روشنفکری از دیدگاه مقام معظم رهبری
شناخت صحیح و دقیق از مبنا و مفهوم روشنفکری در جامعه ایرانی می تواند راهگشای بسیاری از چالش های دیروز ، امروز و فردای ما باشد. بخش مهمی از کنکاش ها و تصادم های اندیشه ای و سیاسی در جامعه ایران مربوط به موضوع روشنفکری می شود. روشنفکری کالایی غربی بود که پس ورود به ایران در عصر قاجار تاثیرات بسزایی را چه در حوزه های سیاسی و چه اجتماعی و فرهنگی گذاشت. در این میان اما به طور کلی دو رویکرد در میان جریان روشنفکری پدید آمد. طیفی روشنفکری را در برابر دین و سنت ها قرار دادند و طیف دیگر نیز که غالبا از طبقه روحانیت بودند سعی کردند تا پیوند صحیح و تعاملی منطقی را بین جریان روشنفکری و علم گرایی با مفاهیم دینی پدید آورند. در ذیل به بخشی از فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص مسئله روشنفکری اشاره می شود:
و اما مسئله مورد نظر من در مقوله روشنفکری. این مسئله، مسئله ای است که اگر من بخواهم روی آن اسم بگذارم، مثلاً خواهم گفت: ارتجاع روشنفکران، یا ارتجاع روشنفکری. می دانید که مقوله روشنفکری، اساساً ضدّ ارتجاع است. روشنفکری مقوله ای است که رو به جلو دارد و به آینده نگاه می کند؛ یعنی همان مفهومی که در فارسی آن را از «انتلکتوئل» فرانسوی ترجمه کرده اند. البته کسانی که اهل فنّ این کار و اهل زبانند، می گویند این ترجمه، ترجمه درست و دقیقی نیست. حالا هرچه هست، معلوم است که مقصود چیست. من بعداً مقداری هم در این خصوص توضیح می دهم. این هویّت پیشرو و آینده نگر، رو به مستقبل دارد و نمی تواند با رجعت و عقبگرد خو کند؛ اما من پدیده ای را مشاهده کردم و مشاهده می کنم که جز اسم گفته شده برای آن، عنوانی پیدا نمی کنم: ارتجاع روشنفکری، رجعت روشنفکری.من بارها گفته ام که روشنفکری در ایران، بیمار متولّد شد. مقوله روشنفکری، با خصوصیّاتی که در عالمِ تحقّق و واقعیّت دارد که در آن، فکر علمی، نگاه به آینده، فرزانگی، هوشمندی، احساس درد در مسائل اجتماعی و بخصوص آنچه که مربوط به فرهنگ است، مستتر است در کشور ما بیمار و ناسالم و معیوب متولّد شد. چرا؟ چون کسانی که روشنفکران اوّلِ تاریخ ما هستند، آدمهایی ناسالمند. اکنون من سه نفر از این شخصیتها و پیشروان روشنفکری در ایران را اسم می آورم: میرزا ملکم خان ارمنی، میرزا فتحعلی آخوندزاده، حاج سیّاح محلّاتی. این کسانی که اوّلین نشانه ها و پیامهای روشنفکریِ قرن نوزدهمی اروپا را وارد ایران کردند، به شدّت نامطمئن بودند. مثلاً میرزا ملکم خان که داعیه روشنفکری داشت و می خواست علیه دستگاه استبداد ناصرالدّین شاهی روشنگری کند، خود دلّال معامله بسیار استعماری و زیانبار «رویتر» بود!
۱۳۷۷/۰۲/۲۲بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان دانشگاه تهران
چقدر خطا می کنند کسانی که به اسم روشنفکری و به عنوان تجدّدطلبی می آیند و عقاید اسلامی را بدون مطالعه، بدون اطّلاع و بدون اینکه بدانند چه کار می کنند، مورد تردید و تشکیک قرار می دهند! اینها همان کاری را که دشمن می خواهد، راحت انجام می دهند! عقاید اسلامی این گونه است.بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد حضرت مهدی(عج)۱۳۷۶/۰۹/۲۵
باید دشمنی ها را شناخت. مشکل ما این است. اینکه بنده مسئله بصیرت را برای خواص تکرار می کنم، به خاطر این است. گاهی اوقات غفلت می شود از دشمنی هایی که با اساس دارد می شود؛ اینها را حمل می کنند به مسائل جزئی. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم. در صدر مشروطه هم علمای بزرگی بودند که من اسم نمی آورم؛ همه می شناسید، معروفند که اینها ندیدند توطئه ای را که آن روز غرب زدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند، مغلوب تفکرات غرب بودند، طراحی می کردند؛ توجه نکردند که حرف هایی که اینها دارند در مجلس شورای ملیِ آن زمان می زنند، یا در مطبوعاتشان می نویسند، مبارزه با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند. نتیجه این شد که کسی که می دانست و می فهمید مثل مرحوم شیخ فضل الله نوری جلوی چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ بعد خود آنهایی هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضل الله مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛ بعضی جانشان را از دست دادند، بعضی آبرویشان را از دست دادند. این اشتباهی است که آنجا انجام گرفت؛ این اشتباه را ما نباید انجام بدهیم.
بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ۱۳۸۸/۱۲/۰۶
در این میان رهبر معظم انقلاب اسلامی ر وشنفکری را به سه دسته تقسیم می کنند
۱ روشنفکری حقیقی: روشنفکری که هم دین مدار است ،هم درک درستی از دین دارد و هم به فرهنگ ملی و ایرانی خود اهمیت می دهد.
۲ روشنفکری غیر حقیقی مخالف مذهب: روشنفکری که هم مخالف مذهب است و هم به جهت سر سپردگی به فرهنگ غربی مخالف با فرهنگ اصیل ملی است.
۳ روشنفکری غیر حقیقی و موافق مذهب: روشنفکری که مخالف مذهب نیست و سرسپرده فرهنگ غربی نیز نمی باشد ولی درک درستی هم از مذهب ندارد.(جریان شناسی فکری ایران معاصر ،عبدالحسین حسروپناه)