0

آمدن سیل در عملیات محرم

 
hojat20
hojat20
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 42154
محل سکونت : بوشهر

آمدن سیل در عملیات محرم

نسخه چاپيارسال به دوستان
لبیک لحظه ها-1
آمدن سیل در عملیات محرم

خبرگزاری فارس: چند ساعت قبل از حمله یعنی تقریبا از ساعت 4 بعدازظهر به بعد، بارانی بی‌سابقه بارید. تگرگ‌های درشت چون سنگی فرود می‌آمد. منظره‌ای جالب و تعجب‌آور به وجود آمده بود.

خبرگزاری فارس: آمدن سیل در عملیات محرم

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، «عملیات محرم» در تاریخ 10/8/1361 ساعت 22:08 در جنوب غربی کشور، محور شمال فکه با رمز «یازینب» آغازشد. در این عملیات که در سه مرحله اجراشد، 3400 تن از نفرات دشمن اسیر و بیش از 7000 نفر کشته و زخمی شدند.

 

بیش از 1300 تانک به غنیمت گرفته شد و 9 فروند هواپیمای دشمن سرنگون گردید. هدف عملیات آزادسازی بخش هایی ازسرزمین مقدس اسلامی و تسلط برجاده تدارکاتی بغداد – بصره بود.

 

آنچه می خوانید یادداشت‌های روزانه یکی از رزمندگان است که خود در این عملیات حضور داشته و می‌گوید:

 

سوم محرم: 29/7/61

 

سه روز از محرم‌الحرام گذشته است، هوای عزاداری اصفهان را کرده‌. امروز بنی لوحی به ما پیشنهاد کرد که به تیپ تازه تأسیس قمر بنی هاشم(ع) برویم و آنجا را با کمک کریم نصر که به سمت فرمانده تیپ منصوب شده بود، راه‌اندازی کنیم.

 

قرار است این تیپ را لشکر امام حسین(ع) تجهیز کند، کادر فرماندهی، گردان و واحدهایش را تامین کند و تجهیزات و امکاناتش را نیز بسرعت تهیه کند.

چون این یگان به نام مبارک قمر بنی هاشم، پرچمدار کربلا و سقای لب تشنگان نامگذاری شده بود، با کمال میل قبول کرده و چون تازه در حال شکل‌گیری بود، این ماموریت را پذیرفتم احتمال می‌رود حمله‌ای تا قبل از عاشورا یا حداکثر تا روز عاشورا از سوی رزمندگان اسلام انجام گیرد. الله اعلم.

 

3/8/61

 

پس از چند روزی فرصت نوشتن خاطرات را پیدا کردم، پس از راه‌اندازی تیپ قمر بنی‌ هاشم(ع) از صبح تا شب مشغول آماده‌سازی نیروها و گردان‌ها و واحدها بودیم.

مرتب به دنبال تأمین کادر و پرسنل رسمی بودیم، هیچ برادری به سادگی حاضر نمی‌شد دل از لشکر امام حسین(ع) بکند و در این تیپ نو پا بیاید.

پس از تلاش بسیار زیاد مسئولین تیپ علی‌رغم امکانات و تجهیزات اندک از لشکر، حدود دو گردان سازمان‌دهی شد و دو گردان نیز کادرهایش مشخص شد تا با آمدن نیرو گردان‌ها تکمیل گردد. قرار شد نیروهای اطراف شهر اصفهان به این یگان بیایند تا کم کم این تیپ تازه تشکیل جان بگیرد.

سازمان و مسئولیت تیپ نیز مشخص شده و هر کس به دنبال کار خویش می‌باشد.

 

فرمانده تیپ: برادر کریم نصر از فرماندهان گردان پیاده لشکر در عملیات‌های بیت‌المقدس و بستان بوده، رزمنده‌ای صادق و یاری دیرین است، خلوص و سادگی خاصی دارد. بسیار محجوب و پرکار و سر به زیر است وصفش در این مقال نمی‌گنجد، بگذاریم تا وقت دگر.

 

معاون تیپ، مهدی (گودرزی) بهرامی:‌ برادری دلیر و شجاع، بسیار با او گشت و شناسایی رفته‌ام، در عملیات فتح‌المبین، بستان و بیت‌المقدس. به یاد دارم در عملیاتی تیری به زیر گلویش خورد و به حنجره‌اش آسیب رساند. مدتی از حرف زدن محروم بود ولی آنقدر اذان گفت تا صدایش باز شد.

اگر مسئولیت تیپ را از نظر تجربه و شجاعت مورد ارزیابی قرار دهیم، به خوبی پیداست که این بزرگواران، از همان تبار بچه‌های خط شیر دارخوین می‌باشند که اکنون قبول مسئولیت کرده و دست در دست یکدیگر داده تا بتوانند باری از دوش جبهه بردارند، این افراد از پرکارترین نیروهای لشکر امام حسین(ع) می‌باشند، کم حرف می‌زنند و عمل زیاد دارند.

 

با چنین فرماندهانی، این تیپ می‌تواند آینده‌ای روشن و موفق داشته باشد. می‌تواند سازمان خود را توسعه دهد و لشکری از آن بوجود آید. انشاءالله.

در جایی دیگر سعی خواهم کرد مسئولین واحدها و گردان‌های تیپ را معرفی کنم، البته این معرفی فقط از شناخت ظاهری می‌باشد و از دریچه چشم این حقیر.

 

5/8/61 دو کوهه

 

بالاخره توانستیم نیروها را سازمان‌دهی کنیم، پادگان مملو از نیروست، لشکر امام حسین به اینجا منتقل شده است و در گوشه‌ای دیگر لشکر 27 حضرت رسول(ع) از نیروهای استان تهران، مستقر شده‌اند. ما نیز آماده‌ایم تا گردانی را تحویل بگیریم. عملیات نیز باید زمانش نزدیک باشد و همه در انتظار و آمادگی برای حمله‌ای بزرگ بودند. تیپ قمر بنی‌هاشم نیز به موقعیتی جدید در حال انتقال است، واحدها و گردان‌ها پس از تکمیل سازمان باید به این موقعیت بیایند، اسمش را موقعیت ابوالفضل(ع) گذاشته‌اند.

 

جلسات توجیهی مرتب در تیپ برقرار است مخصوصا برادران طرح و برنامه (عملیات) و اطلاعات عملیات.

مسئول طرح و برنامه برادر محمد سنایی است که از ناحیه پا جانباز است یعنی پایش از مچ قطع می‌باشد، از برادران مخلص و با سابقه جنگ است که سخت مشغول فعالیت می‌باشد. مسئول اطلاعات عملیات تیپ نیز برادر تاجمیر ریاحی است که در لشکر امام حسین(ع) فرمانده گردان پیاده بوده و اکنون کادری جمع کرده و او نیز چون دیگران در تلاش است.

همه سعی می‌کنند تیپ را آماده سازند تا برای اولین تجربه عملیاتی وارد عمل شوند، واحد تدارکات با مسئولیت برادی سجاد از همه بیشتر تلاش می‌کند، او دایم به این طرف و آن طرف جهت تهیه تجهیزات و امکانات لازم در رفت و آمد است.

 

9/8/61 موقعیت ابوالفضل تیپ قمر بنی هاشم

 

اکنون که این سطور را سیاه می‌کنم، بسیار حوادث اتفاق افتاده و جریان‌های بسیاری به وقوع خواهد پیوست.

من سعی می‌کنم خاطراتم را روزانه یادداشت کنم و اگر چند روزی در نوشتن آن فاصله ایجاد شود به دلیل فشار کاری و گرفتاری زیاد می‌باشد. سعی خواهم کرد رشته کلام از دستم خارج نشود و تا آنجائی که بتوانم با صداقت وقایع را بیان می‌کنم، بدون غرض و تحریف. شاید روزی بکار آید و در آینده از آن استفاده شود.

 

الان روی تپه‌ای نه چندان بلند نشسته‌ام، اینجا موقعیت جدید تیپ است. چند کیلومتر بالای شهر جنگ‌زده دهلران، یعنی جبهه میانی.

چادرها برپاست، نگاهم به زندگی درون این خیمه‌هاست، بیاد چادرهای بیابانی شهرک دارخوئین، انرژی اتمی، و به یاد شهدا دلم می‌گیرد.

الحمدالله توفیق پیدا کردیم که شهر نیمه ویران دهلران را ببینیم.

 

12/8/61 دوکوهه

 

امروز دوباره فرصت نوشتن یافتم، اکنون ساعت 5 صبح است، دیروز و دیشب عملیاتی که انتظار می‌رفت با نام محرم و با رمز یا زینب(س) شروع شد.

چند ساعت قبل از حمله یعنی تقریبا از ساعت 4 بعدازظهر به بعد، بارانی بی‌سابقه بارید. تگرگ‌های درشت چون سنگی فرود می‌آمد. منظره‌ای جالب و تعجب‌آور به وجود آمده بود. در موقعیت ابوالفضل که منطقه‌ای کوهستانی است با تپه‌های کوچک و بلند سنگی و رسی، سیلاب بوجود آمد، در پای تپه‌ها چادرهای برافراشته شده مورد هجوم سیل قرار گرفت، باران به درون چادرها راه پیدا کرد و از آن طرف نیروها پراکنده شدند. با ادامه باران و تندتر شدن آن، سیل چادرها را با خود برد. کندن کانال بدور چادرها هم فایده نداشت و اب منحرف نشد. سرعت باران و سیلاب بیش از حد معمول بود، تمام وسایل را آب با خود برد، نیروها خیس شده بودند و تجهیزات در گل و لای فرو رفته بودند.

 

چادر ما نیز از این قاعده مستثنی نبود. منظره عجیبی بوجود آمد، رحمت خداوند اکنون منطقه نبرد را غافلگیر کرده بود. باران رحمت و ارزشمند اگر مهار نشود سیلابی خطرناک می‌شود.

با ادامه باران بنظر می‌رسید، عملیات عقب افتد، ولی ما تجاربی در این زمینه داشتیم مثل عملیات‌ بستان که دشمن به هیچ وجه انتظار حمله در زیر باران را نداشت. به هر صورت مرحله اول عملیات محرم انجام شد.

 

بعد از اولین مرحله عملیات به پادگان دوکوهه آمدیم تا نیروهایی که به تیپ آمده‌اند را سازمان دهیم و گردان‌ها را تشکیل داده و کار خود را شروع کنیم. در راه دو کوهه سری به قرارگاه سپاه سوم زدیم آقای فخرالدین حجازی و آقای جنتی و بعضی دیگر از شخصیت‌ها را ملاقات کردیم.

اطلاعات رسیده در قرارگاه حاکی از این بود که تا آن لحظه عملیات با موفقیت همراه بود و اغلب یگان‌ها به اهداف خود رسیده‌اند ظاهرا لشکر امام حسین (ع) کمی دچار مشکل شده است هنوز معلوم نشده که موفقیت آن تا چه حدی است.

 

15/8/61 پادگان دوکوهه

 

باز هم فرصت یافتم قلم به دست گیرم و چند کلامی را به عنوان خاطره و ثبت وقایع یادداشت کنم. نیروهایی که به دوکوهه آمده بود و به تیپ قمر بنی‌هاشم انتقال داده شده‌اند توسط مسئول آموزش یعنی برادر حسن دخت و با کمک برادر طاهرپور و من و جواد سازماندهی شده و از آنها گردانی به نام گردان مسلم بن عقیل تشکیل دادیم. جواد به عنوان فرمانده و من به عنوان جانشین منصوب شدیم. البته به اصرار کریم نصر قرار شد در سمت جانشین گردان موقت کار کنم تا گردان دیگری را فرماندهی کنم.

 

این چند روز مشغول رتق و فتق امور گردان بودیم و سرمان بسیار شلوغ بود. دیشب به قرارگاه ابوالفضل مقر تیپ در منطقه رفتیم و ضمن هماهنگی با مسئولین تیپ قرار شد نیروها را به دهلران ببریم و در آنجا مستقر سازیم.

نیروهای گردان ما از شهرستان‌های اطراف اصفهان می‌باشند از درچه، مبارکه، لنجان، خمینی‌شهر و حتی از زرین شهر و شهر کرد. گردانی است که از افراد مختلف که با هر قومی باید به زبان خودشان صحبت کرد و این کاری ظریف و بسیار سخت است فقط با تلاش و روشن بینی می‌توان این مسئله را حل کرد.

 

16/8/61 شهر دهلران

 

امروز گردان را به شهر نیمه ویران دهلران آورده و در گوشه‌ای از شهر در محله‌ای که خانه‌های سازمانی دارد در چند کوچه مستقر کردیم.

از دلاوری‌های مردم این شهر بسیار شنیده بودم و مشتاق دیدن این شهر مرزی بودم اکنون در این شهر شهر خالی از سکنه و در سکوتی حزن آور به یاد گذشته آن می‌افتم. آن اوقات حیات اجتماعی سر و صدای شهر نشینی حاکم بود.

بریده باد زبانی که دستور تجاوز را صادر کرد و بشکند دستی که ماشه را چکاند و خراب شود زندگی کسی که زندگانی این مردم را ویران کرد.

 

قتل و تجاوز به نوامیس و آب و خاک در همیشه تاریخ و در هر سرزمینی محکوم بوده و هست ولی چرا چنین بی‌پروا و گستاخ. مگر نه این است که دنیای استکبار و استعمار دست به یکدیگر داده و به خیال خام خود قصد سرکوب نهضتی را دارند که ندای حق و عدالت است و خواهان برقراری امنیت و به دنبال منشور آزادی و برابری ملت‌ها.

و چنین است که جوانان این مرز و بوم که بیشتر از محرومان هستند به دنبال رهبری گام برمی‌دارند که سال‌ها مبارزه کرده‌اند و از فرزند خود گذشته‌اند و برپای مرام خود مردانه ایستاده‌اند. پس باک ندارند از اتحاد ستمگران ما به خوبی می‌دانیم که تنهاییم و فقط خدا را داریم و برای شکست و پیروزی نمی‌جنگیم ما فقط تکلیف خود را انجام می‌دهیم و به دنبال رضای دوست می‌باشیم.

 

امروز فرصتی شد و با فرماندهان گردان‌ها به منطقه عملیاتی محرم رفتیم تا ضمن توجیه و شناسایی برای عملیات آینده دیداری نیز از مناطق آزاد شده داشته باشیم. به ما دستور داده شده که امشب برای انجام عملیات آماده باشیم.

فعلا ما در آمادگی تقریبا مناسبی به سر می‌بریم. احتمال دارد برای مرحله سوم عملیات وارد عمل شود ولی اطلاع دقیق از فرمانده تیپ به ما نرسیده است.

عملیات مرحله دوم محرم از تیپ قمر بنی هاشم دو گردان به نام یا مهدی (عج) و یا زهرا (س) وارد عمل شدند که توانستند با رشادت و شجاعت بسیار بلندترین ارتفاع منطقه را به تصرف درآورند.

 

شهدا و زخمی‌های بسیاری داشتیم که فرمانده گردان یامهدی برادر سامع یکی از آن شهیدان بود فرمانده گردان پیاده اهل شهررضا جوانی متین و خوش اخلاق بود خوشال به احوالش.

چند فرمانده گروهان با معاونین آنها و یک معاون گردان از شهدای دیگر این مرحله بودند.

 

اخباری که از لشکر به دستمان رسید تا این تاریخ حاکی از این است که چند تن از فرماندهان دلاور آن به شهادت رسیده و جمعی نیز زخمی شده‌اند. منصور رئیسی (معاون تیپ) و حسین صادقی فرمانده گردان از آن جمله هستند.

نمی‌دانم جبهه چه خاصیتی دارد؟ چه کششی دارد؟ چه نیرویی در آن ذخیره است؟ که هر کسی برای یک بار در آن پا گذاشت دیگر حاضر به ترک آن نیست.

اینجا عقاید و افکار یک جهت دارد. دل‌ها به یاد یکی می‌تپد و زبان‌ها برای یک مناجات می‌کند. این سرزمین عشق است و وادی معرفت. دانشگاهی عظیم که شاگردانش سن مخصوصی ندارند اینجا راهنمایان قهرمان عاشورا است همان که به تاریخ و به زمان‌ها درس شجاعت و مقاومت و شهادت داد.

از زن و فرزند خویش گذشت و بر سر پیمان خود تا آخرین نفس و آخرین قطره خون ایستاد و درس مردانگی و شجاعت آموخت.

 

ادامه دارد...

 

پاسداشت سی‌امین سالگرد عملیات محرم در خبرگزاری فارس/

آنروز .. تازه فهمیدم .. 

 در چه بلندایی آشیانه داشتم...  وقتی از چشمهایت افتادم...

جمعه 19 آبان 1391  7:53 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها