0

توحید در عبادت

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

توحید در عبادت

دعوت به پرستش خدای یكتا و ترك پرستش خدایان دروغین از مهمترین اهداف همه پیامبران الهی بوده است چنان كه قرآن كریم می‎فرماید:
«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی كُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ».
مذاهب اسلامی، در اختصاص عبادت به خداوند اتفاق نظر دارند، ولی برخی از فرقه‎ها (وهابی‎ها) در تفسیر عبادت دچار خطا شده‎اند و در نتیجه بسیاری از كارهایی را كه مسلمانان به عنوان تعظیم و تكریم پیامبران و صالحان انجام می‎دهند را عبادت آنها پنداشته و آنان را شرك در عبادت انگاشته‎اند، لذا لازم است با رجوع به قرآن كریم حقیقت عبادت را به دست آوریم.
قرآن كریم در مسأله توحید در عبادت بر امور زیر تكیه نموده است:
1. الوهیت
2. مالكیت
3. خالقیت
4. ربوبیت
یعنی تنها آن موجودی شایسته پرستش است كه دارای صفات مزبور باشد، و چون صفات یاد شده جز در خداوند یافت نمی‎شود، بنابراین، پرستش تنها شایسته او است و اینك نمونه‎هایی از آیات در این باره:
1. در سوره حمد، نخست ربوبیت و مالكیت خدا را یادآور شده آن گاه عبادت را مخصوص او دانسته و چنین می‎فرماید:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعِینُ».
2. در یك دعوت عمومی، انسانها را به پرستش پروردگاری كه آفریدگار همه انسانها است فراخوانده، می‎فرماید:
«یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ».
3. به رسولان و پیامبران الهی یادآور می‎شود كه «الوهیت» اختصاص به خداوند دارد، بدین جهت باید تنها او را پرستش كنند چنان كه می‎فرماید:
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ».
4. در جای دیگر با استناد به این كه ربوبیت، الوهیت و خالقیت به خداوند اختصاص دارد انسان‎ها به پرستش او فراخوانده می‎شوند:
«ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ كُلِّ شَیْ‏ءٍ فَاعْبُدُوهُ».
5. در آیه‎ای دیگر خطاب به پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‎فرماید:
«وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ».
6. در آیات بسیار، پرستشگران اصنام را بر این كه معبودهایی را برگزیده‎اند كه مالك هیچ گونه سود و زیانی نیستند مورد نكوهش قرار داده است، چنان كه می‎فرماید:
«قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً».
«وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ».
«وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً».
«إِنَّ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا یَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً».
عبادت چیست؟
از مطالعه مجموع آیات یاد شده می‎توان به حقیقت عبادت پی برد و آن این كه: عبادت عبارت است از هرگونه تذلل و خضوع قولی یا عملی در برابر موجودی با اعتقاد به این كه او دارای همه یا برخی از ویژگی‎های زیر است:
الف: در وجود و كمالات وجودی خود مستقل و خودكفا است.
ب: خالق و پدید آورنده هستی انسان و جهان و یا برخی از موجودات است.
ج: مالك سود و زیان انسان و سایر موجودات است.
د: در سرنوشت انسان و جهان به طور مستقل دخالت داشته و دارای مقام ربوبیت است. بنابراین، حقیقت عبادت از دو ركن تشكیل می‎شود: 1. عقیده 2. عمل.
عقیده مربوط به یكی از جهات یاد شده است و عمل، هر گونه كاری است كه با تذلل و خضوع همراه باشد، ولی هیچ یك از عقیده و عمل به تنهائی عبادت نامیده نمی‎شوند.
این مطلب گذشته از این كه از مطالعه آیات یاد شده، به روشنی به دست می‎آید، قرائن و شواهد دیگری نیز بر آن دلالت می‎كند:
1. اگر بگوئیم هر نوع خضوع در برابر دیگران اگر چه با اعتقاد به خالقیت و ربوبیت همراه نباشد عبادت به شمار می‎رود، باید بگوئیم خضوع فرزند در برابر والدین و خضوع شاگرد در برابر استاد، و جوان در برابر پیر و عامی در برابر عالم و... همگی عبادت و پرستش بوده و در نتیجه انجام این اعمال شرك در عبادت است، با آن كه همه این اعمال مورد ترغیب و ستایش شرع و عقل است، از طرفی، شرك قبح ذاتی داشته و تخصیص بردار نیست، چنان كه قرآن شرك را ظلم بزرگ توصیف نموده است، و ظلم قبح ذاتی دارد.
2. سجده در برابر دیگران به عنوان آخرین مرحله خضوع عملی به شمار می‎رود، ولی فرشتگان مأمور شدند تا در برابر آدم سجده كنند، چنان كه به نص قرآن یعقوب و همسر و فرزندانش در برابر یوسف سجده كردند اگر خضوع بدون اعتقاد به الوهیت، عبادت باشد عمل فرشتگان و یعقوب و فرزندان او مصداق بارز شرك در عبادت می‎باشد.
3. اصولاً باید گفت: خضوع ناقص در برابر كامل از سنت‎های عمومی حاكم بر آفرینش است، هرگاه موجودی در برابر موجود دیگر احساس ضعف و نقصان نموده و او را قوی‎تر و كامل‎تر از خود بداند، به طور ناخودآگاه در درون خود نسبت به آن موجود احساس خضوع و تذلل می‎نماید، آن گاه برای بهره‎مندی از كمال و قوت و یا مصون ماندن از تعرض او، با انجام فعلی مناسب، ‌خضوع و تذلل خود را ابراز می‎نماید، تواضع و خضوع جاهل در برابر عالم، و عالم در برابر اعلم مصادیق همین عبادت و خضوع و تذلل فطری است، و بدین جهت، عقل و فطرت آن را كاری شایسته می‎داند، هر چند فاعل آن از این كه این عمل مورد تشویق و رضایت شارع است به كلی غافل باشد.
بنابراین، تا آن جا كه خضوع و تذلل به خاطر كمالی است كه در موجود دیگری وجود دارد، نمی‎توان آن را مذموم و ناروا دانست، بلكه چنین خضوعی عقلاً و شرعاً ‌ممدوح است.
آری خضوع در برابر موجودی دیگر در دو صورت ناروا است:
الف: موجودی كه مورد خضوع واقع می‎شود فاقد كمالی است كه به خاطر آن در برابر آن خضوع شده است، مانند این كه كسی در برابر فردی كه فاقد كمال علم است، به گمان این كه او عالم است، تواضع نماید، كه در این صورت قبح متوجه فعل است نه فاعل، زیرا انگیزه فاعل كه او را به انجام این كار فراخوانده پسندیده است، چنان كه اگر كسی روز عید فطر با اعتقاد به این كه روز آخر ماه رمضان است قصد روزه نماید هر گاه او در مورد اعتقاد خود كوتاهی نكرده و معذور باشد، مورد نكوهش واقع نمی‎شود، هر چند روزه گرفتن در آن روز از نظر شریعت مذموم و حرام است، ولی این نوع خضوع نابجا شرك در عبادت نامیده نمی‎شود.
ب: آن موجود، كمال وجودی مورد نظر را دارا است ولی نه به صورت مستقل و بالذات، چنان كه همه‌موجودات عالم ممكن، ‌این گونه‎اند. اكنون،‌ اگر كسی آن كمال وجودی را از خود او دانسته و او را مستقل در آن بداند، هر چند می‎داند كه او آفریده خدا است و در بسیاری از كمالات وجودی خود نیز نیازمند او است، لیكن باور او بر این است كه برخی از صفات و آثار وجودی به خود او تفویض شده و او در آن قسمت مستقل عمل می‎كند، در این صورت، او را با این اعتقاد و باور عبادت نموده و در برابرش ابراز خضوع و تذلل می‎كند، این نوع خضوع و عبادت نه تنها نابجا و مذموم است، ‌بلكه شرك نیز می‎باشد.
در هر حال، تحلیل علمی مزبور نیز همان مطلبی را نتیجه می‎دهد كه از مطالعه آیات قرآن به دست آمد و آن این كه حقیقت عبادت دو امر تشكیل یافته است:
یكی عقیده و نیت. و دیگر خضوع و تذلل عملی (قولی یا فعلی).
وهابیان و شرك در عبادت
از مطالب یاد شده روشن شد كه دائره شرك در عبادت (مقصود شرك آشكار است نه سایر مراتب شرك) بسیار محدود است و قوام آن به دو چیز است:
یكی از مقوله عمل است، و دیگری از مقوله اعتقاد، یعنی انجام خضوع و تذلل در برابر غیر خداوند به هر كیفیت كه باشد با اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت او.
ولی وهابیان دائره شرك در عبادت را بسیار وسیع گرفته‎اند، از نظر آنان هر نوع خضوع و تذلل در برابر غیر خدا شرك در عبادت به شمار می‎آید.
آنان، بر این مطلب به دو دسته از آیات قرآن استدلال می‎كنند: یك دسته آیاتی كه ناظر به شرك در عبادت از سوی مشركان عصر رسالت است، در این آیات كارهایی چون دعا، شفاعت خواهی، و عبادت بت‎ها به قصد تقرب به خداوند به عنوان نمونه‎هایی از شرك عبادی آنان به شمار آمده است.
دسته دیگر آیاتی است كه بیانگر این مطلب است كه مشركان عصر رسالت نسبت به توحید در خالقیت و ربوبیت اعتراف داشتند، بنابراین، از این نظر موحد بودند نه مشرك.
نتیجه این دو دسته آیات این است كه شرك در عبادت ربطی به اعتقاد به ربوبیت و مالكیت معبود ندارد، بلكه انجام كارهایی است كه خود عبادت به شمار می‎روند، و چون عبادت مختص خداوند است، انجام آن اعمال برای غیر خدا شرك در عبادت است، این، مهمترین دلیل وهابیان بر مشرك دانستن همه مسلمانان و موحد دانستن خود در مسأله عبادت است.
ولی،‌با توجه به آنچه در بحث مربوط به توحید در ربوبیت بیان نمودیم، نادرستی این استدلال روشن است، زیرا مشركان عصر رسالت بت‎ها و یا سایر آلهه را عبادت می‎كردند و غرض از عبادت خود را تقرب به خدا و شفاعت نمودن آلهه در پیشگاه خدا بیان می‎كردند، چنان كه قرآن می‎فرماید:
«وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ»

جمعه 19 آبان 1391  11:25 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها