0

جدا ز روضه و ماتم نمی شوم هرگز...

 
mdsh1001
mdsh1001
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 94
محل سکونت : اصفهان

جدا ز روضه و ماتم نمی شوم هرگز...

اگر چه مثل محّرم نمی شوم هرگز

جدا ز روضه و ماتم نمی شوم هرگز

مرا ببخش مرا چون که خوب می دانم

که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز

اسیر جاذبۀ حُسن یوسف یاسم

که محو در گل مریم نمی شوم هرگز

گناه کارم و حتی بدون اذن شما

بدان نصیب جهنم نمی شوم هرگز
 
ادامه شعر
یک شنبه 21 آبان 1391  10:11 PM
تشکرات از این پست
fazli1184r132
fazli1184r132
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 4054
محل سکونت : تهران

شرمنده توست

ای تشنه لبی، که آب شرمنده توست 
تا صبح جزا سحاب شرمنده توست 
در اوج عطش گذشتی از آب فرات 
و اللّه که انتخاب شرمنده توست 

 

 

 

جمعه 26 آبان 1391  1:31 PM
تشکرات از این پست
fazli1184r132
fazli1184r132
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 4054
محل سکونت : تهران

داغ هفتاد و دو گل تشنگی...

آخر ای مردم! ما هم عتباتی داریم 
کربلایی داریم، آب فراتی داریم 
ما پر از بوی خوش سیب، پر از چاووشیم 
وز چمن‏های مجاور، نفحاتی داریم 
داغ هفتادودو گُل تشنگی از ماست اگر 
دست و رو در تپش رشته قناتی داریم 
آن سبک بال‏ترانیم که بر محمل موج 
ساحل امنی و کشتیّ نجاتی داریم 
در تماشای جمال از جبروتی سُرخیم 
که شگفت آینه جلوه ذاتی داریم 
در همین روضه سربسته، خدا می‏داند 
دست در شرح چه اسماء و صفاتی داریم 
زیر این خیمه که از ذکر شهیدان سبز است 
کس نداند که چه احساس حیاتی داریم 
همه هستی ما عینِ زیارت‏نامه است 
گو از این‏گونه سلام و صلواتی داریم 

 

 

 

جمعه 26 آبان 1391  1:32 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها