0

آشنایی با قاره آسیا

 
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

آشنایی با قاره آسیا

آسیا (قاره)      

آسیا، وسیع‌ترین و پرجمعیّت‌ترین قارّة زمین، با وسعتی قریب 44 میلیون كمـ 2، یعنی ـ از كل سطح زمین و بیش از722‘2 میلیون نفر جمعیت (1982م)، واقع در نیمكرة شمالی، از نزدیكی خط استوا تا نزدیكی قطب شمال؛ شمالی‌ترین حد این قاره، شبه‌جزیره تایمیر با ْ77 و َ40 عرض در اقیانوس منجمد شمالی و جنوبی‌ترین نقطة آن، رأس شبه‌جزیرة مالاكا با ْ1 و َ16 عرض شمالی در نزدیكی خط استوا واقع است (نیف، 211).
وجه تسمیه: منشأ نام آسیا به درستی معلوم نیست. بنا به روایت هرودوت (د ح 425ق م)، یونانیان تصور می‌كردند آسیا براساس نام پرومته نامگذاری شده است. در مقابل ایشان، لیدپاییها معتقد بودند نام آسیا از نام آسیس ، پسر كوتیس ، گرفته شده است (همو، 285). متأخرین نام آسیا را مأخوذ از كلمة آسوری یا فنیقیِ آشو یا آسو به معنای طلوع آفتاب و سرزمین واقع در شرق می‌دانند. در مقابل این لفظ، در همین زبانها، لفظ ارب ، به معنای غروب آفتاب وجود دارد كه از آن نام اروپا (اعتمادالسلطنه، 64)، و عربستان (برونینگ، 9) منشأ گرفته است.
بخش اوّل ـ سیمای طبیعی
موقع جغرافیایی: آسیا از نظر اشكال گوناگون زمین و آب و هوا، متنوع‌ترین خشكی بزرگ زمین است و از دیدگاه ارتباط با سایر قاره‌ها دارای موقعیت ممتازی است. در جنوب غربی، اگرچه تعلق عربستان به قارة آسیا از لحاظ ساختمان طبیعی مورد تردید است، اما به لحاظ همبستگیهای فرهنگی، دریای سرخ و كانال سوئز را می‌توان مرز آسیا با آفریقا دانست (برونینگ، 10). مرز آسیا با اروپا نسبتاً مشخص‌تر است. مرز سنتی و قدیمی این دو قاره، كوههای اورال و دنبالة شمالی آن، جزیره نوایازملیا (ارض جدید) است. البته، این مرز را نمی‌توان حدی شاخص بین دو قاره به شمار آورد. در همین زمینه، لفظ اوراسیا نشان می‌دهد كه اروپا تنها شبه‌جزیره‌ای از آسیای بزرگ است (نیف، 211). بخش جنوبی مرز آسیا و اروپا، یعنی تنگة داردانل و بوسفر و نیز دریای مرمره، به واسطة پیوندهای تاریخی ـ فرهنگی مشخص‌تر است (برونینگ، 10). آسیا از طرف شمال شرقی تقریباً به سواحل آمریكای شمالی می‌رسد و تنگة باریك و كم‌عرض برینگ به عرض 85 كمـ ، این دو قاره را از یكدیگر جدا می‌سازد. در آسیای جنوب شرقی، مرز طبیعی و همچنین فرهنگی را می‌توان جزایر سوندا و هالماهرا به شمار آورد، زیرا گینة نو بر روی لبة فرو رفتة قارة استرالیا قرار دارد و سكنة بومی آن از نظر نژادی و فرهنگی با سكنه عمدتاً مالائیایی این جزایر تفاوت دارند (همانجا).
زمین‌شناسی و اشكال ناهمواری: شالودة زمین‌شناسی آسیا را 3 عنصر ساختاری گوناگون تشكیل می‌دهد. در شمال، شرق و بخشهای مركزی، توده‌های قدیمی مختلف، هستة اصلی قاره را می‌سازند كه در زیر آنها، سیبری میانی (خشكی آنگارا ) به عنوان اولین آنها شناخته شده و بزرگترین ناحیه را نیز در بر می‌گیرد (نیف، 211؛ شاباد، 10-11). در مقابل این خشكی، در جنوب، توده‌های چین‌خوردة هند و شبه‌جزیرة عربستان، یعنی قسمتهایی از خشكی قدیمی گوندوانا قرار دارند (بلنک 55؛ بومن، 20-23)، در میان این دو قسمت، کمربندی گسترده از رشته‌کوههای جوانتر مربوط به آخر مزوزوئیک که در دوران سوم چین‌خورده‌اند، قرار گرفته است (بلنک،66 به بعد). در حالی که در دوره‌های اولیه زمین، توده‌های سخت و یخ بسته شمالی به واسطه کوه‌زایی به یکدیگر می‌پیوستند و هسته خشکی آسیا را می‌ساختند، در دوره ژوراسیک، قاره بزرگ جنوبی گوندوانا - که هند، عربستان، آفریقا و استرالیا را در بر می‌گرفت ـ درهم شکسته شد و قسمتهای قاره‌ای امروزی پدید آمدند (نیف، 212؛ اشمیدر، 10-11). فشار حاصل از نشست توده‌های رسوبی ژئوسنکلینال تتیس در دوران سوم، در چین‌خوردگیهای شدید امروزی که از قفقاز تا آسیای جنوب شرقی امتداد دارند، اهمیت تعیین کننده‌ای داشته است (گروسه، 5؛ بومون 20).
آسیای شمالی و جنوبی در ابتدا به واسطه این روند تکتونیک، به صورت یک قاره مجزا درآمد. بخشی از مناطقی که پیشتر چین‌خورده بودند، به قطعات چندی تقسیم شدند و به صورت جزایر و سکّوهایی درآمدند و با اصولاً به شکل پدیده‌هایی وسیع بالا آمدند یا فرو رفتند. البته، در این میان، توده‌های آتش‌فشانی از اعماق زیاد زمین فعالیت داشتند و با آتش‌فشانهای سطحی که امروزه هنوز فعال هستند، در ارتباط بوده‌اند. کوه‌زاییها به مرحله پایانی این چنین‌خوردگیها مربوط بوده و عمدتاً در پلیوس آغاز شده‌اند (برونینگ، 13). درنتیجه، به سبب این کوه‌زاییها، آسیای جنوبی، خاورمیانه خشک و گرم، آسیای مرکزی با زمستانهای خشک و سرد و قسمتهای حاره و موسمی آسیای جنوب شرقی از یکدیگر مجزا شدند (بلنک، 55). امروزه، همان‌گونه که زلزه‌های متعدد نشان می‌دهند، روند کوه‌زایی در آسیا هنوز ادامه دارد (نیف، 213). کوههای چین‌خورده جوان که در قاره آسیا به‌طور کلی از غرب به شرق کشیده شده‌اند، تکیه‌گاه واقعی این واقعی به شمار می‌آیند. این کوهها در غرب و بیشتر در آسیای مرکزی، دشتها و جلگه‌های مرتفعی را تشکیل می‌دهند که مهمترین عنصر ساختار سطحی زمین در آسیا هستند. این‌گونه اشکال، جلگه‌های متفاوتی از فلات تبت با ارتفاع را تشکیل می‌دهند که مهمترین عنصر ساختار و سطحی زمین در آسیا هستند. این‌گونه اشکال، جلگه‌های متفاوتی از فلات تبت با ارتفاع متوسط 000‘4 متر از سطح دریا تا چاله تورفان را که پایینتر از سطح دریا قرار گرفته است در بر می‌گیرند (ایست، 2).
خشکیهای سکو مانند، عنصر دیگری از ساختار اشکال سطحی در آسیا به شمار می‌روند که در حاشیه کوههای چین‌خورده و جلگه‌های مرتفع قرار دارند. نمونه‌های مشخص آنها عبارتند از سکوی عربستان، سیبری و هند (برونینگ، 13). در کنار این اشکال، دشتهای پست واقع در حاشیه که از نظر ساختار متفاوت هستند و به ولسطه عبور رودخانه‌های بزرگ قطع می‌شوند، چشم‌اندازهای ویپه‌ای برای درپایی و توسعه فرهنگهای انسانی و فضای زیستی برای نیمی از جمعیت جهان فراهم آورده‌اند. این نواحی، پیش از همه عبارتند از دشتهای دجله و فرات، سند، گنگ و براهماپوترا که از دوران باستان دارای اهمیت بوده‌اند، و دشتهای رودخانه‌ای واقع در آسیای جنوب شرقی و آسیای جنوبی و همچنین دشتهای وسیع سیبری زمین‌شناسی و اشکال سطحی زمین نقش تعیین کننده‌ای به عهده دارد (لومون، 25). بیش از هرجا، در جزایر ژاپن و آسیای جنوب شرقی، چشم‌اندازهای خاص آتش‌فشانی همراه با قلل خاموش یا فعال وجود دارند. فعالیت این آتش‌فشانها، معمولاً با زلزله‌های دریایی و خشکی که صرفاً به علل تکتونیکی روی می‌دهند، همراه است و غالباً برای سکنه آنها خساراتی به بار می‌آورد (نیف، 213؛ و آن، 13-17).
در آسیا، اشکال گوناگون ساحلی نیز، چه از نظر نحوه تشکیل و چه از نظر اهمیت، بسیار متنوعند (بلنک، 77-78؛ سینگ، 11-13؛ ایست، 450-451). براساس چنین ویژگیهایی، آسیا از لحاظ توده‌های کوهستانی و رشته‌کوههای منشعب از آنها در میان قاره‌ها منحصر به فرد است. تفاوتهای شدید از نظر اشکال پستی و بلندی یعنی وجود سرزمینهای پست جلگه‌ای وسیع در کنار سرزمینهای مرتفع گسترده و رشته‌کوههای بلند و همچنین تأثیر جداسازندة‌ این رشته‌کوهها، باعث شرایط خاص و تنوع اقلیمی این قاره شده است، به نحوی که در هیچ قسمت دیگری از کره زمین، این پدیده‌ها به این صورت در کنار یکدیگر مشاهده نمی‌شوند (گروسه، 6-8؛ برونینگ، 10).
آسیا را از نظر اشکال پستی و بلندی، می‌توان به 4 بخش تقسیم نمود: الف ـ زمینهای پست جلگه‌ای شمالی؛ ب ـ مثلث مرکزی کوهها و فلاتها؛ ج ـ فلات قدیمی جنوبی؛ د ـ دره‌های وسیع رودخانه‌ای (الوی، 151).
بیش‌تر قاره آسیا کوهستانی است. تنها 4/1 آن جلگه‌ای و پست و بیش از 3/1 آن زیادتر از 000‘1 متر ارتفاع دارد (بروشرت، V/2). جلگه‌های مرتفع و دشتهای پست، دورتادور توده‌‌های کوهستانی مرکزی را فرا گرفته‌اند. آسیا نه تنها مرتفع‌ترین قلل جهان (هیمالیا با قلل بسیاری بیش از 000‘8 متر ارتفاع و قله اورست به ارتفاع 848‘8 متر) را در خود جای داده است (بلنک، 282)، بلکه در حاشیه شرقی خود، عمیق‌ترین چاله‌های دریایی (چاله فیلیپین با 516‘10 متر عمق) را نیز داراست (نیف، 290).
آب و هوا: با توجه به وسعت بسیار زیاد آسیا و تنوع شدید از نظر عوامل جغرافیایی مؤثر در شرایط آب و هوایی، مانند عوض جغرافیایی، پراکندگی و طرز قرار گرفتن ناهمواریها و دوری و نزدیکی به دریاها در این قاره انواع گوناگون آب و هوا مشاهده می‌شود (نیف، 214). قلل مرتفع آسیا از لحاظ اقلیمی در ناحیة یخ‌بندان دائمی قرار دارند. از سوی دیگر، قسمتهای وسیعی از جلگه‌های مرتفع تبت دارای ارتفاعی هستند كه تراكم هوا در آنجا به نیمی از مقدار تراكم هوا در ارتفاع هم‌سطح دریا می‌رسد.
كوههای گسترده در قسمتهای مركزی آسیا، به صورت دیواری از غرب به شرق، بخشهای وسیعی از شمال قاره را از آسیای جنوبی و نزدیك (خاورمیانه) جدا می‌سازد و بدین‌سان، یك خط تقسیم اقلیمی مشخص به وجود می‌آورد. سرزمینهای بلند و مرتفع با حواشی كوهستانی باعث ایجاد چشم‌اندازهای جلگه‌ای با انواع متباین آب و هوا می‌گردند (بلنك، 76-77). آسیا بیش از بقیة قاره‌ها دارای تنوع درجة حرارت است. این امر به علت موقع جغرافیایی این قاره و وسعت زیاد آن به عنوان یك خشكی به هم پیوسته است. سردترین نقاط جهان در آسیا قرار دارد. درجة حرارت در سیبری تا ْ3/88- سانتی‌گراد (ورخویانسك ) كاهش می‌یابد، هرچند درجة حرارت در تابستانهای كوتاه این منطقه تا ْ38 سانتی‌گراد می‌رسد. در قسمتهای جنوبی‌تر نیز زمستانها بسیار سرد است. به عنوان نمونه، در شرق دریاچة بالكال، درجة حرارت متوسط ژانوی/دی به ْ30- سانتی‌گراد می‌رسد (بریتانیكا؛ پوكشیشفسكی، 237؛ شاباد، 26-27).
از سوی دیگر، گرم‌ترین مناطق جهان نیز در آسیا واقع است. به عنوان نمونه، یعقوب‌آباد، واقع در مرز شرقی بلوچستان، بالاترین متوسط ماهانة كره زمین، یعنی ْ5/36 سانتی‌گراد را نشان می‌دهد (برونینگ، 14).
قارة آسیا از نظر میزان بارندگی نیز بیشتر تفاوتها را نشان می‌دهد. بخشهای وسیعی از بین‌النهرین، عربستان و دشتهای آسیای مركزی و نزدیك (خاورمیانه) دارای میزان بارشی كمتر از 200 ملی‌متر سالانه هستند (فیشر، 65-68؛ شاباد، 25). برعكس، در چراپونچیِ آسام و در دامنة براهماپوترا، متوسط بارش سالانه به 430‘11 میلی‌متر می‌رسد (چادهوری، 37).
وسعت بسیار زیاد و یكپارچگی قارة آسیا، به صورتی طبیعی باعث تعدیل جریان هوای جهانی می‌گردد. در این میان، پستی و بلندی نیز نقش تعیین‌كننده‌ای دارد. از آنجا كه بخش عمدة شمال آسیا در منطقة بادهای غربی قاره‌ای قرار دارد، از آنجا كه بخش عمدة شمال آسیا در منطقة بادهای غربی قاره‌ای قرار دارد، در زمستان به سبب نحوة تابش خورشید، یك منطقة فشار زیاد مداوم به وجود می‌آید كه هوای شدیداً سرد را از طریق قلل و گردنه‌های ارتفاعات به سوی دریای اُخوتسك و منچوری هدایت می‌كند. این منطقة فشار زیاد، تنها در قسمتهای آزاد و باز آسیای شمالی به صورت بادهای شدید و توفان عمل می‌كند (نیف، 221). آنتی‌سیكلونهای زمستانی آسیای شمالی در حاشیة شمالی ارتفاعات عمل كرده و تنها در این قسمتها باعث جریان هوای شرقی می‌گردند، اما این بادها به سوی فلات تبت و كوههای مرتفع جریان نمی‌یابند. نواحی دستی منفرد، حوزه‌های هوای سرد زمستانی را می‌سازند كه شدت سرما در این نواحی توسط ویژگی كوهها و ارتفاعات پیرامونی تعیین می‌گردد (برونینگ، 15). بادهای موسمی شمالی هندوستان و آسیای جنوب شرقی كه در زمستان می‌وزند نیز به همین نحو هیچ‌گونه ارتباس مستقیم با آنتی‌سیكلون آسیای شمالی ندارند (بلنك، 47 به بعد). در مقابل، بادهای موسمی شمال شرقی دریاهای ژاپن و چین شمالی از منطقة فشار زیاد آسیای شمالی تغذیه می‌گردند (ایست، 357؛ نیف، 256).
هستة فشار زیاد هوای زمستانی، در قسمت شمالی كوهستان آلتای قرار دارد (برونینگ، 15). بادهاس زمستانی، بسیار خشك و سردند. این بادها پس از عبور از روی دریا جذب رطوبت نموده، بدین‌سان باعث ریزش باران می‌گردند (برونینگ، 16). بادهای موسمی زمستانی در آسیای جنوب شرقی، عامل اصلی بارندگی هستند. این بادها در سوماترا، بورنئو و جاوه، بادهای موسمی غربی تابستانی در هندوستان اشتباه گرفت (بلنك، 47 به بعد).
در تابستان، یك منطقة فشار كم بر روی قارة آسیا به وجود می‌آید. تحت تأثیر این منطقه فشار كم، منطقة بادهای غربی ناحیة داخلی حارّه به سوی قسمتهای شمالی كشیده می‌شود. البته، تأثیر كمتر از ارتفاعات گاتهای غربی و هیمالیا را كه باعث صعود بادهای موسمی تابستانی می‌شوند نیز باید در نظر داشت.
بادهای موسمی غربی به قسمتهای داخلی هندوستان، یعنی در مسافاتی دورتر از هیمالیا نیز به صورت حارّه‌ای می‌رسند. بارانهای موسمی، به شكل یك حادثة طبیعی، در زمانی خاص شروع می‌شود. بادهای موسمی تابستانی آسیای شرقی را گذشته از آن كه بسیار ضعیف‌ترند، نباید با بادهای موسمی حاره‌ای آسیای جنوبی یكسان دانست (برونینگ، 16). گذشته از بادهای متغیر و منظم آسیای جنوبی، باید از تایفونها (توفانها) نام برد. این بادها در شمال استوا شكل گرفته و غالباَ در جهت شمال غربی و شمال می‌وزند و سپس به سمت شمال شرقی و شرق، مسیر خود را تغییر می‌دهند. بادهایی مشابه، در دورة متغیر موسمی در دریای عمان و خلیج‌فارس، یعنی در ژوئن و اكتبر پدید می‌آیند. این نوع بادها در خلیج بنگال طی ماههای ژوئیه و سپتانبر و در شرق دریای چین در سپتامبر شدت می‌گیرند (برونینگ، 17).
آبها: به سبب وسعت زیاد اقالیم خشك در قسمتهای داخلی آسیا، این قاره بزرگ‌ترین حوضة آبریز داخلی در جهان به شمار می‌رود. این حوضه حدود 000‘000‘13 كمـ 2، یعنی 3/1 خشكیهای جهان را در بر می‌گیرد (برونینگ، 19). علاوه بر این، حوضه‌های كوچك‌تر در شبه‌جزیرة عربستان و نیز در سوریه و آسیای صغیر دیده می‌شوند (بومون، 82). از سوی دیگر، رودخانه‌های بزرگی همچون سیر دریا و آمودریا (سیحون و جیحون) یا تاریم مشاهده می‌شوند كه به دریاچه‌های بسته می‌ریزند و یا در شنهای بیابانی فرو می‌روند (اشمیدر، 369-370؛ نیف، 216). شبكه‌های بزرگ رودخانه‌ای آسیا به بزرگ‌ترین جریانهای سطحی زمین تعلق دارند. این رودخانه‌های طویل از توده‌های مرتفع كوهستانی سرچشمه گرفته، عمدتاً به سوی شمال، شرق و جنوب شرقی، به دریاهای پیرامونی می‌ریزند (برونینگ، 20).
آبدهی (دِبی) رودخانه‌ها در آسیا با نوسانات شدید فصلی و سالانه همراه است (بومون، 82-83؛ كول، 39). رودخانه‌های واقع در سیبری، در بخشی از سال یخ‌بسته و در بهار و آغاز تابستان، به علت ذوب یخ و برف از جنوب به شمال، و رها شدن خشكی از یخ‌بندان، باعث جاری شدن سیل می‌گردند (شاباد،‌22-23). حداكثر آب تابستانی رودخانه‌های آسیای جنوبی و شرقی به علت بارانهای موسمی است (بلنك، 62). 2 رودخانة دجله و فرات نیز در فصل بهار، باعث جاری شدن سیل می‌شوند و در پاییز كم‌ترین مقدار آب خود را دارند (اشمیدر، 74-75).
آسیا دارای دریاچه‌های بسیاری است. از یك سو، دریاچه‌های بسته در چاله‌ها از جمله خزر، آرال، دریاچه‌های واقع در استپهای قرقیزستان و نیز دریاچه‌عایی كه دارای منشأ تكتونیكی هستند (مانند دریاچة بالكال با عمق بیش از 1700 متر) مشاهده می‌شوند (شاباد، 23) و از سوی دیگر، دریاچه‌هایی كه به سبب بسته شدن كناره‌های درّه‌ای و یا بسته شدن دلتاهای بزرگ رودخانه‌ای به وجود می‌آیند (مانند دریاچة واقع در دلتای هوانگ‌هو ، یانگ تسه كیانگ و مكونگ ) جلب توجه می‌كنند. بالاخره می‌توان از دریاچه‌های كوچك بسیاری كه حفره‌های آتش‌فشانی خاموش را پُر كرده‌اند (مانند جاوه و منچوری) نام برد (برونینگ، 20).
پوشش گیاهی و حیات‌وحش: آسیا سهم عمده‌ای از انواع مناطق پوشش گیاهی جهان را داراست (نیف، 2189. از آنجا كه نحوة پراكندگی و ویژگی پوشش گیاهی شدیداً به آب و هوا بستگی دارد، صرفاً در رابطه با مناطق آب و هوایی می‌توان از آن بحث كرد.
در خاورمیانه، می‌توان به‌طور كلی، مراتع طبیعی با درختچه‌های پراكنده و بوته‌های خاردار را به عنوان شاخص پوشش گیاهی طبیعی به شمار آورد (بومون، 109؛ منشینگ، 31). آب و هوای مرطوب جنگلی، تمامی قسمتهای جزیره‌ای آسیای جنوبی را در بر دارد. در اینجا، در تمامی فصول سال باران می‌بارد و آب و هوای ساوانای مرطوب به وجود می‌آید كه در این قسمتها زیر عنوان اقلیم موسمی جنگلی خوانده می‌شود (سینگ، 42 به بعد). ساوانای خشك، بیش از هرجا در هندوستان مشاهده می‌شود، حال آنكه در آسیای جنوب شرقی، به سبب ویژگی كوهستانی این منطقه، به صورتی كامل قابل مشاهده نیست. ویژگی خاص پوشش گیاهی طبیعی در آسیای شرقی چنین است كه كمربند جنگلی شمالی در بالای جنگلهای سرسبز تابستانی، مستقیماً در جهت كمربند جنگلی حارّه قرار می‌گیرد، حال آنكه در جاهای دیگر، میان این 2 كمربند جنگلی، كمربند بیابانی و اِسْتِپی قرار دارد. اگرچه در چین نیز استپهای بی‌درخت وسیعی به جای پوشش گیاهی مشاهده می‌ِود (ایست، 360). به‌ویژه در جزایر ژاپن، انواع درختان منطقة جنگلی حاره و شبه‌حاره قابل توجه هستند (و آن، 32، 33). در ناحیة كمربند فشار زیاد شبه‌حاره كه در آسیا در جهت شمال كشیده می‌شود، شكل‌یابی استپها و بیابانها صرفاً در ارتباط با پراكندگی فصلی بارانهای ناچیز و درجة حرارت است. مناطق وسیع بیابانی در آسیا، تنها به صورتی منفصل مشاهده می‌شوند و غالباً با مناطق استپی از یكدیگر جدا می‌گردند (شاباد، 31).
در آسیای مركزی و شمالی، پوشش گیاهی از بوته‌های خاردار و مقاوم در برابر نمك در قسمت بیابانی، جنگلهائی در بخشهای كم‌ارتفاع كوهها و نیز جنگلهای سوزنی برگ، در قسمتهای مرتفع‌تر تشكیل می‌شود كه در قسمتهای شمالی، به مراتع و علفزارهای آلپی منتهی می‌گردند كه پس از آنها، دره‌های لخت و یخچالها واقع شده‌اند (پوكشیشفسكی، 195؛ كول، 47).
در آسیای شرقی، پس از منطقة آب و هوای خشك، اقلیم جنگلی و سرد شمالی قرار دارد كه در زمستانها خشك است و منطقة شمال چین و منچوری را نیز در بر می‌گیرد (ایست، 360). قسمت عمدة آسیای شمالی در منطقة اقلیم برفی و جنگلی سرد شمالی با جنگلهای مخلوط واقع است. پس از آن، به سمت شمال، این كمربند اقلیمی به منطقة توندرا منتهی می‌شود كه در پی آن، جنگلهای سوزنی برگ تایگا قرار دارند (ایست، 563 به بعد).
حیات وحش در قارة آسیا بسیار متنوع است. در شمال قاره، انواع خرگوش، روباه، خرس و گوزن قطبی وجود دارند. در قسمتهای جنوبی تایگا، این انواع، متنوع‌تر است، ازجمله گرگ، گوزن، آهو و مانند آن (برونینگ، 77-79).
در مناطق گرم آسیای نزدیك (خاورمیانه)، حیات وحش دارای ویژگیهای مدیترانه‌ای است (همو، 110). در استپها و صحراهای بخش شرقی، انواع بز كوهی، اسب و همچنین خر وحشی زندگی می‌كنند. در بخشهای مرتفع كوهستانی، گوسفند و بُز وحشی، یوزپلنگ و مانند آن وجود دارند. در خاورمیانه و هندوستان، ببر، پلنگ، انواع خرس، سگ وحشی، انواع میمون، فیل، گوزن، بز كوهی و گاومیش و ضمناً در آسیای شرقی و جنوب شرقی گیبون ، پاندا (خرس چینی) و دیگر جانوران زندگی می‌كنند (اشمیدر، 20-22).
بخش دوم ـ سابقة تاریخی
تمدنهای آسیایی: آسیا با ارائة نمونه‌هایی از هومواركتوس نه تنها نمایانگر دوره ةای زندگی آغازین انسان است، بلكه بعدها صحنة روندهای تكامل جامعه‌های انسانی بوده است. قدیمی‌ترین یافته‌های مربوط به زندگی انسان، انسان جاوه (پیتك آنتروب) و انسان چین از آسیا بوده است (چایلد، 35 به بعد). جمجمة بشری است و افزارهایی كه همراه آن یافت شده‌اند، كهن‌ترین دست‌افزار انسانی به شمار می‌رود (دورانت، 1/111). دوران نوسنگی را عصر كشاورزی دانسته‌اند. در این دوران، در برخی نواحی آسیای نزدیك (خاورمیانه)، انسان از مرحلة جمع‌آوری و شكار به مرحلة كشت و اهلی كردن برخی جانوران، انتقال یافت (بلنیتسكی، 62 به یعد). آسیا ضمناً صحنة گذار انسان از این مرحله به مراحل استفاده از فلزات مختلف بوده است. قدیمی‌ترین فلزی كه مورد استفادة انسان قرار گرفته مس بوده است (چایلد، 83 به بعد). این فلز در 4500 ق م در بین‌النهرین مورد استفاده بوده است (دورانت، 1/125). اختراع خط نیز مربوط به آسیاست. قدیمی‌ترین نوشته‌ها مربوط به سومر (3600 ق م) و نواحی جنوبی بین‌النهرین و عیلام است (همو، 1/128).
آسیا، درواقع، خاستگاه و جایگاه زندگی اولیة نژاد مغولی، سرزمین اصلی اسكیموها و سرخ‌پوستان و شاید حتی مهد نخستین انواع بشر امروزی (هموساپین) بوده است (چایلد، 40-41؛ برونینگ، 37).
تاریخ آسیا، تاریخ فرهنگهای گوناگون است. در دوران باستان، تمدنهای آسیایی، به‌طور كلی، نمایانگر تضاد میان شیوة زندگانی در فرهنگهای یكجانشین (چین، هند، ایران و بین‌النهرین) و اقوام كوچندة تركستان، ماورءالنهر و عربستان بوده است (گروسه، 9، 10).
كهن‌ترین نشانه‌های تمدن خاورمیانه مربوطه به 000‘5 سال ق م است كه در ایران ـ تپه‌حصارِ دامغان و تپه‌سِیَلْكِ كاشان ـ و در قسمتهای شمالی بین‌النهرین ـ تل حَلَفْ در خاپور ـ پیدا شده است (همو، 11). آثار تمدنی مكشوفه در هند ـ پنجاب و موهنجودارو ـ نمایانگر تمدن شهری قابل توجهی است كه در مقایسه با تمدن بین‌النهرین، اوج آن در 2800 تا 2500 ق م بوده است. ظاهراً، این تمدن از راه بلوچستان و شوش با دنیای سومر مربوط می‌شده است (همو، 26). این آثار را كهن‌ترین آثار تمدن بشر دانسته‌اند (دورانت، 1/457).
در سدة 4 ق م، دولت هخامنشی ایران توسط اسكندر مقدونی فرو پاشید و همراه با آن فرهنگ یونانی (هلنیسم) به آسیای نزدیك (خاورمیانه) و تركستان و حتی هندوستان راه یافت 0بلنیسكی، 100-110؛ گروسه، 42 به بعد). در مقابل، اندیشه‌های مذهبی در همین زمان از آسیا به سوی غرب جاری شد.
در سده‌های میانه، امپرانوری مغولان، بخشهای آسیای شرقی، آسیای مركزی و خاورمیانه و حتی آسیای جنوب شرقی ـ بجز ژاپن ـ را به صورتی یكپارچه به زیر سلطة خود آورد (گروسه، 79 به بعد). لشكركشیهای تیمور حدود آغاز قرن 9ق/15م به حضور تركها در صحنة آسیای نزدیك، نیروی تازه‌ای بخشید (همو، 87-88). تأثیر دستاوردهای فرهنگهای آسیایی در تكامل اندیشه‌های فلسفی و علمی اروپا ـ به‌ویژه در سده‌های میانه ـ غیرقابل انكار است (دورانت، 1/990-994؛ راسل، 2/211-226).
نژادها: تقریباً از همة نژادهای بشری در اسیا وجود دارد. نژاد مغولی، اروپایی، سیاه‌پوست و نژادهای استرالیایی. نژاد مغولی در آسیای جنوب شرقی، مركزی و شرقی و نیز به صورت گروههای كوچكتر در آسیای جنوبی و خاورمیانه زندگی می‌كنند كه خود به 3 گروه نژادی تقسیم می‌شوند. نژاد اروپایی به صورت شاخه‌های جنوبی آن ـ ارمنی و هند و ایرانی ـ در آسیای جنوب غربی و شمال هند دیده می‌شوند. شاخه‌هایی از نچاد سیاه در آسیای جنوب شرقی و جنوب هند و نژادهای استرالیایی به صورتی پراكنده در آسیا زندگی می‌كنند (بروك، 192).
زبانها: همان‌گونه كه تقسیم‌بندی نژادی قارة آسیا به آسانی امكان‌پذیر نیست، دسته‌بندی زبانی آن نیز به سادگی عملی نمی‌باشد. وجود گروههای كوچك زبانی در مناطق حاشیه‌ای این قاره، به پیچیدگی این چنین دسته‌بندیی می‌افزاید. باتوجه به برداشتهای گوناگون زبان شناختی، می‌توان در آسیا به شاخه‌ها و گروههای زبانی مختلفی دست یافت (همو، 1919. در آسیای شمالی و مركزی گروه زبانی اورال ـ آلتایی رواج دارد كه خود به زیرشاخه‌های متعددی تقسیم می‌شود. در آسیای شرقی و جنوب شرقی گروه زبانی چینی ـ تبتی، در آسیای شمالی، ایران و هند، گروه زبانی هند و اروپایی، در آسیای جنوبی زبانهای دراویدی و در میان برخی كشورهای خاورمیانه زبانهای سامی با زیرشاخه‌های مربوط به خود رواج دارد (برونینگ، 41-42). پیچیدگی و تنوع زبانی بیش از همه‌جا در آسیای جنوبی و جنوب شرقی (همو. 42) مشاهده می‌شود. در آسیای جنوبی برای دسته‌بندی زبانی، شاخه‌های عمده را به 15 دسته تقسیم می‌كنند (بلنك، 79 به بعد).
گروهها و زیرشاخه‌های زبانی در آسیا را می‌توان به صورت جدول صفحة بعد نشان داد.
زبانهای دراویدی در آسیای جنوبی (تامیل، تولو، تلوگو و مانند آن) ازجمله زبانهایی هستند كه مانند برخی زبانهای استرالیایی ـ آسیایی (موندا، مون‌خمر و خاسی) كمتر با زبانهای دیگر امتزاج یافته‌اند (برونینگ، 41).
آشنایی اروپائیان با آسیا: در فرهنگهای كهن آسیا از زمانهای دور، اطلاعات نسبتاً وسیعی از این سرزمین و همسایگان آن وجود داشته است )همو، 20)، اما آشنایی اروپاییان با مردم و سرزمین آسیا به دوره‌های بعدی مربوط می‌گردد كه می‌توان آن را بع 3 دورة مشخص تقسیم نمود:
دورة اول: این دوره به سده‌های نخستین میلادی تا اوایل سده‌های میانه مربوط می‌شود. در این دوره، یونانیان و اقوام آسیای صغیر، از طریق تماسهای غیرمستقیم و نیز سفرهایی به سرزمینهای باستانی آسیای نزدیك (خاورمیانه)، اطلاعاتی دربارة آنها و مردمانشان به دست آوردند. این اطلاعات، گذشته از زمینة رفع نیازهای عادی و روزمره، در زمینة علمی نیز به صورتی منظم مورد استفادة وسیع قرار گرفتند (همو، 21). از آن میان می‌توان به اطلاعات هرودت، استرابون (63ق م-23م) و بطلمیوس قلوذی (100-170م) كه تمامی اطلاعات جغرافیایی زمان خود را یكجا گرد آوردند، اشاره كرد (اشمیت هوزن، 40 به بعد).
گسترش معلومات در مورد آسیا به صورتی چشمگیر به لشكركشی اسكندر به كشورهای ایران، توران، و هندوستان مربوط می‌شود. در این میان، نقش رومیها در مورد معرفی آسیا بسیار ناچیز است. باتوجه به علاقة رومیها به كالاهای آسیای جنوبی و شرقی، هیپالوس تاجر یونانی در حدود 50م توانست با استفاده از بادهای موسمی از طریق دریا به هندوستان سفر كند و از آن زمان این مسیر مورد توجه قرار گرفت. در دورة قیصر مارك اورل ، یعنی در 165م، یك هیأت رومی از راه دریا توانست تا چین سفر كند (برونینگ، 21).
تجزیة امپراتوری روم، كشمكشهای مربوط به مهاجرتهای تاریخی اقوام، ویژگیهای زندگی در روم شرقی و سپس ظهور اسلام، دورة اول ارتباط اروپاییان با مردم آسیا را خاتمه داد (همانجا).
دورة دوم: گسترش اسلام در سدة 7م و مسلط شدن مسلمانان بر راههای دریایی، رونق تجارت میان اروپا و هند را مختل ساخت (كاهن، 276)، این دوره، جنگهای صلیبی را به دنبال داشت. در آغاز، این برخوردها باعث شد تا اروپاییان اطلاعات خود از خاورمیانه را مورد بازبینی قرار داده و تكمیل نمایند (برونینگ، 21). اما، با اینهمه، اروپاییان نتوانستند آن‌طور كه باید از اطلاعات جغرافی‌دانان اسلامی ـ كه دانششان بر پایة اطلاعات بطلمیوس و سپس یافته‌های نو بر اثر گسترش اسلام در آسیای جنوبی و آسیای میانه استوار بود ـ بهره‌گیری كنند. دستیابی به این دانش، اگرچه در سده‌های بعدی و پایان سده‌های میانی از طریق مسافرتهای بیشتر اروپاییان به دست آمد (اشمیت هوزن، 49-54)، اما بازبینی دانسته‌های كهنه و دسترسی به اطلاعات نو، از طریق حكومت مركزی سازمان‌یافتة مغولها در سدة 7ق/13م حاصل شد (برونینگ، 22).
وحشت اروپاییان از حملة مغولها، ایشان را به جلب دوستی و هم‌پیمانی با آنان كشاند. این شرایط باعث شد تا هیأتهایی از جانب اروپاییان در سده‌های 7-8ق/13-14م با مغولها تماس برقرار كنند. حاصل این تماسها، سفرنامه‌هایی بود كه اطلاعات دست اول و وسیعی از آسیا برای اروپاییان به ارمغان آورد. این اطلاعات باعث گردید تا دانسته‌های ناقص و نادرست اروپاییان اصلاح گردد (ویلتس، 9، 10).
تاجرهای سرزمینی كه امروزه ایتالیا نامیده می‌شود، از زمانهای پیشتر، در حدود مناطق پیرامون دریای سیاه، با كمك اعراب به تجارت كالاهای آسیایی و وارد كردن آنها به اروپا مشغول بودند، در این دوره به فكر گسترش تجارت خود افتادند و بدین‌سان، تجار ونیزی به سوی قسمتهای آسیای مركزی و آسیای شرقی به راه افتادند. در میان این تجار، خانوادة پولو نیز حضور داشتند. نیكولوپولو در سفر دوم خود (674ق/1275م)، برادر و نیز پسر خود ماركو را به همراه داشت. این سفر به آسیای شرقی مدت 17 سال طول كشید (همو، 151). ماركوپولو هنگامی كه در 690ق/1291م از راه دریا، چین را ترك می‌كرد، اطلاعات وسیع و ارزنده‌ای از شرق و به‌ویژه امپراتوری چین داشت كه بعدها در زندان به صورت كتابی درآمد كه اگرچه با ناباوری بسیاری روبه‌رو شد، اما در گسترش اطلاعات اروپاییان نسبت به شرق، نقش مهمی ایفا كرد.
در این زمان، كلیسا نیز به سبب گسترش اسلام، كوششهای خود را در زمینة ارتباط با آسیا توسعه داد (همو، 156) و در همین زمان سر اسقفی برای كلیسای چین منصوب شد (همو، 167). این شخص /ان دومونته كوروینو بود كه در آسیا گروه زیادی را به دین مسیح درآورد (همو، 165).
به هنگام فروپاشی امپراتوری مغولان در 769ق/1368م تغییر عمده‌ای به وقوع پیوست و سپس بازگشت سلسلة مینگ (769-1054ق/1368-1644م) به حكومت باعث شد تا گروههای تبشیری و بیگانگان مورد بدبینی قرار گرفته و بدین‌سان دروازه‌های چین به روی دنیای خارج بسته شود. بدین ترتیب، رابطة اروپاییان با آسیای شرقی برای مدتی قطع شد (همو، 198، 199). با اینهمه، فرستادگان و مبشران مسیحی به عنوان پیشگامان اروپایی سناخت آسیا، وی/گیهای واقعی این قاره و دستاوردهای بسیاری را برای غربیان به ارمغان بردند (همو، 204). از سوی دیگر، فزونی قدرت عثمانی و گسترش سلطة آن در غرب از طریق فتح قطزنزنیه در 857ق/1453م و تصرف مصر در 923ق/1517م، تماس مستقیم اروپاییان را با آسیای جنوبی و شرقی مختل ساخت (بروكلمان، 256-295). از همین دوره است كه اروپاییان به واسطة نیاز به آسیا و بسته بودن و پرخطر شدن راههای زیرزمینی، به راههای دریایی روی آوردند. این دوره، سومین مرحلة تماس اروپا و آسیا را تشكیل می‌دهد (ایست، 9-10).
شالودة سفرهای تجارتی در این دوره، بر یافتن راههای دریایی به هندوستان استوار بود (كاهن، 276). اروپاییان در این زمان، با استفاده از اطلاعات جغرافی‌دانان اسلامی و تعلیمات جغرافی‌دانان یونانی، متوجه كروی بودن زمین شدند و بدین‌سان اسپانیاییها از طریق غرب و پرتقالیها از طریق شرق، به منظور یافتن راهی دریایی، به سوی چین و هند به راه افتادند (ماله، 2، 3).
در این دوره در زمینة یافتن راههای آسانتر سفر به آسیا، اقدامات مهمی به وقوع پیوست: دور زدن آفریقا و رسیدن به جنوب غربی هند توسط واسكوداگاما در 901ق/1496م (اشمیت هوزن، 60) و اندازه‌گیری پیرامون زمین توسط ماژلان در 926ق/1520م (دورانت، 18/449). گسترش تجارت پرتقالیها در هند، باعث از رونق افتادن تجارت مسلمین شد (برونینگ، 23). در طول چند سده، سواحل هند، سیلان، مالاكا و جزایر ادویه به صورت یك شبكة ایستگاههای تجاری درآمد (گروسه، 122). در 926ق/1520م پرتقالیها به سواحل چین رسیدند و در نیمة دوم سدة 10ق/16م در ژاپن نیز به موفقیتهایی دست یافتند. در 965ق/1558م ماكائو توسط پرتقالیها اشغال شد و به صورت مركز تجارت با چین درآمد (كاهن، 276-277).
به دنبال قعالیتهای پرتقالیها، یسوعیان نیز به چین راه یافتند. اهمیت اینان در این بود كه مردم سده‌های 11-12ق/17-18م اروپا را با دستاوردهای آسیای شرقی، ازجمله كاغذ و چینی، آشنا ساختند و ضمناً با انتقال فرهنگ چینی، نقشی ویژه در دورة روشنگری به عهده گرفتند (برونینگ، 24). به‌طور كلی، می‌توان گفت، این دوره با بهره‌گیری اروپاییان از دستاوردهای فرهنگی آسیا مشخص می‌گردد (دورانت، 1/990-994). با اینهمه، آشنایی اروپاییان با آسیا در این دوره نیز محدود به نقاط نزدیك به سواحل بود (برونینگ، 24).
درد سدة 11ق/17م، تحقیقاتی به‌وی/ه در مورد اقیانوس آرام شروع گردید كه در ارتباط مستقیم با اسیا و گسترش سلطة قدرتهای بزرگ آن زمان بود (كاهن، 278-280). با اینهمه، تا قرن 19 سرزمینهای داخلی آسیا، به‌ویژه آنهایی كه زیر نفوذ چین بودند، برای اروپاییان ناشناخته ماندند. این نواحی عبارت بودند از برخی نواحی در چین و ژاپن در شرق و نیز شبه‌جزیرة عربستان در جنوب غربی قاره (برونینگ، 25-26). در سدة 13ق/19م بسیاری از این نقاط با حملة نظامی گشوده شد، اگرچه در نیمة دوم قرن 19 هنوز هندِ انگلیس و هندِ شرقی هلند، مستملكات ایده‌آل اروپاییان به شمار می‌رفت. در همین دوره، توجه اروپاییان به نقاط آسیای مركزی كه تا آن طمان برای ایشان ناشناخته مانده بود، معطوف گردید. بدین‌سان، در آغاز سدة 20، نقاط نامشخص نقشة آسیا برای اروپاییان معین و معلوم گردید، هرچند هنوز مسائل بسیاری در شناخت آسیا باقی است.
بخش سوم ـ تقسیمات و مسائل اجتماعی ـ اقتصادی
قارة آسیا را معمولاً بنابر ملاحظاتی خاص، به قسمتهایی چند تقسیم می‌كنند. به همین علت، این تقسیمات در منابع مختلف، متفاوت است (نیف، 220؛ برونینگ، 51-58). در این میان، اصطلاح «آسیای میانه یا مركزی» كه اصطلاحی جدید است، بیشتر جنبه‌ای سیاسی دارد و حتی موقع جغرافیایی آن مورد اختلاف است (بلنیتسكی، 37 به بعد). برخی به جای آن، اصطلاح خراسان بزرگ و ماوراءالنهر را پیشنهاد می‌كنند (همو، 10-23). همچنین لفظ آسیای نزدیك و خاورمیانه و حدود جغرافیایی آن نیز مورد اختلاف است (منشینگ، 11-20).
با توجه به ملاحظات عمومی، می‌توان آسیا را به قسمتهای زیر تقسیم نمود: آسیای شمالی، آسیای مركزی، آسیای شرقی، آسیای جنوب شرقی، آسیای جنوبی و آسیای نزدیك (خاورمیانه).
آسیا از نظر اجتماعی ـ اقتصادی نیز مانند سایر جنبه‌ها، نمایانگر تنوع شدیدی است. بسیاری از قسمتهای این قاره به سبب ویژگیهای افراطی آب و هوایی و یا اشكال ناهمواری، از نظر اقتصادی به آسانی قابل بهره‌برداری نیست (برونینگ، 50). از سوی دیگر، درجة رشد اجتماعی میان اقوام و ملل مختلف این قاره، تفاوتهای آشكاری را نشان می‌دهد. بسیاری از اقوام ساكن جزایر كوچك و دورافتاده و مناطق داخلی در آسیای شرقی و جنوب شرقی و نیز برخی قبایل در هندوستان، وٍداهای سیلان و بسیاری از اقوام جزایر اندونزی، در مراحل اولیة زندگی اجتماعی به سر می‌برند (برو:. 182-183)، حال آنكه جوامع دیگری كه در رأس آنها ژاپن قرار دارد، به پیچیده‌ترین دانشهای فنی دست یافته‌اند.
بدین‌سان، آسیا از لحاظ اقتصادی ـ اجتماعی ساختارهای بسیار متفاوتی را در بر می‌گیرد: كشورهای بسیار صنعتی مانند ژاپن، كشورهای غنی از نظر مواد خام مانند كویت و ممالك عقب‌مانده از نظر اقتصادی نظیر بنگلادش، در بسیاری از كشورهای آسیایی، رشد و توسعة اقتصادی با رشد جمعیت همگام نیست. به عنوان نمونه، در خاورمیانه، تولید زراعی طی دهة 1973-1982م به میزان 33 % افزایش داشته است، اما باتوجه به تولید سرانه، افزایش چندانی در این زمینه مشاهده نمی‌شود. از سوی دیگر، نه تنها حجم صادرات تولیدات كشاورزی در این منطقه طی این مدت 5% كاهش یافته، بلكه به میزان واردات این نوع تولیدات 169 % افزوده شده است («اطلس جهانی اقتصاد»، 2/159). گذشته از این، بسیاری از ممالك این قاره با مشكلات ناشی از حوادث طبیعی، مانند سیل و خشكسالی و نیز رویدادهای سیاسی درگیر هستند.
كشاورزی هنوز منبع تأمین معاش غالب مردم در اكثر كشورهای آسیایی است. در آسیای جنوبی، جنوب شرقی و شرق، حدود 62 % از جمعیت فعال در بخش كشاورزی فعالیت دارند كه این میزان در نپال به حداكثر یعنی 93% و در كرة جنوبی به حداقل خود یعنی 40 % می‌رسد. سهم كشاورزی در تولید ناخالص ملی كشورهای این منطقه 34 % است (همان، 168).این مقادیر در سایر كشورها متفاوت است. در افغانستان، 78 % از جمعیت فعال از طریق كشاورزی زندگی می‌كنند و سهم زراعت در تولید ناخالص ملی به 53 % می‌رسد، حال آنكه این مقدار در تركیه 25 % و در عربستان به 2 % تولید ناخالص ملی بالغ می‌گردد (همان، 159).
با همة دگرگونیهایی كه در كشورهای آسیایی پدید آمده است، هنوز بهره‌گیری از شیوه‌های قدیمی كشت و آسیب‌پذیری محصولات زراعی در برابر ناملایمات طبیعی ویژگی بارز فعالیت كشاورزی است. البته، بازده تولید در هكتار در برخی كشورهای آسیایی از طریق كاربرد كود شیمیایی، گسترش آبیاری، ماشین‌آلات و همچنین در نتیجة اصلاحات ارضی بهبود یافته است.
با آنكه بعضی از كشورهای آسیایی در رابطه با تولید برخی محصولات كشاورزی در مقایسة جهانی به عنوان تولیدكنندة اصلی به شمار می‌آیند، قادر به تأمین نیازهای خود نیستند و درنتیجه، در فهرست واردكنندگان اصلی همان محصولات قرار دارند. در این زمینه، می‌توان تولید برنج را ذكر كرد. كشورهای آسیایی در 1979-1980م بیش از 2/309 میلیون تن از حدود 9/374 میلیون تن تولید جهانی را به خود اختصاص می‌دادند، حال آنكه مثلاً اندونزی در همین سال به عنوان سومین تولیدكنندة جهانی این محصول، بزرگ‌ترین واردكنندة برنج به شمار می‌رفت (همان، 9). چین به عنوان سومین تولیدكنندة جهانی گندم در همین سال («آمار جهانی»، 229)، یكی از واردكنندگان عمدة این محصول در سطح جهان به شمار می‌رفت (همان، 230).
استخراج مواد معدنی در آسیا از اهمیتی خاص برخوردار است. غنی‌ترین منابع نفت جهان، در خاورمیانه، آسیای جنوب شرقی، چین و بخش آسیایی شوروی قرار دارند. تنها در منطقة خلیج‌فارس، حدود 60 % از منابع نفت و 25 % از ذخایر جهانی گاز وجود دارد («اطلس جهانی اقتصاد»، 2/164). ذخایر نفتی در اندونزی 5/1 درصد و در چین بیش از 3 درصد از منابع جهانی است (همان، 184). بسیاری از منابع نفتی اتجاد جماهیر شوروی ـ به عنوان بزرگ‌ترین تولیدكنندة نفت جهان در بخش آسیایی آن واقع است (همان، 81-84).
از این گذشته، منابع عظیم ذغال‌سنگ، سنگ آهن و منگنز به‌ویژه در بخش آسیایی شوروی، چین و هند وجود دارد (همان، 180‘181). بزرگ‌ترین صادركنندگان قلع در جهان، مالزی، اندونزی و تایلند هستند (همان، 188).
در دو دهة اخیر، تولید صنعتی ـ به‌ویژه صنایع سنگین ـ در آسیا به پیشرفتهایی رسیده است. مراكز صنعتی این قاره در بخش آسیایی شوروی، جمهوری خلق چین، هند، هنگ‌كنگ و به‌ویژه در ژاپن قرار دارند. در كنار این مراكز می‌توان از سنگاپور، كرة شمالی و كرة جنوبی و تایوان نیز نام برد.
قدرت تجاری اصلی در آسیا ژاپن است. این كشور 95 % از تولید مصنوعات این قاره را به خود اختصاص داده است. در 1982م، ژاپن دومین تولیدكنندة جهانی فولاد، اولین تولیدكنندة جهانی اتومبیل سواری، دومین تولیدكنندة جهانی ویاسط نقلیه، بزرگ‌ترین سازندة جهانی كشتی و سازنده و عرضه‌كنندة بسیاری دیگر از تولیدات صنعتی جهان بوده است («آمار جهانی»،‌147، 148). پس از ژاپن، هند، كرة جنوبی، تایوان و هنگ‌كنگ قرار دارند.
كشورهای آسیایی از نظر برخورداری از سطح آموزش و بهداشت، میزان اشتغال، رفاه اجتماعی و درآمدها، تفاوتهای آشكاری را چه در سطح كشوری و چه در مقایسه با دیگر كشورها، نشان می‌دهند (میردال، 293 به بعد).
ساختار سنی طبقاتی در برخی كشورهای آسیایی، به‌ویژه در هندوستان، هنوز پابرجا است كه خود از موانع جدی توسعه به شمار می‌رود (دورانت، 1/670-698). در آسیا، به‌طور كلی، هرجا زمین زراعی در دسترس است، جمعیت انبوهی گرد آمده‌اند و پرجمعیت‌ترین مراكز انسانی، بر این اساس، در نزدیكی رودخانه‌های بزرگ و سواحل واقع است (میردال، 59 به بعد). رشد جمعیت نیز در آسیا در مقام مقایسه بسیار بالا است. در اندونزی، پاكستان، هند، برمه، فیلیپین و نپال، میزان رشد جمعیت 4 تا 5 % سالانه است. متوسط این مقدار برای تمامی قاره، برابر با 3 % است (ولتی، 27).
در كنار عوامل طبیعی، عوامل اجتماعی نیز باعث تشدید مشكل تأمین مواد غذایی لازم برای این جمعیتِ رو به تزاید در آسیاست. بدین‌سان، بسیاری از آسیاییها در مرز گرسنگی به سر می‌برند (همو، 29).
ویژگیهای كشورهای آسیایی: جدول 1 ویژگیهای عمومی كشورهای آسیایی را به تفكیك به نمایش می‌گذارد (نكـ ص 388).
اسلام و سایر مذاهب: آسیا مهد و خاستگاه اكثر ادیان جهان است. در كنار ادیان بزرگ، گرایشهای مذهبی فرقه‌ای متعددی در این قاره وجود دارند كه برخی از آنها بومی و بعضی دیگر توسط مهاجرین و مهاجمین انتشار یافته‌اند. گرایشهای مذهبی آسیا از معتقدات مبتنی بر انیمیسم و شینتوبیسم براساس اعتقاد به ارواح گوناگون تا مذاهب جهانی مانند اسلام، مسیحیت و یهودیت براساس ایمان به آفریدگار یكتا، تفاوت می‌كنند. آیین زرتشت، مانی، آیینهای مذهبی برهمنی، هندویی، بودایی، لامایی و كنفوسیوسی نیز از دیگر نظامهای دینی آسیا به شمار می‌روند (گروسه، 28 به بعد؛ برونینگ، 43-48).
اسلام به عنوان دین آسمانی، از نظر شمارة پیروان در آسیا، نه تنها تمامی كشورهای آسیای مركزی و نزدیك (خاورمیانه) را در بر می‌گیرد، بلكه ضمناً در پاكستان و اندونزی نیز دین اكثریت اسلام است. در هندوستان، جاوه، سوماترا و نیز سرزمینهای حارة آسیا نیز پیروانی دارد، تا آنجا كه اسلام را به عنوان عنصر مسلط و تعیین‌كنندة شرق به شمار آورده‌اند (برونینگ، 47).
گسترش اسلام در آغاز با سرعتی خاص صورت پذیرفت، تا آنجا كه در مدتی كوتاه، پس از فتح شام و فلسطین (آرنولد، 35 به بعد)، توانست تمامی امپراتوری ساسانی (اشپولر، 19-22) و تمامی ولایات امپراتوری بیزانس (بجز قسمتهای غربی آسیای صغیر) را به زیر نفوذ خود درآورد (كاهن، 7).
تسلط اعراب بر اقوام و ملل دیگر، برخلاف تسلط ژرمنها و مغولها، باعث از بین رفتن ویژگیهای قومی اهراب نشد، بلكه نواحی فتح شدة بسیاری همچون سوریه و بین‌النهرین را كاملاً تحت تأثیر این ویژگیها قرار داد، تا آنجا كه زبان عربی، زبان رسمی و مسلط این نواجی گردید (بارتولد، فرهنگ و تمدن مسلمانان، 37). البته، در این میان، تأثیر تمدنهای دیگر در فرهنگ اسلامی را نمی‌توان نادیده گرفت (مطهری، 80 به بعد، ساندرز، 190-195)، تا آنجا كه برخورد میان فرهنگهای قدیمی آسیا باعث تقویت دستگاه اداری و فلسفی و پربار شدن تمدن اسلامی گردید (راسل، 2/213، 214).
علاوه بر این، توسعة زندگی شهری باعث رونق تجارت داخلی و خارجی، چه از طریق راههای دریایی و چه راههای خشكی گردید. تجارت دریایی با هندوچین، وضع جزیرة هرمز و كیش را دگرگون كرد (بارتولد، فرهنگ و تمدن مسلمانان، 108). همچنین تجارت با تركها باعث ورود و گسترش دین اسلام در میان ایشان و برخی نواحی تركستان شد (همان، 109). تركهایی كه در قرن 4ق/10م كشورهای اسلامی را تصرف كردند، مسلمان بودند. بعد از همین دوره است كه تجار مسلمان، تجارت خود را به سوی شرق توسعه دادند. در اوایل سدة 7ق/13م تجارت میان چین و مغولستان در دست تجار مسلمان بود (همان، 110). گذشته از برخوردهای نظامی با تركان (باسورث، 10 به بعد؛ بارتولد، گزیده، 265-267)، نقش مبلغان اسلامی، ازجمله انتشار مجموعه‌ای از آثار منظوم و منثور دینی به زبان تركی، در در گسترش اسلام در میان تركها بی‌تأثیر نبوده است (بارتولد، فرهنگ و تمدن مسلمانان 121؛ آرنولد، 184 به بعد). پس از مدتی كوتاه تركستان شرقی ـ كاشغر و ختن و یاركند ـ نیز تحت نفوذ اسلام درآمد (بارتولد، گزیده، 79). الحاق تركستان به قلمرو خلافت، تمامی جنبه‌های زندگی محلی را دگرگون ساخت (همان، 317). البته نفوذ اسلام در تركستان شرقی به صورتی صلح‌جویانه صورت پذیرفت (اشمیدر، 345).
ورود اسلام به هندوستان، با حملة كم‌اهمیتی در 44ق/664م به مولتان، در غرب پنجاب، آغاز شد. در طول 3 سدة بعد، حملات دیگری به هند صورت گرفت كه در نتیجة آنها، مسلمانان در درة سند مستقر شدند (گروسه، 73). اگرچه، استقرار واقعی مسلمانان در هند، در پایان سدة 4ق/10م صورت پذیرفت (دورانت، 1/523).
امروزه، اسلام در شبه‌قارة هند، در میان ادیان اسمانی، بیشترین پیروان را دارد. هرچند مسلمانان هندوستان، ویژگیهای خود را دارند (اشمیدر، 313)، اما تفاوتهای فرهنگی ـ مذهبی

یک شنبه 21 آبان 1391  1:54 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:آشنایی با قاره آسیا

هزار سال هنر و معماری اسلامی در نمایشگاه تمدن های آسیایی


موزه تمدن های آسیایی، نمایشگاهی است از کارهای هنری موزه آقا خان، که در آن شاهکارهایی از قرنها هنراسلامی و معماری مناطق مختلف  دنیا را در خود جای داده است. نمایشگاه نشان می دهد که چه طور هنرمندان اسلامی ساختمان و محیط را درک می کرده اند و آز آن در آثارشان بهره می برده اند. بیش از 100 شیئ ، نقاشی و عناصر معماری و صفحه آرایی از بین صفحات قرآن ، تصویرسازی از فضا و تزیینات در زمینه های مذهبی و غیر مذهبی را در نمایشگاه شاهد هستیم. این نمایشگاه بصیرت و بینشی از بعضی سلسله های بزرگ اسلامی ارائه می دهد، مثل آل اندلس از شبه جزیره ایبری، ایلخانان، تیموریان و صفویان ایران، ترکیه عثمانی و مغول هندی که هر کدام بنحوی از برجسته ترین دوره های هنری زمان خود محسوب می شده اند.
معماری اسلامی یکی از جنبه های آشکار فرهنگ اسلامی است. دکتر آلن چانگ ، مدیر موزه تمدن آسیایی میگوید: این نمایشگاه از چندین نقطه نظر به معماری می پردازد. تذهیب های پیچیده، دنیا را در مینیاتور تسخیر می کند و بیننده را به فضاهای جالب دعوت می نماید. در عین حال، بینندگان می توانند اشیائ چوبی حکاکی شده و کاشی هایی با رنگ روشن که مساجد و دیگر بناهای معماری را آراسته است را ببینند. ما امیدواریم هنرمندان بتوانند بینشی از تاریخ و خلاقیت از هنر جهان اسلام بدست آورند.
بازدید کنندگان پنج فضای مستقل از هم  را در نمایشگاه مشاهده می کنند که سنگاپور آخرین ایستگاه از این فضاها می باشد.  این سفر با شهر و قلعه نظامی شروع میشود؛ ایستگاهی که عناصر معماری را به نمایش می گذارد مثل معماری مذهبی و بقعه ها شامل وسایل و تجهیزات مساجد و کاشی های مختلف که خوشنویسی شده و تذهیبهایی که موضوع آن مساجد و مکان های مقدس را در بر می گیرد. در کاخ ها می شود نگاه کوتاهی به زندگی قدما داشت. باغ ها و چادرها و خیمه ها زندگی را از داخل کاخ به طبیعت گسترش می دهد و جایی برای عشق و شعر و به همان اندازه جنگ و ستیز فراهم میسازد.
در بین نمایشگاه بینندگان می توانند زیبایی تذهیب متون را ببینند. هنرمندان تصاویر داستان های مشهور و افسانه ها را بارها و بارها نقاشی کرده اند و آن ها را به نسل های بعد هدیه داده اند. کتاب های مهم در این بین شاهنامه ، خمسه و کلیات سعدی است. در طی سده ها، حکام منابع مالی زیادی استفاده کردند تا نام خداوند را تکریم کنند. دکتر پدرو مولار رئیس و سرپرست نمایشگاه می گوید: این نمایشگاه حکام اسلامی و به همان اندازه هنرمندان و آفریده های آن ها را در عرصه هنر اسلامی تکریم می کند.
 

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

یک شنبه 21 آبان 1391  1:56 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:آشنایی با قاره آسیا

امارات متحده عربی


دولة الإمارات العربیة المتحدة
امارات متحده عربی
پرچم امارات نشان ملی امارات
پرچم نشان ملی امارات
شعار ملی: الله، ملت، رئیس‌جمهور
سرود ملی: عیشی بلادی
جایگاه کشور امارات روی نقشه
پایتخت
 - مختصات جغرافیایی
ابوظبی
۲۲°۴۷′ N ۵۴°۳۷′ E
بزرگ‌ترین شهر ابوظبی
زبان رسمی زبان عربی
نوع حکومت
• رئیس دولت
• نایب رئیس دولت
• نخست وزیر
مشروطه سلطنتی فدرال
خلیفه بن زاید آل نهیان
محمد بن راشد آل مکتوم
محمد بن راشد آل مکتوم
استقلال ۲ دسامبر ۱۹۷۱
مساحت
 - کل
 
 - آبها (٪)
 
۱۱۶ام)


‪۸۳٬۶۰۰ km² ‫( ۰
جمعیت
 - برآورد ۲۰۰۶
 - تراکم جمعیت
 


‪۴٬۶۲۱٬۳۹۹ ‫(۱۲۰ام) ‪۶۴/km² ‫(۱۵۰ام)
تولید ناخالص داخلی
(برابری قدرت خرید)
 - کل
 - سرانه
براورد ۲۰۰۹

[۱] ()

۲۰۰٫۵۱۴ میلیارد دلار ۴۰٬۰۳۷ دلار ()
واحد پول درهم امارات (‏AED)
منطقه زمانی
 - در تابستان (DST)
GMT+۴ (UTC)
دامنه اینترنتی
.ae
پیش‌شماره تلفن
+۹۷۱


امارات متحده عربینام کشوری عربی است در جنوب غربی قاره آسیا و در شرق شبه‌جزیره عربستان، در خاورمیانهخلیج فارس واقع شده‌است. براساس اطلاعات موجود در ۵۱ ـ ۵ ,۲۶ طول شرقی، و در ۲۲ ـ ۵ ,۲۶ درجه عرض شمالی از نصف‌النهار مبدأ واقع شده‌است. مساحت امارات متحده عربی به غیر از مساحت جزیره‌های تابعه در حدود ۷۷۷۰۰ کیلومتر مربع می‌باشد. و در بخش جنوبی

محدودهٔ امارات متحده عربی

محدودهٔ امارات متحده عربی: از شمال وشمال غربی خلیج فارس ، از جنوب وجنوب غربی سلطنت عمان و عربستان سعودی ، از سمت مغرب به دولت قطر و عربستان سعودی ، واز سمت مشرق به دریای عمان و خلیج عمان و سلطنت عمان محدود می‌شود.

 وجه تسمیه

تسمیت این کشور بنام «امارات» از آنجاست که پس از تشکیل اتحادیه هفت امارت امیرنشین تأسیس شده‌است، امارات هفت‌گانهٔ که دولت امارات متحده عربی را تشکیل می‌دهند به شرح زیر است:

  • ابوظبی
  • دبی
  • شارجه
  • عجمان
  • ام‌القوین
  • رأس‌الخیمه
  • فجیره

تأسیس

این کشور در ۲ دسامبر ۱۹۷۱ میلادی تأسیس شده‌است. قبل از تأسیس دولت اتحاد امارات متحده عربی، این منطقه «امارات متـصالحة» نام داشته‌است، همچنین امارات ساحل عمان نیز نامیده شده‌است.

قصر الامارات
قصر الامارات
نقشه امارات
تقسیمات کشوری امارات متحده عربی
صحرای امارات

بنیادگذار امارات متحده عربی

موسس و بنیادگذار حکومت امارات متحده عربی شیخ زاید بن سلطان آلنهیان بوده که با همکاری شیخ راشد بن سعیدشیخ مکتوم بن راشد بود. پس از درگذشت مؤسس دولت اتحاد امارات، رئیس حکومت امارات در سال ۲۰۰۴ (میلادی) شیخ خلیفه بن زاید و نایب رئیس و نخست وزیر آن شیخ محمد بن راشد حاکم دبی هستند. آل مكتوم به تأسیس این اتحاد همت گماردند. اولین نخست وزیر در حکومت دولت اتحاد

فرهنگ و دین

امارات با ریشه‌هایی که در فرهنگ اسلامی دارد، روابط قویی با سایر جهان عرب و جهان اسلام برقرار کرده است. دولت امارات عمدتا از طریق بنیاد فرهنگی ابوظبی، در صدد حفظ شکل های سنتی هنر و فرهنگ است. هر چند، تغییرات چشمگیری در زندگی اجتماعی صورت گرفته است، نگرش به زنان تغییر کرده است و ورزش های جدیدی در کنار شتر سواری سنتی کم کم رایج می‌شوند، همچون ورزش گلف، بیابان کهن دوبی و مسابقات گلف ابوظبی و گران ترین مسابقهٔ اسب دوانی جهان، جام جهانی دوبی، که هر سال در ماه مارس(اسفند-فروردین) برگزار می‌شود. [۱] در امارات، بر خلاف کشور همسایه اش عربستان، که سعی بر جلوگیری از رواج دین های دیگر دارد. کلیساهای بسیاری وجود دارد. به دلیل اینکه بسیاری از آسیایی ها، امارات را به عنوان وطن دوم خود پذیرفته اند، رستوران ها و مراکز فرهنگی آسیایی بسیاری در این کشور وجود دارد. همچنین تعداد کمی مرکز و مدرسهٔ اروپایی نیز وجود دارد.

 

وضعیت حقوق بشر

وضعیت حقوق بشر در امارات متحده عربی همواره مورد انتقاد سازمان‌های حامی حقوق بشر بوده‌است. شهروندان حق انتخاب و یا تغییر دولت و عضویت در احزاب سیاسی را به دست نیاورده‌اند.[۲] در طول تاریخ این کشور تنها یک انتخابات در سال ۲۰۰۶ برگزار شده‌است.[۳] که مجمع تشکیل شده بوسیله انتخابات هیچ گونه حق قانونگذاری ندارد.[۴] کارگران خارجی از بسیاری از حقوق کار محروم هستند امارات متحده عربی بسیاری از معاهدات بین المللی درباره حقوق کارگران را امضا نکرده‌است.

دولت امارات همچنین محدودیت‌های گسترده‌ای را برای آزادی بیان بوجود آورده‌است. این کشور رسانه‌ها را از انتقاد از مقامات سیاسی و مشکلات اقتصادی کشور برحذر داشته‌است. همچنین خودسانسوری نیز به طرز گسترده در رسانه‌های اماراتی وجود دارد.[۵]

رسانه

در حالی که رسانه یکی از نخستین صنایع است که امارات دوبی سعی بر گسترش آن در بسیاری از شهرهای کوچک کرده، مسائل مهمی دربارهٔ آزادی بیان در امارات به قوت خود باقی مانده است. شهر رسانه‌ای دوبی، دوبی را به مرکز رسانه در منطقه تبدیل کرده است، و شامل ایجاد رسانه، از صنعت چاپ گرفته تا تلویزیون و رسانهٔ جدید و همچنین تبلیغات و صنعت بازاریابی می‌باشد.

شماری از سازمان های خبری بین المللی که شامل رویترز، آسوشیتد پرس ، فرانس پرس، بلومبرگ، داو جونز نیوزوایرز، سی ان ان و بی بی سی می‌باشند، همگی در شهر رسانه‌ای دوبی حضور دارند، و می‌توانند آزادانه در مورد حوادث منطقه‌ای و محلی گزارش تهیه کنند. با این وجود، محدودیت هایی برای رسانه‌های محلی وجود دارد، و به شدت از هر گونه انتقادی در مورد خانوادهٔ سلطنتی منع شده اند. روزنامه‌های انگلیسی زبان مهم امارات عبارتند از:

  • گلف نیوز, پر تیراژ ترین روزنامه
  • امیریتز ایونینگ پوست, تنها روزنامه انگلیسی عصر
  • 7روز, پر تیراژترین تبلوید
  • خلیج تایمز, دارای رتبه دوم در تیراژ
  • امیریتز تودی, روزنامه‌ای دولتی

تعطیلات

تاریخ فارسی عربی
۱ ژانویه روز آغاز سال میلادی رأس السنة المیلادیة
متغیر عید قربان عید الأضحى
متغیر تقویم اسلامی سال جدید رأس السنة الهجریة  
۶ اوت شیخ زاهد بن سلطان آل نهیان تاجگذاری عید جلوس الشیخ زاید بن سلطان آل نهیان  
متغیر معراج پیامبر الإسراء و المعراج  
۲ دسامبر روز ملی العید الوطنی  
متغیر پایان ماه رمضان عید الفطر
رعد و برق روز بارانى در امارات (26/3/2009)

رؤسا و نخست وزیران امارات متحده عربی

  1. رؤسا:
  • شیخ زاید بن سلطان آل نهیان (۱9۷۱ _ ۲۰۰۴) میلادی.
  • شیخ خلیفه بن زاید بن سلطان آلنهیان (۲۰۰۵ _ ....) .
  1. نخست وزیر:
  • شیخ مکتوم بن راشد آل مکتوم (۱9۷۱ _ ۱۹۷۶) میلادی.
  • شیخ راشد بن سعید آل مکتوم (۱۹۷۶ _ ۱۹۹۰) میلادی.
  • شیخ مکتوم بن راشد آل مکتوم (۱۹۹۰ _ ۲۰۰۶) میلادی.
  • شیخ محمد بن راشد آل مکتوم (۲۰۰۶_ ....).


رؤسا: شیخ زاید بن سلطان آلنهیان (1971 _ ۲۰۰۴) میلادی. شیخ خلیفه بن زاید بن سلطان آلنهیان (۲۰۰۵ _ ....) . نخست وزیر: شیخ مکتوم بن راشد آل مکتوم (1971 _ ۱۹۷۶) میلادی. شیخ راشد بن سعید آل مکتوم (۱۹۷۶ _ ۱۹۹۰) میلادی. شیخ مکتوم بن راشد آل مکتوم (۱۹۹۰ _ ۲۰۰۶) میلادی. شیخ محمد بن راشد آل مکتوم (۲۰۰۶_ ....).

 

نگارخانه

 

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

یک شنبه 21 آبان 1391  1:57 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:آشنایی با قاره آسیا

استاد فلسفه هنر در همایش بین المللی طبیعت در هنر شرق اظهار داشت:
تمدنهای آسیایی تفاوتهای مهمی با تمدن مدرن امروزی دارند
استاد فلسفه هنر در نشست طبیعت در فرهنگ و هنر هند در همایش بین المللی طبیعت در هنر شرق گفت: بنای تمدن هندی و چینی بر ساحت شرقی وجود است. در حالی که تمدن اسلامی و ایرانی بر ساحت شرقی تکیه ندارد.از تفاوتها که بگذریم همه تمدنهای آسیایی از وجهی تمدنهای دینی اند و در مقابل تمدن مدرن امروزی بشر قرار می گیرند.

به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه "مهر" دکتر محمد رضا ریخته گران، استاد فلسفه هنر دانشگاه تهران، صبح امروز در اولین نشست علمی همایش بین المللی طبیعت در هنر شرق که به موضوع " طبیعت در فرهنگ و هنر هند" اختصاص داشت به تبیین طبیعت د رتفکر هند پرداخت.

وی آغاز سخنانش را با این نکته آغاز کرد که در تفکر هندوان نزدیکترین مفهوم به آنچه که در زبانهای اروپایی با الفاظ هم خانواده با Nature از آن تعبیر می شود، مفهوم پرکریتی است. در آیین سانکیا که از مکاتب فکری دارساناهای هندویی است، پرکریتی در مقابل پوروشا قرار می گیرد.

دکتر ریخته گران پرکریتی را حاصل اعتدال میان سه کیفیت توصیف کرد و اظهار داشت: این سه کیفیت عبارتند از : رجس (rajas) ، طمس (tamas)، ساتوا (sattva) . ساتوا کیفیت تصاعدی است و به سوی نور و روشنایی متوجه است. طمس کیفیت تنازلی است و  روی به تیرگی و تاریکی دارد. همچنین رجس قوه کیفیتی است که هر چیزی را یا به جانب طمس و یا به جانب ساتوا به جنبش و حرکت در می آورد. به هرترتیب پرکریتی در هر چیزی حالت اعتدال و توازن میان این سه کیفیت است.

استاد فلسفه هنر دانشگاه تهران در ادامه سخنانش تصریح کرد: اما در تلقی بونانیان متقدم نزدیکترین مفهوم به طبیعت واژه فوسیس است. فوسیس همانا بر آمدن و سر زدن چیزها و طالع شدن هیئت ظاهر آنهاست. فوسیس از حیث لفظ با الفاظ یونانی به معنای ظهور و درخشش و نیز با phos به معنای نور هم ریشه و هم معنی است.

دکتر ریخته گران از حیث تطبیق، پرکریتی را در تحلیل نهایی همان تعین هر شی توصیف کرد که حاصل موازنه و اعتدال سه کیفیت ساتوا، طمس و برجس در آن چیز است و در ادامه اظهار داشت :  این تعین بنابر اصطلاحات عرفان اسلامی در فیض اقدس الهی پدید می آید و چون در عالم شهادت این تعین ازلی سر بر آورد و ظاهر شود فوسیس پدیدار می گردد.

وی سه کیفیتی را که از نظر هندوان مطرح است به یک نظم معنوی در طبیعت برشمرد  و گفت : نظم معنوی تناسب به هارمونی تکوینی که هندوان از آن تعبیر به رتا می کنند که یک قانون تکوینی است و هر چیزی که پدید می آید و فعل خاصی که انجام می دهد بر حذف آن قانون طبیعت است. یعنی اگر باد می وزد و باد می آید همه اینها بر حذف نظم تکوینی است. به یک معنا هنر هم هماهنگ با آن نظم تکوینی شده است. هنر همراه شدن با آن نظم تکوینی است. بنابراین طبیعت ما را به نظم تکوینی سوق می دهد.

استاد فلسفه هنر دانشگاه تهران در پایان اظهار داشـت : تمدن ایران زمین، تمدن چین، تمدن یونان و تمدن هند در دوران باستانی بسیار شباهتهای نزدیکی با یکدیگر داشتند تا افتراقاتشان. این تمدنها مطلب واحدی را ارائه می کردند و به یک معنا حقیقت واحدی بودند. ولیکن از وجهی هم اختلافهایی بینشان هست. بنای تمدن هندی و چینی بر ساحت شرقی وجود است. در حالی که تمدن اسلامی و ایرانی بر ساحت شرقی تکیه ندارد و به بیان دیگر تمدن اسلامی همانگونه که در قرآن آمده است نه شرقی است و نه غربی. این نه شرقی و نه غربی را نباید به معنای سیاسی گرفت. از تفاوتها که بگذریم همه تمدنهای آسیایی از وجهی تمدنهای دینی اند و در مقابل تمدن مدرن امروزی بشر قراتر می گیرند.  

 

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

یک شنبه 21 آبان 1391  1:59 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:آشنایی با قاره آسیا

 

خانواده های زبان های آسیایی
 
   

Asian Languages

آسیا خاستگاه مهمترین خانواده های زبانی جهان است. امروزه اکثریت مطلق مردم جهان به یکی از زبان های خانواده های هند و اروپایی ، سامی ، استرالیایی- آسیایی ، استرانزی، و آلتای سخن می گویند؛ خانواده هایی که همگی ریشه آسیایی دارند. این نظریه که ”بشر ریشه ی آفریقایی دارد“ شاید درست باشد، اما بدیهی است که زبان های آسیایی، دقیقا در آسیا تکامل یافته اند:
2.5 میلیون سال پیش، نیاکانِ بشر (و نه انسان امروزی) از نظر فیزیکی و رشد مغزی به درجه ای رسید که بتواند طراحی کند و بسازد. البته، در عمل، این اتفاق بسیار دیر رخ داد؛ تنها 350 هزار سال پیش بود که بشر برای نخستین بار شکارهای از پیش طراحی شده را پایه گذاشت، آتش افروخت، و لباس پوشید. همچنین کهن ترین آثار هنری و دینی بشر (در قالب نقش ها و اشیای مذهبی) بین 30 تا 40 هزار سال قدمت دارند. از دید یک انسان شناس ، زبان ساده ی بشر نباید قدمتی بیش از 350 هزار سال داشته باشد و این زبان احتمالا از حدود 40- 30 هزار سال پیش شکل های پیچیده تری به خود گرفته است. آواهای معنادار برای ارتباط میان انسان هایی که دو میلیون سال پیش می زیسته اند کافی بوده است.

فسیل مرد پکنی که در نزدیکی پکن پیداشده و نیز فسیل مرد جاوه ای که در اندونزی کشف شده است، 500 هزار سال قدمت دارد. هر دوی این مردان، پدران انسانِ امروزی، یعنی Homo erectus هستند. نشانه هایی وجود دارد که اینگونه انسان ها یک میلیون سال پیش پا به قاره ی آسیا گذاشته بودند.
نخستین تمدن های آسیایی، در جنوب باختری آسیا (میان رودگان)، شمال هندوستان، و شمال چین پدیدار شد. کشاورزی ویژگی مشترک هر سه تمدن بود. حمله های افراد بیابانگرد، کشاورزان را به داخل شهرهایی با برج و باروی مستحکم راند. از حدود سه هزار سال پیش از میلاد که گاوآهن اختراع شد، گروهی از کارگرانِ کشاورزی این امکان را یافتند تا به صنعت روی آورند و افزایش محصولات کشاورزی و کارِ صنعتگران، رویهمرفته، زمینه را برای بازرگانی و ارتباط فرهنگی مهیا ساخت.



img/daneshnameh_up/3/33/Beinolnahrein.jpg


با مطالعه ی خانواده های زبان های آسیایی خواهید دید که تقسیم این خانواده ها به زیرخانواده ها و سپس به زبانهای گوناگون از پس از اختراع گاوآهن آغاز شده است. اساسا گوناگونی زبان ها، نتیجه ی مستقیم کوچ و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری فرهنگی است.

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

یک شنبه 21 آبان 1391  2:00 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:آشنایی با قاره آسیا

فهرست کشورها بر پایه جمعیت
رتبه       کشور/مکان       جمعیت       از جهان(٪)       
—     جهان         ۶٬۷۸۲٬۰۰۰٬۰۰۰     ۱00
    
۱     جمهوری خلق چین [۱]     ۱٬۳۳۴٬۰۰۰٬۰۰۰     ۲۰٫۰۴     
۲     هندوستان     ۱٬۱۴۵٬۰۰۰٬۰۰۰     ۱۶٫۹۴     
۳     ایالات متحده آمریکا     ۳۰۶٬۵۰۰٬۰۰۰     ۴٫۵۸     
۴     اندونزی     ۲۳۳٬۱۵۵٬۰۰۰     ۳٫۵۶     
۵     برزیل     ۱۸۷٬۴۴۱٬۰۰۰     ۲٫۸۶     
۶     پاکستان     ۱۶۶٬۳۷۰٬۰۰۰     ۲٫۴۲     
۷     بنگلادش     ۱۴۸٬۵۴۰٬۰۰۰     ۲٫۲۷     
۸     روسیه     ۱۴۱٬۸۳۵٬۰۰۰     ۲٫۱۶     
۹     نیجریه     ۱۳۲٬۸۷۵٬۰۰۰     ۲٫۰۳     
۱۰     ژاپن     ۱۲۷٬۴۱۷٬۰۰۰     ۱٫۹۴     
۱۱     مکزیک     ۱۰۸٬۲۹۹٬۹۵۰     ۱٫۶۵     
۱۲     فیلیپین     ۹۰٬۰۲۵٬۳۹۷     ۱٫۳۷     
۱۳     ویتنام     ۸۴٬۶۶۹٬۹۶۱     ۱٫۲۹     
۱۴     آلمان     ۸۲٬۱۲۵٬۸۲۷     ۱٫۲۵     
۱۵     مصر     ۷۵٬۹۱۴٬۸۹۲     ۱٫۲۱     
۱۶     اتیوپی     ۷۵٬۲۱۶٬۶۲۹     ۱٫۱۵     
۱۷     ایران     ۷۳٬۶۵۰٬۰۰۰     ۱٫۰۸     
۱۸     ترکیه     ۷۱٬۵۱۷٬۱۰۰     ۱٫۰۸     
۱۹     تایلند     ۶۴٬۷۴۰٬۴۶۷     ۰٫۹۹     
۲۰     فرانسه     ۶۳٬۵۸۷٬۷۰۰     ۰٫۹۷     
۲۱     بریتانیا     ۶۰٬۲۰۹٬۵۰۰     ۰٫۹۲     
۲۲     ‌ ایتالیا     ۵۸٬۰۹۳٬۰۰۰     ۰٫۸۹     
۲۳     ‌ جمهوری دموکراتیک کنگو     ۵۷٬۵۴۹٬۰۰۰     ۰٫۸۸     
۲۴     ‌ میانمار     ۵۰٬۵۱۹٬۰۰۰     ۰٫۷۷     
۲۵     ‌ کره جنوبی     ۴۷٬۸۱۷٬۰۰۰     ۰٫۷۳     
۲۶     ‌ آفریقای جنوبی     ۴۷٬۴۳۲٬۰۰۰     ۰٫۷۲     
۲۷     ‌ اوکرائین     ۴۶٬۴۸۱٬۰۰۰     ۰٫۷۱     
۲۸     اسپانیا     ۴۳٬۰۶۴٬۰۰۰     ۰٫۶۶     
۲۹     ‌ کلمبیا     ۴۱٬۸۴۱٬۰۰۰     ۰٫۶۴     
۳۰     ‌ آرژانتین     ۳۸٬۷۴۷٬۰۰۰     ۰٫۵۹     
۳۱     ‌ لهستان     ۳۸٬۵۳۰٬۰۰۰     ۰٫۵۹     
۳۲     ‌ تانزانیا     ۳۸٬۳۲۹٬۰۰۰     ۰٫۵۸     
۳۳     ‌ سودان     ۳۶٬۲۳۳٬۰۰۰     ۰٫۵۵     
۳۴     ‌ کنیا     ۳۴٬۲۵۶٬۰۰۰     ۰٫۵۲     
۳۵     ‌ الجزائر     ۳۲٬۸۵۴٬۰۰۰     ۰٫۵     
۳۶     ‌ کانادا     ۳۲٬۷۳۳٬۰۰۰     ۰٫۵     
۳۷     ‌ مراکش     ۳۱٬۴۷۸٬۰۰۰     ۰٫۴۸     
۳۸     ‌ افغانستان     ۲۹٬۸۶۳٬۰۰۰     ۰٫۴۶     
۳۹     ‌ اوگاندا     ۲۸٬۸۱۶٬۰۰۰     ۰٫۴۴     
۴۰     ‌ عراق     ۲۸٬۸۰۷٬۰۰۰     ۰٫۴۴     
۴۱     ‌ پرو     ۲۷٬۹۶۸٬۰۰۰     ۰٫۴۳     
۴۲     ‌ نپال     ۲۷٬۱۳۳٬۰۰۰     ۰٫۴۱     
۴۳     ‌ ونزوئلا     ۲۶٬۷۴۹٬۰۰۰     ۰٫۴۱     
۴۴     ‌ ازبکستان     ۲۶٬۵۹۳٬۰۰۰     ۰٫۴۱     
۴۵     ‌ مالزی     ۲۵٬۳۴۷٬۰۰۰     ۰٫۳۹     
۴۶     ‌ عربستان سعودی     ۲۴٬۵۷۳٬۰۰۰     ۰٫۳۷     
۴۷     ‌ تایوان     ۲۲٬۸۹۴٬۳۸۴     ۰٫۳۵     
۴۸     ‌ کره شمالی     ۲۲٬۴۸۸٬۰۰۰     ۰٫۳۴     
۴۹     ‌ غنا     ۲۲٬۱۱۳٬۰۰۰     ۰٫۳۴     
۵۰     ‌ استرالیا[۶]     ۲۱٬۸۰۰٬۰۰۰     ۰٫۳۲     
۵۱     رومانی     ۲۱٬۷۱۱٬۰۰۰     ۰٫۳۳     
۵۲     یمن     ۲۰٬۹۷۵٬۰۰۰     ۰٫۳۲     
۵۳     سریلانکا     ۲۰٬۷۴۳٬۰۰۰     ۰٫۳۲     
۵۴     ‌ موزامبیک     ۱۹٬۷۹۲٬۰۰۰     ۰٫۳     
۵۵     ‌ سوریه     ۱۹٬۰۴۳٬۰۰۰     ۰٫۲۹     
۵۶     ‌ ماداگاسکار     ۱۸٬۶۰۶٬۰۰۰     ۰٫۲۸     
۵۷     ‌ ساحل عاج     ۱۸٬۱۵۴٬۰۰۰     ۰٫۲۸     
۵۸     ‌ هلند     ۱۶٬۳۴۷٬۰۰۰     ۰٫۲۵     
۵۹     ‌ کامرون     ۱۶٬۳۲۲٬۰۰۰     ۰٫۲۵     
۶۰     ‌ شیلی     ۱۶٬۲۹۵٬۰۰۰     ۰٫۲۵     
۶۱     ‌ آنگولا     ۱۵٬۹۴۱٬۰۰۰     ۰٫۲۴     
۶۲     ‌ قزاقستان     ۱۴٬۸۲۵٬۰۰۰     ۰٫۲۳     
۶۳     ‌ کامبوج     ۱۴٬۰۷۱٬۰۰۰     ۰٫۲۱     
۶۴     ‌ نیجر     ۱۳٬۹۵۷٬۰۰۰     ۰٫۲۱     
۶۵     ‌ مالی     ۱۳٬۵۱۸٬۰۰۰     ۰٫۲۱     
۶۶     ‌ بورکینافاسو     ۱۳٬۲۲۸٬۰۰۰     ۰٫۲     
۶۷     ‌ اکوادور     ۱۳٬۲۲۸٬۰۰۰     ۰٫۲     
۶۸     ‌ زیمبابوه     ۱۳٬۰۱۰٬۰۰۰     ۰٫۲     
۶۹     ‌ مالاوی     ۱۲٬۸۸۴٬۰۰۰     ۰٫۲     
۷۰     ‌ گوآتمالا     ۱۲٬۵۹۹٬۰۰۰     ۰٫۱۹     
۷۱     ‌ زامبیا     ۱۱٬۶۶۸٬۰۰۰     ۰٫۱۸     
۷۲     ‌ سنگال     ۱۱٬۶۵۸٬۰۰۰     ۰٫۱۸     
۷۳     ‌ کوبا     ۱۱٬۲۶۹٬۰۰۰     ۰٫۱۷     
۷۴     ‌ یونان     ۱۱٬۱۲۰٬۰۰۰     ۰٫۱۷     
۷۵     ‌ پرتغال     ۱۰٬۵۶۹٬۵۹۲     ۰٫۱۶     
۷۶     ‌ بلژیک     ۱۰٬۴۱۹٬۰۰۰     ۰٫۱۶     
۷۷     ‌ جمهوری چک     ۱۰٬۲۶۸٬۶۰۷     ۰٫۱۶     
۷۸     ‌ تونس     ۱۰٬۱۰۲٬۰۰۰     ۰٫۱۵     
۷۹     ‌ مجارستان     ۱۰٬۰۹۸٬۰۰۰     ۰٫۱۵     
۸۰     ‌ صربستان     ۹٬۷۷۸٬۹۹۱     ۰٫۱۵     
۸۱     ‌ بلاروس     ۹٬۷۵۵٬۰۰۰     ۰٫۱۵     
۸۲     ‌ چاد     ۹٬۷۴۹٬۰۰۰     ۰٫۱۵     
۸۳     ‌ گینه     ۹٬۴۰۲٬۰۰۰     ۰٫۱۴     
۸۴     ‌ بولیوی     ۹٬۱۸۲٬۰۰۰     ۰٫۱۴     
۸۵     ‌ سوئد     ۹٬۱۰۱٬۶۰۰     ۰٫۱۴     
۸۶     ‌ رواندا     ۹٬۰۳۸٬۰۰۰     ۰٫۱۴     
۸۷     ‌ جمهوری دومینیکن     ۸٬۸۹۵٬۰۰۰     ۰٫۱۴     
۸۸     ‌ هائیتی     ۸٬۵۲۸٬۰۰۰     ۰٫۱۳     
۸۹     ‌ بنین     ۸٬۴۳۹٬۰۰۰     ۰٫۱۳     
۹۰     ‌ جمهوری آذربایجان     ۸٬۴۱۱٬۰۰۰     ۰٫۱۳     
۹۱     ‌ سومالی     ۸٬۲۲۸٬۰۰۰     ۰٫۱۳     
۹۲     ‌ اتریش     ۸٬۱۸۹٬۰۰۰     ۰٫۱۲     
۹۳     ‌ بلغارستان     ۷٬۷۲۶٬۰۰۰     ۰٫۱۲     
۹۴     ‌ بوروندی     ۷٬۵۴۸٬۰۰۰     ۰٫۱۲     
۹۵     ‌ سوئیس     ۷٬۲۵۲٬۰۰۰     ۰٫۱۱     
۹۶     ‌ هندوراس     ۷٬۲۰۵٬۰۰۰     ۰٫۱۱     
۹۷     ‌ السالوادور     ۷٬۲۰۳٬۸۰۷     ۰٫۱۱     
۹۸     ‌ هنگ کنگ     ۷٬۰۴۱٬۰۰۰     ۰٫۱۱     
۹۹     ‌ اسرائیل     ۷٬۰۲۶٬۰۰۰     ۰٫۱۱     
۱۰۰     ‌ تاجیکستان     ۶٬۵۰۷٬۰۰۰     ۰٫۱     
۱۰۱     ‌ پاراگوئه     ۶٬۱۵۸٬۰۰۰     ۰٫۰۹۴     
۱۰۲     ‌ توگو     ۶٬۱۴۵٬۰۰۰     ۰٫۰۹۴     
۱۰۳     ‌ لائوس     ۵٬۹۲۴٬۰۰۰     ۰٫۰۹     
۱۰۴     ‌ پاپوآ گینه نو     ۵٬۸۸۷٬۰۰۰     ۰٫۰۹     
۱۰۵     ‌ لیبی     ۵٬۸۵۳٬۰۰۰     ۰٫۰۸۹     
۱۰۶     ‌ اردن     ۵٬۷۰۳٬۰۰۰     ۰٫۰۸۷     
۱۰۷     ‌ سیرالئون     ۵٬۵۲۵٬۰۰۰     ۰٫۰۸۴     
۱۰۸     ‌ نیکاراگوآ     ۵٬۴۸۷٬۰۰۰     ۰٫۰۸۴     
۱۰۹     ‌ دانمارک     ۵٬۴۳۱٬۰۰۰     ۰٫۰۸۳     
۱۱۰     ‌ اسلواکی     ۵٬۴۰۱٬۰۰۰     ۰٫۰۸۲     
۱۱۱     ‌ قرقیزستان     ۵٬۲۶۴٬۰۰۰     ۰٫۰۸     
۱۱۲     ‌ فنلاند     ۵٬۲۴۹٬۰۰۰     ۰٫۰۸     
۱۱۳     ‌ ترکمنستان     ۴٬۸۳۳٬۰۰۰     ۰٫۰۷۴     
۱۱۴     ‌ نروژ     ۴٬۶۷۳٬۴۰۰     ۰٫۰۷۱     
۱۱۵     ‌ کرواسی     ۴٬۵۵۱٬۰۰۰     ۰٫۰۶۹     
۱۱۶     ‌ امارات متحده عربی     ۴٬۴۹۶٬۰۰۰     ۰٫۰۶۹     
۱۱۷     ‌ گرجستان     ۴٬۴۷۴٬۰۰۰     ۰٫۰۶۸     
۱۱۸     ‌ اریتره     ۴٬۴۰۱٬۰۰۰     ۰٫۰۶۷     
۱۱۹     ‌ کستاریکا     ۴٬۳۲۷٬۰۰۰     ۰٫۰۶۶     
۱۲۰     ‌ سنگاپور     ۴٬۳۲۶٬۰۰۰     ۰٫۰۶۶     
۱۲۱     ‌ ایرلند     ۴٬۲۳۴٬۹۲۵     ۰٫۰۶۵     
۱۲۲     ‌ زلاند نو     ۴٬۱۵۴٬۶۰۰     ۰٫۰۶۳     
۱۲۳     ‌ مولداوی     ۴٬۱۴۸٬۰۰۰     ۰٫۰۶۳     
۱۲۴     ‌ آفریقای مرکزی     ۴٬۰۳۸٬۰۰۰     ۰٫۰۶۲     
۱۲۵     ‌ جمهوری کنگو     ۳٬۹۹۹٬۰۰۰     ۰٫۰۶۱     
۱۲۶     ‌ پورتوریکو     ۳٬۹۵۵٬۰۰۰     ۰٫۰۶     
۱۲۷     ‌ بوسنی هرزگووین     ۳٬۹۰۷٬۰۰۰     ۰٫۰۶     
۱۲۸     ‌ فلسطین     ۳٬۷۰۲٬۰۰۰     ۰٫۰۵۶     
۱۲۹     ‌ لبنان     ۳٬۵۷۷٬۰۰۰     ۰٫۰۵۵     
۱۳۰     ‌ سومالی     ۳٬۵۰۰٬۰۰۰     ۰٫۰۵۳     
۱۳۱     ‌ اروگوئه     ۳٬۴۶۳٬۰۰۰     ۰٫۰۵۳     
۱۳۲     ‌ لیتوانی     ۳٬۴۳۱٬۰۰۰     ۰٫۰۵۲     
۱۳۳     ‌ لیبریا     ۳٬۲۸۳٬۰۰۰     ۰٫۰۵     
۱۳۴     ‌ پاناما     ۳٬۲۳۲٬۰۰۰     ۰٫۰۴۹     
۱۳۵     ‌ ارمنستان     ۳٬۲۱۵٬۸۰۰     ۰٫۰۴۹     
۱۳۶     ‌ آلبانی     ۳٬۱۳۰٬۰۰۰     ۰٫۰۴۸     
۱۳۶     ‌ موریتانی     ۳٬۰۶۹٬۰۰۰     ۰٫۰۴۷     
۱۳۸     ‌ کویت     ۲٬۶۸۷٬۰۰۰     ۰٫۰۴۱     
۱۳۹     ‌ جامائیکا     ۲٬۶۵۱٬۰۰۰     ۰٫۰۴     
۱۴۰     ‌ مغولستان     ۲٬۶۴۶٬۰۰۰     ۰٫۰۴     
۱۴۱     ‌ عمان     ۲٬۵۶۷٬۰۰۰     ۰٫۰۳۹     
۱۴۲     ‌ لاتویا     ۲٬۳۰۷٬۰۰۰     ۰٫۰۳۵     
۱۴۳     ‌ بوتان     ۲٬۱۶۳٬۰۰۰     ۰٫۰۳۳     
۱۴۴     ‌ مقدونیه     ۲٬۰۳۴٬۰۰۰     ۰٫۰۳۱     
۱۴۵     ‌ نامیبیا     ۲٬۰۳۱٬۰۰۰     ۰٫۰۳۱     
۱۴۶     ‌ اسلوونی     ۲٬۰۰۶٬۹۰۸     ۰٫۰۳۱     
۱۴۷     ‌ لسوتو     ۱٬۷۹۵٬۰۰۰     ۰٫۰۲۷     
۱۴۸     ‌ بوتسوانا     ۱٬۷۶۵٬۰۰۰     ۰٫۰۲۷     
۱۴۹     ‌ گینه بیسائو     ۱٬۵۸۶٬۰۰۰     ۰٫۰۲۴     
۱۵۰     ‌ گامبیا     ۱٬۵۱۷٬۰۰۰     ۰٫۰۲۳     
۱۵۱     ‌ گابون     ۱٬۳۸۴٬۰۰۰     ۰٫۰۲۱     
۱۵۲     ‌ استونی     ۱٬۳۳۰٬۰۰۰     ۰٫۰۲     
۱۵۳     ‌ ترینیداد و توباگو     ۱٬۳۰۵٬۰۰۰     ۰٫۰۲     
۱۵۴     ‌ موریس     ۱٬۲۴۵٬۰۰۰     ۰٫۰۱۹     
۱۵۵     ‌ سوازیلند     ۱٬۰۳۲٬۰۰۰     ۰٫۰۱۶     
۱۵۶     ‌ تیمور شرقی     ۹۴۷٬۰۰۰     ۰٫۰۱۴     
۱۵۷     ‌ فیجی     ۸۴۸٬۰۰۰     ۰٫۰۱۳     
۱۵۸     ‌ قبرس     ۸۳۵٬۰۰۰     ۰٫۰۱۳     
۱۵۹     ‌ قطر     ۸۱۳٬۰۰۰     ۰٫۰۱۲     
۱۶۰     ‌ کومور     ۷۹۸٬۰۰۰     ۰٫۰۱۲     
۱۶۱     ‌ جیبوتی     ۷۹۳٬۰۰۰     ۰٫۰۱۲     
۱۶۲     ‌ ریونیون     ۷۸۵٬۰۰۰     ۰٫۰۱۲     
۱۶۳     ‌ گویان     ۷۵۱٬۰۰۰     ۰٫۰۱۱     
۱۶۴     ‌ بحرین     ۷۲۷٬۰۰۰     ۰٫۰۱۱     
۱۶۵     ‌ مونته‌نگرو     ۶۲۰٬۱۴۵     ۰٫۰۰۹     
۱۶۶     ‌ ترانس‌نیستریا     ۵۵۵٬۳۴۷     ۰٫۰۰۸     
۱۶۷     ‌ کیپ ورد     ۵۰۷٬۰۰۰     ۰٫۰۰۸     
۱۶۸     ‌ گینه استوایی     ۵۰۴٬۰۰۰     ۰٫۰۰۸     
۱۶۹     ‌ جزایر سلیمان     ۴۷۸٬۰۰۰     ۰٫۰۰۷     
۱۷۰     ‌ لوکزامبورگ     ۴۶۵٬۰۰۰     ۰٫۰۰۷     
۱۷۱     ‌ ماکائو (چین)     ۴۶۰٬۰۰۰     ۰٫۰۰۷     
۱۷۲     ‌ سورینام     ۴۴۹٬۰۰۰     ۰٫۰۰۷     
۱۷۳     ‌ جزیره گوادلوپ     ۴۴۸٬۰۰۰     ۰٫۰۰۷     
۱۷۴     ‌ مالت     ۴۰۲٬۰۰۰     ۰٫۰۰۶     
۱۷۵     ‌ مارتینیک     ۳۹۶٬۰۰۰     ۰٫۰۰۶     
۱۷۶     ‌ برونئی     ۳۷۴٬۰۰۰     ۰٫۰۰۶     
۱۷۷     ‌ صحرای غربی     ۳۴۱٬۰۰۰     ۰٫۰۰۵     
۱۷۸     ‌ مالدیو     ۳۲۹٬۰۰۰     ۰٫۰۰۵     
۱۷۹     ‌ باهاما     ۳۲۳٬۰۰۰     ۰٫۰۰۵     
۱۸۰     ‌ ایسلند     ۳۰۴٬۳۳۴     ۰٫۰۰۵     
۱۸۱     ‌ بلیز     ۲۸۷٬۷۳۰     ۰٫۰۰۴     
۱۸۲     ‌ باربادوس     ۲۷۹٬۰۰۰     ۰٫۰۰۴     
۱۸۳     ‌ قبرس شمالی     ۲۶۴٬۱۷۲     ۰٫۰۰۴     
۱۸۴     ‌ پلینزی فرانسه     ۲۵۷٬۰۰۰     ۰٫۰۰۴     
۱۸۵     ‌ کالدونیای جدید     ۲۳۷٬۰۰۰     ۰٫۰۰۴     
۱۸۶     ‌ وانواتو     ۲۱۱٬۰۰۰     ۰٫۰۰۳     
۱۸۷     ‌ گویان فرانسه     ۱۸۷٬۰۰۰     ۰٫۰۰۳     
۱۸۸     ‌ ساموآ     ۱۸۵٬۰۰۰     ۰٫۰۰۳     
۱۸۹     ‌ جزایر آنتیل هلند (هلند)     ۱۸۳٬۰۰۰     ۰٫۰۰۳     
۱۹۰     ‌ گوآم     ۱۷۰٬۰۰۰     ۰٫۰۰۳     
۱۹۱     ‌ سنت لوسیا     ۱۶۱٬۰۰۰     ۰٫۰۰۲     
۱۹۲     ‌ سائوتومه و پرنسیپ     ۱۵۷٬۰۰۰     ۰٫۰۰۲     
۱۹۳     ‌ آبخاز     ۱۵۰٬۰۰۰     ۰٫۰۰۲     
۱۹۴     جزایر مانش     ۱۴۹٬۰۰۰     ۰٫۰۰۲     
۱۹۵     ‌ قره‌باغ     ۱۴۵٬۰۰۰     ۰٫۰۰۲     
۱۹۶     ‌ سنت وینسنت و گرنادین     ۱۱۹٬۰۰۰     ۰٫۰۰۲     
۱۹۷     ‌ مجمع الجزایر ویرجین آمریکا     ۱۱۲٬۰۰۰     ۰٫۰۰۲     
۱۹۸     ‌ ایالات فدرال میکرونزی     ۱۱۰٬۰۰۰     ۰٫۰۰۲     
۱۹۹     ‌ گرانادا     ۱۰۳٬۰۰۰     ۰٫۰۰۲     
۲۰۰     ‌ تونگا     ۱۰۲٬۰۰۰     ۰٫۰۰۲     

   

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

یک شنبه 21 آبان 1391  2:02 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:آشنایی با قاره آسیا

ترکیه
Türkiye Cumhuriyeti
جمهوری ترکیه
پرچم ترکیه     نشان ملی ترکیه
پرچم     نشان ملی ترکیه
شعار ملی: Yurtta Barış, Dünyada Barış"
سرود ملی: استقلال مارشی
جایگاه کشور ترکیه روی نقشه
پایتخت
 - مختصات جغرافیایی     آنکارا

39°55'48.00′ N 32°50′ E
بزرگ‌ترین شهر     استانبول
زبان رسمی     ترکی
نوع حکومت
• رئیس جمهور
• نخست‌وزیر
    جمهوری با پارلمان واحد
عبدالله گل
رجب طیب اردوغان
تشکیل جمهوری ترکیه
  از امپراتوری عثمانی    
۶ آبان ۱۳۰۲

(۲۹ اکتبر ۱۹۲۳)
مساحت
 - کل
 
 - آبها (٪)      
۳۷ام)

‪۷۸۳٬۵۶۲ km² ‫( ۱،۳
جمعیت
 - برآورد ۱۳۸۷
 - تراکم جمعیت      
۱۷ام)

‪۷۱٬۵۱۷٬۱۰۰ ‫( ‪۹۳/km² ‫(۱۰۲ام)
تولید ناخالص داخلی
(برابری قدرت خرید)
 - کل
 - سرانه     براورد ۱۳۸۷

دلار (۱۵ام)
دلار (۵۵ام) ۹۳۷٬۷۴۳ میلیارد ۱۱٬۴۶۳
شاخص توسعه انسانی (۱۳۸۶)     ۰٬۷۷۵ (۸۴ام) – میانه
واحد پول     لیر جدید ترکیه (‏TRY)
منطقه زمانی
 - در تابستان (DST)    
EET (UTC+2)
EEST (UTC+3)
کد بین‌المللی خودرو    
TR
دامنه اینترنتی    
.tr
پیش‌شماره تلفن    
+۹۰



ترکیه (به ترکی استانبولی: Türkiye) با نام رسمی جمهوری ترکیه (Türkiye Cumhuriyeti)، کشوری اوراسیایی است که بخش بزرگ کشور یعنی آناتولی یا آسیای کوچک در جنوب باختر آسیا و خاورمیانه واقع است و بخش کوچکی نیز به نام تراکیه در منطقۀ بالکان (منطقه‌ای در جنوب خاور اروپا) قرار دارد.

ترکیه در خاور با کشورهای ایران، جمهوری آذربایجان (نخجوان)، ارمنستان، و گرجستان؛ در جنوب خاوری با عراق و سوریه؛ و در شمال باختری (بخش اروپایی) با بلغارستان و یونان همسایه است. همچنین ترکیه از شمال با دریای سیاه، از باختر با دو دریای کوچک مرمره و اژه، و از جنوب باختر با دریای مدیترانه مرز آبی دارد. دو تنگه راهبردی بسفر و داردانل نیز در اختیار ترکیه است.

پهناوری ترکیه ۷۸۳،۶۵۴ کیلومتر مربع (۳۷ام) است. ترکیه کشوری کوهستانی و پرباران است. شکل این کشور مانند یک مستطیل است که از سوی خاور و باختر امتداد یافته است. ترکیه با قرار گرفتن در یکی از حسّاس‌ترین مناطق جهان، دارای موقعیّت جغرافیایی راهبردی و بسیار خوبی است و گذرگاه جنوب باختر آسیا و اروپا به حساب می‌آید و کشورهای بسیاری، به ویژه ایران از خاک ترکیه برای ترانزیت کالا و انرژی استفاده می‌کنند.

ترکیه حدود ۷۲ میلیون تن (براورد ۱۳۸۷) جمعیت دارد، که حدوداً ۷۵ درصد مردم سنی و ۱۵ تا ۲۵ درصد هم علوی هستند. با این که حکومت ترکیه لائیک است ولی بسیاری از مردم هنوز به دین اسلام پایبند هستند و عید فطر و عید قربان در این کشور تعطیل رسمی است. همچنین در ترکیه حدود ۷۵ درصد مردم ترک و ۲۰ درصد نیز کرد هستند که بیش تر در جنوب خاور کشور زندگی می‌کنند امّا به تدریج با مهاجرت در نواحی دیگر مخصوصاً استانبول و آنکارا جمعیت چشمگیری را تشکیل داده اند.

زبان رسمی ترکیه، ترکی (استانبولی) است که در گذشته با خط عربی (عثمانی) نوشته می‌شد و از زمان تشکیل جمهوری ترکیه توسط آتاترک در سال ۱۳۰۲ هجری خورشیدی (۱۹۲۳) با خط لاتین نوشته می‌شود. ترکیه در میانه دو فرهنگ شرقی و غربی است. این کشور از نظر علمی و دانشگاهی در سطح بالایی قرار دارد.

ترکیه با نام امپراتوری عثمانی در چند سدۀ گذشته، بخش های بزرگی از خاورمیانه و جنوب خاوری اروپا را در دست داشت. تا اینکه پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، جمهوری ترکیه به رهبری مصطفی کمال پاشا آتاترک در سال ۱۳۰۲ (۱۹۲۳) تأسیس شد. ترکیه اکنون روابط بسیار خوبی با ایران دارد و در چند سال گذشته سطح روابط اقتصادی و فرهنگی دو کشور چند برابر شده است.


سفر به ترکیه

سفر به ترکیه از طریق ایران به دو صورت هوایی و زمینی بدون نیاز به اخذ ویزا امکان پذیر است.مرز زمینی دو کشور در ایران مرز بازرگان (فاصله از تهران: 879Km) واقع در استان آذربایجان غربی و در ترکیه در استان اگری(به ترکی استامبولی:AGRI ILI) قرار دارد. فاصله ی زمینی نقطه صفر مرزی ایران با برخی شهرهای مهم ترکیه بدین شرح است:

(Izmir:1767Km)ازمیر

(Antalya:1680Km)آنتالیا

(Bursa:1545Km)بورسا

(Istanbul:1535Km)استانبول

(Ankara:1187Km)آنکارا

(Trabzon:600Km)ترابزون

(Van:263Km)وان
تاریخ
دیوار تروی؛ 1200 سال پیش از میلاد
کتابخانه کلاسوس در افاسوس؛ سال 135 میلادی
پهناوری امپراتوری عثمانی
مسجد ایاصوفیه در استانبول

دوران باستان

ترکیه کنونی در دوران باستان، تحت حکومت دولت شهرهای متعدّدی مانند لودیه و ایونیا قرار داشت. تا اینکه در حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد، این دولت ها توسّط کورش بزرگ هخامنشی منقرض شد و ترکیه زیر سلطه هخامنشیان درآمد. پس از یورش اسکندر در سال ۳۳۳ پ.م. آسیای کوچک (صغیر) به دست سلوکیان افتاد. و پس از اندکی رومیان جای آنها را گرفتند.
امپراتوری بیزانس (روم شرقی)

بعدها امپراتوری روم به دلیل وسعت زیاد دچار مشکل شد، تا اینکه در سال ۳۹۵ میلادی امپراتور کنستانتین شهر بیزانتیوم (کنستانتین/قسطنطنیه/استانبول/اسلامبول) را پایتخت خود قرار داد؛ این اقدام مقدّمه ی تقسیم روم به دو بخش شرقی و غربی شد. از آن پس روم شرقی یا امپراتوری بیزانس، ترکیه کنونی را در دست گرفت. در سال ۴۶۳ هجری قمری، ترکمانان مسلمان سلجوقی به فرماندهی آلب ارسلان به جنگ با امپراتوری بیزانس شتافتند و در ملازگرد، سپاه امپراتور بیزانس، رومانوس دیوجانوس (Romanus Diogenos) را شکست دادند. بدیت ترتیب نیمه ی شرقی ترکیه به دست سلجوقیان افتاد و زمینه برای مسلمان شدن مردم آن جا و نفوذ زبان ترکی به آن جا فراهم شد. ولی نیمه ی غربی ترکیه در دست امپراتوری بیزانس باقی ماند.
امپراتوری عثمانی

پس از آن کوچ قبایل ترکمن مسلمان از شرق ایران به آسیای کوچک آغاز شد و این قبایل به تدریج دولتهای کوچک محلی در آنجا تشکیل دادند. یکی از مشهورترین این قبایل، قبیله "قایی" بود که در نزدیکی آنقره (آنکارا) سکونت داشتند. رهبر این قبیله به نام عثمان در سال ۶۷۸ هجری خورشیدیعثمانی خوانده شد. از آن پس تا حدود ۱۵۰ سال بعد حکومت عثمانی بیشتر آناتولی را به تصرف درآورد. (۶۹۹قمری/۱۳۰۰میلادی) حکومتی تاسیس کرد که به نام خودش

در سالهای نخست سده نهم هجری قمری، بایزید ایلدرم (صاعقه) سلطان عثمانی، از تیمور شکست خورد و اسیر شد. تیمور افراد بسیاری را از ترکیه اسیر کرد تا به مناطق دیگر ببرد، ولی به درخواست خواجه علی صفوی آنان را رها کرد و بدین ترتیب این افراد ناحیه شیعه نشین بزرگی را در کشور عثمانی به وجود آوردند و بسیاری از آنان در زمان شاه اسماعیل یکم صفوی به ایران آمدند و جزئی از قزلباش ها شدند.

در سال ۸۳۲ ه.خ. (۱۴۵۳میلادی)، سلطان محمد فاتح توانست به زندگی هزار ساله امپراتوری بیزانس (روم شرقی) پایان دهد. فتح درخشان او، تسخیر قسطنطنیه (کنستانتین) پایتخت بیزانس بود، که از آن پس استانبول (اسلامبول) نامیده شد. این فتح مبدا قرون جدید در تاریخ اروپا شناخته شده است.

کسی که حکومت عثمانی را به امپراتوری تبدیل کرد، سلطان سلیم یکم ملقب به یاووز (مهیب) بود. وی در اوایل سده نهم هجری قمری به پادشاهی رسید. او در طول پادشاهی ۹ ساله خود شام، مصر، دیاربکر، غرب کردستان، عراق، حجاز (غرب عربستان)، و بخشهایی از بالکان (در جنوب شرق اروپا) را به تصرف درآورد و خود را خلیفه مسلمانان نامید. همچنین او کتابهای بسیاری را از مناطق متصرف شده بدست آورد، که اکنون زینت بخش کتابخانه‌های ترکیه است. سلطان سلیم یکم در سال ۸۹۳ ه.خ. (۹۲۰ق./۱۵۱۴م.) شاه اسماعیل یکم را در جنگ چالدران شکست داد.

اوج قدرت عثمانی در زمان سلطان سلیمان یکم (قانونی/باشکوه) پسر سلطان سلیم رخ داد. او مناطق بیشتری را به تصرف درآورد و حتی به محاصره وینشاه تهماسب صفوی، تا سلطانیه پیش آمد. پس از او امپراتوری عثمانی رو به انحطاط گذاشت. پرداخت. او در یکی از جنگهایش با
جمهوری ترکیه
آتاترک، بنیانگذار جمهوری ترکیه

امپراتوری عثمانی در جنگ اول جهانی از هم پاشید و مورد تهاجم بریتانیا و متحدانش واقع شد. مصطفی کمال پاشا به دلیل سازماندهی مقاومت ملی علیه دول خارجی قهرمان ملی ترکیه گردید و توانست جمهوری ترکیه را در سال ۱۳۰۲ (۱۹۲۳) بر پایه اصل جدایی دین از سیاست بنا کند و ملقب به آتاترکخط لاتین را برای نوشتن زبان ترکی مرسوم کرد و اقدامات بسیاری را برای صنعتی و غربی شدن ترکیه انجام داد و دوره نوینی را در ترکیه به وجود آورد. شد. وی

بعد از یک دوران تک‌حزبی در سال ۱۳۲۹ (۱۹۵۰) حزب دمکرات از گروه سیاسی مخالف قدرت را بدست گرفت و به تعداد احزاب اضافه شد ولی آزادی سیاسی با دوره‌هایی از کودتاهای نظامیان در سالهای ۱۳۳۹، ۱۳۵۰ و ۱۳۵۹ شکسته شد. در سال ۱۳۵۳ ترکیه با دخالت نظامی خود علیه کودتای یونانیان در قبرس مانع از الحاق قبرس به یونان شد. در سال ۱۳۷۵ باز نیروهای نظامی دولتی را که با برنامه‌های اسلامی روی کار آمده بود، ساقط کرد. از سال ۱۳۶۳ (۱۹۸۴) تاکنون حزب کارگران کردستان و حکومت ترکیه درگیری‌های نظامی بسیاری داشته‌اند که باعث مرگ بیش از ۳۰ هزار تن گردیده است. ترکیه در سال ۱۳۲۵ به عضویت سازمان ملل درآمد و در سال ۱۳۳۱ به ناتو پیوست. ترکیه عضو جنبی جامعه اروپا است و اکنون با اجرای اصلاحاتی سعی در تحکیم و تقویت مردمسالاری و اقتصاد خود را دارد تا بتواند مذاکرات برای عضویت در اتحادیه اروپا را آغاز نماید.
مردم و زبان

زبان بیش تر مردم در ترکیه ترکی است ولی در کنار آن زبانهای کردی, عربی و ارمنی در میان گروه‌های قومی استفاده می‌شود. گروه‌های قومی کوچک‌تری چون لازها، زازاها و چرکس‌ها به تنوّع زبانی و فرهنگی این کشور افزوده‌اند.

کردهای ترکیه بیش تر در جنوب شرقی و شرق کشور زندگی می‌کنند. زبان رسمی این كشور ترکی است. گروه‌های قومی کوچک‌تر در ترکیه عبارت‌اند از آذربایجانی ها (شمال شرق)، لازها (شمال)، عرب‌ها (جنوب) و ارمنی‌ها (استانبول).

ترک‌های ترکیه از اقوام ترکمن سلجوقی بودند که از آسیای میانه به فلات آناتولی کوچ کردند و پس از غلبه بر امپراتوری بیزانس (روم شرقی)، امپراتوری عثمانی را در آنجا بنا نهادند.
موقعیت جغرافیایی
نمایی از استانبول

ترکیه در جنوب باختر قاره آسیا قرار گرفته‌ است. منطقه جغرافیایی که ترکیه در آن قرار دارد آناتولی و آسیای کوچک (آسیای صغیر) نیز نامیده می‌شود.

ترکیه پیوندگاه دو قارۀ مهم آسیا و اروپا است. ترکیه در جنوب خاوری اروپا و جنوب باختری آسیا واقع شده‌است و بین ۵/۳۶ و ۴۲ درجه عرض شمالی و ۲۶ و ۴۵ درجه طول شرقی در نیم کرۀ شمالی قرار گرفته‌است. سرزمین ترکیه به صورت مستطیلی قابل تصور است که طول آن از شرق تا غرب ۱۶۶۰ کیلومتر و عرض آن به طور متوسط ۵۵۰ کیلومتر است. ترکیه از سه طرف به دریا احاطه شده‌است. از دیدگاه وسعت ترکیه با ۷۸۳٬۵۶۲ کیلومتر مربع سی و پنجمین کشور جهان بشمار می‌آید.
مرزها

ترکیه شش همسایهٔ آسیایی و دو همسایهٔ اروپایی دارد. کشورهای هم مرز ترکیه عبارت‌اند از: در خاور با ایران ۴۹۹ کیلومتر، جمهوری آذربایجان ۹ کیلومتر، ارمنستان ۲۶۸ کیلومتر، و گرجستان ۲۵۲ کیلومتر؛ در جنوب خاور با عراق ۳۵۲ کیلومتر و سوریه ۸۲۲ کیلومتر؛ در شمال باختر با یونان ۲۰۶ کیلومتر و بلغارستان ۲۴۰ کیلومتر.


اقتصاد
منطقه تجاری ماسلاک استانبول

اقتصاد ترکیه ترکیبی از صنایع بومی و مدرن است که روز به روز بر دامنه اش افزوده می‌شود. تولیدات فراوان کشاورزی ترکیه درسال ۲۰۰۵ رتبه هفتم جهان را بدست آورد و در سال ۲۰۰۶ برای ۱۱٫۲٪ از مردم ترکیه اشتغال ایجاد کرد. بخش خصوصی اقتصاد ترکیه نیز قوی و به سرعت در حال رشد است و نقش مهمّی در بانکداری, حمل و نقل و ارتباطات دارد. در سال های اخیر اقتصاد ترکیه رشد خوبی داشته و رشد ۸٫۹٪ و ۷٫۴٪ را در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ به دست آورده‌است

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

یک شنبه 21 آبان 1391  2:06 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:آشنایی با قاره آسیا

اجتماعي و حمايتي: ابعاد فقر و محروميت از ديدگاه قاره اي (آسيا) و منطقه اي (خاورميانه)  
نویسنده: فناخسرو
 
 
 
1) خط فقر
بسته به اين كه فقر به مفهوم مطلق يا نسبي در نظر گرفته شود، آستانه اي تعريف مي شود كه مرز بين فقيران و ساير افراد جامعه را مشخص ميكند اين آستانه «خط فقر» ناميده مي شود .
"خط فقر عبارت است از مخارجي كه يك فرد در يك زمان و مكان
معين براي دسترسي به يك سطح حداقل رفاه متحمل مي شود."
مارتين راوليون(١٩٩٨)
خط فقر مطلق عبارت از مقدار درآمدي است كه با توجه به زمينه هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و ... جامعه مورد بررسي، براي تأمين حداقل نيازهاي افراد ( مانند غذا، پوشاك، مسكن و ...) لازم بوده و يا حداقل شرايطي (مانند حداقل ميزان درآمد، تحصيلات، مسكن و ...) كه عدم تأمين آن موجب مي شود تا فرد مورد بررسي به عنوان فقير در نظر گرفته شود.


1-1) خط فقرهاي عيني و ذهني
در روش هاي عيني محاسبه خط فقر كوشش مي شود سطح مطلوبيت مرجع در رابطه (z = e (p , x , uzبه حصول قابليت هاي اساسي معين همچون مصرف كافي براي حفظ سلامت وداشتن زندگي فعال و مشاركت در جامعه مرتبط شود.
براي محاسبه خط فقر ذهني، معمولا حداقل درآمد مورد نياز (MI ) بر بعد خانوار و درآمد خانوار برازش مي شود. درآمد خانوار و بعد خانوار تأثير مثبت بر«حداقل درآمد» دارند. به عبارت ديگر خانوارهاي پر درآمد كه به سطح زندگي بالا عادت دارند حداقل درآمد مورد نيازشان بيشتر از خانوارهاي كم درآمد مي باشد .
با رسم حداقل درآمد مورد نياز و درآمد واقعي مي تو ان خط فقر ذهني اجتماعي را بدست آورد. اين خط فقر در محل برخورد خط رگرسيون و نيمساز بدست مي آيد. شكل زير اين مقدار را نشان مي دهد.


1-2) روشهاي تعيين خط فقر
خط فقر به روشهاي مختلف زير تعيين مي شود:
١-روش نيازهاي اساسي: در اين روش فرض مي شود كه بايد يك حداقلي از نيازهاي خوراكي و غيرخوراكي تأمين شود. اين سبد حداقل، حداقل سطح درآمد يا مصرف مورد نياز را تأمين مي كند.
٢- روش نسبت غذا: براساس اين روش همواره يك نسبت ثابتي بين مخارج خوراكي و درآمد (ساير هزينه ها) برقرار است. اين روش از الگوي هزينه هاي واقعي براي تعيين خط فقر و اجتناب از مشكلات تعيين حداقل نيازهاي غذايي استفاده ميكند.
٣- روش درصدي از ميانه (ميانگين) درآمد: اين روش فقر را بصورت وضعيتي از محروميت نسبي توصيف مي كند . در اين روش بايد يك شاخص درآمدي مثل ميانه يا نماي توزيع درآمد مشخص شده و سپس ٥٠ يا ٦٠ درصد اندازه ميانه (نما) به عنوان خط فقر لحاظ شود.
٤- روش دهك : در اين روش افراد برحسب درآمد رتبه بندي مي شوند و برحسب كمترين دهك توزيع، افراد فقير شناسايي مي شوند.
1-3) نابرابري درآمد در خاورميانه
شكل زير درآمد هر يك از كشورهاي خاورميانه را نشان مي دهد.


1-4) درآمد سرانه ايران در مقايسه با كشورهاي خاورميانه


2) برنامه ها و تجربيات فقرزدايي اجتماع محور پاكستان
پاكستان با 803940 كيلومتر مربع مساحت، 909 كيلومتر مرز مشترك با ايران و با بيش از 165ميليون نفر جمعيت، فدراسيوني از چهار استان (ايالت) سند، پنجاب، سرحدات شمال غربي و بلوچستان است. اين كشور در بيرون و درون استان‌ها با فقر بالا‌ي زيرساختي و انساني مواجه است به طوري كه نزديك به 32 درصد جمعيت زير خط فقر زندگي مي‌كنند. فقر در پاكستان به طور عمده ماهيت روستايي داشته و در مناطق دورافتاده از نسبت و شدت بيشتري برخوردار است. اكنون در پاكستان ده برنامه حمايت روستايي مستقل در مناطق و ايالت‌هاي مختلف به اجرا درآمده، كه همه آنها بر اساس رهيافت مشاركت فقرا در قالب بسيج اجتماعي و تشكيل سازمان‌هاي مردمي‌ محلي پايه‌گذاري شده‌اند. به نحوي كه طي 10 سال از 1995 تا 2005، 77886 سازمان محلي مردمي مركب از«سازمانهاي زنان»، «سازمانهاي مردان» و ساير سازمان‌ها در مناطق «برنامه‌هاي حمايت روستايي» شكل گرفته‌اند. 30 درصد اعضاي اين سازمان‌ها را زنان تشكيل داده و در اين فرآيند بيش از 700 هزار فعال روستايي (براي پوشش نيازهاي فني و مشاوره‌اي روستاييان) توسط «مركز آموزش برنامه ملي حمايت روستايي» (سازمان مردم نهاد) آموزش ديده‌اند.


3) برنامه فقرزدايي تركيه در منطقه جنوب شرقي آناتولي
كشور تركيه با 780580 كيلومتر مربع، 499 كيلومتر مرز مشترك با ايران و بيش از70 ميليون نفر جمعيت (برآورد جولا‌ي 2006 ) از هفت منطقه و81 استان تشكيل شده كه منطقه جنوب شرقي آناتولي از فقيرترين مناطق آن محسوب مي‌شود. دولت تركيه از چندين سال قبل برنامه بلند‌ پروازانه‌اي را براي اين منطقه تعريف كرده و در حال اجراي آن است. اين برنامه از يك برنامه توسعه‌اي (13 پروژه بزرگ) تشكيل شده است. اين برنامه با حدود 32 ميليارد دلار كه تاكنون 57 درصد آن محقق شده، در صدد آن است كه با توسعه زيرساخت هاي اقتصادي و ارتقاي سطح و جايگاه اقتصادي منطقه (در كشور و در ماوراي تركيه) ونيز تقويت ظرفيت‌هاي كسب و كار خرد و متوسط و با حمايت‌هاي چندجانبه براي توسعه انساني، براي كاهش فقر در منطقه، مساعدت‌هاي جدي به عمل آورد. در آن سال يك برنامه با31 پروژه و با 9/5 ميليون دلا‌ر اعتبار تهيه و بين سال‌هاي 1997 تا 2000 اجرا شد. هدف عمده اين برنامه كاهش فقر با تأكيد بر ابعاد اجتماعي آن بود و دومين برنامه مشترك در سال 4 200 شروع شد كه بر حضور زنان در اجتماع و بازارها، اشتغال‌زايي براي جوانان و توجه به مسايل توسعه انساني تأكيد دارد.

درس‌هاي آموخته ، رهيافت و نگاه جديد به موضوع فقر و فقرزدايي
نگاه جامع منطقه‌اي در تعامل محلي جهاني به كاهش فقر در كشور تركيه،با تأكيد بر توسعه اقتصادي در اثر مداخله و سرمايه‌ گذاري جامع.
تمركز بر مشاركت سازمان‌يافته فقرا براي توانمند شدن و كاهش فقر خود و اجتماع خويش با حمايت سازمانهاي مستقل مردم نهاد و حمايت بدون دخالت دولت در پاكستان.
تحول نهادي در عرصه برنامه‌هاي كاهش فقر دو كشور پاكستان و تركيه در اثر رسيدن به اين واقعيت كه نهادها و سازمان‌هاي سنتي قبل و موجود (به طور عمده دولتي در تركيه و همچنين دولتي و عمومي ‌غير دولتي سنتي در پاكستان) پاسخگوي موضوع نيستند.
اين ترتيب‌هاي نهادي جديد از يك طرف ارتباط با سطوح منطقه‌اي، محلي و اجتماع را تسهيل كرده و از طرف ديگر، با سازمان‌هاي دولتي و نهاد‌هاي بين‌المللي همانند اتحاديه اروپا و برنامه توسعه ملل متحد در ارتباط، تعامل و همكاري نزديك است.
بدون سرمايه‌گذاري و ظرفيت‌سازي دولت در سطوح فرادست و بدون سعي مستمر آن بر كاهش نابرابري‌هاي اجتماعي و منطقه‌اي، تلا‌ش‌هاي مردم (افراد، گروه‌ها و اجتماع‌هاي فقير) در سطوح محلي در درازمدت كم‌اثر و احتمالا‌ً با مشكلا‌ت پايداري مواجه خواهد شد.
به عبارت ديگر، فقرزدايي پايدار نيازمند مشاركت سازمان‌يافته فقرا، دولت توسعه خواه و سازمان‌هاي مردم نهاد معتقد، زمينه‌ساز و ظرفيت‌ساز اين مشاركت است.
ضروري است دولت ضمن تلا‌ش براي كاهش نابرابري‌هاي اجتماعي و توزيع عادلا‌نه فرصت‌ها و ثروت‌ها، براي ظرفيت‌سازي ساختاري، قانوني و نهادي اين مشاركت سه جانبه در سطوح كلا‌ن، مياني و خرد فعالا‌نه اقدام كند.


4) برنامه هاي كاهش فقرزدايي در ايالات هند و كاربرد تكنولوژي اطلاعات در كاهش فقر
فقر پديده اي پيچيده وچند وجهي است. از يک سو اين اعتقاد وجود دارد که تکنولوژي اطلاعات و ارتباطات مي تواند به رشد سريع کشورهاي جهان سوم کمک کند. از سوي ديگر، وجود نابرابري هاي کنوني محدوديت هاي جدي براي استفاده فقرا از اين تکنولوژي اطلاعات پديد مي آورد.
در اين قسمت طي يك بررسي موردي از تلاش هاي ايالت آندراپرادش هندرانديپ سودان در بكارگيري تكنولوژي اطلاعات براي كاهش فقر، برنامه ها و مزاياي آن عنوان مي شود.

تکنولوژي اطلاعات و کاهش فقر:
•بهبود دستيابي به اطلاعات باکمک تکنولوژي اطلاعات ممکن است دستاورد هاي جديدي براي فقيران داشته باشد و در نتيجه قدرت بيشتري به آنها دهد از آنجا که بيشتر مردم فقير ساکن روستاها هستند، کاربرد تکنولوژي اطلاعات مي تواند باکمک به افزايش بهره وري و توليدات کشاورزي به کاهش فقر بينجامد.
•استفاده از تکنولوژي اطلاعات مي تواند به تسريع فرايند تصميم گيري بينجامند وخط قرمزها را کاهش دهد .

ظهور فرصتهاي جديد در خدمات متکي به تکنولوژي اطلاعات:
•تکنولوژي اطلاعات، علاوه بر تاثير مستقيم بر اشتغال، مي تواند با ايجاد اشتغال هاي گوناگون براي خدمات پشتيباني، در اشتغال غير مستقيم هم سهم داشته باشد .

ارائه آموزش و مراقبت هاي بهداشتي:
الف) آموزش
•سواد آموزي - آموزش مدرسه اي - تعليمات فني و حرفه اي
ب. مراقبتهاي بهداشتي
•پزشکي از راه دور - آموزش و کارآموزي کارکنان امور پزشکي و بهداشتي - تاريخچه هاي بيماري - عرضه موثر امکانات پزشکي و دارويي - ابزارهاي تجزيه وتحليل

ظرفيت سازي:
•گرو ههاي خود ياري زنان - انجمن هاي کاربران آب - کميته هاي مشترک مديريت جنگل - تعليمات

کشاورزي:
•آبياري - توسعه شبکه تقسيم آب - آب يابي - اطلاعات هوا شناسي - اطلاعات بازار - عرضه خدمات کامپيوتري به کشاورزان - مصيبتهاي طبيعي

آماج قراردان فقرا:
•نوعي بانک اطلاعات در مورد تمام شهر وندان به وجود آمده که تشخيص افراد واقعاً مستحق کمک، از افراد سود جو را ممکن مي سازد .

حکومت بهتر:
•فساد - پاسخگويي - هماهنگي با کارمندان اجرايي

استراتژي تکنولوژي اطلاعات:
•توسعه منابع انساني - پهناي باند - دولت هوشمند - مشارکت بخش عمومي و بخش خصوصي - چارچوب قانوني نيروي برق

درسهايي از تجربيات و نتيجه: دردنياي پر تب و تاب کنوني ، گذر از گذشته به سوي آينده را نمي توان به صورت حرکت پيوستار ي نرم و آرام در نظر گرفت . بنابراين براي درگير شدن با مسايلي مانند فقر شايد لازم باشد که رهيافتهاي سنتي را کنار بگذاريم .

 

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

یک شنبه 21 آبان 1391  2:08 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:آشنایی با قاره آسیا

آسيا (قاره)

     

            


آسيا، وسيع‌ترين و پرجمعيّت‌ترين قارّة زمين، با وسعتي قريب 44 ميليون كمـ 2، يعني ـ از كل سطح زمين و بيش از722‘2 ميليون نفر جمعيت (1982م)، واقع در نيمكرة شمالي، از نزديكي خط استوا تا نزديكي قطب شمال؛ شمالي‌ترين حد اين قاره، شبه‌جزيره تايمير با ْ77 و َ40 عرض در اقيانوس منجمد شمالي و جنوبي‌ترين نقطة آن، رأس شبه‌جزيرة مالاكا با ْ1 و َ16 عرض شمالي در نزديكي خط استوا واقع است (نيف، 211).
وجه تسميه: منشأ نام آسيا به درستي معلوم نيست. بنا به روايت هرودوت (د ح 425ق م)، يونانيان تصور مي‌كردند آسيا براساس نام پرومته نامگذاري شده است. در مقابل ايشان، ليدپاييها معتقد بودند نام آسيا از نام آسيس ، پسر كوتيس ، گرفته شده است (همو، 285). متأخرين نام آسيا را مأخوذ از كلمة آسوري يا فنيقيِ آشو يا آسو به معناي طلوع آفتاب و سرزمين واقع در شرق مي‌دانند. در مقابل اين لفظ، در همين زبانها، لفظ ارب ، به معناي غروب آفتاب وجود دارد كه از آن نام اروپا (اعتمادالسلطنه، 64)، و عربستان (برونينگ، 9) منشأ گرفته است.
بخش اوّل ـ سيماي طبيعي
موقع جغرافيايي: آسيا از نظر اشكال گوناگون زمين و آب و هوا، متنوع‌ترين خشكي بزرگ زمين است و از ديدگاه ارتباط با ساير قاره‌ها داراي موقعيت ممتازي است. در جنوب غربي، اگرچه تعلق عربستان به قارة آسيا از لحاظ ساختمان طبيعي مورد ترديد است، اما به لحاظ همبستگيهاي فرهنگي، درياي سرخ و كانال سوئز را مي‌توان مرز آسيا با آفريقا دانست (برونينگ، 10). مرز آسيا با اروپا نسبتاً مشخص‌تر است. مرز سنتي و قديمي اين دو قاره، كوههاي اورال و دنبالة شمالي آن، جزيره نوايازمليا (ارض جديد) است. البته، اين مرز را نمي‌توان حدي شاخص بين دو قاره به شمار آورد. در همين زمينه، لفظ اوراسيا نشان مي‌دهد كه اروپا تنها شبه‌جزيره‌اي از آسياي بزرگ است (نيف، 211). بخش جنوبي مرز آسيا و اروپا، يعني تنگة داردانل و بوسفر و نيز درياي مرمره، به واسطة پيوندهاي تاريخي ـ فرهنگي مشخص‌تر است (برونينگ، 10). آسيا از طرف شمال شرقي تقريباً به سواحل آمريكاي شمالي مي‌رسد و تنگة باريك و كم‌عرض برينگ به عرض 85 كمـ ، اين دو قاره را از يكديگر جدا مي‌سازد. در آسياي جنوب شرقي، مرز طبيعي و همچنين فرهنگي را مي‌توان جزاير سوندا و هالماهرا به شمار آورد، زيرا گينة نو بر روي لبة فرو رفتة قارة استراليا قرار دارد و سكنة بومي آن از نظر نژادي و فرهنگي با سكنه عمدتاً مالائيايي اين جزاير تفاوت دارند (همانجا).
زمين‌شناسي و اشكال ناهمواري: شالودة زمين‌شناسي آسيا را 3 عنصر ساختاري گوناگون تشكيل مي‌دهد. در شمال، شرق و بخشهاي مركزي، توده‌هاي قديمي مختلف، هستة اصلي قاره را مي‌سازند كه در زير آنها، سيبري مياني (خشكي آنگارا ) به عنوان اولين آنها شناخته شده و بزرگترين ناحيه را نيز در بر مي‌گيرد (نيف، 211؛ شاباد، 10-11). در مقابل اين خشكي، در جنوب، توده‌هاي چين‌خوردة هند و شبه‌جزيرة عربستان، يعني قسمتهايي از خشكي قديمي گوندوانا قرار دارند (بلنک 55؛ بومن، 20-23)، در ميان اين دو قسمت، کمربند? گسترده از رشته‌کوهها? جوانتر مربوط به آخر مزوزوئيک که در دوران سوم چين‌خورده‌اند، قرار گرفته است (بلنک،66 به بعد). در حال? که در دوره‌ها? اوليه زمين، توده‌ها? سخت و يخ بسته شمال? به واسطه کوه‌زاي? به يکديگر م?‌پيوستند و هسته خشک? آسيا را م?‌ساختند، در دوره ژوراسيک، قاره بزرگ جنوب? گوندوانا - که هند، عربستان، آفريقا و استراليا را در بر م?‌گرفت ـ درهم شکسته شد و قسمتها? قاره‌ا? امروز? پديد آمدند (نيف، 212؛ اشميدر، 10-11). فشار حاصل از نشست توده‌ها? رسوب? ژئوسنکلينال تتيس در دوران سوم، در چين‌خوردگيها? شديد امروز? که از قفقاز تا آسيا? جنوب شرق? امتداد دارند، اهميت تعيين کننده‌ا? داشته است (گروسه، 5؛ بومون 20).
آسيا? شمال? و جنوب? در ابتدا به واسطه اين روند تکتونيک، به صورت يک قاره مجزا درآمد. بخش? از مناطق? که پيشتر چين‌خورده بودند، به قطعات چند? تقسيم شدند و به صورت جزاير و سکّوهاي? درآمدند و با اصولاً به شکل پديده‌هاي? وسيع بالا آمدند يا فرو رفتند. البته، در اين ميان، توده‌ها? آتش‌فشان? از اعماق زياد زمين فعاليت داشتند و با آتش‌فشانها? سطح? که امروزه هنوز فعال هستند، در ارتباط بوده‌اند. کوه‌زاييها به مرحله پايان? اين چنين‌خوردگيها مربوط بوده و عمدتاً در پليوس آغاز شده‌اند (برونينگ، 13). درنتيجه، به سبب اين کوه‌زاييها، آسيا? جنوب?، خاورميانه خشک و گرم، آسيا? مرکز? با زمستانها? خشک و سرد و قسمتها? حاره و موسم? آسيا? جنوب شرق? از يکديگر مجزا شدند (بلنک، 55). امروزه، همان‌گونه که زلزه‌ها? متعدد نشان م?‌دهند، روند کوه‌زاي? در آسيا هنوز ادامه دارد (نيف، 213). کوهها? چين‌خورده جوان که در قاره آسيا به‌طور کل? از غرب به شرق کشيده شده‌اند، تکيه‌گاه واقع? اين واقع? به شمار م?‌آيند. اين کوهها در غرب و بيشتر در آسيا? مرکز?، دشتها و جلگه‌ها? مرتفع? را تشکيل م?‌دهند که مهمترين عنصر ساختار سطح? زمين در آسيا هستند. اين‌گونه اشکال، جلگه‌ها? متفاوت? از فلات تبت با ارتفاع را تشکيل م?‌دهند که مهمترين عنصر ساختار و سطح? زمين در آسيا هستند. اين‌گونه اشکال، جلگه‌ها? متفاوت? از فلات تبت با ارتفاع متوسط 000‘4 متر از سطح دريا تا چاله تورفان را که پايينتر از سطح دريا قرار گرفته است در بر م?‌گيرند (ايست، 2).
خشکيها? سکو مانند، عنصر ديگر? از ساختار اشکال سطح? در آسيا به شمار م?‌روند که در حاشيه کوهها? چين‌خورده و جلگه‌ها? مرتفع قرار دارند. نمونه‌ها? مشخص آنها عبارتند از سکو? عربستان، سيبر? و هند (برونينگ، 13). در کنار اين اشکال، دشتها? پست واقع در حاشيه که از نظر ساختار متفاوت هستند و به ولسطه عبور رودخانه‌ها? بزرگ قطع م?‌شوند، چشم‌اندازها? ويپه‌ا? برا? درپاي? و توسعه فرهنگها? انسان? و فضا? زيست? برا? نيم? از جمعيت جهان فراهم آورده‌اند. اين نواح?، پيش از همه عبارتند از دشتها? دجله و فرات، سند، گنگ و براهماپوترا که از دوران باستان دارا? اهميت بوده‌اند، و دشتها? رودخانه‌ا? واقع در آسيا? جنوب شرق? و آسيا? جنوب? و همچنين دشتها? وسيع سيبر? زمين‌شناس? و اشکال سطح? زمين نقش تعيين کننده‌ا? به عهده دارد (لومون، 25). بيش از هرجا، در جزاير ژاپن و آسيا? جنوب شرق?، چشم‌اندازها? خاص آتش‌فشان? همراه با قلل خاموش يا فعال وجود دارند. فعاليت اين آتش‌فشانها، معمولاً با زلزله‌ها? درياي? و خشکي که صرفاً به علل تکتونيک? رو? م?‌دهند، همراه است و غالباً برا? سکنه آنها خسارات? به بار م?‌آورد (نيف، 213؛ و آن، 13-17).
در آسيا، اشکال گوناگون ساحل? نيز، چه از نظر نحوه تشکيل و چه از نظر اهميت، بسيار متنوعند (بلنک، 77-78؛ سينگ، 11-13؛ ايست، 450-451). براساس چنين ويژگيهاي?، آسيا از لحاظ توده‌ها? کوهستان? و رشته‌کوهها? منشعب از آنها در ميان قاره‌ها منحصر به فرد است. تفاوتها? شديد از نظر اشکال پست? و بلند? يعن? وجود سرزمينها? پست جلگه‌ا? وسيع در کنار سرزمينها? مرتفع گسترده و رشته‌کوهها? بلند و همچنين تأثير جداسازندة‌ اين رشته‌کوهها، باعث شرايط خاص و تنوع اقليم? اين قاره شده است، به نحو? که در هيچ قسمت ديگر? از کره زمين، اين پديده‌ها به اين صورت در کنار يکديگر مشاهده نم?‌شوند (گروسه، 6-8؛ برونينگ، 10).
آسيا را از نظر اشکال پست? و بلند?، م?‌توان به 4 بخش تقسيم نمود: الف ـ زمينها? پست جلگه‌ا? شمال?؛ ب ـ مثلث مرکز? کوهها و فلاتها؛ ج ـ فلات قديم? جنوب?؛ د ـ دره‌ها? وسيع رودخانه‌ا? (الو?، 151).
بيش‌تر قاره آسيا کوهستان? است. تنها 4/1 آن جلگه‌ا? و پست و بيش از 3/1 آن زيادتر از 000‘1 متر ارتفاع دارد (بروشرت، V/2). جلگه‌ها? مرتفع و دشتها? پست، دورتادور توده‌‌ها? کوهستان? مرکز? را فرا گرفته‌اند. آسيا نه تنها مرتفع‌ترين قلل جهان (هيماليا با قلل بسيار? بيش از 000‘8 متر ارتفاع و قله اورست به ارتفاع 848‘8 متر) را در خود جا? داده است (بلنک، 282)، بلکه در حاشيه شرق? خود، عميق‌ترين چاله‌ها? درياي? (چاله فيليپين با 516‘10 متر عمق) را نيز داراست (نيف، 290).
آب و هوا: با توجه به وسعت بسيار زياد آسيا و تنوع شديد از نظر عوامل جغرافياي? مؤثر در شرايط آب و هواي?، مانند عوض جغرافياي?، پراکندگ? و طرز قرار گرفتن ناهمواريها و دور? و نزديک? به درياها در اين قاره انواع گوناگون آب و هوا مشاهده م?‌شود (نيف، 214). قلل مرتفع آسيا از لحاظ اقليم? در ناحية يخ‌بندان دائم? قرار دارند. از سو? ديگر، قسمتها? وسيع? از جلگه‌ها? مرتفع تبت داراي ارتفاعي هستند كه تراكم هوا در آنجا به نيمي از مقدار تراكم هوا در ارتفاع هم‌سطح دريا مي‌رسد.
كوههاي گسترده در قسمتهاي مركزي آسيا، به صورت ديواري از غرب به شرق، بخشهاي وسيعي از شمال قاره را از آسياي جنوبي و نزديك (خاورميانه) جدا مي‌سازد و بدين‌سان، يك خط تقسيم اقليمي مشخص به وجود مي‌آورد. سرزمينهاي بلند و مرتفع با حواشي كوهستاني باعث ايجاد چشم‌اندازهاي جلگه‌اي با انواع متباين آب و هوا مي‌گردند (بلنك، 76-77). آسيا بيش از بقية قاره‌ها داراي تنوع درجة حرارت است. اين امر به علت موقع جغرافيايي اين قاره و وسعت زياد آن به عنوان يك خشكي به هم پيوسته است. سردترين نقاط جهان در آسيا قرار دارد. درجة حرارت در سيبري تا ْ3/88- سانتي‌گراد (ورخويانسك ) كاهش مي‌يابد، هرچند درجة حرارت در تابستانهاي كوتاه اين منطقه تا ْ38 سانتي‌گراد مي‌رسد. در قسمتهاي جنوبي‌تر نيز زمستانها بسيار سرد است. به عنوان نمونه، در شرق درياچة بالكال، درجة حرارت متوسط ژانوي/دي به ْ30- سانتي‌گراد مي‌رسد (بريتانيكا؛ پوكشيشفسكي، 237؛ شاباد، 26-27).
از سوي ديگر، گرم‌ترين مناطق جهان نيز در آسيا واقع است. به عنوان نمونه، يعقوب‌آباد، واقع در مرز شرقي بلوچستان، بالاترين متوسط ماهانة كره زمين، يعني ْ5/36 سانتي‌گراد را نشان مي‌دهد (برونينگ، 14).
قارة آسيا از نظر ميزان بارندگي نيز بيشتر تفاوتها را نشان مي‌دهد. بخشهاي وسيعي از بين‌النهرين، عربستان و دشتهاي آسياي مركزي و نزديك (خاورميانه) داراي ميزان بارشي كمتر از 200 ملي‌متر سالانه هستند (فيشر، 65-68؛ شاباد، 25). برعكس، در چراپونچيِ آسام و در دامنة براهماپوترا، متوسط بارش سالانه به 430‘11 ميلي‌متر مي‌رسد (چادهوري، 37).
وسعت بسيار زياد و يكپارچگي قارة آسيا، به صورتي طبيعي باعث تعديل جريان هواي جهاني مي‌گردد. در اين ميان، پستي و بلندي نيز نقش تعيين‌كننده‌اي دارد. از آنجا كه بخش عمدة شمال آسيا در منطقة بادهاي غربي قاره‌اي قرار دارد، از آنجا كه بخش عمدة شمال آسيا در منطقة بادهاي غربي قاره‌اي قرار دارد، در زمستان به سبب نحوة تابش خورشيد، يك منطقة فشار زياد مداوم به وجود مي‌آيد كه هواي شديداً سرد را از طريق قلل و گردنه‌هاي ارتفاعات به سوي درياي اُخوتسك و منچوري هدايت مي‌كند. اين منطقة فشار زياد، تنها در قسمتهاي آزاد و باز آسياي شمالي به صورت بادهاي شديد و توفان عمل مي‌كند (نيف، 221). آنتي‌سيكلونهاي زمستاني آسياي شمالي در حاشية شمالي ارتفاعات عمل كرده و تنها در اين قسمتها باعث جريان هواي شرقي مي‌گردند، اما اين بادها به سوي فلات تبت و كوههاي مرتفع جريان نمي‌يابند. نواحي دستي منفرد، حوزه‌هاي هواي سرد زمستاني را مي‌سازند كه شدت سرما در اين نواحي توسط ويژگي كوهها و ارتفاعات پيراموني تعيين مي‌گردد (برونينگ، 15). بادهاي موسمي شمالي هندوستان و آسياي جنوب شرقي كه در زمستان مي‌وزند نيز به همين نحو هيچ‌گونه ارتباس مستقيم با آنتي‌سيكلون آسياي شمالي ندارند (بلنك، 47 به بعد). در مقابل، بادهاي موسمي شمال شرقي درياهاي ژاپن و چين شمالي از منطقة فشار زياد آسياي شمالي تغذيه مي‌گردند (ايست، 357؛ نيف، 256).
هستة فشار زياد هواي زمستاني، در قسمت شمالي كوهستان آلتاي قرار دارد (برونينگ، 15). بادهاس زمستاني، بسيار خشك و سردند. اين بادها پس از عبور از روي دريا جذب رطوبت نموده، بدين‌سان باعث ريزش باران مي‌گردند (برونينگ، 16). بادهاي موسمي زمستاني در آسياي جنوب شرقي، عامل اصلي بارندگي هستند. اين بادها در سوماترا، بورنئو و جاوه، بادهاي موسمي غربي تابستاني در هندوستان اشتباه گرفت (بلنك، 47 به بعد).
در تابستان، يك منطقة فشار كم بر روي قارة آسيا به وجود مي‌آيد. تحت تأثير اين منطقه فشار كم، منطقة بادهاي غربي ناحية داخلي حارّه به سوي قسمتهاي شمالي كشيده مي‌شود. البته، تأثير كمتر از ارتفاعات گاتهاي غربي و هيماليا را كه باعث صعود بادهاي موسمي تابستاني مي‌شوند نيز بايد در نظر داشت.
بادهاي موسمي غربي به قسمتهاي داخلي هندوستان، يعني در مسافاتي دورتر از هيماليا نيز به صورت حارّه‌اي مي‌رسند. بارانهاي موسمي، به شكل يك حادثة طبيعي، در زماني خاص شروع مي‌شود. بادهاي موسمي تابستاني آسياي شرقي را گذشته از آن كه بسيار ضعيف‌ترند، نبايد با بادهاي موسمي حاره‌اي آسياي جنوبي يكسان دانست (برونينگ، 16). گذشته از بادهاي متغير و منظم آسياي جنوبي، بايد از تايفونها (توفانها) نام برد. اين بادها در شمال استوا شكل گرفته و غالباَ در جهت شمال غربي و شمال مي‌وزند و سپس به سمت شمال شرقي و شرق، مسير خود را تغيير مي‌دهند. بادهايي مشابه، در دورة متغير موسمي در درياي عمان و خليج‌فارس، يعني در ژوئن و اكتبر پديد مي‌آيند. اين نوع بادها در خليج بنگال طي ماههاي ژوئيه و سپتانبر و در شرق درياي چين در سپتامبر شدت مي‌گيرند (برونينگ، 17).
آبها: به سبب وسعت زياد اقاليم خشك در قسمتهاي داخلي آسيا، اين قاره بزرگ‌ترين حوضة آبريز داخلي در جهان به شمار مي‌رود. اين حوضه حدود 000‘000‘13 كمـ 2، يعني 3/1 خشكيهاي جهان را در بر مي‌گيرد (برونينگ، 19). علاوه بر اين، حوضه‌هاي كوچك‌تر در شبه‌جزيرة عربستان و نيز در سوريه و آسياي صغير ديده مي‌شوند (بومون، 82). از سوي ديگر، رودخانه‌هاي بزرگي همچون سير دريا و آمودريا (سيحون و جيحون) يا تاريم مشاهده مي‌شوند كه به درياچه‌هاي بسته مي‌ريزند و يا در شنهاي بياباني فرو مي‌روند (اشميدر، 369-370؛ نيف، 216). شبكه‌هاي بزرگ رودخانه‌اي آسيا به بزرگ‌ترين جريانهاي سطحي زمين تعلق دارند. اين رودخانه‌هاي طويل از توده‌هاي مرتفع كوهستاني سرچشمه گرفته، عمدتاً به سوي شمال، شرق و جنوب شرقي، به درياهاي پيراموني مي‌ريزند (برونينگ، 20).
آبدهي (دِبي) رودخانه‌ها در آسيا با نوسانات شديد فصلي و سالانه همراه است (بومون، 82-83؛ كول، 39). رودخانه‌هاي واقع در سيبري، در بخشي از سال يخ‌بسته و در بهار و آغاز تابستان، به علت ذوب يخ و برف از جنوب به شمال، و رها شدن خشكي از يخ‌بندان، باعث جاري شدن سيل مي‌گردند (شاباد،‌22-23). حداكثر آب تابستاني رودخانه‌هاي آسياي جنوبي و شرقي به علت بارانهاي موسمي است (بلنك، 62). 2 رودخانة دجله و فرات نيز در فصل بهار، باعث جاري شدن سيل مي‌شوند و در پاييز كم‌ترين مقدار آب خود را دارند (اشميدر، 74-75).
آسيا داراي درياچه‌هاي بسياري است. از يك سو، درياچه‌هاي بسته در چاله‌ها از جمله خزر، آرال، درياچه‌هاي واقع در استپهاي قرقيزستان و نيز درياچه‌عايي كه داراي منشأ تكتونيكي هستند (مانند درياچة بالكال با عمق بيش از 1700 متر) مشاهده مي‌شوند (شاباد، 23) و از سوي ديگر، درياچه‌هايي كه به سبب بسته شدن كناره‌هاي درّه‌اي و يا بسته شدن دلتاهاي بزرگ رودخانه‌اي به وجود مي‌آيند (مانند درياچة واقع در دلتاي هوانگ‌هو ، يانگ تسه كيانگ و مكونگ ) جلب توجه مي‌كنند. بالاخره مي‌توان از درياچه‌هاي كوچك بسياري كه حفره‌هاي آتش‌فشاني خاموش را پُر كرده‌اند (مانند جاوه و منچوري) نام برد (برونينگ، 20).
پوشش گياهي و حيات‌وحش: آسيا سهم عمده‌اي از انواع مناطق پوشش گياهي جهان را داراست (نيف، 2189. از آنجا كه نحوة پراكندگي و ويژگي پوشش گياهي شديداً به آب و هوا بستگي دارد، صرفاً در رابطه با مناطق آب و هوايي مي‌توان از آن بحث كرد.
در خاورميانه، مي‌توان به‌طور كلي، مراتع طبيعي با درختچه‌هاي پراكنده و بوته‌هاي خاردار را به عنوان شاخص پوشش گياهي طبيعي به شمار آورد (بومون، 109؛ منشينگ، 31). آب و هواي مرطوب جنگلي، تمامي قسمتهاي جزيره‌اي آسياي جنوبي را در بر دارد. در اينجا، در تمامي فصول سال باران مي‌بارد و آب و هواي ساواناي مرطوب به وجود مي‌آيد كه در اين قسمتها زير عنوان اقليم موسمي جنگلي خوانده مي‌شود (سينگ، 42 به بعد). ساواناي خشك، بيش از هرجا در هندوستان مشاهده مي‌شود، حال آنكه در آسياي جنوب شرقي، به سبب ويژگي كوهستاني اين منطقه، به صورتي كامل قابل مشاهده نيست. ويژگي خاص پوشش گياهي طبيعي در آسياي شرقي چنين است كه كمربند جنگلي شمالي در بالاي جنگلهاي سرسبز تابستاني، مستقيماً در جهت كمربند جنگلي حارّه قرار مي‌گيرد، حال آنكه در جاهاي ديگر، ميان اين 2 كمربند جنگلي، كمربند بياباني و اِسْتِپي قرار دارد. اگرچه در چين نيز استپهاي بي‌درخت وسيعي به جاي پوشش گياهي مشاهده مي‌ِود (ايست، 360). به‌ويژه در جزاير ژاپن، انواع درختان منطقة جنگلي حاره و شبه‌حاره قابل توجه هستند (و آن، 32، 33). در ناحية كمربند فشار زياد شبه‌حاره كه در آسيا در جهت شمال كشيده مي‌شود، شكل‌يابي استپها و بيابانها صرفاً در ارتباط با پراكندگي فصلي بارانهاي ناچيز و درجة حرارت است. مناطق وسيع بياباني در آسيا، تنها به صورتي منفصل مشاهده مي‌شوند و غالباً با مناطق استپي از يكديگر جدا مي‌گردند (شاباد، 31).
در آسياي مركزي و شمالي، پوشش گياهي از بوته‌هاي خاردار و مقاوم در برابر نمك در قسمت بياباني، جنگلهائي در بخشهاي كم‌ارتفاع كوهها و نيز جنگلهاي سوزني برگ، در قسمتهاي مرتفع‌تر تشكيل مي‌شود كه در قسمتهاي شمالي، به مراتع و علفزارهاي آلپي منتهي مي‌گردند كه پس از آنها، دره‌هاي لخت و يخچالها واقع شده‌اند (پوكشيشفسكي، 195؛ كول، 47).
در آسياي شرقي، پس از منطقة آب و هواي خشك، اقليم جنگلي و سرد شمالي قرار دارد كه در زمستانها خشك است و منطقة شمال چين و منچوري را نيز در بر مي‌گيرد (ايست، 360). قسمت عمدة آسياي شمالي در منطقة اقليم برفي و جنگلي سرد شمالي با جنگلهاي مخلوط واقع است. پس از آن، به سمت شمال، اين كمربند اقليمي به منطقة توندرا منتهي مي‌شود كه در پي آن، جنگلهاي سوزني برگ تايگا قرار دارند (ايست، 563 به بعد).
حيات وحش در قارة آسيا بسيار متنوع است. در شمال قاره، انواع خرگوش، روباه، خرس و گوزن قطبي وجود دارند. در قسمتهاي جنوبي تايگا، اين انواع، متنوع‌تر است، ازجمله گرگ، گوزن، آهو و مانند آن (برونينگ، 77-79).
در مناطق گرم آسياي نزديك (خاورميانه)، حيات وحش داراي ويژگيهاي مديترانه‌اي است (همو، 110). در استپها و صحراهاي بخش شرقي، انواع بز كوهي، اسب و همچنين خر وحشي زندگي مي‌كنند. در بخشهاي مرتفع كوهستاني، گوسفند و بُز وحشي، يوزپلنگ و مانند آن وجود دارند. در خاورميانه و هندوستان، ببر، پلنگ، انواع خرس، سگ وحشي، انواع ميمون، فيل، گوزن، بز كوهي و گاوميش و ضمناً در آسياي شرقي و جنوب شرقي گيبون ، پاندا (خرس چيني) و ديگر جانوران زندگي مي‌كنند (اشميدر، 20-22).
بخش دوم ـ سابقة تاريخي
تمدنهاي آسيايي: آسيا با ارائة نمونه‌هايي از هومواركتوس نه تنها نمايانگر دوره ةاي زندگي آغازين انسان است، بلكه بعدها صحنة روندهاي تكامل جامعه‌هاي انساني بوده است. قديمي‌ترين يافته‌هاي مربوط به زندگي انسان، انسان جاوه (پيتك آنتروب) و انسان چين از آسيا بوده است (چايلد، 35 به بعد). جمجمة بشري است و افزارهايي كه همراه آن يافت شده‌اند، كهن‌ترين دست‌افزار انساني به شمار مي‌رود (دورانت، 1/111). دوران نوسنگي را عصر كشاورزي دانسته‌اند. در اين دوران، در برخي نواحي آسياي نزديك (خاورميانه)، انسان از مرحلة جمع‌آوري و شكار به مرحلة كشت و اهلي كردن برخي جانوران، انتقال يافت (بلنيتسكي، 62 به يعد). آسيا ضمناً صحنة گذار انسان از اين مرحله به مراحل استفاده از فلزات مختلف بوده است. قديمي‌ترين فلزي كه مورد استفادة انسان قرار گرفته مس بوده است (چايلد، 83 به بعد). اين فلز در 4500 ق م در بين‌النهرين مورد استفاده بوده است (دورانت، 1/125). اختراع خط نيز مربوط به آسياست. قديمي‌ترين نوشته‌ها مربوط به سومر (3600 ق م) و نواحي جنوبي بين‌النهرين و عيلام است (همو، 1/128).
آسيا، درواقع، خاستگاه و جايگاه زندگي اولية نژاد مغولي، سرزمين اصلي اسكيموها و سرخ‌پوستان و شايد حتي مهد نخستين انواع بشر امروزي (هموساپين) بوده است (چايلد، 40-41؛ برونينگ، 37).
تاريخ آسيا، تاريخ فرهنگهاي گوناگون است. در دوران باستان، تمدنهاي آسيايي، به‌طور كلي، نمايانگر تضاد ميان شيوة زندگاني در فرهنگهاي يكجانشين (چين، هند، ايران و بين‌النهرين) و اقوام كوچندة تركستان، ماورءالنهر و عربستان بوده است (گروسه، 9، 10).
كهن‌ترين نشانه‌هاي تمدن خاورميانه مربوطه به 000‘5 سال ق م است كه در ايران ـ تپه‌حصارِ دامغان و تپه‌سِيَلْكِ كاشان ـ و در قسمتهاي شمالي بين‌النهرين ـ تل حَلَفْ در خاپور ـ پيدا شده است (همو، 11). آثار تمدني مكشوفه در هند ـ پنجاب و موهنجودارو ـ نمايانگر تمدن شهري قابل توجهي است كه در مقايسه با تمدن بين‌النهرين، اوج آن در 2800 تا 2500 ق م بوده است. ظاهراً، اين تمدن از راه بلوچستان و شوش با دنياي سومر مربوط مي‌شده است (همو، 26). اين آثار را كهن‌ترين آثار تمدن بشر دانسته‌اند (دورانت، 1/457).
در سدة 4 ق م، دولت هخامنشي ايران توسط اسكندر مقدوني فرو پاشيد و همراه با آن فرهنگ يوناني (هلنيسم) به آسياي نزديك (خاورميانه) و تركستان و حتي هندوستان راه يافت 0بلنيسكي، 100-110؛ گروسه، 42 به بعد). در مقابل، انديشه‌هاي مذهبي در همين زمان از آسيا به سوي غرب جاري شد.
در سده‌هاي ميانه، امپرانوري مغولان، بخشهاي آسياي شرقي، آسياي مركزي و خاورميانه و حتي آسياي جنوب شرقي ـ بجز ژاپن ـ را به صورتي يكپارچه به زير سلطة خود آورد (گروسه، 79 به بعد). لشكركشيهاي تيمور حدود آغاز قرن 9ق/15م به حضور تركها در صحنة آسياي نزديك، نيروي تازه‌اي بخشيد (همو، 87-88). تأثير دستاوردهاي فرهنگهاي آسيايي در تكامل انديشه‌هاي فلسفي و علمي اروپا ـ به‌ويژه در سده‌هاي ميانه ـ غيرقابل انكار است (دورانت، 1/990-994؛ راسل، 2/211-226).
نژادها: تقريباً از همة نژادهاي بشري در اسيا وجود دارد. نژاد مغولي، اروپايي، سياه‌پوست و نژادهاي استراليايي. نژاد مغولي در آسياي جنوب شرقي، مركزي و شرقي و نيز به صورت گروههاي كوچكتر در آسياي جنوبي و خاورميانه زندگي مي‌كنند كه خود به 3 گروه نژادي تقسيم مي‌شوند. نژاد اروپايي به صورت شاخه‌هاي جنوبي آن ـ ارمني و هند و ايراني ـ در آسياي جنوب غربي و شمال هند ديده مي‌شوند. شاخه‌هايي از نچاد سياه در آسياي جنوب شرقي و جنوب هند و نژادهاي استراليايي به صورتي پراكنده در آسيا زندگي مي‌كنند (بروك، 192).
