0

اشک مادر

 
iran313
iran313
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 1561
محل سکونت : اصفهان

اشک مادر

اشک مادر

 یک پسر کوچک از مادرش پرسید: چرا گریه می‌کنی؟ مادرش به او گفت: زیرا من یک زن هستم. پسر بچه گفت: من نمی‌فهمم. مادرش او را در آغوش گرفت و گفت: تو هیچگاه نخواهی فهمید.
 

بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید: چرا مادر بی‌دلیل گریه می‌کند؟

پدرش تنها توانست به او بگوید: تمام زن‌ها برای هیچ چیز گریه می‌کنند.

پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل گشت ولی هنوز نمی‌دانست چرا زن‌ها بی‌دلیل گریه می‌کنند.

بالاخره سوالش را برای خداوند مطرح کرد و مطمئن بود که خدا جواب را می‌داند.

او از خدا پرسید: خدایا چرا زن‌ها به آسانی گریه می‌کنند؟

خدا گفت ...

زمانی که زن را خلق کردم می‌خواستم که او موجود به خصوصی باشد، بنابراین شانه‌های او را آنقدر قوی آفریدم تا بار همه دنیا را به دوش بکشد و همچنین شانه‌هایش آنقدر نرم باشد که به بقیه آرامش بدهد. من به او یک نیروی دورنی قوی دادم تا توانایی تحمل زایمان بچه‌هایش را داشته باشدو وقتی آنها بزرگ شدند توانایی تحمل بی‌اعتنایی آنها را نیز داشته باشد.

به او توانایی دادم که در جایی که همه از جلو رفتن ناامید شده‌اند او تسلیم نشود و همچنان پیش برود. به او توانایی نگهداری از خانواده‌اش را دادم حتی زمانی که مریض یا پیر شده است بدون این که شکایتی بکند. به او عشقی داده‌ام که در هر شرایطی بچه‌هایش را عاشقانه دوست داشته باشد حتی اگر آنها به او آسیبی برسانند. به او توانایی دادم که شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش کند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد.
به او این شعور را دادم که درک کند یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی‌رساند، اما گاهی اوقات توانایی همسرش را آزمایش می‌کند و به او این توانایی را دادم که تمامی این مشکلات را حل کرده و با وفاداری کامل در کنار شوهرش باقی بماند و در آخر به او اشک‌هایی دادم که بریزد.

این اشک‌ها فقط مال اوست و تنها برای استفاده اوست در هر زمانی که به آنها نیاز داشته باشد. او به هیچ دلیلی نیاز ندارد تا توضیح دهد چرا اشک می‌ریزد.

زیبایی یک زن در چشمانش نهفته است زیرا چشم‌های او دریچه روح اوست و در قلب او جایی که عشق او به دیگران در آن قرار دارد.

امیدوارم لبخند امام زمان روزی شما باشد. باتشکر/

 

یک شنبه 28 آبان 1391  10:25 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon abdo_61 farhad7 aligh1372 elahekhatami mina_k_h amines architect0811 kamrantak javid1000 baset70 hoseingh855 AliFanoodi
aziz1352
aziz1352
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 769
محل سکونت : آ.ش

پاسخ به:اشک مادر

 

 

اگر اشکی بریزه رو گونه ی یک دختر کوچولو

مامانش میگیره اشکو با انگشتهای نرمش

می گه مرواریداتو حیفه میریزی تو بیرون

آخه اشک یک کوچولوی معصوم مثه قبلش زلاله

مثه مرواریدهای توی دریا پاک و زیباست

اگه دل کوچولوی دختر کوچولو

یک کوچولو با غصه آشنا شه

یک دریا مروارید از چشم زیباش

رو گلبرگ گونه هاش می ریزه

مثه شبنم طراوت میده اما

دل مامان به درد میاد یک دنیا

آخه اشک یک کوچولوی معصوم مثه قلبش زلاله

اگر اشکی بریزه رو گونه ی مامانش

دل دختر کوچولو هم میگیره

مگر اشک مامانا مروارید نیست

چرا دائم رو گونه شون می ریزه

شاید اشک مامانا دیگه پاک نیست

یا دل مامانا دریای درده

دیگر جائی برای مروارید نیست!

مامانا اشکاشونو زود میگیرند

نمی زارن رو گونه ها بغلطد

پس اشک مامانا مروارید نیست

که مروارید غلطونش گرونه

اگر بابا ببیند اشک اونو

نمی گیره اشک را با انگشت گرمش

میگه نونت مونده نخورده

حواست جای دیگس ور پریده

چته؟ دردت چیه؟ جمع کن بساطو

خودتو لوس نکن. پاک کن چشاتو

مگه مامانا دل ندارن

اگر دارن مگه تو دلاشون غصه ندارن

اگر دارن مگه برای غصه هاشون

حتی حق گریه کردن هم ندارن!!!

 

دوشنبه 29 آبان 1391  9:35 AM
تشکرات از این پست
katastrof66 iran313 AliFanoodi
دسترسی سریع به انجمن ها