0

حفظ رازها نه كتمان خيالات

 
iran313
iran313
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 1561
محل سکونت : اصفهان

حفظ رازها نه كتمان خيالات

حفظ رازها نه كتمان خيالات

آنچه درباره رازدارى در ميان كلمات درربار خاندان وحى در زمينه حفظ رازها وارد شده، به اين منظور است كه موضوعات ارزنده‏اى كه مردان بزرگ و موفّق از آن آگاه شده‏اند و ديگران آمادگى پذيرش آن را ندارند، كتمان نموده و در اختيار ديگران قرار ندهند.

اين حقيقتى است كه بايد آن را پذيرفت؛ ولى عده‏اى به جاى كتمان حقائقِ صعب، به حفظ تخيّلاتى كه سخت به آن پاى بندند، مى‏پردازند و آنها را چون رازى ارزنده، كتمان مى‏كنند. آنان ميان الهامات رحمانى و تخيّلات نفسانى فرقى نمى‏گذارند و يا ميان قدرتهاى الهى و شيطانى تفاوتى نمى‏بينند. از اين جهت، اعمال شيطانى خود را بسيار مهمّ مى‏دانند و آن را به رخ ديگران مى‏كشند و راه به دست آوردن آن را همانند رازِ مگو، كتمان مى‏كنند؛ ولى در حقيقت جز خيالات، چيز ديگرى وجود ندارد. اينك جريان جالبى را در اين باره مى‏آوريم:

روزى مرحوم شيخ بهائى وارد مجلس شاه عبّاس شد. فرستاده دربار روم نيز در آنجا بود. شاه به شيخ بهائى گفت: به سخنان فرستاده پادشاه روم، گوش كنيد. فرستاده دربار روم شروع به سخن كرد و گفت: در كشور ما گروهى از دانشمندان هستند كه با علوم غريبه آشنا هستند و كارهاى شگفتى انجام مى‏دهند و قسمتى از آنها را نقل كرد. آن گاه گفت: ولى در ايران كسى از علماء با اين گونه علوم آشنايى ندارد.

شيخ بهائى ديد اين كلام در روحيّه شاه عبّاس، تأثير كرده است؛ به اين جهت رو به فرستاده دربار روم كرد و گفت: در نزد صاحبان كمال، اين گونه علوم ارزشى ندارد و در اين هنگام با تردستى و حركات سريع دست، بند جوراب خود را در دست گرفت كه ناگهان به مار بزرگى تبديل شد.

فرستاده دربار روم و همه افراد مجلس را، وحشت فرا گرفت و آماده فرار شدند؛ در اين هنگام مرحوم شيخ بهائى مار را گرفت و چون به سوى خود كشيد، به حالت اول برگشت. آن گاه به شاه عبّاس فرمود: اين گونه كارها در نزد افراد بابصيرت ارزشى ندارد و من آن را از معركه گيران ميدان اصفهان آموخته‏ام. اينها تردستى و شعبده‏بازى است و معركه گيران، براى گرفتن درهم و دينار از مردم، به كار مى‏بندند. فرستاده دربار روم سرافكنده شد و از گفته خود پشيمان گشت.

عده‏اى براى اين گونه اعمال بى‏ارزش و همچنين خيالات و وسوسه‏هاى شيطانى، ارزش قائل شده و به گمان خود به كتمان علوم و حقائق مى‏پردازند! در حالى كه آنها به جاى رازدارى، بايد به پاكسازى آنها از صفحه ذهن خود بپردازند.

بنابر اين اول انسان بايد از ارزش و حقيقتِ راز، آگاه باشد؛ آن گاه به رازدارى بپردازد؛ نه آنكه قلب خود را جايگاه شياطين قرار داده و خود را كتوم بپندارد!

اسرار موفقيّت ، جلد دوم

سيد مرتضى مجتهدى سيستانى

امیدوارم لبخند امام زمان روزی شما باشد. باتشکر/

 

یک شنبه 14 آبان 1391  1:51 PM
تشکرات از این پست
abdo_61
دسترسی سریع به انجمن ها