زبانها: همان‌گونه كه تقسيم‌بندي نژادي قارة آسيا به آساني امكان‌پذير نيست، دسته‌بندي زباني آن نيز به سادگي عملي نمي‌باشد. وجود گروههاي كوچك زباني در مناطق حاشيه‌اي اين قاره، به پيچيدگي اين چنين دسته‌بنديي مي‌افزايد. باتوجه به برداشتهاي گوناگون زبان شناختي، مي‌توان در آسيا به شاخه‌ها و گروههاي زباني مختلفي دست يافت (همو، 1919. در آسياي شمالي و مركزي گروه زباني اورال ـ آلتايي رواج دارد كه خود به زيرشاخه‌هاي متعددي تقسيم مي‌شود. در آسياي شرقي و جنوب شرقي گروه زباني چيني ـ تبتي، در آسياي شمالي، ايران و هند، گروه زباني هند و اروپايي، در آسياي جنوبي زبانهاي دراويدي و در ميان برخي كشورهاي خاورميانه زبانهاي سامي با زيرشاخه‌هاي مربوط به خود رواج دارد (برونينگ، 41-42). پيچيدگي و تنوع زباني بيش از همه‌جا در آسياي جنوبي و جنوب شرقي (همو. 42) مشاهده مي‌شود. در آسياي جنوبي براي دسته‌بندي زباني، شاخه‌هاي عمده را به 15 دسته تقسيم مي‌كنند (بلنك، 79 به بعد).
گروهها و زيرشاخه‌هاي زباني در آسيا را مي‌توان به صورت جدول صفحة بعد نشان داد.
زبانهاي دراويدي در آسياي جنوبي (تاميل، تولو، تلوگو و مانند آن) ازجمله زبانهايي هستند كه مانند برخي زبانهاي استراليايي ـ آسيايي (موندا، مون‌خمر و خاسي) كمتر با زبانهاي ديگر امتزاج يافته‌اند (برونينگ، 41).
آشنايي اروپائيان با آسيا: در فرهنگهاي كهن آسيا از زمانهاي دور، اطلاعات نسبتاً وسيعي از اين سرزمين و همسايگان آن وجود داشته است )همو، 20)، اما آشنايي اروپاييان با مردم و سرزمين آسيا به دوره‌هاي بعدي مربوط مي‌گردد كه مي‌توان آن را بع 3 دورة مشخص تقسيم نمود:
دورة اول: اين دوره به سده‌هاي نخستين ميلادي تا اوايل سده‌هاي ميانه مربوط مي‌شود. در اين دوره، يونانيان و اقوام آسياي صغير، از طريق تماسهاي غيرمستقيم و نيز سفرهايي به سرزمينهاي باستاني آسياي نزديك (خاورميانه)، اطلاعاتي دربارة آنها و مردمانشان به دست آوردند. اين اطلاعات، گذشته از زمينة رفع نيازهاي عادي و روزمره، در زمينة علمي نيز به صورتي منظم مورد استفادة وسيع قرار گرفتند (همو، 21). از آن ميان مي‌توان به اطلاعات هرودت، استرابون (63ق م-23م) و بطلميوس قلوذي (100-170م) كه تمامي اطلاعات جغرافيايي زمان خود را يكجا گرد آوردند، اشاره كرد (اشميت هوزن، 40 به بعد).
گسترش معلومات در مورد آسيا به صورتي چشمگير به لشكركشي اسكندر به كشورهاي ايران، توران، و هندوستان مربوط مي‌شود. در اين ميان، نقش روميها در مورد معرفي آسيا بسيار ناچيز است. باتوجه به علاقة روميها به كالاهاي آسياي جنوبي و شرقي، هيپالوس تاجر يوناني در حدود 50م توانست با استفاده از بادهاي موسمي از طريق دريا به هندوستان سفر كند و از آن زمان اين مسير مورد توجه قرار گرفت. در دورة قيصر مارك اورل ، يعني در 165م، يك هيأت رومي از راه دريا توانست تا چين سفر كند (برونينگ، 21).
تجزية امپراتوري روم، كشمكشهاي مربوط به مهاجرتهاي تاريخي اقوام، ويژگيهاي زندگي در روم شرقي و سپس ظهور اسلام، دورة اول ارتباط اروپاييان با مردم آسيا را خاتمه داد (همانجا).
دورة دوم: گسترش اسلام در سدة 7م و مسلط شدن مسلمانان بر راههاي دريايي، رونق تجارت ميان اروپا و هند را مختل ساخت (كاهن، 276)، اين دوره، جنگهاي صليبي را به دنبال داشت. در آغاز، اين برخوردها باعث شد تا اروپاييان اطلاعات خود از خاورميانه را مورد بازبيني قرار داده و تكميل نمايند (برونينگ، 21). اما، با اينهمه، اروپاييان نتوانستند آن‌طور كه بايد از اطلاعات جغرافي‌دانان اسلامي ـ كه دانششان بر پاية اطلاعات بطلميوس و سپس يافته‌هاي نو بر اثر گسترش اسلام در آسياي جنوبي و آسياي ميانه استوار بود ـ بهره‌گيري كنند. دستيابي به اين دانش، اگرچه در سده‌هاي بعدي و پايان سده‌هاي مياني از طريق مسافرتهاي بيشتر اروپاييان به دست آمد (اشميت هوزن، 49-54)، اما بازبيني دانسته‌هاي كهنه و دسترسي به اطلاعات نو، از طريق حكومت مركزي سازمان‌يافتة مغولها در سدة 7ق/13م حاصل شد (برونينگ، 22).
وحشت اروپاييان از حملة مغولها، ايشان را به جلب دوستي و هم‌پيماني با آنان كشاند. اين شرايط باعث شد تا هيأتهايي از جانب اروپاييان در سده‌هاي 7-8ق/13-14م با مغولها تماس برقرار كنند. حاصل اين تماسها، سفرنامه‌هايي بود كه اطلاعات دست اول و وسيعي از آسيا براي اروپاييان به ارمغان آورد. اين اطلاعات باعث گرديد تا دانسته‌هاي ناقص و نادرست اروپاييان اصلاح گردد (ويلتس، 9، 10).
تاجرهاي سرزميني كه امروزه ايتاليا ناميده مي‌شود، از زمانهاي پيشتر، در حدود مناطق پيرامون درياي سياه، با كمك اعراب به تجارت كالاهاي آسيايي و وارد كردن آنها به اروپا مشغول بودند، در اين دوره به فكر گسترش تجارت خود افتادند و بدين‌سان، تجار ونيزي به سوي قسمتهاي آسياي مركزي و آسياي شرقي به راه افتادند. در ميان اين تجار، خانوادة پولو نيز حضور داشتند. نيكولوپولو در سفر دوم خود (674ق/1275م)، برادر و نيز پسر خود ماركو را به همراه داشت. اين سفر به آسياي شرقي مدت 17 سال طول كشيد (همو، 151). ماركوپولو هنگامي كه در 690ق/1291م از راه دريا، چين را ترك مي‌كرد، اطلاعات وسيع و ارزنده‌اي از شرق و به‌ويژه امپراتوري چين داشت كه بعدها در زندان به صورت كتابي درآمد كه اگرچه با ناباوري بسياري روبه‌رو شد، اما در گسترش اطلاعات اروپاييان نسبت به شرق، نقش مهمي ايفا كرد.
در اين زمان، كليسا نيز به سبب گسترش اسلام، كوششهاي خود را در زمينة ارتباط با آسيا توسعه داد (همو، 156) و در همين زمان سر اسقفي براي كليساي چين منصوب شد (همو، 167). اين شخص /ان دومونته كوروينو بود كه در آسيا گروه زيادي را به دين مسيح درآورد (همو، 165).
به هنگام فروپاشي امپراتوري مغولان در 769ق/1368م تغيير عمده‌اي به وقوع پيوست و سپس بازگشت سلسلة مينگ (769-1054ق/1368-1644م) به حكومت باعث شد تا گروههاي تبشيري و بيگانگان مورد بدبيني قرار گرفته و بدين‌سان دروازه‌هاي چين به روي دنياي خارج بسته شود. بدين ترتيب، رابطة اروپاييان با آسياي شرقي براي مدتي قطع شد (همو، 198، 199). با اينهمه، فرستادگان و مبشران مسيحي به عنوان پيشگامان اروپايي سناخت آسيا، وي/گيهاي واقعي اين قاره و دستاوردهاي بسياري را براي غربيان به ارمغان بردند (همو، 204). از سوي ديگر، فزوني قدرت عثماني و گسترش سلطة آن در غرب از طريق فتح قطزنزنيه در 857ق/1453م و تصرف مصر در 923ق/1517م، تماس مستقيم اروپاييان را با آسياي جنوبي و شرقي مختل ساخت (بروكلمان، 256-295). از همين دوره است كه اروپاييان به واسطة نياز به آسيا و بسته بودن و پرخطر شدن راههاي زيرزميني، به راههاي دريايي روي آوردند. اين دوره، سومين مرحلة تماس اروپا و آسيا را تشكيل مي‌دهد (ايست، 9-10).
شالودة سفرهاي تجارتي در اين دوره، بر يافتن راههاي دريايي به هندوستان استوار بود (كاهن، 276). اروپاييان در اين زمان، با استفاده از اطلاعات جغرافي‌دانان اسلامي و تعليمات جغرافي‌دانان يوناني، متوجه كروي بودن زمين شدند و بدين‌سان اسپانياييها از طريق غرب و پرتقاليها از طريق شرق، به منظور يافتن راهي دريايي، به سوي چين و هند به راه افتادند (ماله، 2، 3).
در اين دوره در زمينة يافتن راههاي آسانتر سفر به آسيا، اقدامات مهمي به وقوع پيوست: دور زدن آفريقا و رسيدن به جنوب غربي هند توسط واسكوداگاما در 901ق/1496م (اشميت هوزن، 60) و اندازه‌گيري پيرامون زمين توسط ماژلان در 926ق/1520م (دورانت، 18/449). گسترش تجارت پرتقاليها در هند، باعث از رونق افتادن تجارت مسلمين شد (برونينگ، 23). در طول چند سده، سواحل هند، سيلان، مالاكا و جزاير ادويه به صورت يك شبكة ايستگاههاي تجاري درآمد (گروسه، 122). در 926ق/1520م پرتقاليها به سواحل چين رسيدند و در نيمة دوم سدة 10ق/16م در ژاپن نيز به موفقيتهايي دست يافتند. در 965ق/1558م ماكائو توسط پرتقاليها اشغال شد و به صورت مركز تجارت با چين درآمد (كاهن، 276-277).
به دنبال قعاليتهاي پرتقاليها، يسوعيان نيز به چين راه يافتند. اهميت اينان در اين بود كه مردم سده‌هاي 11-12ق/17-18م اروپا را با دستاوردهاي آسياي شرقي، ازجمله كاغذ و چيني، آشنا ساختند و ضمناً با انتقال فرهنگ چيني، نقشي ويژه در دورة روشنگري به عهده گرفتند (برونينگ، 24). به‌طور كلي، مي‌توان گفت، اين دوره با بهره‌گيري اروپاييان از دستاوردهاي فرهنگي آسيا مشخص مي‌گردد (دورانت، 1/990-994). با اينهمه، آشنايي اروپاييان با آسيا در اين دوره نيز محدود به نقاط نزديك به سواحل بود (برونينگ، 24).
درد سدة 11ق/17م، تحقيقاتي به‌وي/ه در مورد اقيانوس آرام شروع گرديد كه در ارتباط مستقيم با اسيا و گسترش سلطة قدرتهاي بزرگ آن زمان بود (كاهن، 278-280). با اينهمه، تا قرن 19 سرزمينهاي داخلي آسيا، به‌ويژه آنهايي كه زير نفوذ چين بودند، براي اروپاييان ناشناخته ماندند. اين نواحي عبارت بودند از برخي نواحي در چين و ژاپن در شرق و نيز شبه‌جزيرة عربستان در جنوب غربي قاره (برونينگ، 25-26). در سدة 13ق/19م بسياري از اين نقاط با حملة نظامي گشوده شد، اگرچه در نيمة دوم قرن 19 هنوز هندِ انگليس و هندِ شرقي هلند، مستملكات ايده‌آل اروپاييان به شمار مي‌رفت. در همين دوره، توجه اروپاييان به نقاط آسياي مركزي كه تا آن طمان براي ايشان ناشناخته مانده بود، معطوف گرديد. بدين‌سان، در آغاز سدة 20، نقاط نامشخص نقشة آسيا براي اروپاييان معين و معلوم گرديد، هرچند هنوز مسائل بسياري در شناخت آسيا باقي است.
بخش سوم ـ تقسيمات و مسائل اجتماعي ـ اقتصادي
قارة آسيا را معمولاً بنابر ملاحظاتي خاص، به قسمتهايي چند تقسيم مي‌كنند. به همين علت، اين تقسيمات در منابع مختلف، متفاوت است (نيف، 220؛ برونينگ، 51-58). در اين ميان، اصطلاح «آسياي ميانه يا مركزي» كه اصطلاحي جديد است، بيشتر جنبه‌اي سياسي دارد و حتي موقع جغرافيايي آن مورد اختلاف است (بلنيتسكي، 37 به بعد). برخي به جاي آن، اصطلاح خراسان بزرگ و ماوراءالنهر را پيشنهاد مي‌كنند (همو، 10-23). همچنين لفظ آسياي نزديك و خاورميانه و حدود جغرافيايي آن نيز مورد اختلاف است (منشينگ، 11-20).
با توجه به ملاحظات عمومي، مي‌توان آسيا را به قسمتهاي زير تقسيم نمود: آسياي شمالي، آسياي مركزي، آسياي شرقي، آسياي جنوب شرقي، آسياي جنوبي و آسياي نزديك (خاورميانه).
آسيا از نظر اجتماعي ـ اقتصادي نيز مانند ساير جنبه‌ها، نمايانگر تنوع شديدي است. بسياري از قسمتهاي اين قاره به سبب ويژگيهاي افراطي آب و هوايي و يا اشكال ناهمواري، از نظر اقتصادي به آساني قابل بهره‌برداري نيست (برونينگ، 50). از سوي ديگر، درجة رشد اجتماعي ميان اقوام و ملل مختلف اين قاره، تفاوتهاي آشكاري را نشان مي‌دهد. بسياري از اقوام ساكن جزاير كوچك و دورافتاده و مناطق داخلي در آسياي شرقي و جنوب شرقي و نيز برخي قبايل در هندوستان، وٍداهاي سيلان و بسياري از اقوام جزاير اندونزي، در مراحل اولية زندگي اجتماعي به سر مي‌برند (برو:. 182-183)، حال آنكه جوامع ديگري كه در رأس آنها ژاپن قرار دارد، به پيچيده‌ترين دانشهاي فني دست يافته‌اند.
بدين‌سان، آسيا از لحاظ اقتصادي ـ اجتماعي ساختارهاي بسيار متفاوتي را در بر مي‌گيرد: كشورهاي بسيار صنعتي مانند ژاپن، كشورهاي غني از نظر مواد خام مانند كويت و ممالك عقب‌مانده از نظر اقتصادي نظير بنگلادش، در بسياري از كشورهاي آسيايي، رشد و توسعة اقتصادي با رشد جمعيت همگام نيست. به عنوان نمونه، در خاورميانه، توليد زراعي طي دهة 1973-1982م به ميزان 33 % افزايش داشته است، اما باتوجه به توليد سرانه، افزايش چنداني در اين زمينه مشاهده نمي‌شود. از سوي ديگر، نه تنها حجم صادرات توليدات كشاورزي در اين منطقه طي اين مدت 5% كاهش يافته، بلكه به ميزان واردات اين نوع توليدات 169 % افزوده شده است («اطلس جهاني اقتصاد»، 2/159). گذشته از اين، بسياري از ممالك اين قاره با مشكلات ناشي از حوادث طبيعي، مانند سيل و خشكسالي و نيز رويدادهاي سياسي درگير هستند.
كشاورزي هنوز منبع تأمين معاش غالب مردم در اكثر كشورهاي آسيايي است. در آسياي جنوبي، جنوب شرقي و شرق، حدود 62 % از جمعيت فعال در بخش كشاورزي فعاليت دارند كه اين ميزان در نپال به حداكثر يعني 93% و در كرة جنوبي به حداقل خود يعني 40 % مي‌رسد. سهم كشاورزي در توليد ناخالص ملي كشورهاي اين منطقه 34 % است (همان، 168).اين مقادير در ساير كشورها متفاوت است. در افغانستان، 78 % از جمعيت فعال از طريق كشاورزي زندگي مي‌كنند و سهم زراعت در توليد ناخالص ملي به 53 % مي‌رسد، حال آنكه اين مقدار در تركيه 25 % و در عربستان به 2 % توليد ناخالص ملي بالغ مي‌گردد (همان، 159).
با همة دگرگونيهايي كه در كشورهاي آسيايي پديد آمده است، هنوز بهره‌گيري از شيوه‌هاي قديمي كشت و آسيب‌پذيري محصولات زراعي در برابر ناملايمات طبيعي ويژگي بارز فعاليت كشاورزي است. البته، بازده توليد در هكتار در برخي كشورهاي آسيايي از طريق كاربرد كود شيميايي، گسترش آبياري، ماشين‌آلات و همچنين در نتيجة اصلاحات ارضي بهبود يافته است.
با آنكه بعضي از كشورهاي آسيايي در رابطه با توليد برخي محصولات كشاورزي در مقايسة جهاني به عنوان توليدكنندة اصلي به شمار مي‌آيند، قادر به تأمين نيازهاي خود نيستند و درنتيجه، در فهرست واردكنندگان اصلي همان محصولات قرار دارند. در اين زمينه، مي‌توان توليد برنج را ذكر كرد. كشورهاي آسيايي در 1979-1980م بيش از 2/309 ميليون تن از حدود 9/374 ميليون تن توليد جهاني را به خود اختصاص مي‌دادند، حال آنكه مثلاً اندونزي در همين سال به عنوان سومين توليدكنندة جهاني اين محصول، بزرگ‌ترين واردكنندة برنج به شمار مي‌رفت (همان، 9). چين به عنوان سومين توليدكنندة جهاني گندم در همين سال («آمار جهاني»، 229)، يكي از واردكنندگان عمدة اين محصول در سطح جهان به شمار مي‌رفت (همان، 230).
استخراج مواد معدني در آسيا از اهميتي خاص برخوردار است. غني‌ترين منابع نفت جهان، در خاورميانه، آسياي جنوب شرقي، چين و بخش آسيايي شوروي قرار دارند. تنها در منطقة خليج‌فارس، حدود 60 % از منابع نفت و 25 % از ذخاير جهاني گاز وجود دارد («اطلس جهاني اقتصاد»، 2/164). ذخاير نفتي در اندونزي 5/1 درصد و در چين بيش از 3 درصد از منابع جهاني است (همان، 184). بسياري از منابع نفتي اتجاد جماهير شوروي ـ به عنوان بزرگ‌ترين توليدكنندة نفت جهان در بخش آسيايي آن واقع است (همان، 81-84).
از اين گذشته، منابع عظيم ذغال‌سنگ، سنگ آهن و منگنز به‌ويژه در بخش آسيايي شوروي، چين و هند وجود دارد (همان، 180‘181). بزرگ‌ترين صادركنندگان قلع در جهان، مالزي، اندونزي و تايلند هستند (همان، 188).
در دو دهة اخير، توليد صنعتي ـ به‌ويژه صنايع سنگين ـ در آسيا به پيشرفتهايي رسيده است. مراكز صنعتي اين قاره در بخش آسيايي شوروي، جمهوري خلق چين، هند، هنگ‌كنگ و به‌ويژه در ژاپن قرار دارند. در كنار اين مراكز مي‌توان از سنگاپور، كرة شمالي و كرة جنوبي و تايوان نيز نام برد.
قدرت تجاري اصلي در آسيا ژاپن است. اين كشور 95 % از توليد مصنوعات اين قاره را به خود اختصاص داده است. در 1982م، ژاپن دومين توليدكنندة جهاني فولاد، اولين توليدكنندة جهاني اتومبيل سواري، دومين توليدكنندة جهاني وياسط نقليه، بزرگ‌ترين سازندة جهاني كشتي و سازنده و عرضه‌كنندة بسياري ديگر از توليدات صنعتي جهان بوده است («آمار جهاني»،‌147، 148). پس از ژاپن، هند، كرة جنوبي، تايوان و هنگ‌كنگ قرار دارند.
كشورهاي آسيايي از نظر برخورداري از سطح آموزش و بهداشت، ميزان اشتغال، رفاه اجتماعي و درآمدها، تفاوتهاي آشكاري را چه در سطح كشوري و چه در مقايسه با ديگر كشورها، نشان مي‌دهند (ميردال، 293 به بعد).
ساختار سني طبقاتي در برخي كشورهاي آسيايي، به‌ويژه در هندوستان، هنوز پابرجا است كه خود از موانع جدي توسعه به شمار مي‌رود (دورانت، 1/670-698). در آسيا، به‌طور كلي، هرجا زمين زراعي در دسترس است، جمعيت انبوهي گرد آمده‌اند و پرجمعيت‌ترين مراكز انساني، بر اين اساس، در نزديكي رودخانه‌هاي بزرگ و سواحل واقع است (ميردال، 59 به بعد). رشد جمعيت نيز در آسيا در مقام مقايسه بسيار بالا است. در اندونزي، پاكستان، هند، برمه، فيليپين و نپال، ميزان رشد جمعيت 4 تا 5 % سالانه است. متوسط اين مقدار براي تمامي قاره، برابر با 3 % است (ولتي، 27).
در كنار عوامل طبيعي، عوامل اجتماعي نيز باعث تشديد مشكل تأمين مواد غذايي لازم براي اين جمعيتِ رو به تزايد در آسياست. بدين‌سان، بسياري از آسياييها در مرز گرسنگي به سر مي‌برند (همو، 29).
ويژگيهاي كشورهاي آسيايي: جدول 1 ويژگيهاي عمومي كشورهاي آسيايي را به تفكيك به نمايش مي‌گذارد (نكـ ص 388).
اسلام و ساير مذاهب: آسيا مهد و خاستگاه اكثر اديان جهان است. در كنار اديان بزرگ، گرايشهاي مذهبي فرقه‌اي متعددي در اين قاره وجود دارند كه برخي از آنها بومي و بعضي ديگر توسط مهاجرين و مهاجمين انتشار يافته‌اند. گرايشهاي مذهبي آسيا از معتقدات مبتني بر انيميسم و شينتوبيسم براساس اعتقاد به ارواح گوناگون تا مذاهب جهاني مانند اسلام، مسيحيت و يهوديت براساس ايمان به آفريدگار يكتا، تفاوت مي‌كنند. آيين زرتشت، ماني، آيينهاي مذهبي برهمني، هندويي، بودايي، لامايي و كنفوسيوسي نيز از ديگر نظامهاي ديني آسيا به شمار مي‌روند (گروسه، 28 به بعد؛ برونينگ، 43-48).
اسلام به عنوان دين آسماني، از نظر شمارة پيروان در آسيا، نه تنها تمامي كشورهاي آسياي مركزي و نزديك (خاورميانه) را در بر مي‌گيرد، بلكه ضمناً در پاكستان و اندونزي نيز دين اكثريت اسلام است. در هندوستان، جاوه، سوماترا و نيز سرزمينهاي حارة آسيا نيز پيرواني دارد، تا آنجا كه اسلام را به عنوان عنصر مسلط و تعيين‌كنندة شرق به شمار آورده‌اند (برونينگ، 47).
گسترش اسلام در آغاز با سرعتي خاص صورت پذيرفت، تا آنجا كه در مدتي كوتاه، پس از فتح شام و فلسطين (آرنولد، 35 به بعد)، توانست تمامي امپراتوري ساساني (اشپولر، 19-22) و تمامي ولايات امپراتوري بيزانس (بجز قسمتهاي غربي آسياي صغير) را به زير نفوذ خود درآورد (كاهن، 7).
تسلط اعراب بر اقوام و ملل ديگر، برخلاف تسلط ژرمنها و مغولها، باعث از بين رفتن ويژگيهاي قومي اهراب نشد، بلكه نواحي فتح شدة بسياري همچون سوريه و بين‌النهرين را كاملاً تحت تأثير اين ويژگيها قرار داد، تا آنجا كه زبان عربي، زبان رسمي و مسلط اين نواجي گرديد (بارتولد، فرهنگ و تمدن مسلمانان، 37). البته، در اين ميان، تأثير تمدنهاي ديگر در فرهنگ اسلامي را نمي‌توان ناديده گرفت (مطهري، 80 به بعد، ساندرز، 190-195)، تا آنجا كه برخورد ميان فرهنگهاي قديمي آسيا باعث تقويت دستگاه اداري و فلسفي و پربار شدن تمدن اسلامي گرديد (راسل، 2/213، 214).
علاوه بر اين، توسعة زندگي شهري باعث رونق تجارت داخلي و خارجي، چه از طريق راههاي دريايي و چه راههاي خشكي گرديد. تجارت دريايي با هندوچين، وضع جزيرة هرمز و كيش را دگرگون كرد (بارتولد، فرهنگ و تمدن مسلمانان، 108). همچنين تجارت با تركها باعث ورود و گسترش دين اسلام در ميان ايشان و برخي نواحي تركستان شد (همان، 109). تركهايي كه در قرن 4ق/10م كشورهاي اسلامي را تصرف كردند، مسلمان بودند. بعد از همين دوره است كه تجار مسلمان، تجارت خود را به سوي شرق توسعه دادند. در اوايل سدة 7ق/13م تجارت ميان چين و مغولستان در دست تجار مسلمان بود (همان، 110). گذشته از برخوردهاي نظامي با تركان (باسورث، 10 به بعد؛ بارتولد، گزيده، 265-267)، نقش مبلغان اسلامي، ازجمله انتشار مجموعه‌اي از آثار منظوم و منثور ديني به زبان تركي، در در گسترش اسلام در ميان تركها بي‌تأثير نبوده است (بارتولد، فرهنگ و تمدن مسلمانان 121؛ آرنولد، 184 به بعد). پس از مدتي كوتاه تركستان شرقي ـ كاشغر و ختن و ياركند ـ نيز تحت نفوذ اسلام درآمد (بارتولد، گزيده، 79). الحاق تركستان به قلمرو خلافت، تمامي جنبه‌هاي زندگي محلي را دگرگون ساخت (همان، 317). البته نفوذ اسلام در تركستان شرقي به صورتي صلح‌جويانه صورت پذيرفت (اشميدر، 345).
ورود اسلام به هندوستان، با حملة كم‌اهميتي در 44ق/664م به مولتان، در غرب پنجاب، آغاز شد. در طول 3 سدة بعد، حملات ديگري به هند صورت گرفت كه در نتيجة آنها، مسلمانان در درة سند مستقر شدند (گروسه، 73). اگرچه، استقرار واقعي مسلمانان در هند، در پايان سدة 4ق/10م صورت پذيرفت (دورانت، 1/523).
امروزه، اسلام در شبه‌قارة هند، در ميان اديان اسماني، بيشترين پيروان را دارد. هرچند مسلمانان هندوستان، ويژگيهاي خود را دارند (اشميدر، 313)، اما تفاوتهاي فرهنگي ـ مذهبي اسلام و آيين هندويي، باعث تقسيم اين سرزمين شد. امروزه، پاكستان و بنگلادش تا 90 % مسلمان هستند و در درة سند و بخش پاكستاني پنجاب، مسلمانان تا 97 % از جمعيت را تشكيل مي‌دهند (همانجا). مطابق سرشماري 1971م، بيش از 11 % يعني حدود 4/61 ميليون نفر از مردم هند مسلمان بودند (آمار جهاني، 141) و اين خود نشان مي‌دهد كه عليرغم تقسيم اين شبه‌قاره به هندوستان و پاكستان و بنگلادش، هنوز مسألة مذهبي به صورتي جدي مطرح است (بلنك، 95). البته بجز در كشمير و جزاير لاكاديو ، ميني‌كودي و آمين ديوي ، در هيچ نقطة ديگري از هند، مسلمانان اكثريت ندارند (همان، 96).
گروه خاصي از شيعيان در سري‌لانكا ديده مي‌شوند كه به مورهاي سيلان موسومند. ايشان از اعقاب دريانوردان عرب و هندي به شمار مي‌روند (همانجا).
اسلام از طريق هندوستان و عمدتاً توسط تاجران ميانه حال به اندونزي راه يافت (كاهن، 304-305). اين دين در اواسط سدة 6ق/12م در سوماترا و در پايان سدة 8ق/14م در جاوه پذيرفته شد (كاهن، 308-309؛ آرنولد، 266-288). با وجود آن كه حداقل از اواسط سدة 2ق/8م، مسلمانان در چين مي‌زيستند (كاهن، 288 به بعد)، اسلام در اين سرزمين توسعة چنداني نيافت، تا جايي كه غالب مسلمانان امروزي اين كشور، چيني اصيل نيستند (دورانت، 1/853).
نفوذ اسلام در آسياي شرقي و جنوب شرقي نيز عمدتاً از طريق ارتباط تجاري و تبليغي صورت پذيرفت. در چامپا ، در نزديكي ساحل مركزي ويتنام، اسلام در اواخر سدة 4ق/10م راه يافت و مسلمانان كامبوج بايد از اعقاب اينان باشند (كاهن، 293-294). بررسي شجره‌نامه‌ها، در آسياي جنوب شرقي، نحوة نفوذ اسلام به اين قسمتهاي آسيا و به‌ويژه فيليپين را روشن مي‌سازد (توكلي، 42 به بعد). مسلمانان فيليپين عمدتاً در 2 منطقه زندگي مي‌كنند: مجمع‌الجزاير سولو ، پالاوان جنوبي و ميندانائوي جنوبي (كاهن، 320).
امروزه در برمه 3 % اهالي، در مالزي (دين رسمي) 4/3 جمعيت، در سنگاپور، در جنوب تايلند، در اندونزي (بيش از 90 %) و در فيليپين (4/1 ميليون نفر در 1970م) مسلمانند (آمار جهاني، 133-168).
در بخش آسيايي شوروي، آسياي مركزي و ماوراء قفقاز، مسلمانان در جماهير قرقيزستان، تاجيكستان، تركمنستان، آذربايجان، ازبكستان و قزاقستان و جمهوريهاي خودمختار داغستان، چچن اينقوش ، تاتار، باشقير، كاباردينو بلغار و قراقالپاق و نيز برخي نواحي ديگر زندگي مي‌كنند. مردم قزاقستان، در اين ميان، در سدة 13ق/19م اسلام آورده‌اند (امين، 6؛ آرنولد، 183). با وجود عدم دقت آمارهاي موجود، مي‌توان گفت، جمعيت مسلمان بخش آسيايي اتحاد جماهير شوروي به حدود 54 ميليون نفر (1982م) مي‌رسد (آمار جهاني، 82-87).

جدول 1
نام كشور پايتخت نوع حكومت مساحت (كمـ) جمعيت (1982م) ميليون نفر زبان
اتحاد جماهير شوروي بخش آسيايي
اردن
افغانستان
امارات متحدة عربي
اندونزي
ايران
بحرين
برمه
بنگلادش
بوتان
پاكستان
تايوان
تايلند
تركيه (بخش آسيايي)
چين
ژاپن
سري‌لانكا
سنگاپور
سوريه
عراق
عربستان سعودي
عُمان
فلسطين
فيليپين
قبرس
قطر
كامبوج
كرة جنوبي
كرة شمالي
كويت
لائوس
لبنان
مغولستان
مالديو
مالزي
نپال
ويتنام
هندوستان
يمن جنوبي ــــ
عمان
كابل
ابوظبي
جاكارتا
تهران
بحرين
رانگون
داكا
تيمپو/تيمبو
اسلام‌آباد
تايپه
بانكوك
آنكارا
پكن
توكيو
كُلُمبو
سنگاپور
دمشق
بغداد
رياض
مسقط
ــــ
مانيل
نيكوزيا
دوحه
پِنوه‌پِن
سئول
پيونگِ‌يانگ
كويت
وين‌تيان‌
بيروت
اولان باتور
ماله
كوالالامپور
كاتماندو
هانوي
دهلي‌نو
عدن
صنعا سوسياليستي
پادشاهي
جمهوري
فدراتيو شيخ‌نشين
جمهوري
جمهوري اسلامي
شيخ‌نشين
جمهوري
جمهوري خلق
پادشاهي
جمهوري اسلامي
جمهوري
پادشاهي
جمهوري
جمهوري خلق
پادشاهي
جمهوري
جمهوري
جمهوري
جمهوري
پادشاهي
سلطان‌نشين
ــــ
جمهوري
جمهوري
شيخ‌نشين
جمهوري خلق
جمهوري
جمهوري دموكراتيك خلق
اميرنشين
جمهوري دموكراتيك
جمهوري
جمهوري خلق
جمهوري
پادشاهي
پادشاهي
جمهوري سوسياليستي
جمهوري
جمهوري دموكراتيك خلق
جمهوري 000‘831‘16
740‘97
090‘652
600‘83
345‘904‘1
000‘648‘1
669
552‘676
998‘143
000‘46
943‘803
981‘35
000‘514
200‘790
980‘560‘9
728‘377
610‘65
581
200‘185
900‘434
700‘149‘2
500‘212
770‘20
000‘300
250‘9
400‘11
035‘181
484‘98
538‘120
800‘17
800‘236
400‘10
000‘565‘1
298
749‘329
797‘141
556‘329
782‘287‘3
000‘333
000‘195 ــــ
49/3
79/16
12/1
03/153
2/40
33/0
31/35 (1983)
62/92
33/1
13/87
45/18
45/48
99/38 (1980)
67/020‘1
69/118
19/15
47/2
66/9
14
68/9
94/0
02/4
7/50
65/0
25/0
98/6
33/29
78/18
56/1
1/4
73/2
73/1
16/0
53/14
38/15
06/56
8/713
9/2
1/6 ــــ
عربي
پشتو، دري (فارسي)
عربي
اندونزيايي ـ باهاسا
فارسي
عربي
برمه‌اي
بنگالي
دزونگ‌چا
اردو / انگليسي
چيني
تاي
تركي
چيني (انواع لهجه‌ها)
ژاپني
سيگ‌هالي / تاميل
انگليسي چيني / مالاييايي تاميل
عربي
عربي/كردي
عربي
عربي
عبري، عربي
تاگالئگ / انگليسي
يوناني / تركي
عربي
خمري
كره‌اي
كره‌اي
عربي
لائو
عربي
مغولي
ديوهي
مالاييايي
نپالي
ويتنامي
هندي/انگليسي/دراويدي/اردو/گجراتي
عربي
عربي

نام كشور
پايتخت
نوع حكومت قسمتهاي وابسته:
مساحت كمـ 2
جمعيت

برونئي
هنگ‌كنگ
ماكائو بندر سري‌‌بگاوان
ويكتوريا
ماكائو سلطان‌نشين اسلامي
فرمانداري
ــــ 765‘5
045‘1
16 250
360‘5
298 مالاييايي
چيني / انگليسي
ــــ

با توجه به پراكندگي مسلمانان در قارة آسيا، مي‌توان تعداد تقريبي آنها در اين قاره را بيش از 700 ميليون نفر (1982م) برآورد نمود كه تقريباً در تمامي كشورهاي اين قارة بزرگ پراكنده‌اند (نكـ جدول 2).

جدول 2 (براساس آمار جهاني، 133-169، 82-87)
نام كشور جمعيت كل (ميليون نفر) 1982م درصد مسلمان تعداد مسلمانان (ميليون نفر) 1982
افغانستان
بحرين
بنگلادش
برمه
برونئي
چين
هندوستان
اندونزي
عراق
ايران
فلسطين
يمن شمالي
يمن جنوبي
اردن
كامبوج
قطر
كويت
لبنان
مالزي
مالديو
عمان
پاكستان
فيليپين
عربستان سعودي
سنگاپور
سري‌لانكا
سوريه
تايلند
امارت متحذة عربي
قبرس
بخش آسيايي اتحاد شوروي
تركيه (بخش آسيائي) 79/16
33/0
62/92
31/35 (1983)
25/0
67/1020
8/713
03/153
14
2/40
02/4
1/6
09/2
49/3
98/6
25/0
56/1
73/2
53/14
16/0
94/0
13/87
7/50
68/9
47/2
19/15
66/9
45/48
12/1
65/0
06/54
99/38 حدود 100
96
بيش از 80
3
حدود 100
؟
11
بيش از 90
بيش از 95
بيش از 95
12
حدود 100
حدود 100
96
؟
حدود 100
حدود 100
29
75
حدود 100
75
حدود 85
5
حدود 100
؟
7
حدود 85
؟
حدود 100
؟
حدود 100
98 79/16
31/0
75
59/1
25/0
؟
51/78
138
3/13
38
48/0
1/6
09/2
35/3
؟
25/0
56/1
79/0
9/10
16/0
73/0
35/86
58/1
68/9
؟
06/1
3/8
؟
12/1
؟
06/54
21/38

مآخذ: آرنولد، توماس، تاريخ گسترش اسلام، ترجمة ابوالفضل عزتي، دانشگاه تهران، 1358ش؛ آمار جهاني؛ اطلس جهاني اقتصاد؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان، تطبيق لغات جغرافيايي قديم و جديد ايران، به كوشش ميرهاشم محدث، تهران، اميركبير، 1363ش؛ بارتولد، و.و، فرهنگ و تمدن مسلمانان، ترجمة علي‌اكبر ديانت، تبريز، احياء، 1357ش؛ همو، گزيدة مقالات، ترجمة كريم كشاورز، تهران، اميركبير، 1358ش؛ بلنيتسكي، آ، خراسان و ماوراءالنهر (آسياي ميانه)، ترجمة پرويز ورجاوند، تهران، نشر گفتار، 1364ش؛ توكلي، محمدكاظم، مسلمانان مورو، تهران، اميركبير، 1362ش؛ دورانت، ويل، تاريخ تمدن، ترجمة فريدون بدره‌اي، تهران، اقبال، 1345ش؛ ج 18؛ همو، همان، ترجمة پرويز مرزبان، ج 20؛ همو، همان، ترجمة احمد آرام و ديگران، ج 1؛ راسل، برتراند، تاريخ فلسفه غرب، ترجمة نجف دريابندري، تهران، جيبي، 1353ش، ج 2؛ گروسه، رنه، تاريخ آسيا، ترجمة مصطفي فرزانه، تهران، علمي، 1329ش؛ ماله، آلبر، تاريخ قرون جديد، ترجمة فخرالدين شادمان، تهران، دنياي كتاب، 1363ش؛ مطهري، مرتضي، خدمات متقابل اسلام و ايران، قم، صدرا، 1357ش؛ وآن ژوزفين، سرزمين و مردم ژاپن، ترجمة محمود كيانوش، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1345ش؛ ويلتس، دوراكه، سفيران پاپ به دربار خانان مغول، ترجمة مسعود رجب‌نيا، تهران، خوارزمي، 1353ش؛ نيز:

Beaumont, P. a. o., TheMiddle East-A Geographical Study, London, 1976; Blenck, J. U. a., (ed): Su-dasien. Frankfurt, 1977, Vol, 2; Borchert, G. U. a., Erdkunde in Stichworten, Kiel, 1965; Bosworth, C. E., »The coming of Islam to Afghanistan«, Islam in Asia, ed, Friedmann, Colorado, 1984; Brockelmann, C., History of the Islamic Peoples, London, 1982; Bruck' S. I., »National Processes in Asiatic Countries outside the USSR«, Races and peoples-Contemporary Ethnic and Racial Problems, progress, Moscow, 1974, pp. 182-212; Brüning, K., »Asien«; Harms, Erdkunde, München, 1964, Vol III (Passim); Cahen, C. (ed): Der Islam, Frankfurt, 1976; Chaudhuri, M. R., Economic Geography, Calcutta, 1969; Childe, G. what happened in History, London, 1972; Cole, J. P, Geography of the USSR. London 1971; East, W. G., (ed), The Changing map of Asia, London, 1974; Elloy, K. M, Junior Geography, Calcutta/London, 1957, Parts II, III; Emin, L, Muslims in the USSR. Moscow, 1984; Fisher, W. B, The Middle East-A Physical, Social and Regional Geography, London, penguin, 1977; Mensching, H, Nordafrika Vorderasien, Frankfurt/1977; Myrdal, G., Asian Drama, London, Penguin, 1971; Neef, E (ed), Das Gesicht der Erde, Frankfurt, 1976; Pokshishevsky, V., Geography of the Soviet Union, Moscow, 1974; polo, M, The Travels, trans. By R. Latham, London, Penguin, 1978 (Passim); Saunders, J. J., A History of Medieval Islam, London, 1965; Vol, I; Schmithüsen, J., Geschichte der geographischen Wissenschalft, Mannheim/wien, 1970; Shabad, Th, Geography of the USSR, New york, Columbia University, 1951. Singh, G., A Geography of India, Delhi, 1970; Spuler, B, The Muslim world, Leiden, 1968, Vol, I;, welty, P. th, The Asian (their Heritage and their Destiny), New York, 1976; Wirth, E., Syrie-eine geogr. Landeskunde, Darmstadt, 1971.
عباس سعيدي

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

یک شنبه 21 آبان 1391  2:10 AM
تشکرات از این پست
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:آشنایی با قاره آسیا

هخامنشیان کاشف قاره آمریکا  
 
  گفت وگو با دکتر جهانگیر مظهری ....  
 
     
 
 
 
 
   
 
 
هخامنشیان کاشف قاره آمریکا  
 
 
 
 
     
 
   
 

دکتر جهانگیر مظهری پس از سال ها تحقیق و مطالعه مدعی است که به کشفی نائل شده که هنوز از تمامی آن پرده بر نداشته است.او که پس از ۲۵ سال دوری از ایران، برای چند روزی بازگشته می گوید:

«تا کتابم که در آن شرح کشف خود را شواهد کافی آورده ام، چاپ نشود، نمی توانم چیزی اعلام کنم.» او مدعی است که در جست وجو هایش نشانه ها و شواهدی یافته که ثابت می کند درست بعد از شکست داریوش سوم از اسکندر و فروپاشی امپراتوری هخامنشی در سال ۳۳۰ پیش از میلاد، بسیاری از ایرانیان پراکنده شدند و آنها که به آمریکای مرکزی راه یافتند امپراتوری های دیگری بنیان نهادند و در واقع، آنان قبل از کریستف کلمب این قاره را کشف کرده اند! او واکنش دنیای غرب را نسبت به این ادعا می داند. هرچند که می گوید برایش اصلاً اهمیتی ندارد. سپس با عصبانیت به اهدای یک اطلس جغرافیایی در همین اواخر به ملکه انگلستان اشاره می کند که در آن کلمه فارس را از خلیج فارس پاک کرده و فقط به کلمه خلیج اکتفا کرده اند و می گوید: «انتظار تشویق و تکریم ندارم چون چیزی در کشف من به نفع آنها نیست شاید دوست داشته باشند دزدان دریایی تاجرنمای اسپانیولی ایتالیایی کاشف قاره شان باشند تا دریانوردان غیور ایرانی.»

دامنه صحبت های او بسیار گسترده است. از تاریخ آغاز می کند، به جغرافیا که می رسد ما را در احاطه نقشه هایش که به دیوار نصب کرده قرار می دهد و در زبان شناسی و مردم شناسی حل می شود. جمع وجور کردن گفته های او کاری دشوار است.

جهانگیر مظهری متولد سال ۱۳۱۱ در تهران، تحصیلات دانشگاهی را در ایران و پاریس در رشته های جامعه شناسی و ادبیات چند فرهنگی در محضر اساتیدی چون ژرژگوریچ، ریمون آرون، هانری ماسه و... به پایان رساند و از آن پس ضمن تدریس و تحقیق در مورد ایران به سخنرانی های بسیار در کشور های مختلف پرداخته است.

«نقش انسان در آفرینش اهورایی»، «گناه آفتاب»، «جلوگیری های نامرئی»، «بی دود و بدون خاکستر» و مقالات و ترجمه هایی به زبان های فرانسه، اسپانیولی، انگلیسی و فارسی و سرانجام کتاب «آمریکایی پارسیان هخامنشی» از آثار اوست. متن زیر مصاحبه ای است که با ایشان صورت گرفته است.

▪ و اما درباره کشف شنیدنی شما آقای دکتر...

ـ از کلمب شروع کنم که ماجرای جالبی دارد. پوزادینوس یونانی محیط کره زمین را ۲۸۹۰۰ کیلومتر محاسبه کرده بود. دانشمند دیگری به نام اراتوس تِنِس، ۱۵۰ سال پیش از او، با بررسی زاویه تابش خورشید به عدد دقیق تری رسیده بود. اندازه گیری او دور کره زمین را ۳۹۵۰۰ کیلومتر نشان می داد که به رقم ۴۰۰۰۰ کیلومتر بسیار نزدیک است. ولی نقشه ای که کریستف کلمب در دست داشت، براساس اندازه گیری پوزادینوس تنظیم شده بود، یعنی همان ۲۸۹۰۰ کیلومتر. در نتیجه وقتی کلمب به دریا زد و به جزایر دریای کارائیب رسید با محاسبه مقدار میل دریایی پیموده شده، اطمینان داشت که به هند و سواحل آسیا رسیده یعنی به جزیره سندومین که رسید خیال می کرد به سیپانگو رسیده چون سفرنامه مارکوپولو را راهنمای خود قرار داده بود. تاریخ این زمان را ۱۲ اکتبر ۱۴۹۲ میلادی عنوان می کند. در کتاب «مدارکی برای تاریخ کوبا» از اورتن سیا پیشاردو (Orten sia Pichardo) آمده است که بومیان آنجا به کلمب یادآوری کردند که نام جزیره ای در آن نزدیکی، کوباست و کلمب ابتدا اشتباهاً کولبا و سپس کوبا را در سفرنامه اش ثبت کرد. از همین جا متوجه می شویم که اسپانیایی ها کلمه کوبا را به آنجا نبردند، بلکه کوبا قبل از آنها این نام را داشته است. کوبا اسمی بومی نیست. کوبا در غرب دریای خزر قرار دارد و در شمال باکو مثل کیوتو و توکیو و داریان و انادیر در کنار باب برینگ که نام هریک وارونه نام اولی است. در همین کتاب به جزیره ای به نام بابک (Babeque) اشاره شده که روی نقشه های امروز نیست و شهرت داشت که طلای زیادی در آن جمع آمده و کلمب قصد داشت هر طور شده خود را به آنجا برساند و طبق نوشته خودش بدان «چنگ بیندازد». ما می دانیم که بابک شهری است که اردشیر بابکان، سرسلسله ساسانیان، از آن برخاسته است. آنچه کلمب را به رفتن به هند ترغیب کرد، برخلاف ادعایش، تجارت ادویه و ابریشم نبود، بلکه رسیدن به جواهرات و طلاهای جمع آمده در چین و هند بود. مارکوپولو ثروت کلانی از همین راه به دست آورده بود و شرح آن را در کتاب خاطراتش نوشته بود و همین شرح طمع کلمب را برانگیخته بود. در زندگی نامه ای که اخیراً از کریستف کلمب منتشر شده، وابستگی او را به خانواده ای از راهزنان دریایی روشن کرده اند.

شاهد دیگر بالبوآی تازه از زندان بیرون آمده است.

بالبوآ (Balboa)، یکی از سرکردگان مهاجمان اسپانیولی، با رسیدن به سرزمینی که امروز آن را پاناما می خوانند نیز گزارش کرد که به خشکی ای پای گذارده که به آن دارین یا داریان می گفتند. طولی نکشید که او زهر داریان را هم تجربه کرد. زهری که بومیان کماندار تیر خود را به آن آغشته می کردند تا دشمن را در کمتر از ۲۴ ساعت از پای درآورد. بنابراین دارین هم نامی نیست که مهاجمان با خود آورده باشند. تردیدی هم ندارم که این نام نمی تواند برگرفته از یکی از زبان های بومی آنجا باشد. دارین نامی ایرانی و منسوب به داریوش سوم است.

هرمان آرسینیگا (Herman Arciniega)، بزرگمرد تاریخ معاصر کلمبیا که در پایان قرن گذشته در ۹۹ سالگی ما را ترک کرد، در کتاب آن سوی تاریخ با بیان شواهد بسیار خواننده را آگاه می کند که نباید به غلط بپندارد که هرچه ستودنی است از اروپا به آمریکا برده شده است. او برای مثال به کتابی اشاره می کند که پیش از «کشف» کلمب در فرانسه به چاپ رسیده و در آن از وجود ذرت در اروپا یاد شده و گفته شده بود از پارس (Persia) وارد می شده است. درحالی که همیشه فکر می کردند ذرت از گیاهان بومی آمریکا بوده و از آنجا به سایر نقاط جهان رفته است.

▪ به مطالعه تطبیقی زبان ها اشاره کردید. با توجه به اشاره تان به واژه های کوبا، دارین و مواردی از این دست، مایلیم مثال های بیشتری بیان بفرمایید.

ـ یک مثال واضح و مهم از این دست نام رود تیگره (Tigre) است. تیگره همان دجله خودمان است با ریشه ای در زبان بابلی که در زمان هخامنشیان به آن تیگره می گفتند. داریوش برای سرکوبی شورشی ها از آن عبور کرده بود و در سنگ نوشته های خود بارها از آن یاد کرده است. پی یر لوکوک (Pierre Lecoq) در کتاب سنگ نبشته های پارسیان هخامنشی توضیح می دهد که ریشه این کلمه همان تیر فارسی است که سرعت حرکت آب رود را می رساند. هرودت نیز شرح جالبی از جریان بسیار تند آب این رود (که به تیر از کمان رها شده می ماند) آورده و نوشته که چون قایقرانی بر روی این رود از هر دو طرف غیرممکن بوده است، قایقرانانی که در جهت حرکت آب می رفتند و چیزی برای فروش با خود می بردند، الاغی هم در قایق سوار می کردند تا با رسیدن به آن سوی رود، کالاهای خود و قایق را بفروشند و با الاغ به محل اول برگردند. نخستین بار کوروش از تیگره گذشت تا خود را به بابل برساند. نام این رود امروز تقریباً در تمام کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی به چشم می خورد. در شبه جزیره بزرگ یوکاتان، رودی، دریاچه ای و برج و بارویی به این نام، یعنی تیگره وجود دارد. در ونزوئلا، رودی و شهر بزرگی به نام تیگره و رود کوچک تری به نام تیگریتو تیگره کوچک یا تیگره کوچولو وجود دارد. در پرو نیز رودی به نام تیگره و باز هم رود دیگری به نام تیگریتو جاری است.

مثال دیگر مربوط به کلمه مانی است. یک کشیش در یوکاتان نوشته های زیادی پیدا کرد و چون معتقد بود که مربوط به پیروان دین دیگری است که او آنها را ایدولاتر (Idolatre) یعنی بت پرست و خرافاتی می شمرد، همه را با افتخار در برابر چشمان بومیان سوزاند. این واقعه در شهری به نام مانی (Mani) اتفاق افتاد. مانی در زمان شاپور اول ساسانی ادعای پیامبری کرد ولی این نام پارسی پیش از او هم در زبان هخامنشیان وجود داشت. مهاجمان اروپایی، که بیشتر جویندگان یا پرستندگان طلا بودند، برای رسیدن به طلا و چپاول سرزمین بازیافته، از هیچ جنایت و دد منشی، از کشتار بومیان و غارت آنان گرفته تا هر کار ناپسند دیگر، فروگذار نکردند. آنان ستایشگران ماه، آفتاب، چشمه سارها و کوهستان را ایدولاتر یا بت پرست نامیدند.

▪ پس نظر شما این است که ایرانی ها از ناحیه تنگه پاناما به آمریکا رسیدند.

ـ خیر، آنها ابتدا به السالوادر رسیدند ولی بعدها، با کندن آبراه داریان، کوهستان بلند سییرانوادا را دور زدند و به طرف پرو و برزیل رفتند. نظر دیگری هم وجود دارد مبنی بر اینکه ورود به آمریکا با گذشتن از سیبری از ناحیه باب برینگ در نزدیکی آلاسکا انجام گرفت. در این ناحیه است که کوهستان انادیر، رود انادیر، شهر انادیر و خلیج انادیر داریم. این اسامی همگی ردپای آنها را از قاره ای به قاره دیگر به اعتقاد من، انادیر مثل کوبا و باکو برگرفته از دارین و منسوب به حکومت ایرانی است. در پاناما کوه دارین، خلیج دارین، رود دارین و شهر دارین وجود دارد که الان هم به همین نام هستند.

▪ زمان مشخصی برای آغاز این دریانوردی ها وجود دارد؟

ـ رفت وآمد میان جزایر اقیانوس آرام و آمریکای مرکزی از دیرباز عادی بوده، ولی نخستین بار ایرانیانی که نتوانستند بعد از فروپاشی امپراتوری هخامنشی خود را به ناوگان بزرگ و دست نخورده خود در دریای سرخ و خلیج فارس برسانند (۳۳۰ پیش از میلاد) از شمال اقیانوس هند گذشتند و از لابه لای جزایر اقیانوس آرام خود را به سواحل السالوادر در جنوب آمریکای مرکزی رساندند هرودوت سرنشینان کشتی ها را در لشکرکشی خشایار شاه ۲۴۱ هزار نفر می شمارد. بسیاری از این کشتی ها فقط آذوقه و نیازهای روزمره نیروی دریایی را حمل می کردند. برخی از آنها نیز غرق شدند. باستان شناسان در کشفیات اخیرشان، در ته دریای مدیترانه و شمال اقیانوس هند کشتی هایی پیدا کرده اند که بشکه های شراب و کلاهخود در آنها یافت شده است و از روی کلاهخودها حدس زده اند که دست کم یکی از کشتی های یافت شده در اقیانوس باید ایرانی باشد. به یاد داشته باشیم که وقتی صحبت از نیروی دریایی می کنیم، منظور ۴ یا ۵ کشتی معمولی نیست. برای حمله به آتن ناوگان مجهزی لازم بود. به نوشته هرودت، در زمان خشایار شاه ۱۲۰۷ کشتی مجهز جنگی از راه کانال سوئز وارد دریای مدیترانه شده بودند. هدایت کشتی ها عموماً به عهده فنیقی ها بود. آنها در جنگ با آتن ۳۰۰ کشتی به نفع ایران وارد جنگ کرده بودند.

اصلاً خود حفر کانال سوئز کار بسیار سختی بوده است. البته بسیاری منکر آن هستند که داریوش آن را حفر کرده است ولی مطلب مهمی است. آنتوان دوسنت اگزوپری، نویسنده شازده کوچولو، می گوید: «اگر می خواهید انسان ها را با هم متحد کنید، بدهید چیزی را با هم بسازند.» گویا سرمشق داریوش نیز چنین اندرزی بود. ملت های زیادی زیر پرچم او زندگی می کردند و وی از اقتدار ویژه ای برخوردار بود. ابتکار حفرکانال سوئز برای خود داریوش بزرگ چندان اهمیت داشت که یکی از سنگ نبشته های سه زبانی خود به خط میخی را به آن اختصاص داد و آن را در همان آبراه نصب کرد. [این سنگ نبشته ها اکنون در موزه قاهره نگهداری می شود] داریوش شاه در این سنگ نبشته ها می گوید: «من پارسی ام. از پارس مصر را گرفتم. سپس فرمان دادم این آبراه را بکنند. از رودی که به نام نیل در مصر جاری است به سمت دریایی که از پارس می آید. سپس این آبراه کنده شد. آن چنان که فرمان داده بودم و کشتی ها از مصر و از راه این آبراه به سوی پارس روان شدند. آنچنان که من مایل بودم.» (برگرفته از ترجمه فرانسوی متن در کتاب سنگ نبشته های پارسیان هخامنشی از پی یر لوکوک).اگر سنگ نبشته سوئز کوچک بود و مثلاً در جیب جا می گرفت، بدون شک کسی از پیدا شدن آن آگاه نمی شد. البته غربی ها تمام ابتکار و افتخار مربوط به حفر این کانال را به فردیناند دوله سپس (F.de Lesseps) ارزانی داشتند، اما در این میان نمی توان ابتکار داریوش را نادیده گرفت. هرودت دست کم چهار بار به آن اشاره می کند.

▪ قضیه از چه قرار بود؟

ـ دوله سپس که به مناسبت ماموریتش در مصر به سر می برد، به تشویق سعید پاشا و با کمک تعداد زیادی کارگر مصری، کانال سوئز را خاکبرداری و بازگشایی کردند.

متاسفانه فرهنگ انگلیسی کالینز (Collins) درباره کانال سوئز می نویسد: «کانالی در سطح دریا، واقع در شمال شرقی مصر که باریکه خشکی سوئز را قطع می کند و مدیترانه را به دریای سرخ می پیوندد. این کانال در فاصله سال های ۱۸۵۴ تا ۱۸۶۹ به همت دوله سپس و با سرمایه فرانسوی ها و مصری ها ساخته شد. طول این کانال ۱۶۳ کیلومتر است.» ویکونت فردیناند ماری دوله سپس (۱۸۹۴ ۱۸۰۵) دیپلماتی فرانسوی بود که در واقع از کانال سوئز، که قرن ها بدون استفاده مانده بود، خاکبرداری کرد و آن را دوباره در قرن نوزدهم باز کرد. ولی غربی ها از بناکننده واقعی این کانال نامی نبرده اند.

این در حالی است که هرودوت سه بار در تاریخش یادآوری می کند که «آبراه سوئز را داریوش بزرگ پارسی ساخت.» امروزه در اطراف این کانال بعضی نام ها مانند دندارا (Dendara) و وادی دارا هنوز به چشم می خورد.

نکته مهم دیگری که گاه باعث اشتباه نویسندگان دایره المعارف ها شده است اشاره هرودوت به کوشش نکوس برای حفر این کانال است که ناتمام ماند. نکوس (Necos) پسر پزامتیک (Psammetique) پادشاه مصر بود که پس از پدر به سلطنت رسید. نکوس دست به کندن آبراهی زد که دریای مدیترانه را به اریتره بپیوندد. و با آنکه ۱۲۰ هزار مصری در کار کندن آبراه از بین رفته بودند، کار همچنان ادامه داشت تا اینکه پیشگوی معبدی به نکوس هشدار داد که آنچه می کند به نفع یک «بربر»، یک غیر مصری (داریوش) تمام می شود. نکوس کار را رها کرد و به جهان گشایی پرداخت...

به این ترتیب، کار حفر کانال تمام نشده رها شد. سپس داریوش اول دستور داد کانال را به تمامی حفر کردند و به نام پارسیان در تاریخ به ثبت رساند، چنان که به نوشته هرودوت: «آبراهی است که پس از نکوس به دست مرد پارسی (داریوش بزرگ) به اتمام رسید.» طول کانال به اندازه چهار روز کشتیرانی است. دو قایق بزرگ با سه ردیف پاروزن می توانند از کنار هم از عرض کانال عبور کنند و آب کانال از رود نیل می آید.

هرودوت جزئیات گشایش و حفر یک کانال دیگر کانال آتوس (Athos) را نیز به دست خشایارشاه پسر داریوش بزرگ شرح می دهد که بسیاری از ما تاکنون درباره آن اطلاعی نداشته ایم. خشایارشاه در لشکرکشی به طرف آتن به کوه آتوس که رسید به یاد آورد کشتی های پدرش ناچار شده بودند کوه آتوس را دور بزنند و بر اثر آن دچار توفان شدند و نیمی از آنها از بین رفتند. پس برای نشان دادن نیروهای برتر خود دستور داد به کوه شلاق بزنند: «ای کوه خود را نرم کن تا سپاهیان من از درون تو بگذرند ورنه...» سپس به نشانه اطاعت کوه از فرمان او، با کمک گرفتن از ساکنان اطراف کوه آتوس و سپاهیانش، در مدت بیشتر از یک سال موفق به حفر آبراهی از زیر کوه شد که دو کشتی در کنار هم در حال رفت و برگشت از آن می گذشتند. آتوس کوهستانی بلند و پرآوازه است. دو سال پیش مجله نیویورک تایمز از کشف کانال آتوس با جست وجوی یک گروه کاوشگر انگلیسی یونانی خبر داد. هرودوت تمام جزئیات حتی تعداد حفاران، نژاد آنها و کیفیت کارشان را نوشته است. جونز، کاشف این کانال، خوشبختانه بروز داده است که کانال را خشایارشاه پسر داریوش بزرگ که کانال سوئز را حفر کرده بود کنده است و اذعان دارد که فنون ساخت آن با کار پیشرفته ترین وسائل امروزی قابل مقایسه است.

▪ و آبراه های سوئز و پاناما، هر دو نقش بسیار مهمی در منطقه داشته و دارند.

ـ بله، اینها بسیار شبیه هم اند. بیشتر تمدن های بزرگ قدیم در اطراف آن و به ویژه در شرق آن دیده می شود. به نظر من مدیترانه دیگری هم وجود دارد که می توان آن را «مدیترانه غربی» نامید و شامل دریای کارائیب و خلیج مکزیک است. قدیم ترین تمدن های آمریکای لاتین در این ناحیه وجود داشته اند. کانال سوئز و کانال پاناما هم دو نقطه بن بست را به هم باز می کنند و در تسهیل رفت و آمد و تجارت و بازرگانی و جهان گشایی نقش بسیار مهمی داشته اند. سوئز آسیا و اروپا را از آفریقا جدا کرد. پاناما دو اقیانوس را به هم پیوست و آمریکای شمالی و مرکزی را از آمریکای جنوبی جدا کرد. جای هیچ گونه تردیدی نیست که کانال پاناما را نیز ایرانیان حفر کردند و آن را به یاد داریوش آبراه داریان نامیدند.

▪ چه مسیری را برای رسیدن به آمریکا پیشنهاد می کنید؟

ـ قبلاً بگویم که ایران در زمانی که از آن صحبت می کنیم بسیار گسترده بوده است. داریوش در کتیبه اش، در زیر دو ردیف مردانی که تخت او را روی دست می برند، اشاره می کند که اگر می خواهید بدانید چند ملت این امپراتوری را تشکیل می دهد به لباس های مردان نگاه کنید. ۲۸ نفر، نماینده ۲۸ ملیت یا قومیت تخت داریوش را حمل می کنند. داریوش در جای دیگری اسامی یکایک این ملت ها را آورده است. در آن زمان، اقوام و ملل مختلف در کار ساخت و پرداخت، صنعت، عملیات جنگی، دریانوردی، ساختمان سازی، بافندگی و... همکاری داشتند و همان طور که اشاره کردم، فنیقی ها یکی از این اقوام تابع امپراتوری بودند که نه تنها هدایت کشتی ها را بر عهده داشتند، بلکه در لشکرکشی خشایارشاه به او کمک کردند. آنها توانستند برای رسیدن به آمریکای مرکزی همان مداری را طی کنند که در آغاز در جنوب ایران اختیار کرده بودند و بدان عادت داشتند. آنها از شمال اقیانوس هند و اقیانوس آرام وارد شدند و با پشت سر گذاشتن جزایر پلی نزی و میکرونزی به غرب آمریکای مرکزی والسالوادر رسیدند. جالب اینکه السالوادر یعنی «پناهگاه و پناه دهنده». تمام منطقه آمریکای مرکزی دارین نام داشته است. البته به آن پانام هم می گفتند که امروزه شده پاناما. جالب تر اینکه پانام همان روبنده ای است که موبدان زرتشتی جلو دهان خود می بندند تا تنفس و بازدمشان آتش مقدس را آلوده نکند.

▪ آقای دکتر، دو سه سال پیش تلویزیون ایران مصاحبه ای را با یک جوان اروپایی مسیحی که تازه مسلمان شده بود و الیاس اسلام نام داشت پخش کرد. پایان نامه دکتری او در مورد کشف قاره آمریکا قبل از کلمب به دست مسلمانان بود. دانشگاه با این عنوان مخالفت و او را مجبور به انتخاب عنوان دیگری کرد. آیا شما در این زمینه هم که مربوط به دوره اسلامی می شود نه قبل از اسلام اطلاعاتی دارید؟

ـ خیر، اطلاعی ندارم. اما بسیار امکان دارد چنین باشد. مثلاً یکی از محققان در مورد ساسانیان و اعراب مطالبی نوشته اند و برایشان جالب بود که من این نسبت را به هخامنشیان داده ام. ایشان ایراد گرفتند که پیش از اسلام فنیقی ها به آمریکا رسیدند و من پاسخ دادم که فنیقی ها جزء امپراتوری ایران بودند. هرودوت می گوید: «فنیقی ها ۳۰۰ کشتی داشتند که در اختیار ایران گذاشتند و زیر پرچم ایران زندگی می کردند.»

   
   
 
 
      سازمان آموزش و پرورش استان خراسان

 

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

یک شنبه 21 آبان 1391  2:13 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها