نهضت حسینی و بیان مظلومیت های آن حضرت و اهل بیت و یارانش را می خواستند، بنابراین دو عامل یادشده در شكل گرفتن سبك موجود، نقش اساسی داشتند.
از سوی دیگر عزاداری به این سبك، تازه و نو بوده است و كارشناسان فرهیخته و زبردست و آگاه، برعملكرد آنها نظارت نداشتند؛ از این رو در ضمن كارهای صورت گرفته، مواردی نیز افزوده شد و مورد حمایت دولت صفوی قرار گرفت.